eitaa logo
رسانه اجتماعی مسجد و محله
379 دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
488 فایل
رسانه اجتماعی و کانال رسمی مسجد حضرت زینب سلام الله علیها قم، شهرک شهید زین الدین، خیابان شهید پائیزان انتهای خ دکتر حسابی کدپستی3739115659 شناسه ملی 14013514594 حساب حقوقی درآمد وجاری مسجد 5892107047156958 💳 IR050150000003101103064788
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اکبر ابدالی
📌استیضاح در ماههای پایانی دولت هیچ سودی برای كشور ندارد و ... 🔹 راههای دیگری هم برای مجاب کردن دولت به فعالیت بیشتر وجود دارد. استیضاح آخرین گام است نه اولین. 🆔 @mashgh626
هدایت شده از  امام زادگان عشق
 سالروز كشف و خنثي سازي كودتاي نوژه ! ۱۹ تير ماه سال ۵۹بود كه خبر كشف و خنثي سازي يك كودتاي نظامي كه قصد براندازي نظام نوپاي جمهوري اسلامي را داشت و اتاق جنگ آن در پايگاه هوايي خلبان شهيد محمد نوژه بود، منتشر مي شود. بر اساس اين اخبار تعداد زيادي از ارتشياني كه عمدتاً نيروهاي كلاه سبز بودند و با پيروزي انقلاب از ايران گريخته و بعداً با كمك دولت عراق به صورت قاچاقي وارد كشور شده بودند، قرار بود با هماهنگي عناصري كه هنوز در ارتش ايران حضور داشتند تحت حمايت دولت ايالات متحده و دولت عراق، با حمله هوايي به بيت امام و دفتر رياست جمهوري و مجلس و چند نقطه مهم ديگر در كشور و واگذاري حكومت به شاپور بختيار دست به كودتاي نظامي بزنند. اين كودتا به خاطر آن كه فرماندهي آن در پايگاه نظامي اي با نام شهيد نوژه بود به كودتاي نوژه معروف گشت. نسل جديد شايد از اين كودتا فقط نام آن را مي شناسند و شايد ندانند كه نوژه نام يك شهيد است! ؟ در آستانه سالروز كشف و خنثي سازي اين كودتا بر آن شديم تا پرده از اين مسئله برداريم و شهيد مظلومي چون شهيد محمد نوژهكه به حقيقت در غبار غفلت و كج سليقگي فراموش شده را معرفي كنيم.  🌷شهيد محمد نوژه🌷  محمد در سال 1324 در شهر تهران متولد شد، خانواده اش متدين و مذهبي بودند و او در ميان اين جمع مهربان و عاشق اهل بيت (ع) پرورش يافت. محمد در سن هفت سالگي به مدرسه رفت و تحصيلات خود را تا اخذ مدرك ديپلم رياضي در سال 1342 به پايان رساند و وارد دانشكده افسري شد و پس از اتمام دانشكده افسري جهت طي دوره سامانه هاي كنترل اسلحه به آمريكا رفت
هدایت شده از  امام زادگان عشق
در سال 1351 با اخذ نشان و مدرک خلبانی به جمع خلبانان اف-4 پیوست. وی در طول دوران خدمت خویش به عنوان افسر سامانه‌های کنترل اسلحه گردان 101 شکاری، رئیس شعبه عملیات مشترک، معاونت عملیات پایگاه ششم، فرمانده گردان 31 شکاری پایگاه سوم در نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران عهده‌دار مسؤولیت‌هایی بوده که در کمال صداقت به انجام رسانیده است. سرلشکر خلبان محمد نوژه مأموریت‌های بسیاری را انجام داد تا سرانجام در پی فرمان امام(ره) برای کمک به دکتر مصطفی چمران که در ماموریتی پرمخاطره هلی کوپتر او مورد اصابت گلوله واقع شده و در نتیجه وی در محاصره مهاجمان مسلّح گرفتار آمده بود، داوطلبانه به این عملیات اعزام شد. وی در تاریخ 25/ 5/ 1358 به همراه ستوان یکم خلبان بشیر موسوی(کابین عقب) که به جهت پشتیبانی از بالگردهای نیروی زمینی ارتش و ستون اعزامی کرمانشاه به پاوه اعزام شده بود پس از انجام عملیات، در حین انجام گشت‌های هوایی، هواپیمای آنها مورد اصابت آتشبار عناصر ضد انقلاب قرار گرفت و از کنترل خارج شد. درحالی که دست راست خلبان کابین جلو در اثر اصابت گلوله به درون کابین قطع شده بود، متأسفانه هیچیک از خلبانان فرصت استفاده از صندلی‌پران را نیافتند و هواپیما به کوه اصابت کرد و در منطقه قشلاق بین پاوه و روانسر سقوط کرد و در حالی که سرگرد خلبان محمد نوژه روزه بود با خون خویش افطار کرد. در پی این واقعه و به پاس اولین شهید نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، پایگاه سوم شکاری همدان که قبل از انقلاب به پایگاه شاهرخی و بعد از پیروزی انقلاب به پایگاه حر معروف بود به پایگاه شهید سرلشکر خلبان محمد نوژه تغییر نام یافت. ⚘روحش شاد و یادش گرامی ⚘ ⚘نثار ارواح طیبه شهداء . امام شهداء و اموات صلوات ⚘
هدایت شده از  امام زادگان عشق
با سلام 💠قابل توجه همسایه های محترم در محله زینبیه به اطلاع می رساند خادمان شما در مسجد حضرت زینب علیها السلام در نظر دارند جشن بزرگی به میمنت روز ازدواج (ازدواج حضرت زهرا "سلام الله علیها" با حضرت علی" علیه السلام ") مصادف با اول ماه ذی الحجه برگزار نمایند . بدینوسیله از زوجهایی که در سال ۱۳۹۹ عقد کرده یا در شرف عقد هستند دعوت میگردد جهت ثبت نام در بانک اطلاعاتی و حضور در این جشن با شکوه نام و نام خانوادگی . تاریخ ثبت عقد . نام همسر و شماره تماس خود را به شماره 09125533018 پیامک نمایند . 🔺مهلت ثبت نام جهت دعوت در جشن : ۱۳۹۹/۴/۳۰ ⬅️ همچنین از تاریخ ۱۳۹۹/۵/۱جهت تکمیل بانک اطلاعات مزدوجین در طول سال ، ثبت نام صورت می گیرد . با تشکر قرارگاه فرهنگی اجتماعی مسجد حضرت زینب علیها السلام
هدایت شده از اکبر ابدالی
⛔️ سفته بازی در بورس ممنوع! 🔸 نیازمند حضور و دخالت جدی دولت است تا کسانی با سرمایه های مردم بازی نکنند. ✅ باید از مجلس جدید مطالبه کرد تا جلوگیری از سفته بازی در بورس را به جد از دولت پیگیری نماید. 🆔 @mashgh626
هدایت شده از اکبر ابدالی
◀️ 20 شرکت آماده عرضه اولیه در بورس 📌 خوب اما ناکافی مدیر نظارت بر بورس‌های سازمان بورس و اوراق بهادار با اشاره به اینکه امسال تاکنون ۷ شرکت وارد بازار سرمایه شده اند، گفت: حدود ۲۰ شرکت در مرحله ورود به بازار سرمایه هستند. با توجه به اینکه ممکن است شفاف شدن فعالیت‌های مالی شرکت‌ها برای آن‌ها هزینه‌هایی از جمله مالیات داشته باشد بنابراین برخی از شرکت‌ها تمایلی برای ورود به بازار سرمایه ندارند. پ.ن: برای تعمیق بازار و هدایت نقدینگی آن به سمت تولید، دولت و مجلس باید زیرساختی را فراهم نمایند تا نقدینگی بورس به سمت شرکتهای تولیدی و پروژه های عمرانی هدایت شود. 🆔 @mashgh626
🌸مسابقه ی دلنوشته با موضوع « چرا من حجاب را دوست دارم»🌸 🔸به زیباترین متن های ارسالی هدیه ای به رسم یاد بود تقدیم می شود جملات خود را تا تاریخ 21 تیرماه به نشانی زیر ارسال نمایید. @rahpoyan_zeynab ✅پایگاه بسیج عقیله بنی هاشم علیها سلام
کلاس والیبال ۸۰ تومان برای بچه های حلقه صالحین ۵۵ بقیه کلاسهای ورزشی۶۵ تومان برای بچه های حلقه صالحین ۵۰ تومان شروع کلاسها ۱۵ تیر زمان ثبت‌نام: از ساعت ۱۱ الی ۱۳ و یک ساعت قبل از اذان مغرب ثبت نام تا ۲۰ تیر تمدید شد @rahpoyanzeynabi
طرحی داریم برات تا همدم تنهایی ها باشه پر کننده اوقات فراغتت. «طرح بچه های خاص» بسته های کتاب در چندنوبت،بصورت رایگان و بهداشتی درب منزلتون تحویل داده میشن.کتابها مناسب دختران و پسران ۱۳ سال به بالا و مادران هست. اگه دوست دارید عضو طرح باشید اسم و آدرستون روبه شماره۰۹۳۵۴۰۲۴۴۰۴ پیامک کنید. «فرهنگی مسجد حضرت زینب(س)» @rahpoyanzeynabi
هدایت شده از 🏴روزی یک حدیث🇵🇸
خانه ای که در آن قرآن خوانده نشود 🖌 حضرت علیه السلام: از امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: ... خانه ه‏ایى که در آن قرآن خوانده نشود و ذکر خداى عزوجل در آن نشود برکتش کم شود، و فرشتگان از آن دور شوند و شیاطین در آن حاضر گردند. 🖌 عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع ... وَ إِنَّ الْبَيْتَ الَّذِی لَا يُقْرَأُ فِیهِ الْقُرْآنُ وَ لَا يُذْكَرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ تَقِلُّ بَرَكَتُهُ وَ تَهْجُرُهُ الْمَلَائِكَةُ وَ تَحْضُرُهُ الشَّيَاطِینُ‏ 📚 اصول کافى جلد 4 صفحه: 413 روایة: 3
🌺🌺 پایـی که جا مانـد 🌺🌺 قسمت قبل:https://eitaa.com/salonemotalee/158 🇮🇷 قسمت سی‌ و سوم 🇮🇷 هوا خیلی گرم بود. بازداشتگاه پنگه سقفی نداشت. عراقی‌ها از جای حلقه پنکه سقفی سلول آخری که ابعادش از دیگر سلول‌ها بزرگتر بود، برای آویزان کردن اسرایی که در بازجویی حقیقت را نمی‌ گفتند، استفاده می‌کردند. جیره بندی که کردند، سهمیه آب امشب من یک لیوان شد. آب لیوانم را با قاسم فقیه نصف کردم. از قاسم خواستم سهمیه آبش را زیر پایمان بریزد، تا جای خوابمان خنک باشد. هرچند خنکی زودگذری بود، اما در آن گرما دلچسب بود. سرنگهبان وارد بازداشتگاه شد و اسم مرا خواند. فرمانده بازداشتگاه انگشت شصت دستش را به فانوسقه‌اش قلاب کرده بود و دود سیگارش را از بیرون می‌داد. - انت ناصر سلیمان منصور؟! -نعم سیدی ! - تو استخبارات کار می‌کردی؟! بند دلم ناگهان پاره شد. سرنگهبان بیرون درِ زندان مرا تحویل دژبان دیگری داد. دو دژبان کلاه قرمز مرا بردند. مرا از سالنی طولانی به عرض دو متر عبور دادند. طول آن بیشتر از پنجاه متر می‌شد.از درهای آهنی که هرکدام کمتر از نیم متر با دیگری فاصله داشت، فهمیدم زندان انفرادی است. وارد یک سلول مانده به آخر شدم، سلول فقط جای خواب یک نفر را داشت. بیش از شش، هفت ساعت کسی سراغم نیامد. گرسنه بودم و تشنه، بیشتر تشنه بودم. فک می‌کنم یکی، دو ساعتی از اذان ظهر گذشته بود. جهت قبله را نمیدانستم. با تیمم و بدون مهر نمازم را رو به چهار طرف سلول خواندم. بعد از نماز، خوابم برد. با باز شدن در سلول از خواب پریدم. نمیدانم چقدر زمان گذشته بود با اشاره و صحبت زندانبان فهمیدم می‌گوید باید با او بروم. مرا به اتاق بزرگی که در همان قسمت ورودی راهرو بود، بردند. وارد اتاق که شدم، سه نفر بودند. افسرعراقی که درجه نظامی نداشت، پرسید: «انت ناصر سلیمان منصور؟!» - نعم سیدی ! - شما در المیمونه گفتید، تو واحد اطلاعات یگانتون کار میکردید، درسته؟! - بله درسته! با خود گفتم: «جنگ تمام شده، یه نیروی اطلاعات و عملیات که اطلاعاتش به درد عراقی‌ها نمیخوره.» افسر بازجو شروع به مقدمه چینی کرد و گفت: «جنگ دیگه تموم شده.اطلاعات نظامی مناطق جنگی سوخته. اون چیزی که برای ما مهمه اطلاعات آدم‌های شما تو خاک عراقه! اون اطلاعات سوخته نیس! نیروهای اطلاعات و شناسایی شما تو ایام جنگ برای شناسایی میومدن تو خاک عراق، وارد خاک ما که میشدند بعضی وقت‌ها روزها و ماه‌ها تو خاک ما می‌موندن. بیشتر اونا عوامل و بستگان مجاهدین عراقی لشکر ۹ بدر هستند. نیروهای اطلاعات یگان شما توی روستاهای سلف، الحمدان، سلف‌الدین، حمیدان و . . . هم آدم داشتند. اونا این جاهایی که اسم بردم خونه‌ی کیا می‌رفتند، ما اسم اونایی که به شما جا می‌دادند رو می‌خوایم. همینطور نام دقیق روستاهاشون رو!» مانده بودم چه بگویم، که ادامه داد: «به سوالمون جواب بده، دروغ هم نگو. نمیتونی بگی نمی‌دونی!» وقتی این صحبتها را از زبان بازجوها شنیدم. فهمیدم استخبارات عراق بعد از جنگ فراغتی پیدا کرده تا با مجاهدین عراقی، بستگان و دوستان آن‌ها که در سال‌های جنگ با ایران همکاری می‌کردند تسویه حساب کنند. افسر بازجو درست می‌گفت. اینکه بچه‌های اطلاعات و عملیات یگان‌های سپاه، با کمک مجاهدین عراقی لشکر ۹ بدر به شناسایی اماکن نظامی دشمن می‌رفتند و در عراق روزها و ماه‌ها پناه داده می‌شدند،درست بود. به افسر بازجو گفتم: . . . ◀️ ادامه دارد . . . قسمت بعد: https://eitaa.com/salonemotalee/160
هدایت شده از 🇮🇷آزادی حجاب🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ فیلم سینمایی ضربه فنی 15 تیر، شبکه امید ⛔️لمس صورت پسر نوجوان (چند بار در فیلم) ⛔️پوشش بلوز شلوار -واقعا وقتی تو صدا و سیمای جمهوری اسلامی چنین پوششی به نمایش گذاشته می شه ما دیگه می تونیم تو جامعه دهن باز کنیم و زنانی که چنین پوششی دارند رو نهی از منکر کنیم تماس با 162 سامانه پیامکی 3000025 ، 30000162 تارنما pr@irib.ir شورای نظارت 64040 پیامک 200064040 تارنما http://www.64040.ir ، info@64040.ir گویای بازرسی 021 22164343 ✅ کانال در سروش، ایتا و بله @phonemotalebe
هدایت شده از اکبر ابدالی
♨️ خوب خیالمون بابت قرارداد با چین راحت شد ... 🆔 @mashgh626
⁉️ آیا رد اعتبارنامه یک نماینده به معنای تخریب شورای نگهبان هست یا نه ؟ ✅ برای پاسخ به این سوال که آیا براستی رد اعتبارنامه یک نماینده به معنای تخریب شورای نگهبان هست یا نه باید چند گزاره را بررسی کرد: برای تایید صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس، قانون چند فیلتر نظارتی را پیش‌بینی کرده که هر فرد باید از همه این فیلترها عبور کند تا بتوان وی را «نماینده» خطاب کرد. گام نخست هیئت نظارت است که در وزارت کشور تشکیل می‌شود و بعد از آنکه افراد از این فیلتر به سلامت عبور کردند به شورای نگهبان می‌رسند. پرونده افراد در این شورا نیز به دقت بررسی می‌شود و پس از تایید صلاحیت، از مرحله نامزدی در انتخابات به کاندیداتوری می‌رسند. تقریبا افکار عمومی و خواص اینگونه می‌پندارند که بحث صلاحیت افراد پس از تایید شورای نگهبان پایان یافته و تنها رای مردم باقی می‌ماند؛ در حالیکه اینطور نیست. قانون یک فیلتر نهایی را نیز پیش‌بینی کرده و آن تایید اعتبارنامه نمایندگان از سوی خودِ نمایندگان است. فیلتر مهمی که اغلب افراد نسبت به آن غفلت می‌وزند و این عنصر مهم را در محاسبات خود اعمال نمی‌کنند. فیلتر تایید اعتبارنامه نمایندگان آنقدر مهم هست که رهبر کبیر انقلاب اسلامی در متن وصیت‌نامه خود در توصیه به نمایندگان مجلس اینگونه آورده‌اند: «از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در این عصر و عصرهای آینده می‌خواهم که اگر خدای نخواسته عناصر منحرفی با دسیسه و بازی سیاسی وکالت خود را به مردم تحمیل نمودند، مجلس اعتبارنامه آنان را رد کنند و نگذارند حتی یک عنصر خرابکار وابسته به مجلس راه یابد.» حال سوال اینجاست، این تذکر امام راحل نیز به معنای تضعیف و تخریب جایگاه نظارتی شورای نگهبان است؟ آیا امام خمینی (ره) نمی‌توانستند همین توصیه را خطاب به شورای نگهبان بیان کنند؟ اما چرا باتوجه به وجود شورای نگهبان، امام (ره) مخاطب خود را نمایندگان مجلس قرار دادند؟ حتی آیت‌الله جنتی به عنوان دبیرشورای نگهبان نیز با تایید حق قانونی مجلس شورای اسلامی می‌گوید: «شورای نگهبان به موضوع اعتبارنامه غلامرضا تاجگردون ورود نمی‌کند اما مجلس شورای اسلامی هر تصمیمی در این خصوص اخذ کند ما از آن حمایت می‌کنیم.» پرواضح است علاوه بر آنکه تایید اعتبارنامه‌های نمایندگان توسط سایر نمایندگان، آنها را از جایگاه نماینده محلی به نمایندگی ملت ارتقا می‌دهد، این اتفاق باید به عنوان آخرین فیلتر برای «نماینده» شدن یک فرد نیز تلقی گردد؛ چراکه تا قبل از تایید اعتبارنامه‌ها تنها می‌توان افراد را با لفظ «منتخب» خطاب قرار داد نه «نماینده». به حمدالله امروز شاهد بودیم که نمایندگان مجلس انقلابی ،به وظیفه قانونی خود به خوبی عمل کردند واعتبارنامه ،نماینده گچساران را پس از بررسی دقیق ،تایید نکردند . -------------------------- رسانه باشید و نشردهید📢 ☑️کانال جامع پاسخ به شبهات وشایعات در 👇 🆔➠ @Anti_Shayeat
هدایت شده از 🏴روزی یک حدیث🇵🇸
🖌 حضرت علیه السلام فرمود: چه چیز مانع تاجری که در بازار مشغول است می شود تا چون به خانه باز گردد نخوابد تا یک سوره از قرآن بخواند؟! زیرا به جاى هر آیه که می خواند برایش ده حسنه نوشته شود و ده گناه از او محو گردد. 🖌 عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَا يَمْنَعُ التَّاجِرَ مِنْكُمُ الْمَشْغُولَ فِی سُوقِهِ إِذَا رَجَعَ إِلَى مَنْزِلِهِ أَنْ لَا يَنَامَ حَتَّى يَقْرَأَ سُورَةً مِنَ الْقُرْآنِ فَتُكْتَبَ لَهُ مَكَانَ كُلِّ آيَةٍ يَقْرَؤُهَا عَشْرُ حَسَنَاتٍ وَ يُمْحَى عَنْهُ عَشْرُ سَيِّئَاتٍ‏. 📚 اصول کافى جلد 4 صفحه: 414 روایة: 2
هدایت شده از  امام زادگان عشق
🌷🍃🌷🍃🌷 ۲۰ آور سالروز شهادت یکی دیگر از جوانان گلگون کفن محله زینبیه است که قبلا از طرف ستاد یادواره امام زادگان عشق مسجد حضرت زینب علیها السلام خدمت خانواده معظم شهیدان رسیده ایم . 🌷شهید مراد علی علائی 🌷 تاریخ تولد. : ۱۳۴۸/۳/۵ تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۴/۲۰ محل شهادت : شلمچه نام عملیات : رمضان 📜 فرازی از وصیت نامه شهید: خدای من شاهد است که نه برای گرفتن انتقام و نه برای اینکه شهید بشوم و به بهشت بروم، تنها هدفم از این کار احیای دینم و تداوم انقلابم می باشد. ⚘گرامی میداریم یاد و خاطره شهیدان مراد علی و حسینقلی علائی و مادر بزرگوار شهیدان را، با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد "ص"⚘ 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
هدایت شده از  امام زادگان عشق
شادی روح همه اموات بویژه مادر شهیدان علائی فاتحه مع الصلوات
♦️زاکانی: تاجگردون با ضدانقلاب در ارتباط بود که در نامه وزارت اطلاعات هم اعلام شده بود!/ بخشی از اسناد درباره تاجگردون به دست شورای نگهبان نرسیده بود 🔹علیرضا زاکانی، نماینده مردم قم در مجلس: کمیسیون تحقیق به وظیفه اصلی خود درباره تاجگردون عمل نکرد. تاجگردون ٧ مشکل اصلی داشت، یکی عدم صداقت و گفتن حرف های ضد و نقیض بسیاری بود، دومی شبکه ای از عناصر انسانی را آورده بود و در مدیریت کشور یک شبکه تشکیل داده بود. 🔹سومین مورد استفاده از بودجه و وابسته کردن دستگاه ها به خود بود که یک عدم صلاحیت برای او ایجاد می کرد. چهارمین ویژگی هم این بود که او با استفاده از آن شبکه و قابلیت بودجه برای خود مال اندوزی کرده و امکانات ویژه ای را ایجاد می کرد. ویژگی بعدی جنبه ارتباط با فتنه بود. ویژگی بعدی هم ارتباط با ضد انقلاب بود که نامه صریح وزارت اطلاعات هم صادر شده بود. 🔹 بخشی از اسناد درباره تاجگردون به شورای نگهبان نرسیده بود. به همین دلیل هم وقتی روز آخر به دیدار آیت الله جنتی و آقای کدخدایی رفتیم، آقای کدخدایی در پاسخ به آقای نیک بین گفت اگر این اسناد در دست ما بود اعتبارنامه تاجگردون را رد می‌کردیم. ✅کانال اخبار 20:30👇 http://eitaa.com/joinchat/1684144128C592f3e217d
🌺🌺 پایـی که جا مانـد 🌺🌺 قسمت قبل: https://eitaa.com/salonemotalee/159 🇮🇷 قسمت سی‌ و چهارم 🇮🇷 به افسر بازجو گفتم: «من نمی‌دونم اون‌هایی که می‌آمدند توی خاک عراق، کجا می‌رفتن، این اطلاعات اسرار محرمانه و طبقه‌بندی شده جنگ بود، من نمی‌دونم!» با چشمان از حدقه درآمده‌اش نگاهم کرد، بلند شد به طرفم آمد و یقه‌ام را گرفت،از روی صندلی بلندم کرد و کشیده‌ای محکم خواباند توی گوشم. - چطور ممکنه کسی تو اطلاعات و عملیات یگانش کار کنه، ولی ندونه دوستان و همکارانش تو خاک عراق کجا میرفتن. شب‌ها خونه کیا می‌خوابیدن و . . . - من تو اطلاعات،دیده‌بان بودم.همیشه بالای دکل بودم،کار دیده‌بان مشخصه! - قرار شد با ما روراست باشی و دروغ نگی؟! - دروغ نمی‌گم، به خدا قسم من دیده‌بان بودم. - فرمانده اطلاعات یگانتون کی بود؟! - ولی عزت ‌اللهی! وقتی نام ولی عزت اللهی را بردم، افسر بازجو چوبدستی‌اش را به صورتم کوبید. از روی صندلی‌اش بلند شد، به طرفم آمد، یقه‌ام را گرفت و چند سیلی آبدار توی صورتم زد.چنان با لگد به پهلویم کوبید که نفسم بند آمد.حرف نزده حدس می‌زدم چرا عصبانی شد. یقین پیدا کردم فهمید دروغ گفته‌ام. برایم روشن بود او نام اصلی فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ ۴۸ فتح را می‌داند که این‌گونه برآشفته و عصبانی شد.افسربازجو گفت: «پدرسوخته مجوس، راست می‌گی؟» ساکت ماندم. - یک‌بار دیگه بگو فرمانده‌ات کیه؟ مجبور بودم روی همان دروغی که گفته بودم، بمانم و حرفم را پس نگیرم. - ولی عزت اللهی. - دروغ نمی‌گی؟! - شاید اسم مستعارش بوده و من نمی‌دونم! دیگر افسر عراقی از پشت میز بلند شد،به طرفم آمد.سیلی آبداری تو صورتم زد. دستش سنگین بود.این‌بار نتوانستم با یک پا خودم را روی عصایم نگه دارم. پرت شدم و افتادم زمین. می‌خواستم بلند شوم که با لگد به کتفم کوبید و رفت پشت میز نشست. افسر بازجو به زندانبانی که مرا آنجا آورده بود، دستور داد مرا بیرون ببرند. وقتی از اتاق بیرون رفتم، با کابل برق به جانم افتاد.آدم بی‌رحمی بود، سی و چند ضربه به کمرم زد.بعد از این پذیرایی مفصل،زندانبان مرا به سلول انفرادی منتقل کرد. ساعت حدود شش صبح بود. مرا به اتاقی بردند که یک صندلی الکتریکی داخل آن بود.توی کف اتاق خون و خونابه ریخته بود. دو دست و یک پایم را با طناب بستند و به حلقه سقفی آویزان کردند. وقتی با طناب کشیدنم بالا یکی از دژبان‌ها با کابل افتاد به جانم.چنان با کابل به کمر و سرم کوبیدند که نا‌له ام بلند شد. حدود دو سه ساعتی اینطوری به حلقه سقفی نگهم داشتند. مرا پایین کشیدند.افسری که دستور می‌داد اذیتم کنند، بهم گفت: «حالا حاضری بگی نیروهای اطلاعات و عملیات ایران،تو عراق با کیا ارتباط داشتند.» گفتم:‌ «من که دیروز گفتم!» به دستور افسر استخباراتی مرا روی صندلی الکتریکی قراردادند.ترسیدم. از خدا می‌خواستم بهم تحمل و صبر دهد.روی صندلی الکتریکی، مثل بستن کمربند ایمنی خودرو، سیم‌هایی را روی سینه و دورگردن و پشت گوشم بستند. . . ◀️ ادامه دارد . . . قسمت بعد: https://eitaa.com/salonemotalee/161 مسئول کانال: @Mehdi2506