4_5879691970594475675.mp3
13.21M
سنتی عصرگاهی
رشید مستقیم
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
47.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برشی از پشت صحنه ی سریال طنز درحاشیه
😂😂😂
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5879850785600180421.mp3
3.82M
شاعر:علی هاشمی چلاوی
روجا
مصطفی حسن زاده🎤
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
❤️آهنگ_مازنی_در_ایتا❤️_❤️انتظار_رضا_سلیمی❤️.mp3
2.31M
رضا سلیمی🎤
تره به دنیا ندمه به صدتا صدتا ندمه
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
❤آهنگ مازنی❤
شفته سگِ پرشکار😂😂 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داداشا دست شما درد نکنه
شفته سگ ی را در حق این صاحب ماشین تموم کردید😂
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5879939549689286970.mp3
6M
علی حمیدی🎤
مه دلبر
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بوی ماه محرم
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
❤آهنگ مازنی❤
۵ در انتظار #محرم حسین آرمیده🎤 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀
آهنگ مازنی در ایتا (5).mp3
6.01M
۴
در انتظار #محرم
عمران کرشی🎤
ای ذولجناح یواش بور
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_6030352693124416179.mp3
7.3M
بهنام حسن زاده🎤
ریمیکس شاد
🎶🕺💃💃🕺😍
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5879850785600180472.mp3
7.85M
شهرام ترک🎤
دلبر سخته جدایی جانِ دلبر
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
❤آهنگ مازنی❤
داستان 🌸ترس🌸 قسمت چهاردهم روزها سپری میشدند و من و عمه خانم با اینکه در محیط کار بسیار جدی و تقریبا
داستان 🌸ترس🌸
قسمت پانزدهم
تعجب کردم که چرا عمه خانم با اون اخلاق خوبش یکدفعه اینقدر بد شد
حرفایی رو به من زد که حتی گاهی من به شوخی به خودم میگفتم ناراحت میشد
اومدم پالتومو برداشتمو درحالی که اشک می ریختم پالتو به دست رفتم اتاقشو سینی چایی رو که دوباره براش برده بودم و دست نزده بود برداشتم و گفتم ولی عمه خانم شما حتی اگه منو با لگد هم مینداختین بیرون اونقدر دوستتون داشتم و دارم که حتی ذره ای ازتون دلگیر نیستم فقط اجازه بدین گاهی بهتون سر بزنم دلم بدجوری براتون تنگ میشه
گفت نمیشه بیا پولتو بردار
گفتم من ده برابر حقوقم تو این چندسال از شما گرفتم و همه ی پولی رو که گرفتم نه تنها حقم نبود که در حقیقت خودمو بدهکار شما میدونم اینی که دارین یک روز سرد زمستونی میندازینش بیرون اگه بخواد به حقش قانع بشه باید بدون لباس بره بیرون چون همین لباسی که تنم هست رو مدیون شمام عمه جان
گفت یه لحظه وایسا
تو بخاطر احمد با من اینقدر خوبی
گفتم نه
با فریاد گفت همیشه بهت گفتم حرفت بدون اما و اگر باشه واقعا اگه احمد در میون نبود بازم با من اینجوری حرف میزدی
گفتم اولش نه من به عشق احمد عمه شو عمه صدا زدم به عشق احمد اگه به من کار تو معدن زغالسنگ هم پیشنهاد می دادی می رفتم
ولی الان شمارو همدمم می دونم اتفاقا اگه احمد در میون نباشه به شما بیشتر احتیاج دارم
در حالی که اشک می ریخت گفت بیا اینجا با تردید رفتم پیشش چنان کشیده ای به صورتم زد که گوشم زنگ کشید
گفت اینو زدم تا یادت بمونه هیچوقت با من قهر نکنی
اگه واقعا حرفایی که زدی درسته پس چرا پالتو گرفتی دستت که بری
گفتم چیکار کنم عمه جان وقتی بودن من اذیتت میکنه مطب که سهله بگی از شهر برو هم می رم
گفت دلیل دومم برای زدنت مهربونی زیادته دختر
اونقدر تو دلم جاکردی که الان یکساعته دارم با خودم کلنجار میرم که بهت خبری رو بدم که میدونم به هم می ریزی
چرا اینقدر به من نزدیک شدی که غم چندین ساله مو که با اومدنت داشتم فراموش میکردم یادم بیاد و الان غمی سنگین تر هم جاشو بگیره!
گفتم چیشد عمه جان اتفاقی افتاده
گفت آره دخترم اتفاق بدی افتاده
بیا پیشم رفتم کنارش بغلم کرد و گفت تو هم مثل من شدی تو هم نتونستی احمدتو نگهداری
گفتم اتفاقی براش افتاده
گفت پدرش اومد منو دعوت کرد که آخر هفته برای احمد بریم خواستگاری دخترعموش همونی که داره پزشکی میخونه و خیلی هم ......
داشت حرف میزد اما من صداشو نمیشنیدم سرم سنگین شده بود و چشمم سیاهی رفت فقط صدای مبهمی میشنیدم که میگفت آقای دکتر خوب شد گفتین بزنش منم زدمش وگرنه سکته میکرد
آقای دکتر الان چیکار کنم بیارمش مطب شما یا شما میاین اینجا.........
دیگه صدایی نشنیدم
وقتی چشم باز کردم رو تخت بیمارستان بودم و مادرم و داداشم بالای سرم بودند عمه خانم رو صندلی نشسته بود و دایی الیاس هم بود تعجب کردم که اینا چقد زود خودشونو رسوندن اما من حدود ۲۴ ساعت به هوش نبودم
عمه خانم دستمو گرفت و آروم آروم نوازشم میکرد
در گوشم گفت نگران نباش چون تو منو داری
یا دستم بر میاد و این خواستگاری رو به هم میزنم
یا موفق نمیشم و من و تو ازین شهر میریم
گفتم نه عمه خانم دوست ندارم بخاطر من احمد اذیت بشه
من دیگه خوبم نگرانم نباشید
فقط اجازه دارم مطبتون باشم
عمه گفت تا زمانی که تو اجازه بدی خانم دکتر باشم مطبم هستی
دیگه حال خوشی نداشتم بخاطر عمه خانم و مادرم میخندیدم و حرف میزدم اما یک لحظه هم نمیتونستم دنیای بدون رویای رسیدن به احمد رو تصور کنم
دیگه هیچ انگیزه ای برای بهتر شدن نداشتم دیگه برام مهم نبود روزی چندبار غش کنم کجا از حال برم از کجا پرت بشم
حتی از مردن هم ابایی نداشتم اولین بارم بود که دیگه واقعا نمی ترسیدم
سرمو به طرف بالا گرفتم و گفتم خوبت شد حالا دیگه بلای جدید نداری سرم بیاری چند میلیارد بنده داری فقط حواست به منه که یه لحظه شاد نباشم الان دیگه شاد نیستم برو به کارت برس
عمه متوجه حالم شده بود و سریع دکترارو خبر کرده بود باز هم آرامبخش و باز هم گیجی و گنگی بعد از اون
رو تخت دراز کشیده بودم و به در ورود اتاقم زل زده بودم فقط عمه خانم کنارم نشسته بود پرسیدم مادرم کو گفت تازه الان رفتن یچیزی بخورن الان ۳۰ ساعته سرپا ایستاده بودن گفتم شما چرا نمیرید استراحت کنید
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸کانال آهنگ مازنی🌸
👇👇👇
ادامه ی قسمت پانزدهم
داستان 🌸ترس🌸
گفت من پیش تو راحت ترم دوباره به در ورود زل زدم که دیدم احمد با لباسی شیک و یکدست سفید با پیراهنی تیره و شال گردن توسی و کلاه مخملی زیبا وارد شد دسته گل زیبایی در دستش بود که بنظر می اومد گل رز باشه
چقدر عاشق گل رز بودم و تو دلم گفتم بی ملاحظه لااقل دسته گل خواستگاریشو نمیاورد نمیشد ندید بدید
قصد داشتم توجهی بهش نکنم تا باز حالم بد نشه اما نتونستم عمه خانم به بهانه ی آب خوردن رفت بیرون احمد دسته گل رو کنار تختم روی فایل فلزی گذاشت و گفت خدا بد نده خواستم بگم خدا که بد کسیو نمیخواد این بنده ی خداست که برای دیگران بد میخواد اما گفتم تشکر شما چرا زحمت کشیدین
گفت ببخشید دیر خبردار شدم
گفتم ایرادی نداره شما درگیر خواستگاری هستین ازتون اصلا انتظار نداشتم زحمت بکشید
گفت خواستگاری ؟
گفتم بی خیال
گفت نه آخه عمه خانمم یجوری نگام کرد جریان چیه
گفتم خواستگاری شما از خانم دکتر دخترعموتون همونی که تو عروسی ناهید خانم کلا کنارتون بود و چسبیده به شما بود
گفت من اگه قرنها مجرد بمونم با اون افاده ای ازدواج نمیکنم
بعد گل ها رو گذاشت و داشت میرفت
گفتم دسته گلتون یادتون رفت
احمد با خنده گفت هرچند میدونم دارید متلک میگین ولی این دسته گل برای عیادت از شما بود برای خانم دکتر باید یه کامیون گل ببرم
نمیدونم چرا حالم خوب شد یک کم که فکر کردم دوباره دلشوره گرفتم
احمد وقتی دخترعموشو قبول نداره و میگه افاده ای من به چه خیال باطلی فکر میکنم
ولی بازم دمش گرم اومد ملاقات من و دیدنش تقریبا حالمو خوب کرده بود
اما دکترها گفتن یکهفته به بستری بودن نیاز دارم تا حالم خوب بشه من گفتم حالم خوبه چرا باور نمیکنید
من دیگه خوبم بذارین برم خونه ام
عمه خانم صدام کرد و گفت چته فاطمه جان چرا تو خواب اینقدر حرف میزنی چرا داد می زنی چشممو باز کردم و نگاهی به عمه خانم کردم و به گلهای روی فایل اشاره کردم اما گلها نبودن گفتم عمه جان گل رز من کو
گفت گل رز کجا بود؟
گفتم احمد آورده بود
گفت بخواب عزیزم الان میگم گلهارو برات بیارن
دوباره دکتر رو صدا زد .....
ادامه دارد......
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸آهنگ مازنی🌸
4_6034944850682465830.mp3
2.43M
مهدی کارگر🎤
بانو جانا
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5945117649796087573.mp3
5.07M
مجید فلاح🎤
بانوجان و شورماهی
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5879850785600180480.mp3
6.69M
#شعر_شبانه
با تيشه ی خيال تراشيده ام تو را
در هر بتی كه ساخته ام ديده ام تو را
از آسمان بــه دامنم افتاده آفتاب؟
يا چون گل از بهشت خدا چيده ام تو را
هر گل به رنگ و بوی خودش می دمد به باغ
من از تمام گلها بوييده ام تو را
رويای آشنای شب و روز عمر من!
در خوابهای كودكی ام ديده ام تو را
از هر نظر تو عين پسند دل منی
هم ديده، هم نديده، پسنديده ام تو را
زيباپرستیِ دل من بی دليل نيست
زيرا به اين دليل پرستيده ام تو را
با آنكه جز سكوت جوابم نمی دهی
در هر سؤال از همه پرسيده ام تو را
از شعر و استعاره و تشبيه برتری
با هيچكس بجز تو نسنجيده ام تو را
#قیصر_امين_پور🦋
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5879850785600180483.mp3
9.19M
سنتی شبانگاهی
محمدرضا شجریان🎤
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5879850785600180484.mp3
4.72M
محمود شریفی🎤
ای دل ای دل ای دل
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾
یکشنبه 🌞 🖼
۲۳ نورزماه(عیدماه) ۱۵۳۴ تبری
۲۵ تیر ۱۴۰۲ شمسی
۱۶ جولای ۲۰۲۳میلادی
۲۷ ذی الحجه ۱۴۴۴ قمری
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
4_5879850785600180493.mp3
3.43M
فرشاد قبادی و امیر فضلی🎤
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
https://eitaa.com/dangakordi
https://eitaa.com/dangakordi
آهنگهای کوردی میخوای لمس کن😍👆