eitaa logo
احمد ایرانی نسب
810 دنبال‌کننده
167 عکس
47 ویدیو
2 فایل
کانال اشعار احمد ایرانی نسب @ahmadiraninasab این کانال توسط ادمین اداره می‌شود. ارتباط با ادمین @noroz_ad ارتباط با شاعر @ahmad_iraninasab
مشاهده در ایتا
دانلود
👆 🔻مراسم عزاداری ایام فاطمیه دوم [شب پنجم] ‌‌ 🔸یکشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۲ در حسینیه عاشقان کربلا هیأت ثارالله (ع)‌ ساری
هم اکنون معراج الشهدا استان مازندران، در جوار ۲ شهید گمنام نائب الزیاره ام. تا فرداشب دو شهید میهمان شهرمون هستن، فرصت زیارت رو از دست ندین. بقول استاد لطیفیان این فرصت پیش آمده دیگر نمی آید به دست... یا علی
السَّلامُ عَلَیکِ یَا عَزِیزَةَ الزَّهرَاءِ عَلَیهَا السَّلام مهربان و همدم و مادرترین نامادری آبرویی یافت از ام البنین، نامادری بعد زهرا و خدیجه بس که او پُر مهر بود بر مسلمانان شد "ام‌المؤمنین" نامادری بچه ها وقتی پریشان‌حال مادر می‌شدند شانه می‌زد موی آنهارا همین نامادری آنقَدَر بانو محبت داشت قطعا تا ابد مادر دنیا نمی‌آرد چنین نامادری دست مادرها به سوی اوست تا رزقی دهد بر رکاب مادران گردد نگین نامادری چارتا نوکر برای چار زهرازاده داشت آفریده نوکران مه جبین نامادری هم خدا و هم رسول و فاطمه دم میدهند آفرین و آفرین و آفرین نامادری فاطمه در کربلا شاهد ولیکن در بقیع روضه ها میخواند با صوتی حزین نامادری می‌کُشد مارا دم "وَيْلِی عَلَى شِبْلِی" او روضه میخواند از عمود آهنین نامادری فاطمه چون روی منبر روضه خوانی می‌کند وقت روضه می‌نشیند بر زمین نامادری من بهشتم زیر پای اوست، از بس مادر است دست من را می‌کشاند پای دین نامادری کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇 https://eitaa.com/ahmadiraninasab کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇 https://t.me/ahmadiraninasab
ابرهای چشم تو در ماتم مهتاب بود اشک‌هایت روضه‌ی مَکشوفِ مشکِ آب بود از دم "وَيْلِی عَلَى شِبْلِی" تو فهمیده ایم شعرهایت در گریز روضه فتح باب بود هم برای ناله هایت زینبت از حال رفت هم رباب از روضه‌های آب تو بی‌تاب بود تشنگی بی‌خواب خواهد کرد قطعا طفل را پس عطش یعنی علی محتاج آب و تاب بود با نصیحت های تو تا قبل از "اَدرِک اَخاک" روی لب‌های اباالفضلت فقط "ارباب" بود آن ابالفضلی که تکیه گاه اهل خیمه بود آن ابالفضلی که نامش قوّت اصحاب بود فاضلی که از مقامش، کعبه می‌شد منبرش خطبه هایش آبروی منبر و محراب بود هم خودش از خنده‌های کودکان جان می‌گرفت هم رقیه از "عموجان" گفتنش شاداب بود كاشِفَ الْكَرْبِ الْحُسَیْنی که کنار علقمه آخرین حرفش "برادرجان مرا دریاب" بود بس که تو روشنگری کردی جهان بیدار شد روضه ها خواندی زمانی که مدینه خواب بود آه یا ام البنین، عباس را چشمش زدند ابرهای چشم تو در ماتم مهتاب بود کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇 https://eitaa.com/ahmadiraninasab کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇 https://t.me/ahmadiraninasab
آموزش شعر ترم پاییز و زمستان کارگاه هوای شعر آموزش و نقد شعر بداهه سرایی شعرخوانی میزبان و مدرس: احمد ایرانی نسب چهارشنبه ها ساعت ۱۵:۳۰ تا ۱۷:۳۰ ساری، میدان امام خمینی(ره)، بلوار دانشجو، سالن کنفرانس حوزه هنری استان مازندران حضور برای علاقمندان به ادبیات آزاد است به محل برگزاری کارگاه توجه کنید کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇 https://eitaa.com/ahmadiraninasab کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇 https://t.me/ahmadiraninasab
📸 | کارگاه هوای شعر با حضور استاد احمد ایرانی‌نسب و جمعی از شاعران استان در حوزه هنری استان مازندران 📌به گزارش روابط عمومی حوزه هنری مازندران احمد ایرانی نسب استاد کارگاه هوای شعر در گفت و گو با ما یکی از اهداف برگزاری کارگاه هوای شعر را تربیت نسلی متخصص و متعهد به ارزش های اسلامی در زمینه های فرهنگی، ادبی و هنری به ویژه برای شعر آیینی بر شمرد 🌐 برای خواندن ادامه خبر بر روی سایت 👉کلیک کنید 🔺حوزه هنری مازندران در فضای مجازی👇 @hozehonari_mazandaran ╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮ 🆔@hozehonari_mazandaran ╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارگاه هوای شعر ساری چهارشنبه ها حوزه هنری استان مازندران
عکس دسته جمعی اعضای هیات قمربنی هاشم (ع) ساری شب شهادت حضرت ام البنین ۱۴۴۵
احمد ایرانی نسب
حضرت زهرا از آن روزی که هیئت آمدیم دست مارا داد در دستان سید مجتبی قاصدک را فوت کردیم و شهادت خواستیم قاصدک افتاد در دستان سید مجتبی شوخ طبع و مهربان و مشتی و بامعرفت او رفیقی فوق العاده خوب و با اخلاص بود از قدیمی ها شنیدم اهل سوز و گریه بود روضه‌خوان بود و به نام فاطمه حساس بود کوچه ها با جای خالی شهیدان غم گرفت شهر بعد از جنگ، غمگین و بدون روح بود خاطرات دوستانش بغض روی بغض بود گرچه او مانند مادر پهلویش مجروح بود چشم‌هایش ابر باران بود و شبها می‌گریست پهلوی او میزبان ترکشی ناخوانده بود جسم او هرشب سر سجاده پر میزد ولی روح او بین دوکوهه تا شلمچه مانده بود روضه های حضرت زهرا همیشه شاهدند سینه‌اش بی تاب بود و تا مدینه راه داشت مجتبی میگفت یازهرا همانجا می‌شکست در بساط روضه خوانی هاش سوز و آه داشت من چه بنویسم؟ چرا حاجت رواها ساکتند؟ مادری با کودکی آمد شفایش را گرفت دختری گریه کنان می‌گفت امسال اربعین از مزار او برات کربلایش را گرفت مادری می‌گفت آقا، دختر ده ساله ام آه از سرطان که دکترها جوابش کرده اند گفت سید مجتبی امشب شفایش را بده گرچه ذره ذره داروهاش آبش کرده اند سال‌ها سنگ مزارش پنجره فولاد ماست زائران مرقدش را می‌شمارد جبرئیل هرکه حاجت داشت هرگز دست خالی برنگشت دور شمع مرقدش پروانه می‌بندد دخیل کوله بار حاجت یک شهر امشب دست ماست او علمدار است پس باب الحوائج می‌شود زائرش با دست خالی آمده اینجا ولی عاقبت حاجت روا از روضه خارج میشود
به روی دست آوردم دل غم پرور خود را صدف از سینه اش بیرون کشیده گوهر خود را دلم را ساده اندیشانه از پیکر در آوردم چنان اندیشه ای که اشعری انگشتر خود را منم آن واعظی که سالها با نان دین خوردم شبیه موریانه پایه های منبر خود را و روز حشر ، مانند مسلمانی که از غفلت به جمع انبیاء نشناخته پیغمبر خود را به جای نافله با شعرهایم توبه میخوانم به اشک خویش میشویم تمام دفتر خود را سرم بر شانه ی مُهر است ، در آغوش سجاده و غسلِ اشکهایم میکنم پا تا سر خود را بر این سجاده ی تب دار از شرم پشیمانی میان سجده چون ققنوس سوزاندم پر خود را به این امید که جان می‌سپارم بین آغوشت کشاندم تا سحر این سجده های آخر خود را کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇 https://eitaa.com/ahmadiraninasab کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇 https://t.me/ahmadiraninasab
ذکر قنوت آسمان شد مستجاب از تو پس نور می‌گیرد همیشه آفتاب از تو وقت وضویت، آب میگردد گلاب از تو هرکس سوالی داشت می‌گیرد جواب از تو با تو "مَن اَرجوهُ لِکُلِّ خَیر" معنا شد🌱 کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇 https://eitaa.com/ahmadiraninasab کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇 https://t.me/ahmadiraninasab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | کارگاه هوای شعر با یاد و خاطره سیدالشهدای جبهه مقاومت و زائران شهیدش در حادثه تروریستی کرمان در حوزه هنری استان مازندران برگزار شد ♥️⃟🇮🇷 حوزه هنری مازندران در فضای مجازی👇 @hozehonari_mazandaran ╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮ 🆔@hozehonari_mazandaran ╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
گریست دیو سپیدی که پای در بند است به گریه گفت دماوند: او دماوند است به گریه گفت: که این لاله ، خون مظلومی ست که روی دامن گلدار من پراکنده ست گدازه ، خونِ جگر بود و آه سوزان بود دوباره مام وطن داغدار فرزند است شهید ، آیه ی نور است بین تاریکی چراغ راه ، چنان آفتاب تابنده ست شهید ، قطعه ای از آسمان خوبی هاست بدون واسطه همسایه ی خداوند است همان که سمت خدا میرود تمامیِ عمر شهید ، عاشق جوینده ای که یابنده ست آهای اهل سیاست به من جواب دهید غم و غرور ستمدیده قیمتش چند است!؟ بریده باد زبانی که حرف صلح زند که صلح میوه ی یک انتقام کوبنده ست نفوذ ، چهره ی گرگی ست بین جامه ی میش منافقی ست که پشت نقاب لبخند است اسیر گور شوند و خوراک مور شوند ولی صلابت ایران همیشه پاینده ست کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇 https://eitaa.com/ahmadiraninasab کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇 https://t.me/ahmadiraninasab
مگو بید است، بلکه سَروی از جنس شهیدان است درختی که به زانو در می‌آرد هر تبرزن را... کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇 https://eitaa.com/ahmadiraninasab کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇 https://t.me/ahmadiraninasab