🔴 زنی بدکاره بنام #هند ، مادر ملعونی بنام #معاویه کسی که جگر #حضرت_حمزه_سیدالشهدا را به دندان گرفت
▪️هند به ظاهر همسر ابوسفیان و مادر معاویه و عتبه و یزید بود اما از صاحبان پرچم بود که مردها به او مراجعه می کردند، و میل زیادی به غلامان سیاه داشت، ولی هرگاه بچه سیاهی را می زائید او را می کشت.
معاویه را به چهار کس نسبت می دهند: مسافر بن ابی عمرو، عماره بن ولید بن مغیره، عباس و صباح که این ملعون مغنی عماره بن ولید و جوانی خوش سیما بود و کارگری ابوسفیان می نمود. هند با او الفتی خاص داشت، و لذا علمای انساب عتبه بن ابی سفیان را هم از صباح می دانند.
هنگامی که هند به معاویه بارور شد مایل نبود او را در خانه بزاید. لذا کنار کوه اجیاد آمد و آنجا وضع حمل کرد و به این دلیل است که حسان می گوید:
لمن الصبی بجانب البطحاء فی التراب ملقی غیر ذی مهد
فرزندی که در کنار بیابان مکه بدون گهواره روی زمین رها شده از آن کیست؟
از این زن و شوهر و فرزندش معاویه و نوه اش یزید، اذیتها و جسارتها به پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله و أمیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین علیهم السّلام رسیده که در کتب تاریخ و روایات به تفصیل ذکر شده است.
از آن جمله در مسیر حرکت کفار قریش به طرف احد برای جنگ با پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله، هند قصد داشت قبر مادر آن حضرت جناب آمنه بنت وهب سلام اللَّه علیها را نبش کند و جسارت کند، چه اینکه پدر و مادر و عموی هند در بدر کشته شده بودند. ولی کفار قریش مانع شدند و گفتند: «این رسم می شود و مرگان ما را هم این چنین می کنند».
هند گفت: باید محمّد یا علی یا حمزه را بکشم ! این بود که وحشی را بر این کار گماشت و وعده هائی به او داد. وحشی گفت: «قادر به کشتن پیامبر و علی نیستم ولی برای حمزه کمین می کنم »، با این مقدمه بود که آن بزرگوار را حسب دستور هند ملعونه به شهادت رساند.
📚 تتمه المنتهی: ص 47
تتمه المنتهی: ص 50. بحار الانوار: ج 20، ص 549. حمزه سیّد الشّهداء 7: ص 26 - 27. منتخب التواریخ: ص 51 )
تتمه المنتهی: ص 43. مروج الذهب مسعودی: ج 2، ص 307
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
حدیث 30576
بهترین مردم کیست
قسمت 20
1873 - قالَ زَيْدُ بْنُ صُوحانَ الْعَبْدِىُّ: يا اَمِيرَالمُؤْمِنيِنَ (ع): فَأَىُّ النَّاسِ خَيْرٌ عِنْدَ اللَّهِ؟ قَالَ عليه السلام: أَخْوَفُهُمْ لِلَّهِ، وَأَعْمَلُهُمْ بِالتَّقْوى، وَ أَزْهَدُهُم فِى الدُّنْيا.
زَيد بن صُوحان عَبدى به اميرالمومنين على عليه السلام عرض كرد: بهترين مردم نزد خدا كيست؟ حضرت فرمودند: خدا ترسترين وپرهيزگارترين وبى رغبت ترين ايشان نسبت به دنيا.
کتاب احادیث الطلاب ص 518
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
هدایت شده از .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانم محترم
کسی که میخواد از دیدن تو لذت ببره باید خرجت رو بده
حاج آقا قرائتی
😂😂😂😂😂😂😂😂😂
مدت : کمتر از یک دقیقه
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🌺🌺🌺🌺🌺حدیث 30577
برترین سخن کدام است
قسمت 21
1874 - قالَ زَيْدُ بْنُ صُوحانَ الْعَبْدِىُّ: يا اَمِيرَالمُؤْمِنيِنَ (ع) : فَأَىُّ الْكَلامِ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ؟ قَالَ عليه السلام: كَثْرَةُ ذِكْرِهِ، وَ التَّضَرُّعُ إِلَيْهِ وَدُعاؤُهُ.
زَيد بن صُوحان عَبدى به اميرالمومنين على عليه السلام عرض كرد: كدام سخن نزد خداى عزوجل برتر است؟ حضرت فرمودند: بسيار ياد او كردن، و به سوى او تضرع وزارى كردن، و صدا زدن و خواندن او.
کتاب احادیث الطلاب ص 518
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
سه داستان آموزنده
در زمان پيامبر اسلام (ص) مردى هميشه متوكل به خدا بود و براى نجات از شام به مدينه مى آمد. روزى در راه دزد شامى سوار بر اسب ، بر سر راه او آمد و شمشير به قصد كشتن او كشيد.
تاجر گفت : اى سارق هرگاه مقصود تو مال من است ، بيا بگير و از قتل من درگذر.
سارق گفت : قتل تو لازم است ، اگر ترا نكشم مرا به حكومت معرفى مى كنى . تاجر گفت : پس مرا مهلت بده تا دو ركعت نماز بخوانم ؛ سارق او را امان داد تا نماز بخواند.
مشغول نماز شد و دست به دعا بلند كرد و گفت : بار خدايا از پيامبر (ص) تو شنيدم هر كس توكل كند و ذكر نام تو نمايد در امان باشد، من در اين صحرا ناصرى ندارم و به كرم تو اميدوارم .
چون اين كلمات بر زبان جارى ساخت و به درياى صفت توكل خويش را انداخت ، ديد سوارى بر اسب سفيدى نمودار شد، و سارق با او درگير شد. آن سوار به يك ضربه او را كشت و به نزد تاجر آمد و گفت : اى متوكل ، دشمن خدا را كشتم و خدا تو را از دست او خلاص نمود. تاجر گفت : تو كيستى كه در اين صحرا به داد من غريب رسيدى ؟
گفت : من توكل توام كه خدا مرا به صورت ملكى در آورده و در آسمان بودم كه جبرئيل به من ندا داد: كه صاحب خود را در زمين درياب و دشمن او را هلاك نما. الان آمدم و دشمن تو را هلاك كردم ، پس غايب شد. تاجر به سجده افتاد و خداى را شكر كرد و به فرمايش پيامبر (ص) در باب توكل اعتقاد بيشترى پيدا كرد.
پس تاجر به مدينه آمد و خدمت پيامبر (ص) رسيد و آن واقعه را نقل كرد، و حضرت تصديق فرمود آرى توكل را به اوج سعادت مى رساند و درجه متوكل درجه انبياء و اولياء و صلحاء و شهداء است .
داستان دوم
هنگامى كه (ابوسفيان ) رئيس مشركان كه لشكر ده هزار نفرى و مانور منظم و قدرتمند اسلام را (در فتح مكه ) ديد در شگفتى و تعجب فرو رفت در حالى كه در كنار گردانهاى رزمى لشكر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم قدم مى زد، مى گفت :
اى كاش مى دانستم كه چرا محمد صلى الله عليه و آله و سلم بر من پيروز شد؟ با آنكه محمد صلى الله عليه و آله و سلم در مكه تنها و بى ياور بود، چگونه اين چنين لشكرى مبارز تدارك ديد؟
چون پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم سخن ابوسفيان را شنيد روزی در جواب او فرمود: ما به كمك خدا، بر شما پيروز شديم .
در جنگ حنين مى بينيم وقتى سپاه اسلام مورد تهاجم غافلگيرانه دشمن قرار گرفت صفوف مسلمانان از هم متفرق شد.
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم وقتى پراكندگى سپاه اسلام را ديد، به درگاه خدا استعانت جست و به او توكل كرد و عرض نمود: (خداوندا! حمد و سپاس مخصوص تو است ، و شكايتم را به درگاه تو مى آورم و اين توئى كه بايد از درگاهت كمك خواست و استعانت جست ) در اين هنگام جبرئيل بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نازل شد و عرض كرد:
(اى رسول خدا، دعائى كردى كه موسى در آن هنگام كه دريا برايش شكافته شد، اين دعا را كرد و از شر فرعون نجات يافت .)
داستان سوم
حضرت موسى عليه السلام را بيمارى عارض شد، بنى اسرائيل نزد او آمدند و ناخوشى او را شناختند و گفتند: اگر فلان دارو را مصرف كنى شفايابى .
موسى عليه السلام گفت : مداوا نمى كنم تا خدا مرا بى دوا بهبود بخشد. پس بيمارى او طولانى شد، خدا به او وحى فرمود: به عزت و جلالم سوگند! ترا عافيت نمى دهم تا به دوائى كه گفته اند درمان كنى .
پس به بنى اسرائيل گفت : داروئى كه گفتيد به آن مرا معالجه كنيد. پس او را مداوا كردند بهبود يافت .
اين در دل موسى عليه السلام حالت شكوه و اعتراضى پديد آورد. خداى تعالى به او وحى فرستاد، خواستى حكمت مرا به توكل خود باطل كنى ، چه كسى غير از من داروها و منفعتها را در گياهان و اشياء نهاد؟!
این داستان نشان می دهد که آدمی در همه حالات باید بر خداوند توکل کند ، اگر حکمت خدا بر توکل پیشه گرفته باشد ، آدمی در این مورد باز هم اجر و پاداش خواهد داشت
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
👇تقویم نجومی اسلامی شنبه👇
👇👇👇کانال عمومی👇👇👇
(تقویم همسران)
(اولین و جامعترین مجموعه کانالهای تقویم نجومی اسلامی)
@taghvimehamsaran
✴️ شنبه 👈 23 اردیبهشت / ثور 1402
👈22 شوال 1444👈13 می 2023
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر هست :
✅خرید و فروش.
✅صدقه و خیرات برای اموات.
✅مسافرت.
✅دیدارها.
✅و داد و ستد و تجارت خوب است.
✅ برای پیوستن به کانال تقویم نجومی اسلامی و دریافت تقویم هر روز کافی است کلمه " تقویم همسران " را در تلگرام یا ایتا و سروش جستجو کنید و به ما بپیوندید.
💠به کانال ما در موضوع حرز و ادعیه همراه سری بزنید حرز مطمئن و مناسب...👇
@Herz_adiye_hamrah
👶زایمان مناسب و نوزاد زندگی پاکی خواهد داشت.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج حوت و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️از شیر گرفتن کودک.
✳️آغاز به درمان.
✳️شروع به شغل و کار.
✳️داد و ستد و تجارت.
✳️بذر افشانی و کاشت.
✳️و دعوت گرفتن از افراد خوب است.
🔵نگارش ادعیه احراز و نماز و بستن آن خوب است.
🔲 این اختیارات تنها یک سوم مطالب سررسید همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید.
@taghvimehamsaran
👩❤️👨 انعقاد نطفه و مباشرت.
👩❤️👨 امشب : دستوری مبنی بر کراهت یا استحباب ندارد.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری، باعث فقر و بی پولی می شود.
💉💉 حجامت.
خون دادن فصد زالو انداختن خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،سبب قوت دل می شود.
💅 ناخن گرفتن.
شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد.
👚👕دوخت و دوز.
شنبه برای بریدن و دوختن،#لباس_نو روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود)
🙏🏻 وقت #استخاره در روز شنبه:
از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
📿 ذکر روز شنبه : یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه #یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد .
💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_رسول_اکرم_(ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
❓متن پیام:
سلام من خانمی ۴۰ ساله هستم و حتما در این ۴۰ سال غیبت های زیادی کردم اگر از این لحظه به بعد توبه کنم و سعی براین داشته باشم که جلوی خودم درباره غیبت بگیرم اون ۴۰ سالی که توش غیبت شده چی میشه آمرزیده میشه؟
✅ پاسخ:
#غیبت آن است که عیب پنهانی کسی را پشت سر او بگویند.
اگر صفت ناروا در شخصی باشد یا کاری انجام داده باشد که گناه است و دیگران از آن بی اطلاع اند و دوست ندارد کسی آن را برای دیگران بازگو کند، بازگو کردن آن پشت سر او برای دیگران غیبت است.
پس از واقع شدن غیبت، #توبه و پشیمانی از آن واجب است و احتیاط مستحب آن است که از غیبت شده، اگر فسادی بر آن مترتب نگردد، حلالیت بطلبد و یا برای او #استغفار کند.
بنابراین، اگر غیبت شونده از دنیا رفته، برای او بسیار استغفار کند و اگر زنده است و انسان بزرگوار و باگذشتی است و گفتن به او عداوت و دشمنی و فتنه ایجاد نمی کند، احتیاط مستحب آن است که از وی حلالیت بطلبد و اگر احتمال می دهد که مراجعه به او سبب عداوت و فتنه می شود، به وی مراجعه نکند و در عوض برای او بسیار استغفار کند.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✨﷽✨
🌼شش برکت عظیم سجده
1️⃣به خداوند بزرگ نزدیک تر می شوی
حضرت امام صادق علیه السلام :
نزدیكترین حالت بنده به خداوند عزیز وقتی است كه در حال سجده باشد و گریه كند.
📚کافی ج 2ص 483
2️⃣کمر شیطان را میشکنی
حضرت امام صادق علیه السلام:
بنده حق چون سجده را در جائى كه كسى او را نمى بیند طولانى كند شیطان میگوید: واى بر من فرزندان آدم اطاعت كردند و من عصیان ورزیدم، و سجده كردن و من امتناع نمودم.
📚بحار ج 85 ص 163
3️⃣ گناهانت پاک می شود
شخصی خدمت پیامبر صلوات الله تعالی علیه آمد و گفت: گناهانم بسیار و عملم اندك است. فرموند: سجده های خود را زیاد كن، زیرا آنگونه كه باد، برگ درختان را می ریزد، سجده هم گناهان را می ریزد.
📚بحار ج 82 ص 162
4️⃣دعایت مستجاب می شود
حضرت امام صادق علیه السلام :
در حالى كه در سجدهاى دعا كن زیرا نزدیك ترین حالت عبد به پیشگاه خداوند مهربان در سجده بودن اوست خداوند بخشنده را در آن حال براى خیر دنیا و آخرتت بخوان
📚بحار ج 85 ص 132
5️⃣بهشتی می شوی
مردی به حضرت رسول اکرم صلوات الله تعالی علیه عرض كرد: دعا كنید كه خدای آمرزنده مرا به بهشت برد. حضرت علیه السلام فرموند من دعا می كنم لیكن تو مرا با سجده های زیاد و طولانی كمك كن تا دعای من مستجاب شود
📚حکمت عبادات حضرت آیت الله جوادی آملی ص 106
6️⃣باپیامبر مهربانیها محشور می شوی
مردى خدمت پیامبر اكرم علیه الصلوه و السلام رسیده گفت مرا دستورى بیاموز كه خداوند منان مرا با شما محشور نماید. حضرت علیه السلام فرموند : اگر بخواهى خدای خوبیها تو را با من محشور نماید باید سجده ات را طولانى كنى در پیشگاه پروردگار قهار.
📚منتخب میزان الحکمه ص264
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔴 دنیای شیطان را به او پس بده تا ایمانت را برگرداند
🔹روزی مردی نزد عارفی آمد که بسیار عبادت میکرد و دارای کرامت بود.
🔸مرد به عارف گفت:
خستهام از این روزگار بیمعرفت که مرام سرش نمیشود. خستهام از این آدمها که هیچکدام جوانمردی ندارند.
🔹عارف از او پرسید:
چرا این حرفها را میزنی؟
🔸مرد پاسخ داد:
خب این مردم اگر روزشان را با کلاهبرداری و غیبت و تهمتزدن شروع نکنند، به شب نخواهد رسید.
🔹شیخ، پیش خودمان بماند آدم نمیداند در این روزگار چه کند. دارم با طناب این مردم ته چاه میروم و شیطان هم تا میتواند خودش را آماده کرده تا مرا اغفال کند.
🔸اصلا حس میکنم ایمانم را برده و همین حوالی است که مرا با آتش خودش بسوزاند. نمیدانم از دست این ملعون چه کنم. راه چارهای به من نشان ده.
🔹مرد عارف لبخندی زد و گفت:
الان تو داری شکایت شیطان را پیش من میآوری؟! جالب است بدانی زودتر از تو شیطان پیش من آمده بود و از تو شکایت میکرد.
🔸مرد مات و مبهوت پرسید:
از من؟!
🔹مرد عارف پاسخ داد:
بله، او ادعا میکرد که تمام دنیا از اوست و کسی با او شریک نیست و هر که بخواهد دنیا را صاحب شود یا باید دوستش باشد یا دشمنش.
🔸شیطان به من گفت تو مقداری از دنیایش را از او دزدیدهای و او هم به تلافی ایمان تو را خواهد دزدید.
🔹مرد زیرلب گفت:
من دزدیدهام؟ مگر میشود؟
🔸عارف ادامه داد:
شیطان گفت کسی که کار به دنیا نداشته باشد، او هم کاری به کارش ندارد. پس دنیای شیطان را به او پس بده تا ایمانت را به تو برگرداند.
🔹بیخود هم همه چیز را گردن شیطان مینداز. تا خودت نخواهی بهسمت او بروی او به تو کاری نخواهد داشت.
🔸این تو هستی که با کارهایت مدام شیطان را صدا میزنی. وقتی هم که جوابت را داد شاکی میشوی که چرا جوابت را داده است.
🔹خب به طرفش نرو و صدایش نکن تا بعد ادعا نکنی ایمانت را از تو دزدیده است.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
❇️ ما تو را یاری خواهیم کرد
📋 مرحوم آیت اللّه معظم آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی از مراجع بزرگی است که هم به محضر مبارک امام عصر (ع) نائل آمده و هم به افتخار دریافت نامه و توقیعی از سوی آن حضرت مفتخر شده است.
آورنده نامه و توقیع هم کسی جز عابد پارسا و پرواپیشه «حاج شیخ محمّد کوفی» نمیباشد.
✉️ متن آن نامه نورانی خطاب به آن عالم ربّانی چنین است:
به نام خداوند بخشایشگر مهربان.
ای سیّد ابو الحسن! خود را ارزان کن (خود را در اختیار همگان قرار بده) و در بیرونی منزلت بنشین و در بر روی کسی مبند و پردهها میان خود و مردم قرار نده و به داد دوستداران و شیعیان ما برس.
ما تو را یاری میکنیم. ان شاء اللّه.
«مهدی»
مشتاقی و مهجوری، صفحه: ۳۲۰
کرامات الصّالحین، صص ۱۱۰- ۱۱۱.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
آیت الله العظمی وحیدخراسانی:
صاحبجواهر در حال نزع (لحظات آخر عمر) بود. دمِ جان دادن فرمود: شیخ مرتضی انصاری را بیاورید.
در حرم به شیخ گفتند: صاحب جواهر سراغ تو را گرفته است. شیخ آمد و صاحب جواهر به ایشان گفت: کجا بودی؟!
گفت: در حرم برای شفای شما دعا می کردم.
صاحب جواهر فرمود: من رفتم و این امّت را به تو سپردم.
بعد از وفات صاحب جواهر، مردم به شیخ رجوع کردند. شش ماه گذشت؛ اما شیخ انصاری رساله ای برای مقلدین ندادند. علتش را از ایشان پرسیدند!!
شیخ انصاری فرمودند: در زمانی که مباحثه می کردم کسی که به نام سعید العلماء در بابل از من أقوی بود، با احراز اقوائیت او، رساله دادن را جایز نمی دانم.
رجوع کردند به سعید العلماء در بابل. وی گفت: سلام مرا به شیخ برسانید و به او بگویید: استصحاب شما ساقط است. وجه سقوط آن، این است که آن زمان من أقوی بودم، اما حالا شما اقوی هستید!
قاصد بازگشت به شیخ پیغام سعید العلماء را رساند. این شد که شیخ رساله ای نوشتند و در حاشیه این رساله مکتوب فرمودند:
در زمان غیبت حضرت ولی عصر (عج) عمل به رساله من باب أکل میته و اضطرار مانعی ندارد.
این علم و این زهد ، و این دیروز و این امروز
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🥀🥀🥀🥀🥀حدیث 30578
راست ترین سخن کدام است
قسمت 22
1875 - قَالَ زَيْدُ بْنُ صُوحانَ الْعَبْدِىُّ: يا اَمِيرَالمُؤْمِنيِنَ (ع): فَأَىُّ الْقَوْلِ أَصْدَقُ؟ قَالَ عليه السلام: شَهادَةُ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ.
زَيد بن صُوحان عَبدى به اميرالمومنين على عليه السلام عرض كرد: كدام سخن راست تر است؟ حضرت فرمودند: گواهى دادن به اين كه خدائى جز اللَّه نيست.
کتاب احادیث الطلاب ص 519
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
آیا خواندن قرآن در حالت دراز کش با موبایل یا کتاب اشکال داره؟
✅ پاسخ:
اگر هدف بی احترامی نباشد شما می توانید دراز کشیده قرآن از روی موبایل تلاوت کنید ولی بهتر آنست که نشسته بخوانید.
توضیح المسائل مراجع
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🍁🍂❤
❤
🍂
زنها فقط از مقايسه شدن با رقباشون
نمیترسند.
اينكه هر زن ديگری در ذهن همسرشان موفقتر و توامندتر از آنها باشد، به زنها احساس ناامنی میدهد.
آنها دوست دارند ملكه خانه باشند و اينكه در ذهن همسرشان كاملترين زن دنيا باشند، براي آنها به معنی خوشبختي و موفقيت در ازدواج است.
به همين دليل وقتي از او ميخواهيد فلان غذا را مثل مادرتان درست كند، فلان ظرافت را مثل مادرتان داشتهباشد يا فلان رفتارش مثل رفتار مادرتان باشد، از كوره در ميروند و نه تنها از شما ميیرنجند بلكه مادران كه هيچ نقشی در اين ماجرا نداشته را هم مقصر میدانند.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔸امام صادق علیه السلام:
ما پسرانمان را از ۵ سالگی امر به نماز میکنیم و شما از هفت سالگی امر کنید،
و برای روزه از ۷ سالگی امر می کنیم به اندازهای که در روز طاقت دارند هرچند نصف روز یا بیشتر و یا کمتر باشد و وقتی تشنگی گرسنگی بر ایشان غالب شد افطار می کنند تا به روزه عادت کند و توانایی بیابند،
و شما پسر بچه ها را از ۹ سالگی به روزه امر کنید هر مقدار از روز را که می توانند روزه بگیرند و وقتی تشنگی بر ایشان غلبه کرد افطار کند.
(📚 کافی، جلد2، ص409)
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
یکی از روش های صحیح دعوت کودک به همکاری، توصیف کردن است.
وقتی بزرگترها مسالهای را توصیف میکنند، کودکان فرصتی مییابند تا بدانند چه باید بکنند.
وقتی دیگران به شما میگویند مرتکب چه اشتباهی شدهاید، برای شما دشوار است کاری را که لازم است انجام دهید. موقعی که کسی مسالهای را برای شما بازگو میکند، تمرکز حواس برایتان آسانتر است.
#چند_مثال
❌روش غلط: چندبار بهت بگم چراغ حموم رو خاموش کن؟ (این کدام یک از روش های غلط ده گانه است)
✅روش صحیح 👈 توصیف کنید:
پسرم چراغ حمام هنوز روشنه
❌مادر: زود باش تلفونو همین الان قطع کن😡😡(روش غلط فرمان و دستور)
پسر: نمیخواهم
✅توصیف کنید:
مادر: من حالا میخوام یه تلفن بزنم😘
پسر: تو یک دقیقه تمومش میکنم❤️
❌تمام روز به جوجههات آب و دونه ندادی؟ عرضه نگهداری از دوتا جوجه رو نداری؟
✅ بجای اتهام زدن، توصیف کنید:
جوجه ها خیلی گرسنه بنظر میرسن
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✅دلال بازار
حضرت سلیمان علیه السلام عرض کرد: خدایا تو مرا بر جن و انس و وحوش و طیور وملائکه و دیوها مسلّط کردی، ولی یک خواهشی از تو دارم و آن اینکه اجازه دهی بر شیطان هم مسلّط شوم و او را زندانی و حبس کنم و به غل و زنجیرش بکشم که این قدر مردم را به گناه و معصیت نیندازد.
خطاب رسید: ای سلیمان مصلحت نیست.
عرض کرد: خدایا وجود این معلون برای چه خوبست؟! ندا آمد: اگر شیطان نباشد کارهای مردم معوق و معطل می ماند، عقب می افتد، کار مردم پیش نمی رود...
عرض کرد: خدایا من میل دارم این ملعون را چند روزی حبس کنم. خطاب رسید: حالا که اصرار داری؛ بسم اللّه، او را بگیر. حضرت سلیمان علیه السلام فرستاد او را آوردند، غل و زنجیر کردند و به زندان انداختند.
حضرت کارش زنبیل بافی بود، زنبیل درست می کرد و می برد بازار می فروخت و از این راه نان خود را در می آورد. یک روز زنبیل درست کرد و به نوکرها داد که ببرند بازار بفروشند و قدری آرد جو با پولش بخرند تا نان بپزد و تناول کند. (در حالی که در خبر است که هر روز چهار هزار شتر و پنج هزار گاو و شش هزار گوسفند در آشپزخانه حضرت طبخ می شد، با وجود این خودش زنبیل بافی می کرد و نان می خورد.
حضرت سلیمان علیه السلام فرستاد زنبیل را بردند بازار بفروشند، خدمتگذاران دیدند، بازارها بسته، خبر آوردند: آقا بازارها بسته است، حضرت فرمود: مگر چه شده؟! برای چه بسته است؟! گفتند: نمی دانیم، زنبیل ها ماند، و حضرت آن روز را با آب افطار کرد.
روز بعد غلامان را فرستاد زنبیل ها را به بازار ببرند و بفروشند. باز خبر آوردند که بازارها بسته و مردم به قبرستانها رفته و مشغول گریه و زاری هستند و تهیه سفر آخرت را می بینند. خدایا چه شده مردم چرا دل به کاسبی نمی دهند؟!
خطاب رسید: ای سلیمان تو دلال بازار را گرفتی و زندان کردی، نگفتم: مصلحت نیست شیطان را زندانی کنی؟ حضرت سلیمان دستور داد، شیطان را آزاد کردند، صبح که شد، دید مردم صبح زود به در مغازه هایشان رفته اند و مشغول کسب و کار شده اند.
پس اگر شیطان نباشد امورات دنیا نظم نمی گیرد، قدرت پروردگار را مشاهده می کنی، از همین دشمن هم جهت نظم امور استفاده کرده.
📚ثمرات_الحیوة، ج 3
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✨﷽✨
☘فضيلت ميهمان بر ميزبان
✍محمّد بن قيس حكايت كند:روزى در محضر مبارك امام جعفر صادق عليه السلام نام گروهى از مسلمانان به ميان آمد و من گفتم : سوگند به خدا، من شب ها شام نمى خورم ، مگر آن كه دو يا سه نفر از اين افراد با من باشند؛ و من آن ها را دعوت مى كنم و مى آيند در منزل ما غذا مى خورند.
امام صادق عليه السلام به من خطاب كرد و فرمود: فضيلت آن ها بر تو بيشتر از فضيلتى است ، كه تو بر آن ها دارى
اظهار داشتم : فدايت شوم ، چنين چيزى چطور ممكن است ؟!
در حالى كه من و خانواده ام خدمتگذار و ميزبان آن ها هستيم ؛ و من از مال خودم به آن ها غذا مى دهم ؛ و پذيرائى و انفاق مى نمايم !!
حضرت صادق عليه السلام فرمود: چون هنگامى كه آن ها بر تو وارد مى شوند، از جانب خداوند همراه با رزق و روزى فراوان ميهمان تو مى گردند و زمانى كه خواستند بيرون بروند، براى تو رحمت و آمرزش به جا خواهند گذاشت .
📚محجّة البيضاء: ج 3، ص 33
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🌸🍃🌸🍃
آهنگری آهن تفتیده و داغ را با دست از کوره بیرون می آورد و دستش نمی سوخت ، علت را به اصرار از او پرسیدند ، گفت : در همسایگی من زنی خوش صورت و زیبا بود که شوهری فقیر و پریشان و بی نام و نشان داشت . دلم به طرف او میل پیدا کرد و گرفتار او شدم ، اما نمی دانستم چگونه عشق و علاقه ام را به او ابراز کنم .
تا آن که سالی قحطی شد و اهل بلد همه گرفتار شدند و چیزی برای خوردن نداشتند ولی وضع من خوب بود ، آن زن روزی نزد من آمد و گفت : ای مرد ! بر من و بچه هایم رحم کن که خدا رحم کنندگان را دوست می دارد .
گفتم : ممکن نیست مگر آن که کامی از تو حاصل کنم . زن گفت : حاضرم ولی بشرط آنکه مرا جایی ببری که غیر از من و تو احدی در آنجا نباشد و از این کار باخبر نشود ، من قبول کردم و او را بجای خلوتی بردم ، دیدم زن مثل بید در معرض باد بهار می لرزد ، پرسیدم : چرا می لرزی ؟ گفت : چون تو بشرطی که با من کردی وفا ننمودی و اینجا غیر از من و تو پنج نفر دیگر حاضرند ؛ دو ملک موکل بر من و دو ملک موکل بر تو و خدای شاهد و آگاه بر همه چیز ، ناگهان بخود آمدم و متنبه شدم ، از خدا ترسیدم و آتش شهوتم را خاموش نمودم و از مال و ثروت خود او را بی نیاز کردم از آن موقع آتش در دست من اثر نمی کند .
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🌹🌹🌹🌹🌹حدیث 30579
بزرگ ترین عمل کدام است
قسمت 23
1876 - قَالَ زَيْدُ بْنُ صُوحانَ الْعَبْدِىُّ: يا اَمِيرَالمُؤْمِنيِنَ (ع): فَأَىُّ الْأَعْمالِ أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ؟ قَالَ عليه السلام: اَلتَّسْلِيمُ وَ الْوَرَعُ.
زَيد بن صُوحان عَبدى به اميرالمومنين على عليه السلام عرض كرد: كدام عمل نزد خداى عزوجل بزرگتر است؟ حضرت فرمودند: تسليم (در برابر دستورات خدا) و پرهيزگارى.
کتاب احادیث الطلاب ص 519
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
⭕️هدایای دریافتیِ مسئول خرید🎁
⁉️ اموالی که بعضی از فروشندگان به مأموران خرید ادارات یا شرکت ها بدون آن که آن ها را به قیمت تثبیت شده اضافه کنند، به خاطر برقرارکردن ارتباط می پردازند، نسبت به فروشنده و نسبت به مأمور خرید چه حکمی دارند؟
✅ پرداخت این اموال توسط فروشنده به مأمور خرید جایز نیست و برای مأمور هم دریافت آن ها جایز نیست و آن چه را که دریافت می کند باید به اداره یا شرکتی که مأمور خریدِ آن است، تسلیم کند.
#مسئول_خرید #پورسانت
📚منبع:پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
روغن حیوانی بخورید !👌🏻
▫️روغن حیوانی دارای فواید و خواص فراونی چون: تقویت سیستم ایمنی، خواص ضدسرطانی، درمان سوختگی، تقویت چشم و مفید برای پوست میباشد
+ روغن حیوانی هیچ گاه در رگها رسوب نمیکند. آن چیز که رگهای قلب را میبندد، روغنهای صنعتی است که امروزه در بازار فراوان است.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🌱
#داستان_آموزنده
عاقبت عیش و نوش
🍂(يزيد بن عبدالملك ) (دهمين خليفه اموى ) بعد از عمر بن عبدالعزيز به خلافت رسيد. او بر خلاف خليفه قبل شب و روز به عيش و نوش مشغول و با دو نفر كنيزان آواز خان و خوش سيما به نام سلامه و حبابه (271) به مجالس بزم مشغول بود.
🍂سرانجام حبابه رقيب خود سلامه را بر كنار ساخت و افسار خليفه را بدست گرفت .
مسلمه بن عبدالملك برادرش نزد او آمد و
🍂گفت : عمر بن عبدالعزيز آنقدر دادگستر بود، تو بر خلاف او به باده گسارى مشغول شدى و كشور را به دست آوازه خوانى به نام حبابه سپرده اى ؛ مردم منتظر ديدن تو هستند، ولى تو در دامن حبابه افتاده اى ، دست از او بكش به كار خلافت برس .
🍂او تصميم گرفت حرف برادر را گوش كند. روز جمعه تصميم گرفت براى نماز بيرون رود حبابه كنيزان را سفارش كرد موقع بيرون آمدن خليفه او را آگاه سازند.
🍂كنيزان او را خبر كردند، و او با دعوى كه به دست گرفته بود در برابر خليفه ظاهر شد و با آواز دل كش اين شعر را خواند:
🍂(اگر عقل از سر داده رفته او را ملامت مكن ، بى چاره از شدت اندوه صبور شده است .)
🍂خليفه كه دلبر خود را با آن حال ديد و آن آواز دلنواز را شنيد دست خود را مقابل صورتش گرفت و گفت : حبابه بس است چنين مكن و اين شعر را خواند:
🍂(زندگانى جز خوش گذرانى و كام گرفتن چيز ديگر نيست ، گر چه مردم تو را سرزنش كنند.) بعد فرياد زد اى جان جانان درست گفتى ، خدا نابود كند آن كسى را كه مرا در مهر تو سرزنش مى كند؛ اى غلام برو به برادرم مسلمه بگو به جاى من به مسجد برود و نماز بخواند.
🍂بعد فورى به عيش گاه رفتند و براى بهتر خوش گذرانى به (بيت الرس ) نزديك دمشق رفتند و خليفه به غلامان خود گفت : مردم پنداشته اند هيچ عيش و نوشى ، بى نيش نخواهد ماند، من مى خواهم دروغ آنان را آشكار سازم .
🍂در آنجا ماندند تا نامه و خبرى نرسد، و مشغول نوش بى نيش باشند. از قضا دانه انارى به گلوى حبابه رفت و زياد سرفه كرد و بمرد. خليفه روز و شب تن مرده حبابه را در آغوش گرفته و گريه مى كرد و با آب ديده بدنش را تر مى كرد و مى بوئيد با اصرار اقوام لاشه گنديده حبابه را دفن كردند و خليفه هم بعد از پانزده روز بيشتر زنده نماند و نزد قبر حبابه او را به خاك سپردند.
272- رهنماى سعادت 3/657 - تاريخ تمدن اسلام 1/86.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب