2 (1).pdf
671K
فهم مقام تشریعی زن بدون درک مقام تکوینی او امکانپذیر نیست
✍مریم اردویی
@zananegiii
در مناجات المحبین از سری مناجات «خمس عشره» امام سجاد علیهالسلام، فراز بسیار زیبایی وجود دارد که میفرماید:« الهی فاجعلنا ممن...هیَّمتَ قلبه لِارادتِک» یعنی خدایا ما را از جمله کسانی قرار ده که برای ارادهی تو دلشان میرود.(غش و ضعف میکنند برای خواست تو)
اینکه «ارادهی خدا چیست؟» را قرآن برای ما مشخص کرده:«وَ اللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ» خدا آخرت را میخواهد ولی شما «تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا» آبروی دنیا را میخواهید؛ نه تنها میخواهید «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا» بلکه آن را بر حیات آخرت که «خَيْرٌ وَ أَبْقَى» است، ترجیح میدهید.
در واقع آنچه برای خداوند مهم است، «مرتبهی زیستن» و «چرا زیستن» است. سؤالاتی بنیادین که در دنیای مدرن با عنوان «کیفیت زیستن» ماستمالی میشوند. اولین سؤالی که توسط انسان مدرن محو میشود، سوال:«برای چی؟» است. سوالی که غفلت از آن، انسان را در پستترین و سطحیترین مرتبه از زندگی که حیات دنیا است متوقف میکند.
✍مریم اردویی
@zananegiii
New Doc ۲۰۲۲-۰۴-۱۲ ۲۳.۵۹.۴۳.pdf
3.91M
نقد قانون جذب و شکرگزاری نوین
مجموعه استوری
✍مریم اردویی
@zananegiii
New Doc ۲۰۲۲-۰۴-۱۵ ۰۱.۲۹.۳۵.pdf
2.58M
مروری اجمالی بر مبانی نظری غرب مدرن
مجموعه استوری
✍مریم اردویی
@zananegiii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
در رابطه با تفکر دکارت، برخی دوستان گفتند که در واقع دکارت روایت «من عرف نفسه فقد عرف ربه» رو فهمیده ولی آخرش منحرف شده، برای درک تفاوت نگاه دکارت با آنچه در این حدیث آمده، بخشی از سخنان دکتر دینانی در شرح این حدیث را آوردم.
البته مرحوم علاّمه مجلسى تفسيری از بعضى از علما درباره اين حديث نقل مىكند ، به این نحو:
«روح انسان يك موجود لطيف لاهوتى است، در صفت ناسوتى، (يعنى از جهان ماوراء طبيعت است كه با صفات عالم طبيعت ظاهر گشته) و از ده طريق دلالت بر يگانگى و ربوبيّت خداوند مىكند:
1 ـ از آنجا كه روح مدبّر بدن است مىدانيم كه جهان هستى مدبّرى دارد!
2 ـ از آنجا كه يگانه است دلالت بر يگانگى خالق دارد!
3 ـ از آنجا كه قدرت بر حركت دادن تن دارد دليل بر قدرت خداست!
4 ـ از آنجا كه از بدن آگاه است دليل بر آگاهى خداوند است!
5 ـ از آنجا كه سلطه بر اعضاء دارد دليل بر سلطه او بر مخلوقات است!
6 ـ از آنجا كه قبل از بدن بوده و بعد از آن نيز خواهد بود دليل بر ازليّت و ابديّت خداست!
7 ـ از آنجا كه انسان از حقيقت نفس آگاه نيست دليل بر اين است كه احاطه به كُنه ذات خدا امكان ندارد!
8 ـ از آنجا كه انسان محلّى براى روح در بدن نمى شناسد دليل بر اين است كه خدا محلّى ندارد!
9 ـ از آنجا كه روح را نمى توان لمس كرد دليل بر اين است كه خداوند لمس كردنى نيست!
10 ـ و از آنجا كه روح و نفس آدمى ديده نمى شود دليل بر اين است كه خالق روح قابل رؤيت نيست!»
#انسان
#خدا
#اومانیسم
#دکارت
@zananegiii
New Doc ۲۰۲۲-۰۴-۱۶ ۱۶.۰۴.۲۰.pdf
5.7M
معماری بیحیا
مبانی معماری مدرن
تاریخ ورود این معماری به ایران
حریمزدایی همراه با حیازدایی
مجموعه استوری
✍مریم اردویی
@zananegiii
به اسم اعظم قسم، ناکارآمد جلوه دادن اسلام اثم اعظم است
در ارزیابی عملکرد دولتها همه از بیتدبیری و بیبرنامگی در حوزهی اقتصاد میگویند و عمدهی نقدشان حول محور مسائل اقتصادی میچرخد. انگار کسی حواسش نیست که تنها تأثیر بیبرنامگی دولتها در رتق و فتق معاش خلقالله، بروز و ظهور شکاف طبقاتی و افزایش ضریب جینی نیست؛ شاخصهایی که در آمار بانک جهانی مبنای سنجش میزان موفقیت یک دولت در پیشبرد اهداف یک حکومت در جهت رفاه مادی است.
این وسط کمتر کسی به این نکتهی مهم توجه دارد که ثمرهی اقتصاد فاجعهبار متکی به «ادراکات عقلایی و تجارب بشری» ناکارآمد جلوه دادن اسلام در ادارهی حکومت است؛ همان که دغدغهی اصلی حضرت روحالله، آن معمار کبیر و دقیق انقلاب نیز بود: «شما در عین اینکه باید تمام توان خودتان را بگذارید که خلاف شرعی صورت نگیرد و خدا آن روز را نیاورد، باید تمام سعی خودتان را بنمایید که خدای نکرده اسلام در پیچ و خمهای اقتصادی، نظامی، اجتماعی و سیاسی متهم به عدم قدرت ادارهی جهان نگردد».
گناه نابخشودنی دولتها، بسی فراتر از تورم n درصد و ضریب جینی n صدم درصد، تنزل فلسفهی تشکیل حکومت اسلامی به انگیزههای مادی و تقلیل گفتمان انقلاب در حد تأمین بدیهیترین خواستههای دنیوی است؛ به گونهای که ادبیات امام جامعه نیز حول محور «اقتصاد» بچرخد. امامی که خود فرزند خلف روحالله است و بهتر از هرکس دیگر باورهای او را باور دارد که: «زیربنا توحید است، زیربنا عقاید حقهی الهی است؛ نه زیربنا شکم باشد. اینهایی که اقتصاد را زیربنا میدانند، اینها منحط کردند انسان را از حد انسانیت به حد یک حیوانی، مثل سایر حیوانات».
️
شهید آوینی که خود شاگرد مکتب ولایت است، مینویسد: «اگر حکومت اسلامی میخواهد برای رشد و تکامل انسانی برنامهریزی کند، اصالتا باید به ابعاد معنوی و روحانی وجود بشر توجه پیدا کند و در مرحلهی اول موانعی را که راه تعالی روحانی بشر به سوی خدا را سد کردهاند، از سر راه بردارد و از جملهی این موانع فقر مادی است». وقتی یک شاگرد این مهم را فهم کرده که از بین بردن فقر مادی امری تبعی است، نه اصلی و هدف از آن دستیابی به عدالت اجتماعی است، نه توسعه؛ مگر میشود معلم این شاگرد نداند که اقتصاد اصل نیست، بلکه فرع است؟! لیکن اینهمه بار جامعه را بر دوش ولی انداختن و توانش را خرج یک امر تبعی کردن است که عاملان را لایق لعنت خدا میکند: «اللهم العن الذین... حملوا الناس علی اکتاف آل محمد». خدا لعنت کند کسانی را که بار مردم را بر دوش آل محمد انداختند.
️
گناه تمام دولتها و مسوولانی که در ریل اقتصاد لیبرالی قدم برداشته یا دم از توسعهی اقتصادی و تعامل جهانی زدند و یا بر طبل «گفتگوی تمدنها» کوبیدند، نه صرفا در بالا و پایین کردن نرخ ارز و دلار که در عدم فهم انسان در مکتب عقلانی- وحیانی اسلام است. انسانیتی که صدر او عقاید، و پایینترین مرتبهاش آب و خاک و منافع مادی است. ذنب کبیرهی نخبگان سیاسی و اقتصادی، وادادگی در مقابل ساختارهای اقتصادی مدرنی است که به شعارهای عدالتطلبانهی انقلاب، بلکه به امنیت معیشتی مردم شبیخون زده و سبب فاصله گرفتن تودهها از نظام اسلامی میشود.
ساختارهای اقتصادی که تولید ثروت را بدون هماهنگی سیاسی با قطبهای سرمایه و تکنولوژی جهان ناممکن میداند و با ترویج رفاه دائمالتزاید، مصرفگرایی را محور همهی تنظیمات اجتماعی قرار داده و آخرتگرایی را به خردهفرهنگی تابع اقتصاد بدل میکند. همین ساختارهای پیچیده مسبب ایجاد شکاف طبقاتی و تقسیم جامعه به دارا و ندار شده و نظامی را که پشتش به حمایت مردم گرم است، در مظان اتهام مردمستیزی قرار میدهد. مردمی که اگر حمایت قلبیشان از حکومت نباشد، اسلام با وجود امام معصوم علیهالسلام نیزخانهنشین میشود. بر فرضی که چندان هم محال نیست، اگر پشت نظام خالی شود و مردم از حکومت اسلامی و کارآمدی آن قطع امید کنند و از اصول و ارزشها فاصله بگیرند، مقابل کفر و استکبار جهانی ایستادن و زمینهسازی برای ظهور موعود (عج) دیگر چه محلی از اعراب خواهد داشت؟!
️
شعار توسعه و اقتصاد کینزی و نئوکینزی، جامعه را به جایی رسانده که چشمها بیشتر به دنبال بالا و پایین شدن قیمت ارز، دلار، سکه و ذهنها پی ثبتنام در فلان هلدینگ، خرید بهمان اوراق بهادار، افت و خیز شاخص بورس، آزادسازی سهام عدالت، ثبتنام در لیزینگ خودرو و... است. رهاسازی اذهان عمومی از لاتهای عددی و عزیهای رقمی، غرق کردن گوسالهی سامری و جایگزینی دوبارهی نظم آسمانی به جای نظم زمینی، تبر ابراهیمی، ید موسوی و کتاب محمدی میطلبد. چه کسی فکرش را میکرد تا شکستن بت به عقب برگردیم؟! و آیا اثمی بزرگتر از ارتداد بعد از ایمان هم هست؟!
✍مریم اردویی
@maryamordouei
از فتنه تا قتل
خب چه کار کنیم؟ دست خودمان نیست! ذهنمان با کلمهی «فتنه» قرابت عجیبی پیدا کرده، یک جورهایی حساس شده است؛ از بس بین فتنهای به فتنهی دیگر شیفت میشویم. مثل وقتی قرآن میخوانیم و به این آیه میرسیم «أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا آمنا و هم لایفتنون... آيا مردم گمان كردند همين كه بگويند: «ايمان آورديم» به حال خود رها میشوند و دچار فتنه نخواهند شد؟!» برق فتنه چشممان را میگیرد. ذهن درگیر کلماتی میشود که میان فتنه و ایمان پل زدهاند. قدری که عمیق میشویم، درمییابیم این تنها ذهن ما نبوده که درگیر این رابطه شده است. بعد لبهای مولاعلی علیهالسلام را تصور میکنیم که با نزول این آیه از رسول خدا صلالله پرسیده است: «ما هذه الفتنه؟ این کدام فتنه است؟» آن وقت رسول خدا پاسخ داده: «ای علی! تو مورد ابتلا امت قرار میگیری و امت به وسیلهی تو آزمایش میشوند. تو مورد خصومت و دشمنی امت قرار میگیری، پس خودت را برای تحمل عداوتها آماده کن.» بعد از اینجا پرت میشویم میان تاریخ، جایی میان مکه و مدینه کمی آنسوتر از جحفه- کنار برکهای به نام «غدیر». لبهای فرشتهی وحی را تصور میکنیم که میگوید: «ای رسول ابلاغ کن!»
تیغ آفتاب تیز و برهنه میتابد. هوا به قدری گرم است که مردم بخشی از تنپوش خود را به زیر پا و بخش دیگری را به روی سر افکندهاند. هجده هزار حاجی زیر این تیغ تیز سه روز است به فرمان نبی منتظرند. پیامبر را میبینیم که بر روی منبری از جهاز شتران ایستاده و خطبه میخواند. گوش تیز میکنیم. از دو ثقل صحبت میکند که قرار است در میان ما به امانت بگذارد. میگوید: «اگر از این دو زاهق و مارق شوید، هلاک خواهید شد». زیر بازوی علی را میگیرد و چنان دستش را بالا میبرد که گویی میخواهد همهی اهل زمین و آسمان این صحنه را ببینند. لبهای رسول خدا را تصور میکنیم که میگوید: «من کنت مولاه فعلی مولاه». درشتهیکل با سری بیمو- معروف است به دومی- جمعیت را میشکافد و جلو میآید. میگوید:«بخ بخ لک یا علیبن ابیطالب، اصبحت مولای و مولای کل مؤمن و مؤمنة».
ذهنمان برای جلوتر رفتن مقاومت میکند. دوست دارد تاریخ همین جا متوقف شود. اینجایی که علی مولای هر زن و مرد مؤمنه شده است. همین جا بماند و تصور کند شیرینی دنیای با علی را. میداند جلوتر برود میرسد به روایت جابربن عبدالله انصاری از حرفهایی که پیامبر سه روز قبل از وفاتش به علی گفته: «عن قلیل ینهد رکناک؛ به زودی هر دو رکن تو ویران خواهد شد». بعدتر که رسولالله بر روی سینهی علی جان میدهد، دو لب مولا را تصور میکنیم که به جابر میگوید: «این یکی از آن دو رکن بود». خودمان را از لابلای آوار فروریختگی تاریخ بیرون میکشیم. نفسی را که در سینهمان حبس شده به سختی بیرون میدهیم...
از رحلت پیامبر تنها هفت روز گذشته که صدایی به گوش میرسد: «برای حفظ حکومت، سوزاندن خانهی فاطمه واجب است». عجب روزگاری است که از «بخ بخ...» به این فتوا رسیده است. آتش زبانه میکشد. دو لب دختر رسول خدا را تصور میکنیم که میگوید: «یا ابتاه یا رسولالله! هکذا کان یفعل بحبیبتک و ابنتک؟» ببین با دخترت چه میکنند، ای پدر، ای رسول خدا! جابر میگوید این کلمات را از علی شنیده که «هذا الرکن الثانی الذی قال رسولالله؛ این همان رکن دوم بود که پیامبر میگفت».
نور را خانهنشین کنی، سیاهی فراگیر میشود. عادت کردهایم به کلماتی نورانی که از میان تاریکیهای تاریخ عبورمان دهد. مولا را میبینیم. خطبه میخواند و دردهای دلش را از زبانههای فتنه به صفحات تاریخ تحویل میدهد. دو لبش را تصور میکنیم که میگوید: «أما والله لقد تقمصها فلان و انه لیعلم ان محلی منها محل القطب من الرحی... الا ای تاريخ آگاه باش! به خدا سوگند كه فرزند ابوقحافه خلافت مسلمين را چون پيراهن بیقوارهای برتن کرد در حالی كه به خوبی میدانست جایگاه من نسبت به حکومت اسلامی، چون محور آسیاب است به آسیاب».
نورش، چشمهایشان را زده؛ عدلش زنانشان را بیکابین کرده و عدالتش دستانشان را از بیتالمال کوتاه کرده است. سایهای لرزان میان تاریکی شب بر روی دیوارهای کوفه میرقصد و جلو میرود. قرآنش را خوانده، حتی نماز شبش را، وضو گرفته و شمشیری پر شالش محکم کرده است. پا تند کرده سمت مسجد کوفه. آرام میخزد و خودش را در صف اول جا میدهد... «الله اکبر!» شمشیر فرود میآید. دو لب جبرئیل را تصور میکنیم که میگوید: «تهدمت والله ارکان الهدی» و خدایی که میگوید: «الفتنة اشد من القتل».
✍مریم اردویی
@zananegiii
شیطان در دوران ما بیش از همۀ دورانها به بشریت مسلط شده است
علامه محمدتقی جعفری:
مشاهدۀ كثافتها، شقاوتها و پلیدىهاى شگفتانگیزى كه در جوامع بشرى دیده مىشود، خصوصاً گردانندگان (ادارهکنندگان) جوامع دوران ما، ما را به این نتیجه مىرساند كه بشریت در برابر شیطان و اغواهاى او از یک طرف، و در مقابل غرایز حیوانى، خصوصاً سلطهگرى و مقامپرستى و لذتگرایى از طرف دیگر، خود را به شدت باخته است.
با كمال اطمینان مىتوان گفت: این همه مكرپردازى، حیلهگرى و اندیشهبازى در مسیر سلطهجویى و شهوتپرستى و خودكامگى نمىتواند تنها ساختۀ استعدادها و قواى خود انسانها باشد؛ به ویژه با در نظر داشتن نیروى عقل و قلب و تكاپوى بسیار جدى انبیاء ( علیهم السلام) و حكمت حكما، بلكه واقعیت این است كه شیطان وارد میدان شده و با استمداد از غرایز حیوانى بشر، نخست هویت و شخصیت حقیقى انسانها را از آنان سلب، و سپس آنان را به بیمارى «بیگانگى از خود و دیگر انسانها» مبتلا كرده است.
شیطان، شقاوت و پلیدى دنیاپرستان جوامع را به جایى رسانده است كه انسان از گفتگو و نوشتن دربارۀ آن شرمنده مىشود. علاوه بر شرمندگى، چنان لرزش و ناراحتى و انقباضی سراسر وجود آدمى را فرا مىگیرد كه زندگى با آن همه عظمتها و زیبایىهایش پیش چشمان انسان تیره و تار مىشود. كشتارهاى فجیع، تجاوزات ناموسى، توهین بر مقدسات، شكستن هرگونه عهد و پیمان، همۀ دنیا را منافع خود دیدن، چپاولگرىهاى متنوع با سوء استفادۀ وقیحانه از علم، قربانى كردن همۀ ارزشها در رسیدن به هرگونه هدفى كه كمكى به خودكامگىها و سلطهگرىها داشته باشد، خودخواهى بدون فهم و درک معناى «خود» و... آیا شما مىتوانید این همه شقاوتها و كثافتها و پلیدىها را به انسان با اینكه انسان است، نسبت دهید؟ نه، هرگز. این نسبت محال است. لذا، باید یقین پیدا كرد كه شیطان در دوران ما، پیش از همۀ دورانها به بشریت مسلط شده است؛ در صورتى كه خداوند انسان را اینقدر عاجز نیافریده است كه به كلى هویت خود را چنان از دست بدهد كه تمامى استعدادها و نیروهاى سازندهاش به قواى مخرب مبدل گردد.
لذا، به جرئت مىتوان گفت: در هیچ دورهاى از تاریخ كه بشر آن را پشت سر نهاده است، همانگونه كه در سرمایههاى گوناگون علمى مانند امروز به حد شگفتانگیز نرسیده، همچنان از نظر درندگى و شقاوت و تضاد و ستیزهگرى با اصول و اخلاق عالى انسان به این حد شرمآور نرسیده است. این حد از سقوط، جز نتیجۀ پیروى از شیطان رجیم نمىتواند باشد. این است علت یارى طلبیدن امام امیرالمؤمنین ( علیه السلام) از خداوند سبحان براى مبارزه با شیطان.
ترجمه و #تفسیر_نهج_البلاغه ، ویراست جدید، ج ۹، ص ۳۴۹ و ۳۵۰
@zananegiii
یکی از عزیزان به من پیام داد، شما که دست به قلمی در مورد جسارت فائزه به حضرت خدیجه سلامالله علیها بنویس. به دلایلی از ورود به این موضوع خودداری میکردم اما با این پیام و پیرو واکنشهایی که در جمع نخبگان و عموم مردم شاهد بودم، تصمیم گرفتم، نکاتی که مد نظر داشتم را بنویسم.
فائزه هاشمی، تفکرات، خط مشی و سوابقش برای اکثر ما شناخته شده است. کسی که بارها در مصاحبات رسمی و غیر رسمی مواضع علنی بر علیه حکومت دینی، شخص رهبری، احکام فقهی و همچنین سابقهی محکومیت و حبس نیز داشته است. این شخص با این کارنامهی نظری و عملی که فهم درستی از دین اسلام و جهاد با مال ندارد و بنمایههای فکریش، نضج گرفته از مکتب لیبرال سرمایهداری است که حتی فعالیت اقتصادی حضرت خدیجه (س) را نیز با مبانی فمنیستی فهم کرده، طرف صحبت من نیست.
بلکه روی سخن من به جماعت انقلابی و خصوصا گروه رسانهای است که با گذشت بیش از یک سال این صحبتها را که در یک مصاحبهی خصوصی زده شده بود، منتشر کردهاند. این عمل اگر هموزن جسارت فایزه به ساحت مقدس پیامبر (ص) نباشد کمتر از آن هم نیست. متاسفانه علقههای سیاسی و حزبی سبب شده اخلاق اسلامی در کشور ذبح شده و آیات قرآن مهجور گردد. خداوند در آیهی ۱۹ سورهی نور عتاب تکاندهندهای نسبت به کسانی دارد که نشردهندهی زشتیها در جامعهی مؤمنین هستند: «إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۚ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» که در تفسیر این آیه آمده:« اشاعهى فحشا، گاهى با زبان و قلم است كه عمل زشت مردم را افشا كند و گاهى با تشويق ديگران به گناه و قرار دادن امكانات گناه در اختيار آنان.
امام صادق عليه السلام نیز فرمودهاند: «كسى كه آن چه را دربارهى مؤمنى بشنود، براى ديگران بازگو كند، جزء مصاديق اين آيه است. همچنین در حديث دیگری مىخوانيم: كسى كه كار زشتى را شايع كند، مانند كسى است كه آن را مرتكب شده است.»
از منظر عقلی نیز وقتی انسان با حرف یا عمل زشتی روبرو میشود، دفن کردن آن به تقوا نزدیکتر است؛ چرا که نشر زشتیها هم سبب تابوشکنی میشود و هم فضای گفتمانی جامعه را آلوده میکند. دقایقی قبل از نوشتن این چند خط، خبر فارس در رابطه با عذرخواهی فائزه هاشمی را دیدم و سیل کامنتهایی که بدون رعایت کمترین تقوایی نوشته شده بود. بماند بیتقواییها و خروج از دایرهی انصاف و عدالتی که از برخی افراد دیدم. جامعه وقتی رو به صلاح میرود که رعایت تقوا و اخلاق، حرف اول را بزند بدون جهتگیریهای سیاسی و حزبی.
✍مریم اردویی
@zananegiii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امیدهای در حال پیشروی و نمایی از آیندهای نزدیک
اللهم انصر الاسلام و المسلمین
@zananegiii
New Doc ۲۰۲۲-۰۵-۱۴ ۱۰.۰۲.۴۸.pdf
1.73M
شکرگزاری زرد با محوریت تشکر از بدن
رشته استوری
✍مریم اردویی
@zananegiii