🟢ضرورت آشنايي با مباني نظري اسلام برای اجتهاد
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
علمای گذشته به هنگام معرفی دانشهای مورد نياز اجتهاد فقهی، به صورت خيلی مجمل از دو دانش فلسفه و کلام سخن میگفتند. فلسفه ناظر به هستیشناسی و کلام نيز ناظر به مبانی الهياتی و دينشناختی بود.
به عنوان مثال، #شهيد_ثانی دربارهی ميزان آشنايی با علم کلام میگويد، شرط اجتهاد فقهی عبارت است از شناخت خدا، صفات جلال و جمال او، عدل و حکمت او. اعتقاد به پيامبری حضرت محمد(ص) و عصمت او؛ و اعتقاد به امامت ائمة اطهار(ع) و عصمت آنان. شهيد ثانی میفرمايد آگاهی افزونتری از مسائل کلامی و اعتقادی لازم نيست.
#فاضل_تونی (م1071ق) دربارة نياز به علم کلام ميگويد: آگاهی از احکام شرعی، متوقف بر علم به اين است که
اولاً، سخنان خداوند قابل فهماند؛
ثانياً، معنای آنها همان معانیای است که از ظواهر کلمات و جملات وحی فهميده میشود و خداوند معنای خلاف ظاهر را اراده نمیکند. اما علم به اين دو مسأله متوقف بر علم به اين است که خداوند حکيم است و مرتکب کار قبيح نمیشود. افزون بر اين، علم به احکام شرعی، متوقف بر علم به صدق پيامبر و ائمه اطهار است. و اينها مسائلی است که در علم کلام مورد بحث و اثبات قرار میگيرند. در عين حال، «حق اين است که احتياج به کلام، به منظور تصحيح باورهاست و ويژهی احکام شرعی نيست»
آيتالله #مکارم_شيرازی هم به صورت اجمالی و بسيار مختصر ميفرمايد، برای اجتهاد و نظريهپردازی فقهی، نيازمند به علم کلام هستيم. زيرا اثبات حجيت سخن و رفتار و سکوت معصوم، متوقف بر اثبات امامت و عصمت اوست؛ همانطور که اثبات حجيت ظواهر کتاب نيز مبتني بر اثبات حقانيت اصل قرآن است؛ و چنين مباحثي در علم کلام مورد بحث قرار ميگيرند. اما دربارة فلسفه ميفرمايد، فلسفه هيچ ارتباطي به دانش فقه ندارد؛ زيرا در فلسفه از امور حقيقي بحث ميشود در حالي که در فقه از امور اعتباري. بلکه دخالت فلسفه در اصول فقه را نيز، که از سوي برخي از اصولياني مثل آخوند خراساني، صورت گرفته است، مخل به رسالت اصلي اصول فقه ميدانند.
🔻اما به نظر ميرسد براي نظريهپردازي ديني و حتي اجتهاد فقهي بسيار بيش از اين، بايد از مباني نظري اسلام آگاهي داشته باشيم. مباني نظري نقشي جدي در نظريهپردازي دارند. و اين مباني نيز اختصاصي به مباني کلامي و الهياتي ندارند. آگاهي دقيق و استدلالي از مباني هستيشناختي، معرفتشناختي، انسانشناختي، دينشناختي و ارزششناختي اسلامي از مهمترين شرايط علمي براي نظريهپردازي اسلامي است. فهم نوع نگاه اسلام به هستي، معرفت، انسان و ارزش است که به يک نظريهپرداز در حوزههاي علوم انساني کمک ميکند، نظريهاي مبتني بر اين بنيانها ارائه دهد.
انديشمندان اسلامي، هر چند به صورت پراکنده، تلاشهاي گستردهاي را براي کشف و عرضة مباني پنجگانة يادشده به کار بستهاند. اما به اعتقاد من، آيتالله مصباح يزدي، تنها کسي است که در طول تاريخ اسلام و تشيع توانسته است مجموعهاي منسجم و عملياتي از اين مباني را آموزش داده، تدوين کنند و به صورت کتابهاي درسي در سطوح مختلف دانشجويي، و نخبگاني عرضه کنند. مباني پنجگانه يادشده، در دورههاي موسوم به «طرح ولايت» به صورتي دقيق، تنظيم شده و آموزش داده ميشوند.
#اجتهاد
#نظریهپردازی
#علوم_انسانی
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹