🔴🌱🔴🌱🔴🌱🔴
🌱حق را نباید بخاطر باطل ترک کرد
🌴زراره صحابه مورد اعتماد امام باقر علیه السلام می گوید: حضرت امام محمد باقر برای تشییع جنازه مردی از قریش رفت، من هم در خدمت امام بودم، زنی با صدای بلند گریست عطا (قاضی القضات وقت) که در تشییع جنازه حاضر بود، خطاب به زن کرد و گفت: ساکت باش وگرنه برمی گردیم. آن زن ساکت نشد و عطا برگشت، رفت و جنازه را تشییع نکرد.
🌴من عرض کردم: یا بن رسول الله! عطا برگشت. حضرت فرمود: ما به دنبال جنازه می رویم و با دیگران کاری نداریم. هر گاه ببینیم کار باطلی با حق آمیخته است، حق را به خاطر باطل ترک کنیم، حق مسلمان را ادا نکرده ایم. (یعنی اگر چه گریه زن با صدای بلند کار باطلی بود و تشییع جنازه یک امر حق است، نباید به خاطر گریه زن، تشییع جنازه را ترک کرد.) سپس امام بر جنازه نماز خواند، صاحب عزا پیش آمد تشکر کرد و گفت: خداوند شما را رحمت کند شما نمی توانید پیاده راه بروید برگردید!
🌴حضرت مایل نشد برگردد. عرض کردم: آقا! صاحب عزا به شما اجازه برگشتن داد ضمناً من هم مطلبی دارم، می خواهم از آن بپرسم. فرمود: ما با اجازه او نیامده بودیم و با اجازه او برگردیم. این ثوابی است که در جستجوی آن بودیم انسان هر اندازه از پی جنازه برود پاداش بیشتر می گیرد. بدین وسیله امام به وظیفه خود عمل نمود و حق را به خاطر باطل ترک نکرد.
📗بحار ج 47، ص 42
@Ahaadis2 | احادیث 😍
☘☘☘☘☘☘☘☘☘
🌱محاکمه دو کبوتر
🌴محمدبن مسلم راوی معتبر می گوید:
روزی خدمت امام باقر بودم، ناگاه یک جفت کبوتر نر و ماده به نزد حضرت آمدند و به زبان خود صدا می کردند و حضرت جوابی چند به آنها فرمود. پس از چند لحظه پرواز کردند و بر سر دیوار نشستند و در آنجا نیز هر دو اندکی صحبت کردند و رفتند.
🌴حقیقت ماجرا را از امام پرسیدم، فرمود: پسر مسلم! هر چه خدا آفریده؛ پرندگان، حیوانات و هر موجود زنده ای از ما اطاعت می کنند. این کبوتر نر، گمان بدی به جفت خود داشت و کبوتر ماده قسم یاد می کرد که من پاکم، گمان بد به من نداشته باش! کبوتر نر قبول نمی کرد. ماده گفت: راضی هستی برای محکمه نزد امام باقر برویم و درباره ما قضاوت کند؟ نر پذیرفت. پیش من که آمدند، گفتم: ماده راست می گوید و بی گناه است. آنها هم قضاوت مرا پذیرفتند و رفتند.
📗بحار ج 46، ص 300
@Ahaadis2 | احادیث 😍
💞💞💞💞💞💞💞💞💞
🌱جنیان در محضر ائمه علیه السلام
🌴سعد اسکافی می گوید: حضور امام باقر علیه السلام رفته بودم، چون اجازه ورود خواستم، امام فرمود: عجله نکن! گروهی از برادران شما پیش من هستند، سخنی دارند.
🌴من در بیرون منزل ماندم طولی نکشید عده ای بیرون آمدند با قیافه مخصوص، شبیه یکدیگر، گو اینکه از یک پدر و مادرند، لباس ویژه ای به تن دارند، به من سلام کردند و من جواب سلام را دادم.
🌴پس از آن وارد محضر امام شدم، گفتم: فدایت شوم! اینها که از حضورتان بیرون آمدند، نشناختم، چه کسانی بودند؟ فرمود: اینها برادران دینی شما از طایفه جنیان هستند. گفتم: اجنه ها نیز به حضور شما می آیند؟ فرمود: آری، آنان نیز می آیند همانند شما از مسائل حلال و حرام می پرسند.
📙بحار ج 46، ص 238
@Ahaadis2 | احادیث 😍
﷽
📌ختومات فوق مجرب با حاجت روایی زیااااااد
😍فعلا با بیش از 4400 حاجت روایی
در واتساپ، تلگرام و روبیکا😍
در ایتا هم کانال تشکیل شد زودی بیاین😍👇
https://eitaa.com/joinchat/1359151313Ca784b55c77
نیومدی از دستش دادی👏👏👏