eitaa logo
پاکسازی با قرآن🤍
22.5هزار دنبال‌کننده
275 عکس
78 ویدیو
3 فایل
اینجا بناست 30 روز مسافر الی الله بشیم❤️ دوستانتون رو دعوت کنید آیدی ادمین ثبت نام دوره ها👇 @poshtiban_seyedhoseiny
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ من هم سرگذشتی مشابه داشتم. تقدیر، ماجرای شگفتی است. وقتی که همه چیز را آن طور می یابی که می خواهی، ناگهان دستی از غیب، همه چیز را به هم می ریزد و تو را به این یقین می رساند که کاره ای نیستی. وقتی در این احساس غوطه ور شدی و به این نتیجه رسیدی که مثل پرکاهی در آسمان، تو را به هر طرف که بخواهد می برد، دستی دیگر آن را به شیوه ای تغییر می دهد که می فهمی تقدیرها نتیجه اعمال خودت است. اعمالت را بررسی میکنی: تصمیم هایت، اشتباهاتت، سماجت ها و پافشاریهایت و خود را در زندان تاریکی از غم ها می یابی و احساس تنهایی و پشیمانی و ناامیدی دامنت را رها نمی کند. آنگاه است که می بینی باز هیچ چیز دست تو نیست، در گوشه ای از این زندان، درخششی شروع به تابیدن میکند که تمام حصارهای به هم پیچیده خیالت را از بیخ وبن برمیکند؛ حصارهایی که دیوار و میله های این زندان شده بود. آن حقیقت می خواهد حاکمیتش را به تو نشان دهد و برای اینکه تو را به این فهم برساند، هزار گردباد و طوفان را باید طی کنی تا بفهمی که در این عالم کارها دست خداست. آنگاه که فهمیدی و فهمانده شدی، سفره ای می گستراند و تو را به هم نشینی با ✨(۶)
✨‌چند لحظه حال خوب‌ ‌‌قسمتی از " کتاب کهکشان نیستی" پدرم سراغ آخوند خراسانی رفت و با او برای برگرداندن من صحبت کرد، اما آخوند به او گفته بود: سایر پسرانت برای خودت، اما سید ابوالحسن مال من باشد؛ امور او را به من واگذار. دست لطف امیرالمؤمنین پشت سرم بود و این دست کرم و عنایت را بار دیگری به این وضوح در اصفهان دیده بودم؛ آنگاه که چهارده سال بیشتر نداشتم و برای تکمیل دروس، از مدرسه به اصفهان رفتم و حجره کوچکی در مدرسه صدر داشتم. در آن نه گلیمی بود، نه زیراندازی و نه حتی چراغی برای روشن کردن یا گرم کردن حجره. پس از مدتی در یکی از شب های سرد زمستانی، پدرم برای دیدار به سراغم آمد. وقتی اوضاع نابسامانم را دید، شروع به سرزنشم کرد و گفت: «نگفتم طلبه نشو! گرسنگی دارد، سختی دارد، نداری و فقر و دربه دری دارد؟» آن قدر شماتتم کرد که بی تاب شدم و قلبم در هم شکست؛ تمام ارادتم به ساحت امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف را در وجودم جمع کردم و بلند شدم و رو به قبله ایستادم. با دلی خونین و چشمی اشک بار گفتم: مولا جان، شما عنایتی کنید تا نگویند آقا ندارید. پدر با تعجب نگاهم میکرد و من هم در سکوت خویش فرورفتم. دقایقی نگذشت که دیدم در میانه شب، در مدرسه را می زنند. پس از مدت کوتاهی، خادم مدرسه دم در حجره آمد و گفت: «سید ابوالحسن، کسی با شما کار دارد.» برخاستم و به سمت در مدرسه رفتم. سیدی بود با چهره ای آسمانی و آرامش بخش. کمی با من حرف زد و دل جویی کرد. سپس دستش را در قبایش کرد و پنج قران درآورد و گفت: «این مبلغ را بگیر و در طاقچه حجره ات نیز شمعی هست، آن را روشن کن تا دیگر کسی نگوید که شما آقا ندارید.» شگفت زده شدم، سید از نظرم دور شد. در مدرسه را بستم، خدمت پدر آمدم و ماجرا را برای او گفتم. دیدم چشمانش مثل ابر بهاری گریان شد، در بهت و حیرت فرورفت و مرا در آغوش گرفت و بوسه باران کرد. سیاه چاله هایی سهمگین، بارها در زندگی ام مرا در کام خویش فروکشیدند، اما آن خورشید تابان از پس تمام دستان روزگار بلندا و اقتدار خویش را به من ثابت کرد. "یدالله فوق ایدیهم" را با تمام ارکان وجودم چشیده بودم. یدالله مگر کسی بود جز مولی الموحدین امیرالمؤمنین ؟ دلم می خواست سید علی، هم بحث کم نظیرم در فقه، با آن درایت، تقوا و چهره ی پر از نورش هم به حاجت دلش برسد. او هم دلش می خواست در نجف بماند. ✨(۷)
نزدیک به یک سال میگذشت که به نجف آمده بود. روزها پس از بین الطلوعین، در مدرسه قوام با او بحث فقهی داشتم. دقت و درایتش در استنباطات فقهی کم نظیر بود. درواقع، کمتر کسی پیدا می شد که بتواند از نظر علمی مرا در بحث مجاب کند یا احساس کنم توان علمی اش از من بالاتر است؛ اما سید علی فرق داشت. عمق نگرش اصولی اش و استنباطات فقهی و اشراف عمیقی که به مبانی داشت، او را به یکی از بهترین هم بحث های من در تاریخ زندگی ام تبدیل کرده بود. دیگر نه فقط برای خودش، بلکه برای خودم و از دست ندادن چنین دوستی، آرزو داشتم امیرالمؤمنین قضيه رضایت پدرش را به گونه ای حل کند. با اینکه خود ملازم گرسنگی و ریاضات و عبادات بودم، سید علی را در این عرصه رقیب خویش میدانستم. کم نظیر، بلکه بی نظیر بود. افزون بر آنکه در کار علمی فوق العاده پرتلاش و بادقت بود، نور عبادات و توجهات و توسلات در چهره اش درخششی ستودنی داشت. آن طور که خودش میگفت، مرا خیلی دوست می داشت و من هم دل در گرو او داشتم و هم نشینی با او را از مائده های آسمانی می دانستم که مولی الموحدین روزی ام کرده بود. سید علی به من میگفت: «آثار رهبری و مرجعیت را در چهره تو می بینم.» نمیدانستم شوخی می کند یا جدی می گوید، اما نزدیک به چهل سال بعد، به قدرت بینش او در جوانی پی بردم. خیلی وقت ها که سحر به حرم می رفتم و سجادۂ گدایی نیمه شبم را پهن می کردم، او را هم می یافتم که در حال عبادت، سجده، فکر، ذکر و زیارت بود. همان هنگام به نظرم می آمد که آینده ای شگفت انگیز دارد، اما نمیدانستم که دست روزگار بین من و او پرده هایی عجیب و کدر خواهد کشید. بین الطلوعین ها به سمت وادی السلام می رفت و پس از آن، برای مباحثه به سمت شارع شیخ طوسی و محله العماره می آمد؛ همان جا که مدرسه قوام بود. همیشه پرسشی در ذهنم بود که او برای چه تا این اندازه به وادی السلام می رود؟ همیشه ملزم بود که سر وقت بیاید، اما آن روز کمی دیرتر از همیشه رسید. من هم نشسته بودم و در احکام فقهی شروط عوضین می اندیشیدم. وارد که شد، چهره اش را طور دیگری یافتم. غمی عمیق همراه با شاد عجیبی در چهره اش موج میزد. اگر کسی آن صورت را می دید، می توانست بگوید در غایت خوشحالی است و اگر کسی ✨(۸)
میگفت کوه غمی در پس صندوق خانه دلش دارد، باز هم عجیب نبود. اعلام کرد و وارد شد. به احترام رفاقت و سیادتش ایستادم و سلام کردم و گفتم: حضرت آقا دیر تشریف آوردید.نگاه عمیقی کرد و گفت: «سلام سید ابوالحسن. حلالم کن، ماجرایی شگفت را گذراندم.» کنجکاو شدم بدانم چه شده است. سکوت معنادارم، او را به حرف نیاورد. سر جایش نشست و من که دیدم حالی غیرمعمول دارد، سرسخن را باز کردم و گفتم: چه شده است سید علی؟ چشمانش را به چشمان من دوخت و آهی عمیق کشید و پس از آن، لبخندی ملیح بر لبانش نقش بست و گفت: «بالاخره اذن ماندن در نجف برایم صادر شد!» نتوانستم جلوی خنده ام را بگیرم، خوشحال بودم و برای ادامه رفاقتم با او، قند در دلم آب شد؛ اما نتوانستم بفهمم غمی که در چهره دارد برای چیست. پرسیدم: «این چه حالی است؟ آدم نمیداند خوشحالی یا ناراحت!» در حالی که چشم هایش را تا نیمه می بست، گفت: «سید مرتضای کشمیری را میشناسی؟» با تعجب گفتم: «میشناسم! چطور؟ بالأخره نگفتی این چه حالی است که داری؟ خوشحالی؟ غمگینی؟) کمی جابه جا شد و با حالتی که خطوط چهره اش آدم را برای فهمیدن غم یا شادی به اشتباه می انداخت، گفت: «خوشحالم سید ابوالحسن، اما خبری به من رسیده است که نمی دانم باید گریه کنم یا بخندم!» در حیرت فرورفتم و منتظر ادامه کلامش شدم....‌ ‌ ✨(۹)
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 ✅ با صدای استاد آقایی 👈 زمان تلاوت : ۳۰ تا ۴۰ دقیقه. 🔶 فوروارد کنید 👌👌 .
🔴برای وسعت رزق و حل مشکلات 🔴 دو دقیقه بخون ضرر نمیکنی🚫 🔸 علامه نوری در کتاب دارالسلام می‌نویسد: 🔹 امام رضا(علیه‌السلام) از پدران بزرگوار خود نقل می کنند که امام حسین (علیه‌السلام) فرمودند: روزی نزد امیرالمؤمنین نشسته بودم که عربی وارد شد و عرض کرد ➕️یا امیرالمؤمنین ! من مرد عیالمند و فقیری هستم و مالی که زندگی مرا کفایت کند ندارم. ➖️ حضرت فرمودند: ای برادر عرب! چرا استغفار نمی کنی تا حالت نیکو شود؟ ➕️ عرض کرد: زیاد استغفار می کنم، اما تغییری در زندگی ام پیدا نشده است. ➖️ حضرت فرمودند: ای برادر عرب خدای متعال می فرماید: فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً ( نوح ، آیه ۱۰٫) به آنها گفتم: از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد كه او بسيار آمرزنده است.)) بعد فرمودند: چون به گناه بودن بعضی از اعمالت آگاه نیستی استغفار تو ناقص است، زیرا از آنها استغفار نمی کنی و نتیجه نمی گیری. سپس فرمود: اینک به تو استغفاری می آموزم که اگر آن را هنگام خواب بخوانی خدا به تو عطا فرماید.🍃 دعا را نوشته، به اعرابی داده و فرمودند: شب، قبل از خوابیدن، این استغفار را بخوان و گریه کن و اگر اشکت جاری نشد تباکی کن.(یعنی وانمود کن که داری گریه می کنی)🌴 ❗️امام حسین(علیه‌السلام) فرمود: سال بعد اعرابی به خدمت حضرت آمد و عرض کرد: ➖️ یا امیرالمؤمنین! خداوند به من نعمت‌های‌ زیادی عطا فرمود. شتران و گوسفندانم آن قدر زیاد شده اند که محلی برای نگه داری آن ها ندارم. ➕️آن حضرت فرمودند: ای برادر عرب! قسم به آن خدایی که محمد(صلوات‌الله‌علیه و آله و سلم) را به نبوت برگزید، بنده ای نیست که با این دعا به درگاه خدا استغفار کند، مگر این که خدای متعال به برکت آن، گناهانش را آمرزیده، حوائجش را برآورده و به مال و اولادش فراوانی و برکت عطا فرماید.  ( دارالسلام نوری : ۳/۱۳۳ .) ⚠️ توجه ⚠️ ما هر روز یک بند از این استغفار رو داخل کانال میذاریم ان شاالله بيشترين بهره را در ماه خدا ببریم👌 🚫حتما با زدن گزینه پیوستن پایین کانال عضو قطعی کانال بشید تا تمام متن استغفار و نحوه ی خواندن اون رو براتون بذاریم 👈متن کامل استغفار پ ن ؛ هم میتونید به طور کامل در یکی از شب های قدر بخونید هم هر شب یک یا چند قسمت بخونید کانال آموزشگاه 💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2382102563C1821233c00 بازگشت به فهرست👉 ‌ ‌ 🔵🔴هنوز عضو قطعی کانال نیستید. روی گزینه join(پیوستن) کلیک کنید تا کامل عضوشید و کانالو گم نکنید 👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
استغفار امیر المومنین رو باید یکجا خوند؟کی باید خوند؟ میشه هر روز یک بند خوند؟ ❌️این سه تا نکته تکلیفت رو معلوم میکنه کانال _ عضو شوید 👇⚘️ https://eitaa.com/joinchat/2382102563C1821233c00
استغفار امیرالمومنین(ع).pdf
345.7K
🌻متن کامل استغفار ۷۰ بند امیر المومنین 🌻 خیلی هاتون پیام دادید کاملش رو میخوایم 😊 کانال _ عضو شوید 👇⚘️ https://eitaa.com/joinchat/2382102563C1821233c00
. رفقا بند اول و دوم و سوم رو امروز بخونید روی فایل های زیر کلیک کنید و بخونید👇 .
صفحه اول 📝
صفحه دوم📝
صفحه سوم📝
. ‌ صوت ۷۰ بند استغفار ۷۰ بندی امیرالمؤمنین 👇☘ https://meysammotiee.ir/media/1734 ‌.
سلام رفقا ☘ امروز بند ۴ تا ۶ را باهم می خونیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨بند ۴
✨بند ۵
✨بند ۶
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📻 تحدیر (تندخوانی قرآن کریم) 🎙 استاد معتز آقایی 📖جزء خوانی قرآن کریم
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این دو تا حدیث منو دیوااااانخ کرده ...☝️ حیف نیست با این خدا عاشقی نمیکنیم؟💔 از سال پیش تا حالا بیش از ۷۰۰۰ نفر وارد اربعین(چله)محبین شدند و با ما همراه بودند ...🤝 در این کلاس ها و اربعین محبین ۱۸ جلسه آموزشی برگرفته از مکتب عرفانی نجف یعنی علامه طباطبایی و طهرانی و حسن زاده داشتیم 📚 و در کنار این کلاس ها چهل روز به چهل روز به شرکت کننده ها متناسب با حال روحشون برنامه عملی می‌دادیم...📑 بعضی ها تا 5 اربعین یعنی ۲۰۰ روز ادامه دادند و اصلا یه آدم دیگه شدند 🌴 چقدر آدم هایی که اصلا نماز نمیخوندند ولی چند ماهه اهل نماز شب شدند 💔 خلاصه که در کنار لایو های عصر یه عده‌ی محدودی رو می‌خواهیم وارد این اربعین های محبین کنیم 💚 ❌️اگه میخواهی تو هم داخل این جمع ❌️قرار بگیری روی لینک زیر کلیک کن ❌️ اینجا ثبت نام میکنیم👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3273457922Cef52309a60
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️تندخوانی جزء سوم
سلام رفقا☘ امروز به یاد حضرت رقیه در سومین روز ماه مبارک رمضان بندهای ۷تا ۹ رو با هم می خونیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨بند ۷
✨بند ۸