🍃نـــاز پروردِ تَنَعُّم نبَرَد راه به دوست
عـاشـقـی شیوهی رندانِ بلاکش باشد🍃
سپاس خداوندی را سزاست؛
که شبم را به صبح آورد،
بی آنکه مُرده یا بیمار باشم...
#بسمربعلی
امام سجاد علیهالسلام وقتی که میخواستن حج برن، برخی سفرها، میرفتن از کاروانهایی که از بیرون مدینه بودن و اهل مدینه نبودن از اونجا اقدام میکردن و به عنوان خدمه کاروان میرفتن حج، و به صورت ناشناس. که خدمت کنن به اهل کاروان. با صورت ناشناس به اونها غذا میرسوندن مریضا رو تیمار میکردن زخمارو میپوشوندن. که یه وقتی تو یه سفری یه کسی میاد میبینه که امام سجاد دارن زخم پای کسیو میبندن اونم هی داره داد و بی داد میکنه سر حضرت. میگه اون شخص اومد به اون شخص گفت که تو سر پسر پیغمبر داد میزنی؟! تو نشستی او داره زخم تو رو میبنده؟! گفت پسر پیغمبر چیه این جزو خدمه کاروانه. گفت تو نمیدونی این علی بن الحسینه...گفت آقا شما علی بن الحسینی؟؟ حضرت یه نگاه ترشی مثلا به اون آقا کردن که چرا گفتی. اون شخص افتاد به دست و پای حضرت که اقا شما داشتی مارو جهنم میفرستادی
اینو مرحوم مجلسی تو جلد ۴۶ بحار نقل میکنه، حضرت فرمودن ما مستحق تریم برای خدمت به مردم. ائمه ما اینطور نبودن که مثلا امپراطوری کنن و مردم بیان دست و پاشونو ببوسن، اینطور نبوده که! اینها امپراطوریشون در عالم وجود به خاطر این حس فقر و این خدمت و محبت و این فداکاریاست، ایناست که اینا این شدن . اون شب بار بردنست، این وجود نازنین میتونست بیشتر بشینه سر سجاده دو ساعت بیشتر گریه کنه سحر پا میشد کیسه به دوش میذاشت اونقدری که پشت مبارکش زخم شده بود. یه بار دو بار که زخم نمیکنه یه چیز مداومی که رد میندازه رو تن، هم ایشون هم وجود مبارک امام صادق علیهم السلام. خب اینا یه چیزی میدیدن در اون کار . اونم مردمی که اهلیت نداشتن، نه شیعه بودن نه حق اهل بیت رو به جا میاوردن چه برسه به مردمی که عاشق اباعبدلله و ملت سینه زن و گریه کن و فدایی اهل بیتن که حضرت امام فرمود در طول تاریخ این مردم بی نظیرن.