𝘤𝘪𝘵𝘺 𝘰𝘧 𝘴𝘵𝘢𝘳𝘴
اون هستهی شلیلی که از پنجرهی ماشین پرت شد بیرون. بابا به مامان گفت چرا پرتش کردی؟ مامان گفت آشغال
منم یه هسته بودم.منم کسی نذاشت توی خاک.منم پرت کردن وسط یه بیابون.همون جایی که گیر کرکسا میوفتی.غلت زدم و رفتم.رفتم پشت یه سنگ داغ که نبینمم کرکسا.
من سعی کردم ریشه بدم.سعی کردم بدون کمک دستمو برسونم به آسمون…ولی خاک سفت بود، آب کم بود و هیچکس نگاهم نکرد.
من هنوز یه هستهام،یه هسته که توی تاریکی خاک،بیصدا خواب میبینه که یه روزی،شاید..شاید برسه به نور.
𝘤𝘪𝘵𝘺 𝘰𝘧 𝘴𝘵𝘢𝘳𝘴
- وقتی آدما غمگینن موهاشون پیچ میخوره و فرفری دیده میشه؟ هیزمهای آتش را جابهجا میکند و با لب
"اندوه که به گلو میرسد، بغض میشود. به سر که میرسد، از چشمها سرازیر میشود و وقتی فراتر از بدن باشد، ما را از زمان جدا میکند، گویی که وجود نداریم. هستیم اما نیستیم ."
𝘤𝘪𝘵𝘺 𝘰𝘧 𝘴𝘵𝘢𝘳𝘴
01:04 won't you kiss me on the mouth
and love me like a sailor?
And when you get a taste ,
can you tell me what's my flavor?
I don't believe in God,
but I believe that you're my savior.
My mom says that she's worried,
but I'm covered in His favor
And when we're getting dirty,
I forget all that is wrong
I sleep so I can see you,
'cause I hate to wait so long
I sleep so I can see you and I hate to wait so long :>>>>