eitaa logo
عقیله
114 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
873 ویدیو
13 فایل
بعدِصدسال اگر از سرقبرم گذری ؛ من کفن پاره کنم ؛ زندگی از سر ، گیرم #*باذن_الله*:)🖤 شروعمون۱۴۰۲/۳/۲۲ کپی؟!(حلال،هدف یه چیز دیگست)
مشاهده در ایتا
دانلود
کوهی فرو میریخت و ملتمسانه صدا میزد : فاطمه س کلمینی ... انا علی ع :))
مادرم نیست که خیبر شکن از پا افتاد :)💔
خداحافظ دلیلِ حالِ خوبِ علی ع :)💔
از این به بعد ؛ علی ع جای خالی ات را هرروز پشت سرش به هنگام نماز حس میکند ... حالا زینب س به جایِ شما با شیرینیِ کودکانه‌اش پشت سرِ پدر ، نماز می‌بندد ...! :)
شعری به‌نام ِنام مادر شروع‌ شد اشک به‌ حال‌ِ غربت حیدر شروع‌ شد این‌ در که‌ قافیه ست‌ مگو هاست‌ در دلش اصلا تمام فاجعه از در شروع‌ شد ..
خوشحالی؟ وقتی از هیئت میای بیرون و میبینی سینت واسه حضرت زهرا سرخ شده:)
کاش کوچه‌ای نبود و هیچ خانه‌ای هم دری نداشت . . و هیچ دری هم میخ‌هایی چون مسمار نداشت که پهلوی مادرم را به خون بکشد . کاش . .
علی که دید .. ولی کاش دیگر کسی نبیند بین در و دیوار نگارش را💔.
تَمام شد ...! دیگر علی فاطمه ای ندارد . دیگر سنگِ صبورِ علی نیست ، دیگر پاره‌تنِ رسول‌اللّٰه نفس نمی‌کشد ، دیگر حسن مانده و کابوس‌های آن روز ، دیگر مادری‌نیست بر سرِحسین شانه بکشد ، دیگر زینب مانده و یک دنیا صَبوری ، دیگر عشقِ علی رفته ... "اما؛ امان از دلِ حیدر !!"
پایِ روضه‌‌های سنگین که درمیان باشد مردها هم های‌های گریه می‌کنند اینجور وقت‌ها .. می‌گویند مثلِ زنِ جوان‌مرده گریستن ! برای به مثلِ امشبی ... پایِ روضه‌ی سبک و سنگین به مثل امشبی برای آن‌جا که زنان کار گریه‌هاشان از های‌های می‌گذرد ... هنوز توصیف‌ی ساخته نشده ! هنوز تشبیه‌ی پیدا نکردند ! بس که این ماجرا غریب است و گریستنِ پای‌ش غریب‌تر ! بس که این ماجرا .. همه فهم نیست ... بس که روضه‌ ...زنانه بود امشب و گریه‌ها ... نمی‌دانم !
شُکر اولا آللها که زهرایا نوکریم(:💔 "شکر خدا که نوکر زهراۜ "
کاش کوچه‌ای نبود و هیچ خانه‌ای هم دری نداشت . . و هیچ دری هم میخ‌هایی چون مسمار نداشت که پهلوی مادرم را به خون بکشد . کاش . .
گزارش می‌نویسد : قتل با جسمی گران بوده و مقتوله ، زنی که ظاهراً خیلی جوان بوده !
پیراهنـی‌که‌دوختـم‌بهـرمحسنـم زینـب‌‌ۜ‌بگیـربـرتـنِ‌طفـل‌ِربــاب‌کن...
از وصایاتِ‌ آخرِ بی‌بی : _علي‌جآن .. +جآن‌خانوم؟ _مرا‌ میان قنوتِ سحر مَبَر از یاد . 💔
وای از اون ساعت که خانه‌ای از صدای هق‌هق دختری پر شود ..
همه‌جا از زبان امیرالمؤمنین روضه میخونن‌ من میخوام زبانِ حالِ بی‌بی بگم :
مثلِ دیروزی ‌‌..
‌ حیدر... بِنِگر که بودنم‌ سخت شده با این همه درد ، سخت شده...
‌ با این همه زخم در تنم ، آه .. ؛ علي با دست تو دادنم سخت شده..
حالا علي مثه‌ بچه‌ها زانو بغل گرفته.. خانوم دستاشو برد اشکِ صورت مولارو پاک کرد .. فرمود : ، چه باک از این سردرد ؟  محبّت ولی الله درد سر دارد !(:
دیگه الان مثه این ساعتا‌ حسن دم در ایستاده رو سر در خونه پرچم مشکیه .. علي‌تو خونه نشسته با صدای گرفته صدا زد : فضّـه زیاد استـ ؛ این همه خرما براۍ ختم . . غیـر از و و ڪسی که نیستـ :))
در تمام عمر از کسی نترسید علي از خانه‌ی امّا ..💔