eitaa logo
سید احمد وحیدی | آقای اجرا
25.3هزار دنبال‌کننده
603 عکس
245 ویدیو
24 فایل
سیداحمدوحیدی هستم (قاری،مداح،مجری) قراره این موارد رو خیلی ساده بهت اموزش بدم آموزش مداحی🎙 قرائت قرآن🤲🏻 ترحیم خوانی🖤 اجرا در عروسی مذهبی اگه سوال داشتی،اینجام 👇 (آی دی ادمین پاسخگو) @malakoott
مشاهده در ایتا
دانلود
با توجه به بیانات مقام معظم رهبری این دو بیت تقدیم می گردد ؛ این راه ، اگر آینه بندان شهیداست هم سرخ وَ هم سبز وَ هم رنگِ سپید است فرمود چنین رهبرمان چارهٔ مشگل تاصبح فرج تکیه به ایمان و امید است 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 مردی در کاروان‌سرا بود که صبح چون از خواب برخواست دید شتری از شتران او نیست. هیچ تأسف نخورد و بر شتر سوار شد و راه را ادامه داد. پرسیدند: «چرا غمی نخوردی؟» گفت: «گویند غم خوردن را سودی نیست؛ ولی من گویم غم خوردن را جایی نیست. آن که شتر من برده است یا نیازش داشته و برده است که صدقه من بر او از مالم محسوب می‌شود، یا نیاز نداشته و برده است؛ پس مالم حرامی داخلش شده بود و نمی‌دانستم و او مال حرام را از مال حلال من جدا کرد و مال مرا پاک کرد.» 👉 🍃 🌺🍃 ✅️کانال ترحیم خوانی🥀🖤 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
سلام حضرتِ سلطان! سلام اقبالم! شدم گدای حریمت، به خویش می بالم چو دامن تو گرفتم به دامت افتادم چه خوب! در حرم تو شکسته شد بالم 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
یه‌ساله دلتنگِ نگاهِ پدرم یه‌‌ساله که داره می‌سوزه جیگرم مَحاله که یادم بره مهربونیت محاله که فکرت بیفته از سرم پاشو ببین دوباره بی‌قراری‌مو دو تا چشِ بارونی و بهاری‌مو تو رفتی و یه ساله تویِ خونه‌َ‌مون هر شب و روز روضه‌یِ بابا داریم‌و...... از دلِ مهربون و باصفات میگیم بغض می‌کنیم از تو و خنده‌هات میگیم از ذکرِ یاحسینِ هر روزه‌یِ تو از اَشکایِ ماهِ محرّمات میگیم یه عمر صدا زدی حسین حسین حسین شک ندارم مهمونِ اربابِ منی خیالِ من راحته آخه می‌دونم حالا کنارِ دلبرِ بی‌کفنی حرفِ شبِ اوّلِ قبر که می‌زنن هِی به خودم میگم که خیلی ترسیده آروم میشم وقتی میگم حسین حسین شک ندارم آقام به دادش رسیده مگه میشه یکی حسین حسین بگه امّا حسین دستِ خالی‌شو نگیره هر کسی نوکرِ حسینه  آخرش رو زانویِ یوسفِ زهرا می‌میره کاری بلد نیستم براٰ بابا کنم به جز همین ذکرِ حسین حسین حسین ثوابِ این روضه‌یِ گودال واسِه تو بهشتی میشی با دعایِ زینبین یادم میاد کفن شدی امّا تنِ .... عزیزِ فاطمه چرا کفن نداشت پیراهنِ پاره تو دستِ گرگا بود سرورِ عالَم چرا سر به تن نداشت خیمه‌هاشو سوزوندن و بچّه‌هاشو‌ با تازیانه بردن از تو قتلگاه سیلی به رویِ دخترِ زهرا زدن شد بدنِ دخترِ دُردونه‌َش سیاه یکی نبود واسِه آقا ختم بگیره رویِ خاکا یه بدنِ صدپاره بود زخمِ زبون زدن به دخترِ حسین تو کوچه بازار وُ محلّه‌یِ یهود باید برا آقام حسین گریه کنید که راهِ عاقبت به خیری همینه گریه کنید واسه سرِ نیزه‌نشین برایِ اون پیکری که رو زمینه حسین حسین حسین حسین حسین حسین /۴/ 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
329.6K
سبک شعربالا👆👆
دلاجزنیکنامی ، چیزی ازانسان نمی ماند چنانکه جزخدا، دردهرجاویدان نمی ماند اگرخضرپیمبرهم شوی ، این پند را بشنو که اب زندگی درچشمه حیوان نمی ماند من ازچاک گریبان ، عزیز مصردانستم که ننگ افترا ، برپاکی دامان نمی ماند ذلیخارا  بگو، تااستین با خون دل شوید که یوسف تاابد، درگوشه زندان نمی ماند من از شیب وفراز این جهان سفله فهمیدم که اوضاع جهان درکارخود، یکسان نمی ماند برون کن ازسرت ؛ فکر گنه حتی به پنهانی که زیر ابر، ماهی ، تا ابد پنهان نمی ماند درایام جوانی ، فکر فردای قیامت کن که درپیری، برایت فرصت جبران نمی ماند فلانی رفت امروز و ، توهم فردا به دنبالش خدارا همتی کن ، کین جهان جان نمی ماند من ژولیده میگویم ، دوصد بار دگر ایدل بجز اثار نیکو، چیزی از انسان نمی ماند 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
چهار حکایت کوتاه اما تاثیر گذار: 🍁حکایت اول: از کاسبی پرسیدند: چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟ گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند!! چگونه فرشته روزیش مرا گم میکند!!!؟ 🍁حکایت دوم: پسری با اخلاق و نیک سیرت، اما فقیر به خواستگاری دختری میرود... پدر دختر گفت: تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمیدهم...!! پسری پولدار، اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود، پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر میگوید: انشاءالله خدا او را هدایت میکند...! دختر گفت: پدر جان؛ مگر خدایی که هدایت میکند، با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟؟!!!!... 🍁حکایت سوم: از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟؟... گفت: آری... مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود؛ یکی را شب برایم ذبح کرد... از طعم جگرش تعریف کردم.. صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد...! گفتند: تو چه کردی؟ گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم... گفتند: پس تو بخشنده تری...! گفت: نه، چون او هر چه داشت به من داد!! اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم...!! 🍁حکایت چهارم: عارفی راگفتند: خداوند را چگونه میبینی؟! گفت آنگونه که همیشه میتواند مچم را بگیرد، اما دستم را میگیرد...🍁 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 دعوا کن ولی با کاغذت✍️ اگـــر از کسے ناراحتے یک کاغذ بردار و یک مداد ھر چه خواستی به او بگویی روی کاغذ بنویس خواستی ھم داد بکش تنها سایز کلمات را بزرگ کن نه صدایت را آرام که شدی برگرد و کاغذت را نگاه کن آنــوقت خودت قضاوت کن حالا میتوانی تمام خشم نوشته ھایت را با پاک کن عزیزت پاک کنی دلی ھم نشکانده ای وجدانت را نیازرده ای خرجش ھمان مداد و پاک کن بود نه بغض و پشیمانی گاھی میتوان از کوره خشم پخته تر بیرون آمد 👉 🍃 🌺🍃 ✅️کانال ترحیم خوانی🥀🖤 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
در این دو روزه ای دنیا که درد ها دارم دلم خوش است حسین علیه السلام را دارم منم رها بکنم او رها نخواهد کرد خدارا شکر که ارباب با وفا دارم 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
دلت را خالی از خبط و خطا کن خدایی شو بیا ترک ریا کن به نام دین ریا جایز نباشد خودت را از بلای او جدا کن نمازت بهر مردم بی نمازی ست عبادت را بیا بهر خدا کن ریا یعنی ضلالت ، همتی کن وجودت را ازین ظلمت رها کن هوای نفس افتاده به جانت زمینت می زند ، ترک هوا کن مشو مغرور بر خیل عبادت غرور خویش را در خود فنا کن تو دردی داری از کبر و حسادت برای درد خود فکر دوا کن نداری مهلت چندان به پا خیز ز پیرامون خود دفع بلا کن تو با خود غرق در ظلم و جفایی بیا کمتر به حال خود جفا کن نداری از حیا و دین حریمی برای خود حریمی دست و پا کن ز اکسیر خلوص و بی ریایی بیا مس وجود خود طلا کن مکن خم قامت خود پیش مخلوق بَر یکتا بیا قامت دو تا کن زبان بر بند «یاسر» از تکلم خدای خویش را دائم صدا کن «یاسر» 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
نکردیم کاری درین بندگیها ندیدیم خیری از این زندگی ها از این زندگیها نشد کام حاصل درین بندگیهاست شرمندگی ها بیا عشق ویران کن صبر و طاقت که آسوده گردیم ز آسودگی ها اگر هست خیری در آشفتگیهاست که آشفته تر باد آشفتگی ها ززنگار عقل آئینه دل سیه شد خوشا سادگی ها و دیوانگی ها رهی گر بحق هست شوریدگیهاست خوشا عیش سودای شوریدگی ها پریشان شو از زلف های پریشان مجو خاطر جمع ز آسودگی ها بیا تا تلافی کنیم آنچه بگذشت که داریم از عمر شرمندگی ها بیا بعد از این فیض بیدار باشیم که مرگست بهتر ازین خفتگی ها 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e