eitaa logo
❤آهنگ مازنی❤
79.7هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
8هزار ویدیو
15 فایل
🌷مدیر تبلیغات @seyyedzs کانال تبلیغات👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/2125725703C6cd4a9af27
مشاهده در ایتا
دانلود
8.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قدیمیه ولی قشنگه😍 پاهات چی شده ؟ پشه زده 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا👌
4_5924793224601276079.mp3
2.96M
حسن زاده خونگی خیلی خیلی قشنگه👏👏👏 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا👌
5_6190630242567062408.mp3
3.83M
بهزاد صفایی چرده بزو دار برو دروم بئیر 🎶😍🕺💃💃🕺😍 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا👌
❤آهنگ مازنی❤
🌸داستان رویا🌸 قسمت نهم دوباره هوای رویا تو سرم افتاد و واقعا نمیدونستم چکار کنم درسته میگن تو تلاش
🌸داستان رویا🌸 قسمت دهم از اون شب دیگه تمام فکر و ذکرم درگیر رویا شده بود رویایی که حتی برای نشستن تو خونه شون باید یک دوره کلاس فشرده میگذروندم برای باز کردن در یخچالشون باید از مادرش کمک میگرفتم و برای روشن کردن تلویزیونشون باید مزاحم حاج آقا میشدم برای راه رفتن روی فرشهای سفید ابریشمی باید اینقدر با احتیاط راه میرفتم که رد جورابم رو فرششون نمونه و این درگیری های ذهنی بیشتر عذابم میداد بقول دیالوگ یک فیلم " اینا مشرقی بودن و ما اشرقی اینا سفر کوچیکه شون استانبول و دبی بود ما بزرگترین سفرمون نشستن پشت وانت عمو نوروزعلی و رفتن به سیزده بدر بود که همونم از ذوقش دو شب خوابمون نمی برد هی به خودم میگفتم نکن اینکارارو اما تا به یاد لبخندهای رویا می افتادم همه چی یادم می رفت آخر هفته شد تعطیلی دوروزه علتی برای رفتن به خونه و گفتنِ این راز سر به مهر به خواهرم شد تا کمی از بار سنگین عشق یکطرفه م کم بشه وقتی رسیدم خونه با اینکه همه ش یک ماه بود که منو ندیده بودن ولی بدجوری ذوق کرده بودن که خودمم باورم شد آدم مهمی ام برای خواهرم یک یلوز صورتی با برچسب گل سرخ بزرگ خریده بودم وقتی گفتم تقدیم به خواهر عزیز بهتر از جانم گفت شک ندارم با من کار داری یا یه گندی زدی که من باید جمعش کنم گفتم اصلا نمیخواد بده میذارم برای مینا بزرگ شد بپوشه گفت با اینکه خیلی قشنگه ولی بذار فکر کنم سریع از دستم قاپید و گفت ولی گفته باشم من واسطه ی هیچ کس نمیشم خوب بشه میگین ما خودمون خوب بودیم بد بشه میگین لعنت به مریم گفتم اصلا چی میگی تو اما طاقت نیاوردم و گفتم یه دقیقه میای بیرون گفت دیدین ای مادر مهربان و ای پدر عزیز اگه منو کشت منو ببرین کوه دفن کنین مادرم گفت حقا که کلاغی بالاخره مریم اومد بیرون و گفت زود بگو کار دارم گفتم هولم نکن راستی مریم من عاشق شدم گفت لابد مادربزرگ سرایدار دانشگاهتونه گفتم جدی باش گفت آخه چیزی نمیگی که جدی باشم حتما باید بپرسم عاشق کی شدی که بگی گفتم رویا گفت ای بدبخت پیکان ندیده گفتم لوس نشو دیگه! میخوام راهنماییم کنی چیکار کنم که اونم عاشقم بشه وگرنه این کار شدنی نیست گفت تو هیچکاری نکنی عاشقت میشه میگه خدا حفظش کنه چه پسر فهمیده ای بوده گفتم ای بابا تو هم اصلا درکم نمیکنی چرا؟! گفت داداشِ من ، برادر ،عزیز آخه چی بگم تو مثلا میخوای چیکار کنی که عاشقت بشه بی ام و صفر کیلومترت که بنزین نداره تیپت هم که شبیه جبارسینگ تو فیلم شعله هست البته اسبشون گفتم تو آدم نمیشی میگم دارم جدی میگم گفت ببین برادر این قبری که تو بالاسرش گریه میکنی توش مرده نیست رویا دختر خوش اخلاقیه و دلیل نمیشه چون بهت لبخند زده پس احتمالا بهت بله رو میگه اصلا شاید به قیافه ت خندیده گفتم کجای قیافه م خنده داره گفت جز پاهات که زیادی بو میده همه جات ولی میدونستم مریم از همون لحظه کارشو شروع میکنه در حد توانش برای رسیدن من به رویا تلاش میکنه وقتی داشت میرفت خونه گفت داداش بلوزی که خریدی عجیب قشنگه فکر نمیکردم سلیقه ت اینقدر خوب باشه دستت درد نکنه اون شب خیلی با مریم در باره ی رویا حرف زدم و خیلی از دلتنگیم کمتر شد فردا غروب که داشتم حرکت میکردم مریم یه پلاستیک بزرگ آورد گفت این به دردت میخوره گفتم چیه گفت رب ازگل وحشی با مقداری سرکه ی بی نظیر و یک شیشه سیرترشی به بهانه اینها میتونی بری به عشقت سر بزنی ولی گلابی جون این قبری که تو ..‌‌..... گفتم تمومش کن خواهر گفت من لال تو باحال از ما گفتن بود ولی برای فکر بکرش بهش آفرین گفتم چون بهانه ی خوبی بود که یکبار دیگه به رویا سر بزنم وقتی رسیدم خوابگاه همه ی حواسم به این بود که بچه ها دست به وسایل نزنن فردا با خودم بردم دانشگاه و تا ساعت ۶ غروب کلاس داشتم به محض اینکه کلاسها تموم شد به طرف خونه ی رویا حرکت کردم و در دلم شوری بود که قابل وصف نیست وقتی رسیدم خونه شون رویا خانم دم در بود ظاهرا رویا هم تازه تعطیل شده بود سلام گرمی کرد و همزمان در زد وقتی مادرش پرسید کیه رویا گفت منم گفت اع تو که کلید داشتی گفت مهمون داریم مادرجان خانم پریدخت گفت بفرمایید خطاب به رویا گفتم نیازی نیست من مزاحم بشم یکی دو شیشه ترشی دستپخت خواهرمه گفت مخصوص رویا خانمه به تلافی اون گل سر گفت ای بابا قابلی نداشت که بعدش گفت مادرم ناراحت میشه بیاین تو من هم اطاعت کردم و پشت سر رویا خانم حرکت کردم وقتی رسیدیم در ورودی واحدشون طبق عادت یا الله گفتم خانم پریدخت گفت بفرمایید خیلی خوش اومدید آقا سید وقتی وارد خونه شدیم به رویا گفت با هم اومدین؟! انگار با دلخوری پرسیده بود که گفت نه بخدا دم در ایستاده بودم دنبال کلید میگشتم که ایشون اومد ادامه دارد.. http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸 آهنگ مازنی🌸
4_5924793224601276086.mp3
9.6M
ماه ننه هادی اصغرزاده🎤 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا👌
4_5924793224601276150.mp3
1.97M
تو نیستی و خورشید غمگین‌تر از همیشه غروب خواهد کرد و من دلتنگ‌تر از فردا به تو فکر می‌کنم چقدر دوست داشتنی بودی وقتی چهره ی رنجور و چشمان مهربانت در نگاهم خیره می‌شد اکنون که بازوان خاک پیکرت را در آغوش گرفته است کلمه‌های سیاه پوش شعرم برایت مرثیه‌های دلتنگی سروده‌اند 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا👌
4_5924817194813755311.mp3
20.37M
کُردی ترکیبی زیبا👌 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا👌
5.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خُردِ کیجا مره ونگ نده برار..... سه شنبه🌞🖼 ۱ دِ  ماه    ۱۵۳۴   تبری ۵ اردیبهشت     ۱۴۰۲ شمسی ۲۵ آوریل        ۲۰۲۳میلادی ۴ شوال     ۱۴۴۴ قمری 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا👌
4_5893228620884750388.mp3
3.46M
سجاد نیکپور 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا👌
4_5924793224601276120.mp3
3.46M
نظام جلابی🎤 جشنی 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا👌