eitaa logo
رسانه اجتماعی مسجد و محله
379 دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
487 فایل
رسانه اجتماعی و کانال رسمی مسجد حضرت زینب سلام الله علیها قم، شهرک شهید زین الدین، خیابان شهید پائیزان انتهای خ دکتر حسابی کدپستی3739115659 شناسه ملی 14013514594 حساب حقوقی درآمد وجاری مسجد 5892107047156958 💳 IR050150000003101103064788
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🏴روزی یک حدیث🇵🇸
نشانه علاقمندان به آخرت 🖌 حضرت (ع) از حضرت علیه السلام فرمود: علامت مشتاق به پاداش آخرت بى ‏رغبتى نسبت به دنیاى فانی ست. 🖌 عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع إِنَّ عَلَامَةَ الرَّاغِبِ فِى ثَوَابِ الْ‏آخِرَةِ زُهْدُهُ فِى عَاجِلِ زَهْرَةِ الدُّنْيَا. 📚 اصول کافى جلد ۳ صفحه: ۱۹۵ روایة: ۶ @hadith_daily
مشارکت در طرح قربانی اول ماه جمادی‌الثانی و تقدیم به خانواده‌های تحت پوشش به نیت سلامتی حضرت ولی عصر عج و رفع بلا شماره کارت: ۶۲۷۳۸۱۱۱۶۴۰۳۸۲۷۲ بنام سیدعلیرضا رجایی (مدیر مالی مسجد حضرت زینب علیهاالسلام) لطفا پس از واریز به شماره ۰۹۱۹۸۷۰۵۹۶۹ پیامک کنید تا در مورد منظور هزینه شود.
امشب علاوه بر مراسم شب شهادت سردار دلها و بزرگداشت شهدای دی‌ماه محل، پیکر پاک شهیدی گمنام هم میهمان مسجدمان است. یکشنبه ۱۲ دی/پس از نماز عشا مسجد حضرت زینب علیهاالسلام/شهرک شهید زین‌الدین
هدایت شده از سالن مطالعه
🇮🇷🇮🇷 وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷 ✒قسمت بیست و نهم قسمت قبل: https://eitaa.com/salonemotalee/424 فصل سوم بلدچی شانزده ساله (۷) اردیبهشت سال ۶۱ فرا رسید. قطار اتوبوسها جلوی دوکوهه صف کشیدند و انبوه نیروهای آماده رزم را در خود جای دادند. حبیب مرا کنار خودش نشاند داخل تویوتای جنگی فرمانده‌ی گردان و پشت سرش اتوبوس ها به حرکت درآمدند. به کجا؟ به غیر از فرماندهان و مسئولان اطلاعات عملیات هیچ کس نمی دانست. از دوکوهه به سمت اهواز حرکت کردیم. پرسیدم: "آقا حبیب قرار است کجا برویم؟" گفت: "نزدیک آبادان. جایی به نام دارخوین. مقر انرژی اتمی." پس از سه ساعت از جاده اهواز آبادان به سمت جاده خاکی رفتیم. بعد، شکل و شمایل همان کانتینرهایی که حبیب می‌گفت مشخص شد. معلوم بود که فرماندهان بی‌دلیل اینجا را برای عقبه‌ی تیپ انتخاب نکرده‌اند. نخلستان ها پوشش خوبی برای استار بودند و رودخانه کارون هم مانع طبیعی که مثل یک مرز ما را در این سوی خود پذیرفته بود و عراقی ها را در آن سوی خود. سه چهار روز گذشت و همه کنجکاو و پرسان که عملیات کجاست؟ حبیب با موتور تریل آمد و گفت: "برادر خوش‌لفظ وسایلت را جمع کن برویم." دلم هوری ریخت که خدایا چه اتفاقی افتاده؟ نکند اشتباهی از من سر زده و فرمانده گردان می‌خواهد تنبیهم کند. چند نفر از بچه‌های گردان ما را از دور نگاه می‌کردند با اضطراب پرسیدم: "چه شده؟" گفت: "سوار شو بعداً می‌گویم." حبیب گاز موتور را گرفت تا ساختمان فرماندهی و ستاد. باز هم حرف نزد و رفت داخل، طبقه دوم همان ساختمانی که متوسلیان و شهبازی نشسته بودند، یک نفر هم کنارشان بود که نمی‌شناختمش. هر سه نفر، سرشان روی نقشه بود. حبیب سلام کرد و گفت: "ایشان برادر خوش‌لفظ مسئول اطلاعات عملیات گردان مسلم بن عقیل هستند." احمد متوسلیان وقتی دوباره مرا دید خوشحال شد. حاج محمود شهبازی و سومی که بعدها فهمیدم مسئول اطلاعات عملیات تیپ است به من نگاه کردند. حاج احمد گفت: "برادر صمد تو را با مأموریت شناسایی محدوده عملیاتی گردان مسلم‌بن‌عقیل آشنا می کند." صمد یکتا گفت: "اینجا مریوان و سرپل‌ذهاب نیست هر مسئول اطلاعات در هر گردان باید ۳۵۰ نفر را از راهکارهایی که قبلاً شناسایی کرده عبور بدهد و این کار ساده ای نیست." خیلی محکم و با اعتماد به نفس گفتم: "اگر به توان من شک دارید، خب امتحانم کنید." از اراده و آمادگی من خوشش آمد و گفت: "یا علی! از فردا شب، اولین شناسایی ها را خواهیم رفت. ◀️ ادامه دارد ... هر روز با ما باشید با یک قسمت از خاطرات قهرمان ملی "علی خوش‌لفظ" از جانبازان و شهدای همدانی در کتاب "وقتی مهتاب گم شد"؛ https://eitaa.com/salonemotalee/308 -------------- 🖋سالن مطالعه محله زینبیه، با کلی کتاب، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از Mahyairan
از مغازه های کوچک حمایت کنید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماز‌ خواندن شهیدحاج‌قاسم وسط کاخ کرملین 🇮🇷نیمه پنهان 🇮🇷@nimeyepenhan
🔖🖍 جمع آوری امضای درخواست ثبت روز شهادت حاج قاسم بعنوان "روز ملی قهرمان" در تقویم کشور 🛡 🛡 📛همونطور که با تصمیم هوشمندانه اول انقلاب، روز شهادت استاد مطهری تو تقویم شد روز معلم و باعث شد مردم معلمهاشون رو تکریم کنند و به این ترتیب این روز با فرهنگ عامه گره خورد و موندگار شد؛ می خوایم روز شهادت حاج قاسم و ابومهدی رو تو تقویم به نام "روز ملی قهرمان" ثبت کنیم تا تو این روز همه با شعار ، قهرمانهای زندگیشون رو معرفی و تکریم کنند تا معلوم بشه ایران چقدر قهرمان واقعی داره✌️ وارد لینک زیر بشید و این درخواست رو امضا کنید تا قدرتمون برای اجرای این مطالبه مردمی بیشتر بشه: https://www.farsnews.ir/my/c/107766
هدایت شده از 🏴روزی یک حدیث🇵🇸
روزی یکیست 🖌 حضرت (ع) از حضرت علیه السلام فرمود: بى ‏رغبتى زاهد به دنیا، از آنچه خداى عزوجل از دنیا برایش مشخص کرده نمی کاهد، هرچند به آن بی رغبت باشد‌. 🖌 عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع ... أَمَا إِنَّ زُهْدَ الزَّاهِدِ فِى هَذِهِ الدُّنْيَا لَا يَنْقُصُهُ مِمَّا قَسَمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ فِیهَا وَ إِنْ زَهِدَ ... . 📚 اصول کافى جلد ۳ صفحه: ۱۹۵ روایة: ۶ @hadith_daily
هدایت شده از ۱۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🎬 💢 قاتلانی که با قلم ترور میکنند!
هدایت شده از ۱۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥 *پیغامی از طرف ابلیس برای شما مومن بی تفاوت* ☄️ شیطان شمارا می پرسته و عاشقتونه💘
🚨 ✅بهترین انتقام از اینستاگرام ! لطفا همه بخونن ⚠️ اگر تمام فعالان مجازی انقلاب در نرم افزار گوگل پلی به برنامه اینستاگرام پایین ترین امتیاز یعنی یک را بدهند این عمل باعث کاهش شدید امتیاز اینستاگرام در گوگل پلی شده و در پی آن ارزش سهام کمپانی فیسبوک (مالک اینستاگرام در بورس ریزش پیدا خواهد کرد و متعاقبا ضرر زیادی برای سهام داران خواهد داشت ) 🔹 این ترفند برای اولین بار توسط کاربران فلسطینی در اعتراض به بایکوت یکی از فعالان اجتماعی فلسطینی انجام دادند و بلافاصله فیسبوک دست از خباثت برداشت و عذرخواهی کرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی عالیه👆 سخنان حکیم خیراندیش تشر امام خامنه ای که چرا به مردم نمی گویید؟ ✍ یاداشت آیا احتمال این نمی رود که کرونا اسم رمزی باشد برای فتنه ای که با مذهب هراسی، بخواهند موج ایجاد شده با انقلاب اسلامی ایران توسط حضرت امام ره را که تا آمریکا و اروپا هم رسیده، متوقف کنند؟! جالبه👇 «سالهای متمادی بلکه قرنهای متمادی، ملّت ما در اوج قلّه‌ی علم بود و در هیچ جای دنیا در آن دوران این‌قدر علوم درخشش نداشت. شما شنیده‌اید که قرون وسطیٰ، قرون «تاریکی» است، قرون ظلمات است. امروز هم اروپایی‌ها وقتی میخواهند یک دورانی را یا یک مردمی را تخطئه(۱۱) کنند، میگویند اینها قرون وسطایی‌اند. قرون وسطیٰ یعنی قرنهای جهالت و ظلماتِ ملّتهای اروپایی. این قرون وسطیٰ ‌-یعنی دوران جهالت و ظلمات ملّتهای اروپایی- درست قرونِ درخشش دانش در ایران و در کشورهای اسلامی است. ابن‌سینا مال قرون وسطیٰ است؛ ابوریحان بیرونی مال قرون وسطیٰ است؛ محمّدبن‌زکریّای رازی مال قرون وسطیٰ است؛ عمر خیّام ‌-منجّم بزرگ و ریاضی‌دان بزرگ- مال قرون وسطیٰ است؛ بزرگ‌ترین ادبای ما، بزرگ‌ترین علمای ما در علوم طبیعی، بزرگ‌ترین ریاضی‌دان‌های ما، بزرگ‌ترین منجّمین ما، بزرگ‌ترین پزشکهای ما که امروز آثار علمی آنها در دنیا مطرح است، مال قرون وسطیٰ هستند. بله، قرون وسطیٰ قرون ظلمات و تاریکی است برای اروپایی‌ها؛ قرون وسطیٰ قرون درخشش دانش است برای ما مسلمانها. و اروپایی‌ها این را کتمان میکنند و مورّخین غربی این را به زبان نمی‌آورند و ما هم عادت کرده‌ایم و باور کرده‌ایم.» 68/9/29 امام خامنه ای @revayat1400
هدایت شده از سالن مطالعه
🇮🇷🇮🇷 وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷 ✒قسمت سی‌ام قسمت قبل: https://eitaa.com/salonemotalee/428 فصل دوم بلدچی شانزده ساله (۸) تا ظهر روز بعد جمعا ۲۵ بلدچی شدیم، که مجموعه فرماندهان ۱۳ گردان معرفی کرده بودند. به اضافه بچه‌های قدیمی و کادر اطلاعات عملیات تیپ، که باز هم در میان همه آنها کم سن‌ترین نفر من بودم؛ یک بلدچی ۱۶ ساله. در آغاز از روی کالک و نقشه، توجیه شدیم. نگین غبار گرفته هر نقشه، شهر خرمشهر بود که تا آن زمان خونین‌شهر نام گرفته بود. شهری که مرا به عوالم کودکی و روزهای آرام قبل از جنگ می‌برد. مسئول اطلاعات قبل از حرکت و شناسایی اولیه جمع بلدچی‌ها را پای دکل ابوذر برد. دکلی عقب‌تر از کارون که از دل نخلستان‌های دارخوین قد کشیده بود و از آن بالا می شد تمام جبهه را تا عمق ۱۵ - ۲۰ کیلومتر دید. دکل با ارتفاع ۶۰ متر ۴ اتاقک را در ابتدا، میانه، بالا و اوج خود جای داده بود و داخل هر اتاقک چند نفر با دوربین‌های قوی، مسیرها را برای عملیات آینده بررسی می کردند. ما بلدچی‌های تازه کار را تا اتاقک اول، یعنی ارتفاع ۱۵ متری بالا بردند. از آن بالا همه چیز پیدا بود. کمی جلوتر از دکل رودخانه کارون از دل نخلستان‌ها می‌گذشت و از سمت اهواز به جانب خرمشهر می رفت. آن سوی کارون مواضع اولیه و شاید سنگرهای کمین عراقی آغاز می‌شد و کمی عقب‌تر از آن خاکریزی دایره‌ای به شعاع یک کیلومتر خودنمایی می‌کرد. بر اساس اطلاعات اولیه، این خاکریز گردان تانکی به نام "زین‌القوس" را در خود جای داده بود. ما باید این خاکریز دایره‌ای را به عنوان هدف اصلی برای گردان مسلم‌بن‌عقیل شناسایی می‌کردیم. عقب‌تر از آن خاکریز تا جاده آسفالت اهواز خرمشهر هیچ عارضه‌ای نبود مگر خاکریز بلند و سراسری که عراقی‌ها از سمت اهواز به سمت خرمشهر لب جاده زده بودند تا در پناه آن به راحتی از خرمشهر تا نزدیکی خط مقدم شهر اهواز به طول ۹۰ کیلومتر تردد کنند. این خاکریز در صورت تهاجم احتمالی نیروهای ما در حکم دژ بلند و مستحکمی برای دشمن بود که می‌توانستند نیروهای رها شده در دشت را زیر انبوه تیربارها و تیر مستقیم تانک ها بگیرند. از کل پایین آمدیم و با حساسیت نقش‌مان بیشتر واقف شدیم و از فردا شب، شناسایی ها آغاز شد. ساعت دو و نیم بعد از ظهر به مقری رفتیم که سنگر اصلی اطلاعات عملیات، در مجاورت کارون بود. در و دیوار سنگر پر بود از نقشه و کالک. حاج محمود شهبازی قائم مقام تیپ را دیدم که شخصاً مسئولیت هدایت، راهنمایی و دریافت گزارش از مسئول اطلاعات و بلدچی‌ها را برعهده داشت. او و حسین همدانی معاونش، وظیفه داشتند گزارش‌ها را جمع‌بندی کنند و به حسن باقری بدهند و البته فقط به اخذ گزارش از بلدچی‌ها اکتفا نمی‌کردند. آنها به عنوان هسته اصلی شناسایی بیشتر شب‌ها به گشت می‌رفتند و گاهی فرماندهان گردان را برای توجیه مسیر با خود می بردند. ◀️ ادامه دارد ... با ما همراه باشید با هر روز یک قسمت از داستان زندگی قهرمان ملی همدانی در کتاب "وقتی مهتاب گم شد" قسمت اول: https://eitaa.com/salonemotalee/308 -------------- 🖋سالن مطالعه محله زینبیه، با کلی کتاب، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
هدایت شده از 🏴روزی یک حدیث🇵🇸
خوشآیند رسول الله ص 🖌 حضرت (ع) فرمود: از دنیا جز گرسنگى و ترس از خدا، چیزی خوشآیند رسول خدا صلى الله علیه و آله نبود. 🖌 عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَا أَعْجَبَ رَسُولَ اللَّهِ ص شَيْ‏ءٌ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا أَنْ يَكُونَ فِیهَا جَائِعاً خَائِفاً . 📚 اصول کافى جلد ۳ صفحه: ۱۹۵ روایة: ۷ @hadith_daily
پویش «مطالبه از دولت، صدا و سیما و سازمان های مربوطه برای جلوگیری از پیری جمعیت در ایران» زنگ خطر پیری در ایران اسلامی عزیزمان🇮🇷: «طبق نظر کارشناسان حوزه جمعیت، اگر چاره ای نکنیم تا سال ۱۴۳۰ایران سومین کشور پیر دنیا خواهد شد» 😱😨 ❇️اجرتان با حضرت زهرا سلام الله علیها 🤲. هم حمایت کن و هم نشر بده✨✨✨👇 https://farsnews.ir/my/c/113939 صدا و سیما نقش بسیار مهمی 👌در فرهنگ سازی و رفع بحران پیری دارد ☎️۱۶۲ سامانه پیامکی30000162
هدایت شده از سالن مطالعه
🇮🇷🇮🇷 وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷 ✒قسمت سی و یکم قسمت قبل: https://eitaa.com/salonemotalee/424 فصل سوم بلدچی شانزده ساله (۹) آنها دم غروب در همان سنگر اصلی اطلاعات نماز خواندند و به جای شام، نان خشک خوردند و خیلی سریع نیروهای اطلاعاتی را سازماندهی کردند. من در یک تیم چهار نفره افتادم که ظاهراً مسیر شناسایی‌ها یا به تعبیر دقیق‌تر مسیر حرکت در شب عملیات با آنها یکی بود. صمد یونسی از بچه‌های همدان پس از تاریکی شب ما را با قایق تا آن سوی کارون می‌برد و از آنجا تیم های چهار نفره هر کدام به سمت مسیرهای تعیین شده رها می‌شدند. قطب نما برای تعیین مسیر یا تشخیص مسیر مشخص شده در اختیار تمام بلدچی‌ها نبود و ما یاد گرفته بودیم که از نقطه آغاز، زیر لب قدم‌هایمان را بشماریم. وقتی به عدد صد می‌رسیدیم، یک سنگریزه به جیب می‌انداختیم و بعد از برگشت سنگ ها را می‌شمردیم تا مسافت طی شده تعیین شود. مسیر را هم با همه پیچ و خم هایش رو کاغذ می‌کشیدیم. شب های اول شناسایی از لب کارون تا عمق شش کیلومتری رفتیم. اما فاصله ما تا خط ماموریت گردان مسلم بن عقیل یعنی خاکریز دایره‌ای زین‌القوس ۱۴ کیلومتر بود. لذا برای شب های بعدی هر شب یک کیلومتر به مسیر اضافه می‌کردیم. پاهایمان به دلیل سفتی زمین و طولانی بودن مسیر تاول زده بود. گاهی از نقطه حرکت تا زمان برگشت ۱۳ ساعت پاهایمان در پوتین بود و وقتی برمی گشتیم یارای باز کردن بند پوتین یا جدا کردن تاولهای ترکیده از جوراب را نداشتیم. باید بقیه نیروهای گشتی پوتین‌های ما را می‌کندند، جوراب‌های مان را در می آوردند و یخ روی کف پایمان می‌گذاشتند. شب سوم شناسایی در عمق هشت کیلومتری هنگام بازگشت راه را گم کردیم. اولین باری بود که تردید و نگرانی بر جانم مستولی شد. ترس برای شخص خودم نبود که از هر حیث آماده اسارت و شهادت بودم. بلکه به دلیل نگرانی برای انجام وظیفه بود و اینکه آیا می‌توانم در شب عملیات ۳۵۰ نفر را پشت سر خودم بیاورم. یکی از بچه ها از ستاره‌ها کمک گرفت و با یک حدس که درست از آب درآمد راه را نشان داد و برگشتیم. البته با حجم سنگینی از اضطراب در دل، تاول و زخم در پا، و بی خوابی در چشم. شب چهارم موقع برگشت وسط راه خوابم گرفت. پایم روی زمین بود اما پلک‌هایم بی اراده می‌افتاد. همین وقت بود که یک مار بزرگ و سیاه از زیر پایم خزید و خواب از کله‌ام پرید. مسیر فاقد مین و هرگونه سیم خاردار و موانع از سوی دشمن بود. آنها فرصت ایجاد موانع را تا شب چهارم شناسایی ما پیدا نکرده بودند. اما از شب پنجم وقتی چشم‌های ما به خاکریز زین‌القوس در ۱۴ کیلومتری افتاد، متوجه شدیم عراقی‌ها به سرعت به دنبال ایجاد موانع جدید و زدن خاکریزهای تازه‌اند. باید از آنها عبور می‌کردیم و تعداد نفرات و امکانات عراقی ها را داخل خاکریز دایره‌ای برآورد می‌کردیم. عراقی ها حدود ۴۵ تانک داخل خاک ریز چیده بودند با تعداد زیادی سنگر اجتماعی و انفرادی ◀️ ادامه دارد ... هر روز با ما باشید با یک قسمت از خاطرات قهرمان ملی "علی خوش‌لفظ" از جانبازان و شهدای همدانی در کتاب "وقتی مهتاب گم شد"؛ https://eitaa.com/salonemotalee/308 -------------- 🖋سالن مطالعه محله زینبیه، با کلی کتاب، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee