27.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنان بانو عصمت احمدیان مادر دو شهید و یک دختر جانباز رو بشنوید. برای این زن باید تمام قد ایستاد. زنی که چون ارادهی خودش را به ارادهی خداوند گره زده اینگونه قدرتمند شده که انسان از شنیدن کارهای بزرگی که این زن کرده احساس شرمساری میکنه. قدرت روحی این زن از ایمانش به خداوند سرچشمه میگیره. این زن را نمیتوان مفروض بین دو گانهی عقل و احساس در نظر گرفت. چراکه تمام آنچه احساس اوست ریشه در عقلانیت دارد. همان عقلی که فرمود : ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان..عقل آن است كه به وسيله آن خداى رحمان پرستش شود و بهشت به دست آيد.
@zananegiii
نوشتهها
سخنان بانو عصمت احمدیان مادر دو شهید و یک دختر جانباز رو بشنوید. برای این زن باید تمام قد ایستاد. زن
شبیه چنین قدرت روحی را میتوانید از روایت زنان اندیمشکی در کتاب حوض خون احساس کنید. کتابی که چهرهای زنانه از دفاع را به تصویر میکشد. زنانی خستگی ناپذیر که زندگی را در روزهای سخت نبرد در میان شهری به جریان انداختند که هر روز زیر آتش دشمن شخم زده میشد. کسانی که با اخلاص تمام در رختشویخانه بیمارستان کلانتری اندیمشک شبانه روز مشغول شستن ملحفهها و پتوهای پر از خون مجروحان و شهیدان بودند. زنانی که بی چشمداشت تمام روز دست در آب و وایتکس و فاب ملحفههای قرمز شده با خون را با اشک و عشق چنگ میزدند تا چندین و چند باره با روی سفیدشده، پیکرهای پاره پاره و زخمی از ترکش دشمن را در آغوش بگیرند. ملحفههایی که بارها محتویاتی چون استخوان خردشده، پوستهای کنده شده و گاه انگشتان قطع شدهی شهدا را در خود جای میدادند و زنان صبوری که در کنار شستن ملحفهها، این اجزا را هم غسل داده و روبروی رختشویخانه به دست خاک میسپردند. برخیشان صبح تا شب دست در تشت، ملحفه چنگ میزدند و شب تا صبح از تنور گرم خانهشان بوی عطر نان تازه بلند بود برای قوت رزمندگانی که عازم جبههها بودند. در وصف راویان حوض خون همین تقریظ مولایمان سید علی کفایت میکند:
«اولین احساس، پس از خواندن بخشهائی از این کتاب، احساس شرم از بیعملی در مقایسه با مجاهدت این مجاهدانِ خاموش و بیریا و گمنام بود. آنچه در این کتاب آمده بخش ناشناخته و ناگفتهئی از ماجرای عظیم دفاع مقدس است. باید از بانوی پرکار و صبور و خوشسلیقهئی که این کار پرزحمت را بهعهده گرفته و بخوبی از عهده برآمده است و نیز از مؤسسهی جبههی فرهنگی عمیقاً تشکر شود.»
@zananegiii
فقط دو بخش کوتاه از روایتهای این کتاب که ذرهای از قدرت روحی و فداکاری این زنان مجاهد رو نشون میده، با شما به اشتراک میذارم
این روزها دغدغهی ذهنی من شده مراسمات دخترانه با حضور مداحان و بلاگران جوان مرد، مسیری انحرافی که باز شده و توسط مسؤولان و فعالان فرهنگی شهر به شهر داره جلو میره و قطعا آسیبهای هویتی به دنبال داره، این چند استوری رو حول همین دغدغه در اینستاگرام منتشر کردم اینجا هم با شما به اشتراک میذارم، بدونیم این مسیر به ترکستانه
✍مریم اردویی
@aghletarif
دوستی توجیه غلطی در رابطه با این جریان سلبریتیسم مذهبی داشتند که پاسخش رو منتشر کردم
@zananegiii