eitaa logo
کانال احادیث خالص اهلبیت . استاد زارع شیرازی
95 دنبال‌کننده
679 عکس
17 ویدیو
3 فایل
تنها نجات . عمل به حدیث ثقلین پیامبر ص که فرمودند انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و اهلبیتی . فقط قرآن و اهلبیت ۱۴ معصوم و بس .
مشاهده در ایتا
دانلود
از ديدگاه روايات شيعه ، اين كه قاتل حضرت زهرا سلام الله عليها ، عمر بن الخطاب است ، قطعي است . ما فقط به نقل يك روايت اكتفا مي كنيم : وكان سبب وفاتها : أن قنفذا مولي عمر لكزها بنعل السيف بأمره ، فأسقطت محسنا ومرضت من ذلك مرضا شديدا ، ولم تدع أحدا ممن آذاها يدخل عليها . سبب شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها اين بوده است كه قنفذ غلام عمر به دستور او ، آن حضرت را با غلاف شمشيرش زد . و اين سبب شد كه محسن سقط شود و حضرت زهرا شديدا مريض شوند . در مدتي كه مريض بودند ، به هيچ يك از آناني را كه او را اذيت كرده بودند ، اجازهء ملاقات نداد . دلائل الإمامة ج 2 ، عنه بحار الأنوار : 8 / 230 - 232 ( ط الكمپاني ) ، 30 / 290 - 295 . 2 . مثالب النواصب : 371 - 374 ، 418 - 419 . 3 . الصراط المستقيم : 3 / 25 . 4 . مطارح النظر في شرح الباب الحادي عشر : 109 . اللهم عجـــل لولیک الفـــرج اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد
کانال احادیث اهل بیت .استاد زارع شیرازی: رواياتي كه در رابطه با هجوم به خانه حضرت صديقه طاهره سلام الله علیهادر كتب اهل سنت آمده به چند دسته مي شود تقسيم كرد . 1. تهديد به سوزاندن خانه: ذكرالطبري: باسناده عن زياد بن كليب قال: أتي عمر بن الخطاب منزل عليّ وفيه طلحة والزبير ورجال من المهاجرين فقال: واللّه لأحرقنّ عليكم أو لتخرجنّ إلي البيعة»، فخرج عليه الزبير مصلتاً بالسيف فعثر فسقط السيف من بده فوثبوا عليه فأخذوه. تاريخ الطبري: 2/443. وابن أبي الحديد: عن سلمة بن عبد الرحمان قال: فجاءعمر اليهم فقال: «والذي نفسي بيده لتخرجنّ إلي البيعة أو لأحرقنّ البيت عليكم . شرح نهج البلاغه: 1/164 (2/45). 2. آوردن وسائل آتش سوزي و بي توجهي خليفه دوم بر اعتراض مردم: وابن قتيبة: قال: ... وقال عمر: والذي نفس عمر بيده لتخرجنّ أو لأحرقنّها علي من فيها! فقيل له: يا أباحفص إنّ فيها فاطمة!! فقال: وإن. الامامة والسياسة: 1/12، أعلام النساء لعمر رضا كحالة: 4/114. 3 . آوردن وسائل آتش سوزي ودرگيري لفظي ميان حضرت صديقه و خليفه دوم: البلاذري: باسناده عن سليمان التيمي وعن ابن عون: إنّ أبابكر أرسل إلي علي(عليه السلام)يريد البيعة فلم يبايع، فجاء عمر ومعه فتيلة فتلقّته فاطمة علي الباب، فقالت فاطمة: يابن الخطاب! أتراك محرقاً عليّ بابي؟ قال نعم: وذلك أقوي فيما جاء به أبوك. انساب الاشراف: 1/586. أبو الفداء: قال: ... فأقبل عمر بشيء من نار علي أن يضرم الدار، فلقيته فاطمة رضي اللّه عنها وقالت: إلي أين يابن الخطاب؟ أجئت لتحرق دارنا؟ قال: نعم. تاريخ أبي الفداء: 1/164. وابن عبد ربّه: الذين تخلّفوا عن بيعة أبي بكر: عليّ والعباس، والزبير، وسعد بن عبادة، فأمّا علي والعباس والزبير فقعدوا في بيت فاطمة حتّي بعث اليهم أبو بكر عمر بن الخطاب ليخرجوا من بيت فاطمة وقال له: إن أبوا فقاتلهم. فأقبل عمر بقبس من نار علي أن يضرم عليهم الدار فلقيته فاطمة فقالت: يابن الخطاب! أجئت لتحرق دارنا؟ قال: نعم. العقد الفريد:5/12، طبعة مكتبة الرياض الحديثة. 4 . حمله خليفه دوم به حضرت صديقه طاهره الشهرستاني: عن الجاحظ: إنّ عمر ضرب بطن فاطمة عليها السلام يوم البيعة حتّي ألقت الجنين من بطنها وكان عمر يصيح: إحرقوا دارها بمن فيها، وماكان في الدار غير عليّ وفاطمة والحسن والحسين وزينب(عليهم السلام). الملل والنحل: 1/57. طبعة بيروت، دار المعرفة. قال المسعودي: فهجموا عليه وأحرقوا بابه، واستخرجواه منه كرهاً، وضغطوا سيّدة النساء بالباب حتّي أسقطت محسناً. اثبات الوصية:143. قال ابن حجر العسقلاني: إنّ عمر رفس فاطمة حتّي أسقطت بمحسن. لسان الميزان:1/268. قال الصفدي: إنّ عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة حتّي ألقت المحسن من بطنها. الوافي بالوفيات: 5/347. روايات فراواني از طريق اهل سنت و شيعه نقل شده است كه غضب فاطمه ، غضب پيامبر و غضب پيامبر غضب خداوند است : عن علي رضي اللّه عنه قال: قال رسول اللّه صلي اللّه عليه وآله وسلم لفاطمة: «إنّ اللّه يغضب لغضبك، ويرضي لرضاك . هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه . المستدرك: 3/153، مجمع الزوائد: 9/203، الآحاد والمثاني للضحاك: 5/363، الذرية الطاهرة النبوية للدولابي: 119، المعجم الكبير للطبراني: 1/108، 22/401، نظم درر السمطين للزرندي الحنفي: 178، الكامل لعبداللّه بن عدي: 2/351، تاريخ مدينة دمشق : 3/156، أسد الغابة :5/522، ذيل تاريخ بغداد: 2/140، 2/141 ميزان الاعتدال :2/492، الإصابة: 8/265،266، تهذيب التهذيب: 21/392، سبل الهدي والرشاد للصالحي الشامي: 11/ 44 . عن المِسْوَر بن مَخْرَمَة أنّ رسول اللّه صلي اللّه عليه وسلم قال: «فاطمة بَضْعَة منّي فمن أغضبها أغضبني . صحيح البخاري 4/210، (ص 710، ح 3714)، كتاب فضائل الصحابة، ب 12 ـ باب مَنَاقِبُ قَرَابَةِ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وسلم. عن المسور بن مخرمة قال قال رسول اللّه صلي اللّه عليه وسلم: «إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي يُؤْذِينِي مَا آذَاهَا . صحيح مسلم 7/141 ح 6202) كتاب فضائل الصحابة رضي الله تعالي عنهم، ب 15 ـباب فَضَائِلِ فَاطِمَةَ بِنْتِ النَّبِيِّ عَلَيْهَا الصَّلاَةُ وَالسَّلاَمُ . و از قطعيات تاريخ است كه حضرت زهرا سلام الله عليها تا آخر عمر از دست خليفه و دار و دسته اش غضبناك بود و هر گز از آن ها راضي نشد . محمد بن اسماعيل بخاري مي نويسد : فغضبت فاطمة بنت رسول اللّه صلي اللّه عليه وسلم فهجرت ابا بكر فلم تزل مهاجرته حتي توفيت. صحيح البخاري: 4/42، ش 2862. بنا بر نقل ابن قتيبه دينوري ، وقتي ابوبكر و عمر به ملاقات حضرت زهرا آمدند ، حضرت زهرا به آن ها گفت كه آن دو را تا آخر عمر پس از هر نمازش نفرين خواهد كرد . واللّه لأدعونّ اللّه عليك في كلّ صلاة أصلّيها . الإمامة والسياسة، تحقيق الشيري ج 1، ص 31.
از ديدگاه روايات شيعه ، اين كه قاتل حضرت زهرا سلام الله عليها ، عمر بن الخطاب است ، قطعي است . ما فقط به نقل يك روايت اكتفا مي كنيم : وكان سبب وفاتها : أن قنفذا مولي عمر لكزها بنعل السيف بأمره ، فأسقطت محسنا ومرضت من ذلك مرضا شديدا ، ولم تدع أحدا ممن آذاها يدخل عليها . سبب شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها اين بوده است كه قنفذ غلام عمر به دستور او ، آن حضرت را با غلاف شمشيرش زد . و اين سبب شد كه محسن سقط شود و حضرت زهرا شديدا مريض شوند . در مدتي كه مريض بودند ، به هيچ يك از آناني را كه او را اذيت كرده بودند ، اجازهء ملاقات نداد . دلائل الإمامة ج 2 ، عنه بحار الأنوار : 8 / 230 - 232 ( ط الكمپاني ) ، 30 / 290 - 295 . 2 . مثالب النواصب : 371 - 374 ، 418 - 419 . 3 . الصراط المستقيم : 3 / 25 . 4 . مطارح النظر في شرح الباب الحادي عشر : 109 . اللهم عجـــل لولیک الفـــرج اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد
38.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ کامل آقای مطهری در دفاع جانانه از جنایات عمر بن الخطاب لعنت الله علیه و مدح خلیفه دوم در باب حمله به ایران و حوادثش تمام این مطالب باعث تاسفست چون کذب محضست و هیچ منبع و مصدر از کتب شیعه این مطالب را قبول ندارد و تمام این سخنان در مدح عمر لعنت الله علیه از اکاذیب کتب سنی و عامه ست و فقط بدرد خودشان میخورد و ارم شبکه کلمه را ببینید شبکه کلمه وهابی که انتشار میدهد سخنرانی یک عالم شیعه را در مدح عمر لعنت الله علیه که ای اهل عالم بیایید ببینید عالم شیعه چگونه مدح عمر ملعون میکند فقط اسف و اسف و اسف اللهم عجل لولیک الفرج اللهم العن قاتلی فاطمه الزهرا اللهم العن الجبت و الطاغوت
اسناد دقیق مدح کذب عمر_بن_خطاب لعنت الله علیه واما انتخابهای عمربن خطاب: 🔴 انتخاب مغیره بن شعبه ابن عبدربه در اوایل کتاب العقد الفرید ذیل عنوان اختیار السلطان لاهل عمله به این سند تاریخی اشاره می‌کند؛  هنگامی که خلیفه جور تصمیم گرفت برای شهر کوفه فرماندار جدیدی (به‌جای عمار یاسر) برگزیند، دچار سرگردانی شد و گفت: اگر فرد با تقوایی را بر کار بگمارم، او را ضعیف پندارد؛ اگر فرد توانمندی را حاکم کنم، او را تبهکار می‌نامند! در این لحظه مغیره بن شعبه گفت: پرهیزکاری فرد ضعیف برای خودش می‌ماند و ناتونی‌اش در اداره امور گریبان تو را می‌گیرد؛ در حالی که کاردانی فرد توانمند به سود تو و گناهانش هم به حساب خود او است. خلیفه گفت: راست می‌گویی! تو همان فرد توانایی هستی که در عین حال تبهکار هم می‌باشی، به سوی مردم کوفه روانه شو. بدین ترتیب خلیفه قائل به ترجیح فرد توانای فاجر بر دیگران، جهت اداره امور مسلمین گردید و مغیره بن شعبه ـ که در هنگام فرماندای بصره به زشت‌ترین گناهان آلوده شده بود ـ را به فرمانداری کوفه گمارد. اسناد تاریخی نشان می‌دهند که ابوبکر لعنت الله علیه نیز تابع همین سیاست بوده است: 🔴انتخاب خالد بن ولید ابوبکر ملعون درباره خالد بن ولید ملعون نیز همین گونه عمل کرد و با وجود ارتکاب زشت‌ترین جنایات به دست خالد، او را فرمانده لشکر شام ساخته و وصیت کرد  تا خالد پس از بازگشتن از شام، به حکومت‌داری عراق بازگردد. 🔴 انتخاب عمرو بن عاص همچنین خلیفه اول امور فلسطین را به عمروعاص سپرد و خلیفه دوم او را به استانداری مصر منسوب نمود؛ در حالی که خودش ضمن نامه‌ای او را العاصی ابن العاصی خطاب کرد. جالب‌تر این جا است که اهل سنت نقل می‌کنند که خلیفه دوم گفت: هر که فرد فاجری را به کار گیرد در حالی که می‌داند تبهکار است، همانند خود اوست. ❤️خورد وخوراک خلیفه جور عمربن خطاب: نگاهی به خوراک خلیفه نیز نشانگر خلاف این ادعا است که می‌گوید: در غذا چندان قناعت داشت که هیچ‌کس دوست نداشت یک لقمه از طعام خاص او بخورد.! گاه شکمش از گرسنگی صدا می‌کرد.! 🔴در حالی که اسناد تاریخی نشان می‌دهند: الف) مردی به عمر گفت: چاق شده‌ای. عمر در پاسخ گفت: چرا نشوم، حال آن که من در میان زنانی هستم که جز پر کردن شکم من تلاشی ندارند.  جالب‌تر آن که چاقی خلیفه در حالی است که او دیگری را به همین دلیل سرزنش می‌کند. خلیفه عمر ملعون مردی را دید که هنگام راه رفتن ـ به علت چاقی‌اش ـ نفس نفس می‌زد. از او پرسید: این چه حالی است؟ مرد پاسخ دارد: این برکتی از جانب خداوند است. خلیفه گفت: بلکه عذابی از سوی خدا است که تو را بدان عذاب می‌نماید. ب) راوی می‌گوید: نوبت شام در منزل عمر بن خطاب بودم؛ نان و گوشت می‌خورد و... ج) ابن عباس نقل می‌کند: در اوایل حکومت عمر بر او وارد شدم، برای او ظرفی شامل یک صاع خرما آورده شد. مرا دعوت به خوردن نمود، من یک دانه خرما خوردم و او شروع به خوردن کرد و تا آخرش را خورد؛ سپس از کوزه‌ای که نزد او بود نوشید و بر متکائی تکیه داد و دراز کشید. د) عبدالله بن عمر نقل می‌کند که پدرم را در حالی دیدم که دهانش آب افتاده بود. پرسیدم: در چه حالی؟ گفت: ملخ سرخ شده میل دارم. آیا عمربن خطاب، برای مسلمین در سادگی و بی‌تکلفی و بی رغبی در مظاهر دنیا، خوب بود کذب محضست این حرف طبق تواریخ چگونه دیگران با وانمود کردن اکاذیب کتب اهل سنت مدح عمر ملعون میکنند در حالیکه‌کتب اهل سنت پرست از ذم و نحسی عمر بن الخطاب لعنت الله علیه چنانچه حتی ضمن انتقاد از شیوه حکمرانی خلیفه دوم، اظهار شده؛ و بدین طریق اساس آریستوکراسی (حکومت اشرافی) عربی را علی‌رغم زهد و تقوای! شخصی بنیان نهاد! پاسخ این سؤال را باید در روحیات مردمی جستجو کرد که زهد امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را در دوران حکومت ایشان از نزدیک مشاهده نمودند. مردم پیشوایی می‌خواستند که فامیل خود را بر مردم چیره نسازد و رفاه‌مندیش لبریز نکند، اما (در عین حال) بر مردم نیز چندان سخت نگیرد و بر رفاه نکوهششان ننماید؛ و مولانا❤️علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) (از این لحاظ) چنین کسی نبود.و عدالت محض داشت مردم اگر چه مراتب فضل و پرهیزکاری و دانش حضرت علی (علیه‌السلام) را می‌شناختند، این نکته را هم خوب می‌دانستند که او (بر خلاف عمر) میان عرب و عجم تفاوتی نمی‌نهد و از کمترین گناه درنمی‌گذرد و هیچ حدی را تعطیل نمی‌کند و از تهدید کسی 👇 نمی‌هراسد و جز به معیارها و امتیازات الهی توجه ندارد واما منابع مطالب تا اینجا👇🔴
📕 محمد بن محمد نعمان، الجمل، ص۴۳. 📕سیوطی، جامع الاحادیث، ج۱۳، ص۱۰۶. 📕سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۳۳. 📕المستدرک علی الصحیحن :ج۴، ص۹. 📕 تلخیص، ج۴، ص۸. 📕طنطاوی، داستان زندگی عمر، (چاپ اول و دوم ۱۳۸۰)، ص ۴۶. 📕نقش ائمه علیهم السلام در احیاء دین، ج۱۴، ص۲۵-۲۶. 📕طبقات الکبری، ج۵، ص۲۳. 📕عبدالقادر، مقاله مندرج در فصلنامه ندای اسلام، شماره ۱۱، (تیراژ: ۹۰۰۰ نسخه)، پاییز ۸۱، ص۷. بیست و پنج سال سکوت علی (چاپ دوم ۱۳۷۹)، ص۷۳.ص۲۲۱شماره ۱۴، تابستان ۸۲، ص۲۰. 📕طنطاوی، ، (ترجمه ابوبکر حسن‌زاده)، داستان 📕زندگانی عمر (چاپ اول و دوم ۱۳۸۰)، ص۹۰. 📕محمد کامل، (ترجمه لام حیدر فاروقی)، زندگی‌نامه عمر بن خطاب (چاپ اول ۱۳۸۲)، ص۲۲. 📕تاریخ الخلفاء، سیوطی:ص۱۳۵. 📕شرح نهج‌البلاغه،ابن ابی الحدید: ج۱۲، ص۶۲.ج۴، ص۶۰.ج۱۲، ص۴۳.  ج۳، ص۱۱۳.ج ۱۲، ص ۱۶۵.  ج۱۲، ص۲۰. وج ۴، ص۷۸. 📕البحر الزخار، ج۴، ص۱۰۰. 📕الفتوحات الاسلامیه، ج۲، ص۳۹۰. 📕تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی (علیه‌السلام)مرتضی عاملی (ترجمه محمد سپهری) (چاپ دوم)، ص۱۸۲، به نقل از: جامع بیان العلم، ج۲، ص۱۷.ص۹۸-۱۰۰.ج ۲، ص ۴۳. 📕 الخراج، ص۵۱. 📕حیاه الصحابه، ج۱، ص۳۴۷.. 📕محمد یوسف، التراتیب الاداریه، ج۱، ص۲۶۹. 📕العقد الفرید، ج۱، ص۱۵. 📕الاستیعاب، (در پاورقی الاصابه)، ج۳، ص۱۴۱۸. ابن قتیبه، عیون الاخبار، ج۱، ص۹. 📕ابن طباطبا، محمد بن علی، الفخری فی الآداب السلطانیه، ص۱۱۱. 📕عشره مبشره (چاپ اول ۱۳۸۰)، ص۱۰۲. 📕شیخین (چاپ ششم ۱۳۸۲)، ص۴۱۷. 📕فتوح البلدان، ص۵۵۶. 📕سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۷۶.  و۷۷ 📕تدوین قرآن، کورانی:ص۴۵۱. 📕تاریخ خلفا، ص۷۶. 📕تاریخ المدینه المنوره، ج۳، ص۸۵۴-۸۵۵. 📕الاصابه، ج۱، ص۸۵. 📕فتوح البلدان، ص۹۰و۲۲۶و۳۹۲ 📕تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۳۷. 📕العقد الفرید، ج۱، ص۴۶. 📕بازخوانی‌اندیشه تقریب، ص۲۴۸. 📕مقاله مندرج در فصلنامه ندای اسلام، شماره ۱۱، پاییز ۸۱، ص۶. 📕عشره مبشره (چاپ اول ۱۳۸۰)، ص۱۰۲. 📕 نظریات الخلیفتین،نجاح عطاطائی ج۲، ص۱۹۹.و۲۰۰و۱۸۹ج ۲ص۲۰۰،ج ۱، ص ۳۱۳-۳۱۴. 📕تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۳۸.  وج ۲، ص ۸، به نقل از شیخان بلاذری، ص ۲۳۷. 📕تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۳۱. ج۳ص۴۰۸ 📕عبقریه عمر، ص ۲۸. 📕تاریخ عمر بن الخطاب،ابن جوزی: ص ۵۶. 📕شیخین (چاپ ششم ۱۳۸۲)، ص ۲۰۴. 📕تاریخ خلیفه بن خیاط، ص ۵۱، دارالکتاب العلمیه، بیروت. 📕عشره مبشره (چاپ اول ۱۳۸۰) ع ص ۱۰۱.و۱۰۲👇 📕طبقات الکبری، ج۳، ص۲۴۲. 📕من حیاه الخلیفه، ص۷۶. 📕طبقات الکبری، ج۳، ص۲۲۹-۲۳۰. 📕مقاله مندرج در فصلنامه ندای اسلام، شماره ۱۱، پاییز ۸۱، ص۵. 📕پنج سال سکوت علی (چاپ دوم ۱۳۷۹)، ص۱۳۹ 🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴 🔴بخشنامه عمربن خطاب علیه ایرانیان رسالت خلافت عربی تحقیر ملتها و نفی ملیتها بود، 🔴 رسالتی که بر پایه را سیسم مالی استوار بود. در یکی از بخشنامه های سری عمرخطاب که  عرب بود خطاب به ابو موسی اشعری استاندار بصره آمده است که: از غیر عربها و عجمهای مسلمان دوری کن، در این فرمان سری به قتل عام و نابودی اعاجم تصریح شده است. این دستور العمل، فلسفه سیاسی رژیم اموی - عثمانی گشت. 🚫در بخشنامه سری معاوية بن ابی سفیان در دوره خلافت عثمان بن عفان چنین آمده است: (خطاب به زیاد بن ابيه): 🔸۱- در مورد مسلمانان غیر عرب (= عجمها = ایرانیها و ...) باید بشدت آنان را خوار و ذلیل و تحقیر کرد. 🔸۲- عجم های مسلمان حق ازدواج با عربها را ندارند. 🔸٣- عجمهای مسلمان حق ارث ندارند. 🔸۴- عربها میتوانند زن عجمی بگیرند و از عجمها ارث ببرند. 🔸۵- عجمها باید در فشار شدید اقتصادی و فقر مطلق بسر برند. 🔸۶- عجمها باید به کارهای پست و حرفه های سخت واداشته شوند. 🔸۷- عجمها باید در خط مقدم جبهه ها به عنوان سپر دفاعی عربها و بیگاری و نوکری و... کنند. 🔸۸- عجم های مسلمان حق امامت در نماز را ندارند. 🔸۹- عربها حق اقتدا به عجم ها را ندارند. 🔸۱۰- عجمها حق تصدی پستهای مهم سیاسی - نظامی از قبیل استانداری، مرزبانی، قضاوت و... را ندارند. 🔸۱۱- این چند بند از اصول سیاست و صلابت عمر بن خطاب و ابوبکر بن ابی قحافه در مورد عجمها بوده است. اگر این سیاست و صلابت نبود، عجمها در همان روزهای اولیه، قدرت را بدست میگرفتند. 🔻وای کاش! عمر بن خطاب ملعون در جهت تحقیر بیشتر عجمها، دیه آنان را مانند دیه برده ها، نصف دیه عربها قرار میداد، زیرا للعرب فضل على العجم. و گفت من خوف این را دارم که اگر این روش را پیشه سازم، مردم بر من بشورند، بنابراین به محض دریافت این نامه: 🔸۱۲- عجمها را خوار و بی مقدار و از خویش دور ساز
🔸۱۳. از هر گونه کمکی به آنان دريغ ورز. . 🔸 ۱۴-گرفتاریشان را برآورده مساز - 🔸۱۵- ای زیاد! اگر تو عمر بن خطاب را از اجرای سیاست قلع و قمع عجمها بر حذر نمیداشتی، هرآینه دستوری را که عمر به ابوموسی اشعری در ابتدای کار داده بود، اینک یک سنت گشته بود و عجم ها ریشه کن شده بودند و این روش راه و رسم دیگر خلفای عرب گردیده بود. ای زیاد! محتوای این نامه بسیار محرمانه و جزء اسرار است، پس از مطالعه آن را محوکن. بیا ، 📚ک: سلیم ۱۷۴، ۱۷۵، ۱۷۶، ۱۷۷، ۱۷۸، مقایسه کنید: ابن شبه تاريخ المدينه المنوره ۸۹۰/۱ ۸۹۲ ۱۹۰۴۸۹۳ ز. ک: بخش ۳ 📚کتاب شعوبیه ،ص۶۲و۶۳👇 (محوریت فتوحات عمربن خطاب ) قبلا باید دانسته شود چنانکه در کتب تاریخ ثبت و ضبط شده و احدی نمی تواند آن را انکار کند، اکثر قریب به اتفاق (جز تعدادی انگشت شمار) لشکریان عُمَر برای دستیابی به غنائم جنگی و پر کردن جیب و تهیه لقمه نانی به جنگ می آمده اند، به خصوص که اسم و آوازه ایران و خزائن و ذخارف آن را شنیده بودند. ✔ترغیب عمربن خطاب به غنائم آل کسری. سپس عمر مردم را به جنگ با عراق (ایران) فراخواند، ولی مردم توجهی به فراخوانی عمر نکرده و از جای خود حرکت نکردند. وقتی عمر بی توجهی و بی میلی مردم را در جنگ با ایران مشاهده کرد، گفت: اگر شما به جنگ نمی روید من خودم به تنهایی خواهم رفت. در همین گیرودار بود که گروهی از قبیلۂ ازد به قصد جنگ در شام در حرکت بودند، عمر آنان را به عراق (که قسمتی از ایران بوده است) گسیل داد و به غنائم آل کسری ترغیبشان کرد. 📚فتوح البلدان بلاذری :ص۲۵۳. 🔴 ✔(قرارداد عمربن خطاب با جریر بر سر غنائم ایران ) مثنی بن حارثه در حیره (عراق) مردم را به جهاد علیه ایران تحریک می کرد و به غارت خزائن ملوک ساسانی تطمیع می نمود. از جمله کسانی که برای غارت آبادیها و خزائن ایران مأمور شد جریر بن عبدالله بجلی بود که اتباع زیادی داشت. وقتی عمر ملعون او را برای جنگ با ایران فراخواند، جریر با عمر ملعون قرار گذاشت به این شرط به جنگ می رود که ربع یا یک چهارم غنائم را برای خود و اتباعش بردارد و عمر این شرط را پذیرفت و جریر به سوی ایران حرکت کرد. ✔هنگام جنگ با عراق جریر بن عبدالله نزد عمر آمد و رفتن به جنگ را مشروط به اختصاص ربع غنائم برای خود و گروهش نمود و عمر این شرط را پذیرفت. آنگاه به جانب عراق رهسپار شد. 📚فتوح البلدان بلاذری:ص۲۵۳وتاریخ واقدی طبری وتاریخ ابن اثیر و... 🔴 ✔شماری از عملکرد سپاهیان عمر ملعون در فتوحات ایران چنانکه مکرر اشاره کرده ایم بنای ما در این ردیه و دفاعیه این نیست که مسائل پنهان داشته را به میان آوریم و تمام وقایع و حوادثی که توسط برخی از سپاهیان عمر در فتح ایران صورت گرفته است را برملا سازیم؛ لیکن برای اثبات مدعای خویش به صورت سربسته و بدون شرح و تفصيل به برخی از موارد آن اشاره می کنیم. ✔اول: کشتار بی رحمانه [و خارج از موازین اسلامی در همین فتوحات صورت گرفت]. ✔دوم: هجوم به خانه های مردم و مصادره اموال شخصی آنان [که تماما برخلاف موازین اسلام بوده و هست ]. ✔سوم: جنایات وحشیانه و پرداختن به عیش و نوشهای نامشروع [که قلم از نوشتن آنها دریغ دارد). 👇 ✔چهارم: تجاوزات وحشیانه و ناجوانمردانه برخی از سپاهیان عمر... چنان آثار نامطلوبی در بین مردم گذاشت که برخی از ایرانیان متعصب و غیرتمند زنان و فرزندان خود را کشتند تا به دست سپاهیان فرومایه نیفتند. ✔پنجم: کشتن اسیران با اسلحه خودشان در مقابل چشم رفیقانشان. ✔ششم: وادار کردن اسیر به کشتن رفیق خود. ✔هفتم: دستور کشتن کسانی که تسلیم شده و به اسلام ایمان آورده و شهادتین را جاری کردند. (رستم ذوالحاجب پس از شنیدن پیام رسولان عمر و معرفی اسلام، تمایل خود را به اسلام نشان داد، ولی سپاه عمر او را کشتند.) ✔هشتم: در این نبردها ایرانیان [پاک سرشت، با فرهنگ و بامنطق ] از در صلح و صفا وارد شده و برای سپاهیان عمر نان و حلوا می بردند؛ امالشكریان عمر برای رسیدن به مطامع مادی، آنان را می کشتند.📚(تاریخ کامل ابن اثیر:ج۲ص۴۳۶) ✔نهم: به غارت و یغما بردن... خزائن و گنجینه های گرانبهایی که تماما نمادی از تاریخ تمدن ایران باستان بود. ✔دهم: درفش کاویانی که مکلّل به انواع جواهرات از دوران مختلف تمدن چند هزار ساله ایران بود، در همان فتوحات عمر به دست سپاهیان اوپاره پاره وتقسیم شد.... ✔یازدهم: تبعیض نژادی و برتری دادن عرب بر عجم.[ از همان فتوحات شروع شد که عمر در آخر عمر از این کار خود پشیمان شد و گفت اگر عمرم باقی باشد از سال آینده مقرری ها را یکسان می کنم.] ✔دوازدهم: و بالاخره کشته شدن چند هزار مسلمان در همان فتوحات 📚مشروح این مطالب رادر تاریخ واقدی، تاریخ کامل ابن اثیر،فتوح البلدان بلاذری،تاریخ یعقوبی، تاریخ ابن عساکر،تاریخ طبری وتاریخ مفصل اسلام عمادزاده وغیره مطالعه نمایید.👇
در زمان خانه نشینی 🖤❤️ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، خلفای ملعون در حال لشگر کشی برای فتح ایران و روم بودند در این زمان امیرالمؤمنین میفرماید : لا يَخْرُجُ الْمُسْلِمُ فِي الْجِهَادِ مَعَ مَنْ لَا يُؤْمَنُ عَلَى الْحُكْمِ وَ لَا يُنْفِذُ فِي الْفَيْ‏ءِ مَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّهُ إِنْ مَاتَ فِي ذَلِكَ الْمَكَانِ كَانَ مُعِيناً لِعَدُوِّنَا فِي حَبْسِ حَقِّنَا وَ الْإِشَاطَةِ بِدِمَائِنَا وَ مِيتَتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ. 💢 مسلمان برای جهاد با کسی که حكمش ایمن (از خطا) نیست، و امر خداوند عزّ و جل در في‏ء و غنيمت را اجرا نمى‏ کند، خارج نمی شود. 💢 پس اگر چنین کند، و کشته شود، وى ياور و یاری گر دشمن ما در حبس حق و تباه نمودن خون ما به حساب می آید؛ و مردنش، مرگ جاهليّت تلقّى مى ‏گردد. 📚شیخ صدوق، علل الشرايع، ‌ص464؛ 📚الخصال، ج‏2، ص: 625. 🔶🔸 مصداق کسی که در زمان امیرالمؤمنین حکم خدا را در باره فیء غنائم اجرا نمیکرد مشخص است. خلفا از دریافت حکم صحیح دین در بسیاری از مسائل شدیدا عاجز بودند، و بنا بر اسناد متعدد بارها در نهایت مجبور شدند که سؤالات خود را نزد امیرالمؤمنین بفرستند. این حدیث با گزارش مسعودی که در آن امام پیشنهاد شرکت در جهاد را رد می کند کاملا تناسب دارد. 📚مسعودى‌، مروج المذهب و معادن الجوهر، تحقيق سعيد محمد اللّحام‌، ج‌2، ص‌310
علامه مجلسی و شرح حدیث ذیل قال الصادق علیه السلام بنا عبدالله بواسطه ما خداوند عبادت میشود ،‌‌‌‌ای نحن علمنا الناس طریق عبادة الله، أو نحن عبدنا الله حق عبادته بحسب الامکان، أو بولایتنا ‌‌عبدالله فإن‌‌‌‌ها أعظم العبادات، أو بولایتنا صحت العبادات فإنها من أعظم شرائطها. قوله: و لو لا نا ما عرف الله،‌‌‌‌ای لم یعرفه غیرنا، أو نحن عرفناه الناس، أو بجلالتنا و علمنا و فضلنا عرفوا جلالة قدر الله و عظم شأنه»، «بِنَا عُبِدَاللَّه‏» یعنی ما هستیم که به خلایق راه عبادت و بندگی را یاد دادیم. اگر ما نبودیم، خدا چنان که سزاوار است، عبادت نمی‌شد. مردم به معرفت به ولایت ما خدا را بندگی می‌کنند، زیرا فهم و پذیرش ولایت ما بزرگ‌ترین عبادت است یا این که با پذیرش ولایت ما عبادت‌‌‌‌های شان ارزش یافت و مقبول خدا شد، زیرا ولایت از مهم‌ترین شرایط پذیرش عمل صالح است. این که فرمود: «لَوْ لاَ نَحْنُ مَا عُرِفَ اَللَّهُ»، یعنی اگر ما نبودیم، غیر ما خدا را نمی‌شناخت. ما بودیم که خدا را به خلایق شناساندیم یا به جلال و علم و فضل ما بود که خلایق پی به جلال خدا بردند و عظمت شأن خدا را درک کردند. 📗بصائرالدرجات، ص81/ 📗كافي، ج1، ص193/ 📗 توحيد صدوق، ص290/ 📗شرح أصول كافي، صالح مازندراني، ج5، ص175/ 📗الحاشية على أصول الكافي، ص579/ 📗بحارالأنوار، ج26، ص246 - 247. 📗خزان العلم، ج1، ص139   اللهم عجـــل لولیک الفـــرج
در خطبه نبوی روز غدیر، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: «مَعاشِرَالنّاسِ، التَّقْوی، التَّقْوی، وَاحْذَرُوا السّاعَةَ کَما قالَ الله عزّوجل: ﴿إِنَّ زَلْزَلَةَ السّاعَةِ شَیءٌ عَظیمٌ﴾. اُذْکُرُوا الْمَماتَ (وَالْمَعادَ) وَالْحِسابَ وَالْمَوازینَ وَالْمحاسَبَةَ بَینَ یدَی رَبِّ الْعالَمینَ وَالثَّوابَ وَالْعِقابَ. فَمَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ أُثیبَ عَلَیها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیئَةِ فَلَیسَ لَهُ فِی الجِنانِ نَصیبٌ». یعنی: «و بدانید که ریشه امر به معروف این است که به گفته من (درباره امامت) برسید و سخن مرا به دیگران برسانید و غایبان را به پذیرش فرمان من توصیه کنید و آنان را از ناسازگاری سخنان من بازدارید، همانا سخن من فرمان خدا و من است و هیچ امر به معروف و نهی از منکری جز با امام معصوم علیه‌السلام تحقق و کمال نمی‌یابد. 🍃خطبه غدیر. 📗خزان العلم، ج1، ص150 اللهم عجـــل لولیک الفـــرج
و من کلام لامیرالمومنین (صلوات الله علیه وآله) یعظ بسلوک الطریق الواضح: أَیُّهَا النَّاسُ لَا تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیقِ الْهُدَی لِقِلَّةِ أَهْلِهِ فَإِنَّ النَّاسَ قَدِ اجْتَمَعُوا عَلَی مَائِدَةٍ شِبَعُهَا قَصِیرٌ وَ جُوعُهَا طَوِیلٌ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا یَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ وَ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا فَقَالَ سُبْحَانَهُ فَعَقَرُوها فَأَصْبَحُوا نادِمِینَ فَمَا کَانَ إِلَّا أَنْ خَارَتْ أَرْضُهُمْ بِالْخَسْفَةِ خُوَارَ السِّکَّةِ الْمُحْمَاةِ فِی الْأَرْضِ الْخَوَّارَةِ أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ سَلَکَ الطَّرِیقَ الْوَاضِحَ وَرَدَ الْمَاءَ وَ مَنْ خَالَفَ وَقَعَ فِی التِّیهِ . امیرالمومنین  علی صلوات الله علیه وآله فرمودند:   ای مردم در راه راست، از کمی روندگان نهراسید، زیرا اکثریّت مردم بر گرد سفره‌ای جمع شدند که سیری آن کوتاه، و گرسنگی آن طولانی است. ای مردم، همه افراد جامعه در خشنودی و خشم شریک می باشند، چنانکه شتر ماده ثمود را یک نفر دست و پا برید، امّا عذاب آن تمام قوم ثمود را گرفت، زیرا همگی آن را پسندیدند. خداوند سبحان می فرماید: «ماده شتر را پی کردند و سرانجام پشیمان شدند» سرزمین آنان چونان آهن گداخته ای که در زمین نرم فرو رود، فریادی زد و فرو ریخت. ای مردم آن کس که از راه آشکار برود به آب می رسد، و هر کس از راه راست منحرف شود سرگردان می ماند. 📔«نهج البلاغه، خطبه 201» اللهم عجـــل لولیک الفـــرج