eitaa logo
احادیث اجتماعی
293 دنبال‌کننده
5 عکس
0 ویدیو
0 فایل
کاری از گروه علوم اجتماعی موسسه نفحات بازخوانی احادیث اجتماعی ارتباط با ادمین: @Tb_enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم 🔆 دهه شصتی ها در تقاطع انقلاب (2) ✍️ امین اسداله زاده 🔰 خلاصه بحث قبل این شد که رفقای حزب اللهی دهه شصتی از کثرت نظری و عملی و تخصصی فراوانی برخوردارند و تنها در پناه هاله ای از مقام معظم رهبری با یکدیگر جمع شده اند. به بحث های قبل عدم تربیت صحیح سیاسی و اجتماعی و حتی علمی و دینی و اخلاقی ما را در کنار انفجار جمیعتی و تنازع برای اثبات خود را نیز اضافه کنید. کاهش نقش اجتماعی مردم و جوانان حزب اللهی در اداره مملکت و تفویض آن به نهادهای حکومتی و کاهش ارتباط مستقیم ما با حکومت و مسئولین و از آن مهم تر مردم و پشت میز نشین شدنمان را نیز بایستی به این سیاهه اضافه کرد. و در کنار همه اینها سرعت تحولات جهان معاصر در ابعاد گوناگون – از تکنولوژیک گرفته تا تحولات فرهنگی و ... – و پیدایش عرصه های جدید، اجازه منطبق شدن با محیط و تجربه صحیح آموختن را از ما ربود. نکات فراوان دیگری نیز به ذهنم خطور می کند که از حوصله بنده و شما خارج است. فقط در پرانتز عرض کنم که الان صحیح ترین موقع است تا بشینیم، گعده بگیریم و جامعه شناسانه و با نگاه درجه دو ویژگی های نسل خود را واکاوی کنیم و تفاوت محیط و کنش سیاسی اجتماعی خود را با نسل های پیشین مورد دقت قرار بدهیم. بگذاریم و بگذریم بریم سراغ راهکار عملی! به راستی در برابر این کثرت پدید آمده در این جریان چه باید بکنیم؟ 🔰 به نظر حقیر ما در سه جنبه از حیات سیاسی-اجتماعی امروز خود دچار کمبود هستیم، و تا این نواقص را از بین نبریم یا حداقل به صورت جمعی و همدلانه به بحث و گفت و گو در باره آن نشینیم، نمی توانیم به آینده خوشبینانه نگاه کنیم، چرا که وضعیت امروز ما آبستن نزاع های بسیار خونینی برای آینده است. آن سه جنبه عبارتند از:1.ناکافی بودن فرهنگ و ادبیات سیاسی 2. جدی نبودن اخلاق سیاسی و اجتماعی در جریان حزب الله 3. بحران شخصیت اجماع ساز. 📍 1. ناکافی بودن ادبیات سیاسی برای حل بحران های پیش رو: 🔰 بار تولید ادبیات سیاسی را در این سالها تنها مقام معظم رهبری به دوش گرفته است. این مهم از یک جهت شاید قوت به نظر برسد، اما از یک جهت ضعف دیگر ضعف بسیار بزرگی است. شاید قوت به نظر برسد زیرا واژگان و مفاهیم و دستگاه نظری یک نفر در اذهان جایگیر می شود و خود وحدت آفرین است. البته ما در همین جهت به ظاهر قوّت هم دچار مشکل هستیم. زیرا عرضه این ادبیات در قالب سخنرانی و اقتضائات رهبری در ارائه نظرات و از همه مهم تر پراکندگی این سخنان در نزدیک به سی و اندی سال، علاوه بر آنکه امکان تفسیر به رأی این سخنان را بالا می برد، ما را دچار دشواری هایی در فراگیری و فهم این سخنان نیز می کند. ما امروز حداقل نیازمند چند ده جزوه قلم خورده و فنی هستیم و که بسیاری از مبانی انقلاب را از دیدگاه ایشان برای ما توضیح دهد و بسیاری از سوالات ما را که در کلمات ایشان بیان شده است حل کند. این جزوات بایستی دست به دست میان ما بگردد و کتب بالینی ما به حساب بیاید. از آن دردناک تر این است که شناخت ما نسبت به اندیشه سیاسی امام خمینی در سطح بسیار نازل تری قرار دارد. 🔰 اما جهت ضعف اصلی این است که ما سواد سیاسی کافی برای کنش سیاسی نداریم و چون سواد کافی نداریم، از قدرت خلق ادبیات متناسب با صحنه عینی محرومیم. عمده ما از باب تکلیف و برای اقامه دین و پیروی از مقام شامخ ولایت به کنش سیاسی آن هم به صورت فصلی و مقطعی دست می زنیم. نکته دیگر این است که کنش سیاسی عمدتا کار فرعی بیشتر– حتی بزرگ ترهای این جریان مثل روحانیونی که وارد عرصه سیاست شده اند- به حساب می آید. وقتی سیاست امر فرعی زندگی ما شد، طبیعی است که در باب بسیاری از موضوعات فکر نمی کنیم و در نتیجه از چشمان تیزی برای تحلیل و تولید ادبیات مناسب برخوردار نخواهیم بود. 🔰 بایستی دقت کرد که صرف پدید آمدن ادبیات سیاسی توسط یک یا چند شخص برای حل این مسائل کفایت نمی کند، بلکه این ادبیات بایستی به صورت گفتمان در آمده و در ذهن مشترک و جمعی ما حاضر باشد. یک نمونه از ضعف ادبیات سیاسی در مسأله تصویر نداشتن از اتحاد و اجماع اجتماعی خود را نشان می دهد. ما مبانی نظری کافی برای اجماعی سیاسی را نداریم، بلکه در مقابل مبانی دیگری چون تلقّی خاص از حجیّت (حجت داشتن برای یک کنش سیاسی) و حق مداری داریم که در نگاه بدوی اتحاد شکنند. بسیاری از ما در عمل اتحاد سیاسی را به معنای وحدت و یگانگی آن هم ذیل اندیشه خودمان (یا آن چیزی که ما حق تشخیص می دهیم) تعریف کرده و و پذیرفتن آن را به معنای سازشکاری، سیاست کثیف و زد و بند به حساب می آوریم. 💠 https://eitaa.com/ahadith_ejtemai
🔰 باعث تأسف است که یکی از دوستان فاضل و صمیمی ما در همین ایام با تمسک به آیه شریفه «وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا ...» کسانی که ژست وحدت و اجماع می گیرند را به باد انتقاد گرفته و قائل است به جای از اجماع دم زدن بایستی دامن ها را بالا زده و به عنوان یکی از طرفین دعوا دل به دریا بزنیم، و طرف مقابل را با قدرت سر جایش بنشانیم! اما سوال اینجاست که چه کسی این سعه را دارد که در این جهان بینی مشترک حق و باطل را تعیین کند؟ 🔰 این در حالی است که شرط اجماع و اتحاد پذیرش کثرت است. پذیرش کثرت یعنی من نمی خواهم تو را تغییر بدهم ولی تو هم نخواه مرا تغییر بدهی، اصلا قرار نیست کسی دیگری را تغییر بدهد. این اشتباه است که گمان کنیم با بحث نظری می توان دیدگاه طرف مقابل را تغییر داد! تغییر دادن اگر هم ممکن باشد فرآیندی تدریجی و عمدتا در فضای غیر نظری است. ما آماده ایم با هر کسی که در ذره ای در جهان بینی اش با ما مشترک است بر سر امور مشترک در مقابل غیر متحد شویم. آیه شریفه «قُل يا أَهلَ الكِتابِ تَعالَوا إِلىٰ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَينَنا وَبَينَكُم أَلّا نَعبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلا نُشرِكَ بِهِ شَيئًا وَلا يَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضًا أَربابًا مِن دونِ اللَّهِ ۚ فَإِن تَوَلَّوا فَقولُوا اشهَدوا بِأَنّا مُسلِمونَ» مهم ترین شرط اتحاد را نه تغییر نظرات و یکی شدن آنها بلکه عدم اراده بر ارباب بودن برخی و تحمیل نظرات، علائق و سلائق خود به دیگران قرار می دهد. 🔰 اجماع و اتحاد راهبرد عقل عملی برای تحقق آرمان ها و ارزش های مشترک در یک جهان بینی واحد است. تمام حق نزد کسی نیست، و تعیین اینکه کدام طرف در بین این اختلاف بر حق و کدام طرف بر باطل است، در بسیاری از موارد خارج از توان آدمی است. هیچ طرفی حق مطلق نیست و در جریانی که ما حضور داریم همه حق آمیخته به باطلند. پس متواضعانه داشته های خودمان را به میدان بیاوریم و بدون آنکه متعرض دیدگاه ها و نظرات دیگران شویم آنچه می فهمیم را عرضه کنیم. در این مسیر قضاوت را به روز جزاء و تاریخ - که یکی از بهترین فیلترهای تصفیه است - واگذار کنیم. 🔰 از طرف دیگر اجماع سازی و اتحاد نیازمند همدلی و رفاقت است. گزاف نیست اگر بگوییم مرحوم هاشمی رفسنجانی با آبگوشت و استخر و ارتباط حضوری و مؤثر با افراد حوزه های علمیه را فتح کرد. بی خود پشت صفحه گوشی و کامپیوتر خود نشینیم و در گروه های مختلف به بحث و مجادله نپردازیم. فضای مجازی تنها فاصله میان ما را بیشتر می کند. اگر تأثیر گذاری اجتماعی و جریان سازی و پیش روی می خواهیم، حتی اگر می خواهیم دعوا و بحث کنیم، بهتر است حضور به هم رسانیم و در چشم طرف مقابل نگاه کنیم و حرف خود را بگوییم. فضای مجازی و شنیدن نقل سخنان مومنان را علیه یکدیگر جریء کرده و تخم تخاصم را بین احباء می فشاند. 📍 2. حاضر نبودن اخلاق سیاسی- اجتماعی در زندگی: 🔰 به نظر حقیر ما اساسا فهم درستی از مقوله اخلاق – همانند بسیاری از مقولات دیگر چون قانون و ... - و نقش آن در حیات اجتماعی خود نداریم. عدم مواجهه صحیح ما با اخلاق ریشه های بسیار عمیقی دارد. از فهم ما از شریعت و ارائه آن در قالب رساله های عملی مرسوم تا فردی و اخروی دیدن امور اخلاقی و ارائه آن در قالب دو واحد دانشگاهی بین دانشجویان و دروس اخلاق در سطح شهر بین متدینین و بسیاری از مسائل دیگر را می توان به عنوان عوامل این پدیده به حساب آورد. اخلاق اساسی ترین مقوله ای انسانی است که در این جهان مادی، زندگی اجتماعی را برای ما ممکن می سازد. بی اخلاقی از عدم تقیّد به احکام ظاهری شریعت چون نماز و روزه به مراتب ناپسندتر است «الغیبة اشدّ من الزنا». بی اخلاقی نه تنها فرد را از بین می برد، بلکه زندگی اجتماعی را و کنش سیاسی را به سطح حیوانیت تنزل می دهد. 🔰 برای حقیر به عنوان یک طلبه دردناک است که اطرافیان ساحت ها به بحث و گفت و گو در باب بی حجابی و راهکارهای مقابله با آن می نشیند، اما نسبت به بی اخلاقی های سیاسی که نقل محافلمان است نه تنها هیچ عکس العملی نشان نمی دهند، بلکه خود مروّج آن در سطوح مختلف هستند، درحالیکه بی اخلاقی سیاسی و اجتماعی در این شرایط ذنب لایغفر است و نیازمند نهی از منکری به مراتب شدیدتر نسبت به ظواهر شریعت است. اگر میخواهیم بار انقلاب را به دوش بکشیم، به صورت جدی نیازمند فهم اخلاقی و رعایت اخلاق سیاسی اجتماعی در گفتار و نوشتار و رفتارمان هستیم. این یکی از مهمترین مقوله هایی است که امروز بایستی به فکر آن باشیم. 💠 https://eitaa.com/ahadith_ejtemai
📍 3. بحران شخصیت اجماع ساز: 🔰 خداوند رئیس جمهور شهید ما سید ابراهیمی رئیسی را رحمت کند. بزرگترین ضربه ای که فقدان شخصیت ایشان به این جریان زد، آن بود که شخصیت اجماع ساز خود را از دست داد. سید ابراهیم هم به لحاظ اجتماعی بزرگ بود، چرا که سید و روحانی بود، در خانواده اصیلی قرار داشت و در جایگاه های حکومتی والایی نیز ایفاء نقش کرده بود. اما در کنار این بزرگی او اخلاق بزرگی را هم حائز بود. او بزرگ بودن را بلد بود، چون منیت را سرکوب کرده بود. وقتی انسان در مقابل کسی قرار می گیرد که منیت ندارد، و در عین تواضع تمام تلاشش این است که از تمام ظرفیت طرف مقابل برای بهبود وضعیت استفاده کند، هیچ نزاعی اتفاق نمی افتد. اساس نزاع جایی است که دو منیّت بزرگ مقابل هم قرار می گیرند، هیچ یک حاضر نیست کنار برود اما وقتی یکی عرصه را خالی کند دیگر نزاعی نیست. 🔰 سید ابراهیم به راستی برای طرف مقابل احترام قائل بود، نقش بازی نمی کرد و از همه مهمتر پایند به اخلاق بود. اخلاق اسلامی ما را به رحیم بودن نسبت به یکدیگر، به خطا پوش بودن، به آتو نگرفتن، به کلمات تند به کار نبردن، به صبر در برابر تهمت ها و اتهامات و تندی های مومنین و امثال ذلک دعوت می کند. اخلاص در عمل و ساده زیستی و عدم تبختر را نیز به اینها ضمیمه کنید تا ببینیم چه شخصیت مهمی را از دست دادیم. گمان نکنیم کسی که از همه صریح تر و تندتر سخن می گوید و می نویسد به حق نزدیکتر است، کلا و حاشا. کسی به حق نزدیک تر است که با دیگران بیشتر مدارا و سازش می کند و نسبت به مومنین ذلول تر است. 🔰 ما امروز بایستی بگردیم و تحت اشراف یک شخصیت اجماع کنیم. آن شخص قرار نیست لزوما مطهری یا بهشتی دوران باشد. آن شخص قرار نیست مرّ حق را بیان کند و در تشخیص و تحلیل در نگاه همه ما از ما برتر و اعلم باشد، آن شخص قرار است محور قرار گیرد و برای ما بزرگتری بکند. هم آن شخص بایستی خصائصی ویژه داشته باشد – من جمله کثرت ما را درک و آن را بپذیرد و قدرت تعامل با ما را داشته باشد – و هم ما بایستی به نوعی ولایت اجتماعی او تن بدهیم. اما آیا ما حاضریم پای پرچم شخص دیگری سینه بزنیم؟ 💠 https://eitaa.com/ahadith_ejtemai
🔆 چند جمله ای در نسبت جریان های اجتماعی با اهل بیت (علیهم السلام) ✍️ امین اسداله زاده 🔰 از آغاز قتل عام مردم مظلوم غزه و جنایات رژیم غاصب صهیونیستی، دعوای کهنه ای در نسبت دادن جریان ها و وقایع اجتماعی به اهل بیت علیهم السلام مجددا سر باز کرد. در گذشته کارهای مشابهی صورت پذیرفته است مثل تشبیه جوانان شهید به علی اکبر امام حسین (علیهما السلام) و تشبیه جمهوری اسلامی به خیمه و حرم اهل بیت عصمت و طهارت. البته این دعوا جایی بیشتر بالا می گیرد که طرف منسوب در مذهب نیز شیعه دوازده امامی نبوده و متدین به مذهب مخالف باشد. 🔰 یک سوی دعوا به نصوصی مثل "لایقاس بآل محمّد من هذه الأمّة أحد و لایسوّی بهم من جرت نعمتهم علیه ابداً" و "لا یوم کیومک یا اباعبدالله" و "نحن اهل البیت لا یقاس بنا أحد من عبادالله و من والانا و نحن خیر البریّة" و احادیث متعددی که با همین مضمون اهل بیت علیهم السلام تمسک کرده و مضامینی مثل کربلای غزه را ناشی از فهم نادرست نسبت به مقام اهل بیت دانسته و چه بسا بی حرمتی به آستان مقدسشان به حساب بیاورند. 🔰 سوی دیگر دعوا با متحجر خواندن دسته اول به دنبال استفاده از جریان امام حسین در فهم کنونی جهان معاصر و تعیین نبرد حق و باطل است. شهادت امام حسینی که 1300 سال پیش به پایان رسیده است و هیچ تأثیری در زندگی کنونی ما ندارد همان سکولار کردن و خالی کردن زندگی از مفاهیم و معانی دینی است. انقلاب اسلامی به راستی امتداد حرکت انبیاء و اهل بیت برای سامان دادن زمین بر پایه آسمان است و هر اندیشه ای که بخواهد تقدّسی برین برای دین درست کند و آن را از ساحت زندگی روزمره جدا سازد بایستی منکوب شود. 🔰 حال ما این وسط دعوا کجا بایستیم؟ اگر اجازه بدهید بنده از دعوای دیگری که در ساحت الهیاتی صورت گرفته و مشابه این دعواست و طرفین در تاریخ به تکفیر یکدیگر پرداخته اند، اشاره ای بکنم و از تجربه تاریخی برای حل این مسأله مدد بگیرم. آن دعوا نسبت خدای تبارک و تعالی با مخلوقات است. از یک سو صریح آیه قرآن این است که "لیس کمثله شیء" و از سوی دیگر همین قرآن در توصیف باری تعالی از مفاهیمی بهره می برد که برای مخلوقات به کار می رود. 🔰 این امر موجب شد عده ای در تاریخ اسلامی جهت تنزیه باری تعالی را گرفتند و او را از هر گونه مشابهت به مخلوقات بریء دانستند. حتی عده ای از ایشان در این مسیر راه غلو پیموده و قائل به الهیات سلبی شدند که هیچ گونه مفاهیم ایجابی مثل علم، حیات، قدرت و امثال ذلک نمی تواند بیانگر صفات باری تعالی باشد و شناخت ما از حضرتش تنها به اندازه ای است که می فهمیم جاهل و ضعیف نیست و موت ندارد. این جمعیت التفات نداشتند آدمی زاد به خدایی که این قدر منزّه و دور از ساحت اندیشه است چگونه بایستی در زندگی نرد عشق باخته و در سجاده با او مناجات کند. خدای آسمانی که هیچ شناختی از او نداریم نمی تواند خدایی زنده در حیات انسان باشد. 🔰 عده ای دیگر تشبیهی شدند و دوباره عده در میان ایشان به قدری در تشبیه افراط کردند که سر از خدای متجسم و دارای دست و پایی به سان آدمیان در آوردند. در این میان اهل معرفت به تبع اهل بیت عصمت و طهارت راه اعتدال پیمودند و قائل به جمع بین تشبیه و تنزیه شدند. قائلین به جمع، در چگونگی جمع بیانات مختلفی دارند که در این میان بیان عرفاء محیی الدینی از همه دقیق تر و فهمش از همه دشوار تر است. اما آنچه در توان بیان حقیر است راه مشهوری است که بنابر مبانی حکمت متعالیه بیان شده و جمع بر اساس مبانی ملاصدرا در بحث تشکیک است. 🔰 حق تعالی وجود بسیط و نامحدودی است که هیچ گونه نقصی در او راه ندارد، او دارای حیات و علم و قدرت و تمامی کمالات به صورت نامحدود است. مخلوقات نیز در اصل وجود و سایر صفات با باری تعالی مشابهند با این تفاوت که محدود و ناقص اند. وجود مخلوقات هر حدود بیشتری را از خود رفع سازد به ساحت وجود نامحدود نزدیک تر می شود اما اصل حد را هیچگاه نمی توانند از خود بردارند. ما اصل صفات کمالی برگرفته از مخلوقات را برای خدای تعالی اثبات می کنیم با این تفاوت که از او حد و نقص را بر می داریم و از تعابیری که موهم این حد و نقصند پرهیز می کنیم. 🔰 برگردیم به محل نزاع، که آیا می توان جریان ها و وقایع اجتماعی را به اهل بیت قیاس کرد و به ایشان نسبت داد؟ واقع این است که وجود اهل بیت در تمام ساحت های فردی و اجتماعی حق بدون آمیختگی به هیچ باطلی است. در جان امیرالمومنین و اتفاقاتی که به صورت مستقیم با حضرتش ارتباط دارد هیچ نحو بطلانی در هیچ ساحتی راه ندارد. اهل بیت مخلَصین و صاحبان مقام عظمای ولایت و طهارت الهی هستند. عقیده ایشان مرّ واقع و فعل و کلامشان کلام الله است. این جهت منحصر به فرد این عزیزان است که هیچ کس با ایشان شراکتی در این زمینه ندارد. 💠 https://eitaa.com/ahadith_ejtemai
🔰 اما از جهت دیگر هر شخص و حرکت و جریانی به میزانی که از حقانیت و مطابقت با اراده باری تعالی در این عالم برخوردار است می تواند به ایشان نزدیک شود. افراد در نزدیکی به اهل بیت تشکیک بردارند. این سخن اهل بیت که "سلمان منا اهل بیت" به همین نکته اشاره دارد. یعنی سلمان آنقدری به ساحت حقیقت نزدیک شده است که گویی از اهل بیت است، با اینکه خود اهل بیت علیهم السلام و خود سلمان حریم این قول را نگه می دارند. 🔰 نسبت هر پدیده حقی در عالم به اهل بیت علیهم السلام نیز همین حالت را دارد، هر حقی هست کلهم منه و هر باطلی هست هیچ انتسابی به ایشان ندارد. اما در مقام بیان و اشعار بایستی دو جانب را رعایت کرد، نه جوری تعبیر کرد که موهم تشبیه باشد و نه جوری تعبیر کرد که موهم تنزیه و انفکاک اجتماعی گردد. نحوه بیان قرآنی بایستی الگو و سرلوحه ما قرار گیرد. صحیح آن است که امتداد بودن جریانات را در عین ادب و حفظ حریم اهل بیت علیهم السلام نشان دهیم و در کنار ابیات تشبیهی، چند بیت تنزیهی نیز اضافه کنیم تا مبادا امر بر خود ما مشتبه شده و خیمه و ساختار موجود را عین خیمه و ساختار امام زمان علیه السلام بپنداریم. 💠 https://eitaa.com/ahadith_ejtemai