15.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوشا بر حال شیعه(۱۲ امام)😍😍
استاد وحید حیدری
قسمت دوم
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
AHANGMAZANI (4).mp3
12.52M
#هر_شب_یک_شعر
شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد
فریبنده زاد و فریبا بمیرد
شب مرگ تنها نشیند به موجی
رَوَد گوشه ای دور و تنها بمیرد
در آن گوشه چندان غزل خواند آنشب
که خو د در میان غزلها بمیرد
گروهی بر آنند کاین مرغ زیبا
کجا عاشقی کرد آنجا بمیرد
شب مرگ از بیم آنجا شتابد
که از مرگ غافل شود تا بمیرد
من این نکته گیرم که باور نکردم
ندیدم که قویی به صحرا بمیرد
چو روزی ز آغوش دریا بر آمد
شبی هم در آغوش دریا بمیرد
تو دریای من بودی آغوش وا کن
که می خواهد این قوی زیبا بمیرد
#مرحوم_دكتر_حميدي_شيرازي
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
❤آهنگ مازنی❤
🌸داستان عشق کودکانه🌸 قسمت هشتم دوست داشتم زودتر همه چی معلوم بشه تا سنگینی نگاه رعنا را کمتر تحمل
🌸داستان عشق کودکانه🌸
قسمت نهم
...من از پشت پنجره دیدم که رعنا اشکهایش را پاک میکند
رعنا هنگامی که سوار ماشین شد منو صدا زد و یک کتاب داستان از وسایلی که مادرش برایش توی چمدون ریخته بود برداشت و به من داد گفت اینو از من یادگاری داشته باش
رعنا رفت و من تا دو سه سالی که پدرم ماموریتش تمام شود کمتر شبی بود که به رعنا فکر نکنم
کلاس نهم برگشتیم به شهرمان و تا پایان تحصیلات متوسطه تقریبا رعنا را فراموش کرده بودم یا چون سرگرم درس بودم کمتر بهش فکر میکردم
روزی که کنکور دادم دیگه از درس و مدرسه فارغ شدمو با دوستان سفر می رفتیم اما هیچوقت جور نشد که تبریز برویم
اما کم کم باز هم یاد چشمان زیبای رعنا و خنده های دلنشینش آرام و قرارم را گرفت با اینکه دیگه تقریبا میتونستم مستقل تصمیم بگیرم اما فکر رفتن به تبریز برایم یک تابو شده بود
میگفتم برم چی بگم بر فرض که پیداش کردم بگم من همون جلالم که بزرگ شده؟!!
اصلا شاید با دیدن من تمام تصوراتش به هم بخوره
چون خودمم همینجورم مثلا وقتی دوستان اول ابتدایی خودمو بعد از برگشتن از تبریز دیدم یکه خوردم اصلا به دلم ننشستن ....
غروب روزی که قرار بود فرداش جواب کنکور بیاد تنهایی به بالاترین نقطه ی محلمون رفتم و در غروب خورشید رعنا را دیدم که با شکوفه های انار موهایش را تزیین کرده بود و برای من دست تکان میداد
بدجوری دلم گرفت و یاد جمله ی رعنا افتادم که گفت نمیخوام روزی دلت هوای منو بکنه و غصه بخوری اما دلم شدیدا هوای رعنا رو کرد
حالم کلا دگرگون شد
وقتی برگشتم خونه تقریبا هوا تاریک شده بود سید ننه همینکه منو دید گفت جلال چته گفتم چیزیم نیست
گفت چیزیت هست که پرسیدم قیافه ت داد میزنه
آهی کشیدم و گفتم قیافه م غلط اندازه تقصیر من چیه و رفتم تو اتاقمو در رو بستم
سید ننه هیچوقت برای اومدن تو اتاقمون در نمیزد میگفت در هر حالی ببینمتون نوه ی من هستید و هیچ گناهی نداره
اما اون شب در زد و منتظر ماند جواب بدهم من به خیال اینکه خواهرام هستن جواب ندادم سید ننه در زد و گفت جلال جان
گفتم سید ننه در که قفل نیست بفرما
اومد کنارم نشست و گفت میخوای حرف بزنی؟
گفتم چه حرفی
گفت چه بدونم حرف دلت حرف زمین حرف هوا
یا در مورد رعنا!
از جام پریدم و گفتم رعنا همون دختر تبریزیه رو میگی
گفت مگه رعنای دیگه ای هم داری
گفتم خوب
گفت خوب که خوب اول تو بگو چته
گفتم هیچی
گفت من ختم چهره شناسی ام واسه من ادا در نیار
گفتم چی بگم
گفت ناراحتی ات در مورد رعناست
گفتم بله ولی تو چیزی نمیدونی که چرا پرسیدی
گفت بله که میدونم
رعنا از همون هفته ی اولی که رفتی پیشش کلاس فهمید چه بر سر داری
اومد به من گفت چیکار کنم سید ننه دعواش کنم دلم نمیاد به بابا مامانش بگم میترسم بزننش
من گفتم اگه پخش بشه هم بچه م شاید دلش بشکنه هم تو توی سرزبونها می افتی و برات بد میشه یجوری ندید بگیر ولی مراقبشم باش که روش بهت باز نشه
رعنا گفت چشم
اما بعد از یه مدتی اومد به من گفت سید ننه دستم به دامانت من هم عاشق جلال شدم نمیدونم چیکار کنم
گفتم این مسئله ای نیست که بخوای انکارش کنی باید باهاش مدارا کنی تا از سرت بپره
رعنا هر وقت دلش میگرفت میومد پیش من و با هم در مورد تو حرف میزدیم
خیلی هم نصیحتش میکردم که :" این عشق و عاشقی عاقبت ندارد اصلا باهم جور نیستین که هیچ ناجور ناجورین
جلال دو سه سال دیگه یادش میره اما برای دختری به سن تو فراموش کردن سخته زنها وقتی عاشق بشن بی دفاع ترین عاشقای دنیان
مردها میتونن یا با تلاش و سماجت به هدفشون برسن یا بزنن به کوه و جنگل هر وقت شب هم دلشون گرفت آزادن که بزنن به خیابون اما یه دختر وقتی عاشق شد نه میتونه جار بزنه نه میتونه پافشاری کنه و نه میتونه بزنه به خیابون و نه هرگز میتونه فراموش کنه!
زن عاشق باید بشینه گوشه ی خونه و اینقدر فکر و خیال کنه تا درهم بشکنه"
گفتم سید ننه تو مگه عاشق شدی؟!
چرا اینقدر خوب بلدی !
گفت حقیقتش تو اولین نفری که دارم بهت میگم و قول بده آخرین نفر هم باشی قول؟ گفتم چشم
گفت من پدربزرگتو دوست داشتم اما هیچوقت عاشقش نشدم و هرگز عشقمو فراموش نکردم من پسر همسایه مونو میخواستم تو نوه شو میشناسی
نوه ی حاجی عباسو میگم
اما حاجی عباس که اونوقتا بهش میگفتن عباس بیتِل اصلا خبر نداشت اونموقع هم مثل الان شما دریده و چش بشورد! نبودیم خنده تلخی کرد و گفت هنوزم با اینکه ده ساله که پدربزرگت به رحمت خدا رفته و ۱۵ سال و سه ماهه که حاج عباس فوت کرده بین پدربزرگت و حاج عباس بازم حاج عباسو انتخاب میکنم اما حتی یک سرسوزن به پدربزرگت خیانت نکردم
عاشقی درد بی درمونه پسرم
با حرفای سید ننه آروم شدم اما
تصمیم گرفتم رتبه ام هرچی شد دانشگاه تبریز اولویت اول تا آخرم باشد
ادامه دارد
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
️مهدی کارگر_️.mp3
6.19M
مهدی کارگر
آهای ای مرد چپون
مه دلبر بهیّه گم
بتومه: نمی توانم
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
@AHANGMAZANI (1).mp3
3.64M
ایمان نجف زاده و ایمان دلبری🎤
وسوسه کنّی مه دلِّ چنّه تو ناز داینی
😍🕺🕺
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
AHANGMAZANI (3).mp3
12.17M
مهدی احمد زاده
پیانویی
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
AHANGMAZANI (6).mp3
4.68M
سنتی
استاد شجریان🎤
مرا چشمی است خون افشان
ز دست آن کمان ابرو
👌👌
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
15.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رودخانه زیبای، روستای علمدارده🌊💚😊
چهار شنبه🌞🖼
۱۱ ارکه ماه ۱۵۳۴ تبری
۱۶ فروردین ۱۴۰۲ شمسی
۵ آوریل ۲۰۲۳میلادی
۱۴ رمضان ۱۴۴۴ قمری
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
AHANGMAZANI (7).mp3
4.32M
استاد رشید بابازاده
مه دل نازکه مثال شیشه
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
May 11
️مهیارمسیبی_️.mp3
3.55M
مهیار مسیبی
لوسِ کیجا
😍🕺
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸