eitaa logo
احمد وحیدی
22هزار دنبال‌کننده
558 عکس
212 ویدیو
15 فایل
. احمد وحیدی هستم🧔🏻 با بیش از ده سال سابقه آموزش حضوری قراره ایــن موارد رو بصورت تخصصی بهت آموزش بدم😉 . آموزش مداحی🎙 قرائت قرآن🤲🏻 صداسازی🗣 ترحیم خوانی🖤 اجرا در عروسی مذهبی اگه سوال داشتی،اینجام 👇 (آیدی پاسخگویی) @malakoott
مشاهده در ایتا
دانلود
هم آسمان قصیده‌ای از بی‌کرانی‌اش هم بی کرانه‌ها غزلِ آسمانی‌اش ای کال‌ها! کمال، سرِ کوچه‌باغ اوست باید رسید تا به خدا با نشانی‌اش او در مدینه جای پدر را چه پُر نمود در غیبت پدر، پسر و میزبانی‌اش... باغِ معارف است حدیث‌اش، پیمبران حَظ می‌برند موقعِ شیرین‌زبانی‌اش بابُ الجواد، حاجت ما را چه زود داد مشهد پُر است از نفسِ مهربانی‌اش شش‌گوشه شد ضریح‌اش اگر، بی دلیل نیست از شش جهت گداست در این میهمانی‌اش یارب مگیر فیضِ شبِ کاظمین را هرکس خوش است پیشِ عزیزان جانی‌اش حالا کبوتران همه از مشهد آمدند تا آسمان بام، پی سایبانی‌اش آقایِ طوس از جگرش آه می‌کشد در کنجِ حجره تا پسرش آه می‌کشد اُفتاده است رویِ زمین و برابرش لبخند می‌زند به تقلاش همسرش اُفتاده است رویِ زمین، دید مثلِ او اُفتاده است در وسطِ کوچه مادرش قسمت نبود آب بنوشد به‌جای آن خاکی شده است حیف لبانِ مطهرش این پشت بام گودی گودال نیست شُکر با پا نیامده‌ست کسی رویِ پیکرش سخت است فکر این غم و سخت است باورش مردی که قاتلش بشود زهرِ همسرش ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
ای آن که کرم ریزد، از دستِ کریم تو احسان و کرم باشد، مسکین حریم تو هرکس که شود آگه، ازلطف عمیـم تو داند تو کریمی و، آئیـن عطا داری هم روشنی ماهی، هم چشمه‌ی خورشیدی هم قبله‌ی دل‌ها و، هم کعبه‌ی امیدی هم مَحرم راز حق، هم جلوه‌ی توحیدی سرتا به قدم نور و، ایمان و وفا داری ای آن که فروغ حق، تابد زجمال تو اندیشه کجا یابد، راهی به کمال تو قُدسی نَفَسان خوانند، آیات کمال تو این شوکت و عزت از، الطاف خدا داری ای هر دل آزاده، گردیده اسیـر تو هرتشنه لبی سیراب، از خیر کثیر تو در "جود" ندیده کس، همتا و نظیر تو دریای خروشانی از جود و سخا داری با گوهر مهر خود، برما تو بها دادی شام غم یاران را، انوار و ضیا دادی با دیدن نابینا، اورا تو شفا دادی در هر نگه لطفت، اکسیـر شفـا داری :: در حجره‌ی دربسته، با سینه‌ی تفدیده شام غم و غربت را، چون تو، چه کسی دیده زهرا به تو نالیده، قاتل به تو خندیده جان و دل پُر شوری، از درد و بلا داری ای سوخته چون شمع و، جان داده چو پروانه با لعل لب عطشان، در حجره و در خانه گر بعد شهادت هم، ماندی تو غریبانه میراث غم و غربت، از کرب‌وبلا داری بنگر تو «وفایی» را، با این دل شیدایی وقتی که گرفتارم، من در شب تنهایی چشمم به رهت باشد، تا بر سرِ من آیی چون لطفِ فـراوانی بر اهلِ ولا داری https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
افتاده بود تشنه‌لب و آه می‌کشید فریاد بی کسیش به جائی نمی‌رسید او رحمت رحیم، جواد الائمه بود... می‌داد از کرامت خود بر همه امید من درک کرده‌ام خودم این نکته را که هست نام جواد بر همه ی قفل‌ها کلید دریای جود و عاطفه و ناجی غریب قبله... مراد... شهره به مِهر است و من مرید برشانه داشت بار غم غربتی قدیم روی لبش ترانه‌ی یاحی و یاشهید مجموعه‌ای ز مقتل اولاد فاطمه است پس روضه‌هاش می‌طلبد گریه‌ی شدید باید به پای روضه‌ی این سرور صبور سر را شکست... گریبان ز غم درید کف می‌زدند با نفس آتشین او چندین کنیزِ پستِ زنا زاده‌ی پلید شرمنده‌ام ز حضرت زهرا از این کلام آنقدر ناله زد ز عطش تا نفس برید سر را گذاشت گوشه‌ی حجره به روی خاک گریان به سمت قبله غریبانه پا کشید.. ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
باز در کارم گره افتاد «یا باب المراد» می‌زنم نام تو را فریاد «یا باب المراد» در گرفتاری و بیماری و سختی و بلا خوش‌ترین دم، بهترین اوراد «یا باب المراد» جدّ تو باب الحوائج، بابِ تو باب الکرم تو جوادی، وارث اجداد «یا باب المراد» تو جوادی از شب میلاد ای دریای جود ما گدا هستیم مادرزاد «یا باب المراد» (با توسل بر تو هر بی خانه‌ای شد خانه دار تا قیامت خانه‌ات آباد «یا باب المراد») آبرویش می‌رود هر کس گدایی می‌کند من "گدایی" آبرویم داد «یا باب المراد» گفته بابایت کسی را دست خالی رد نکن جان بابایت نما امداد «یا باب المراد» :: مثل مظلوم مدینه مقتلت شد خانه‌ات ای غریب دوم بغداد «یا باب المراد» یاور بیچاره‌ها! یارت تورا بیچاره کرد ای به ام الفضل لعنت باد «یا باب المراد» تو که دربِ خانه‌ات وا بود بر روی همه در به رویت بست از بیداد «یا باب المراد» می‌زدی تو دست و پا و دست می‌زد قاتلت کس نشد مثل تو دشمن شاد «یا باب المراد» سر نهادی روی خاک اما کجا مثل حسین پیکرت در زیر پا افتاد «یا باب المراد» ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
در زیر آفتاب تو ماندی، حسین هم ای تشنه! دور از آب تو ماندی، حسین هم پیر و جوان نداشت! که یک نور واحدید در قلب شیخ و شاب تو ماندی، حسین هم کم یا زیاد مرثیه فرقی نمی‌کند در روضه در کتاب، تو ماندی، حسین هم گودال و بام، مرز قبول شهادتند راضی از انتخاب، تو ماندی، حسین هم شمشیر و زهر هردو جگر پاره می‌کنند دل خون و دل کباب، تو ماندی، حسین هم هرگز نمیرد آنکه از او زنده‌ایم ما پس با همین حساب، تو ماندی، حسین هم ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
مبدأ که باشد طوس، مقصد کاظمین است در آسمان‌ها هم زبانزد کاظمین است هر جا که بوی تو می‌آید کاظمین است با این حساب، امروز مشهد کاظمین است وقتی که محو دیدن باب الجوادیم انگار اصلاً زائر باب المرادیم مهر و محبت، حلم و بخشش، جود و رحمت در جان تو کرده تجلی بی نهایت شاعر می‌افتد پای توصیفت به زحمت داری به سر عمامه‌ی سبز امامت پاکی، زلالی، مهربانی و عطوفی ای معدن الرحمه! رئوف بن رئوفی بسکه خدای تو ملاحت بر تو داده دل می‌بری با چشم و ابروی گشاده ای تالی شمس الشموس، ای شاهزاده از کودکی هستی بزرگ خانواده وقتی علیِ اکبرِ مولایِ مایی یعنی تو هم خَلقاً و خُلقاً مصطفایی علم الیقین و مظهر توحید بودی در ناامیدی مایه‌ی امید بودی راه نجات از ورطه‌ی تردید بودی نُه ساله اما مرجع تقلید بودی خورشیدزاده! ماه پیشت رخ گرفته هر پرسشی در محضرت پاسخ گرفته نُه ساله بودی رهبری کردی جهان را در آستین داری جواب حاضران را داری به دست خود زمام آسمان را دادی به ما از صُلب خود صاحب زمان را عمری مسلمان‌های اسلام تو هستیم چشم انتظار مغز بادام تو هستیم معنا بگیرد علم و دانش تحت نامت حکمت همیشه می‌گذارد احترامت یحی بن اکثم مات و حیران کلامت جای سخن‌های تو بنویسم قیامت با احتجاجت فتح خیبر کردی آن روز با تیغ نطقت کار حیدر کردی آن روز چشم تمنا را بدوزم بر نگاهی یا سیدالسادات! اباجعفر! نگاهی تا حال و روز من شود بهتر نگاهی کی می‌کنی بر جانب نوکر نگاهی با یک نگاه تو "موفق" می‌شوم من بر جمع اصحاب تو ملحق می‌شوم من سرچشمه‌ی مهر و عطوفت، کوه احساس بیرون زند از حجره‌ات عطر گل یاس بر روضه‌های فاطمه همواره حساس غیرت به مادر داری آقا مثل عباس مشتاق انجام امور ناتمامیم ما هم شبیه تو به فکر انتقامیم با سفره‌هایت هرکسی که آشنا شد بیرون نرفت از روضه‌ات، حاجت‌روا شد هر جا که آمد نام تو دارالشفا شد با ذکر تو آجیل‌مان مشکل‌گشا شد عطری دگر بر هفته داده چارشنبه ماییم و ختم یا جواد چارشنبه نحن موالیکم بزهرا یابن سلطان! یا سیدی! اُنظر اِلینا یابن سلطان! ما را سفارش کن به بابا یابن سلطان! روضه مهیا شد بفرما یابن سلطان! گنبد به روی دوش خود پرچم گرفته بابا برایت مجلس ماتم گرفته :: عمری میان روضه‌هایت گریه کردیم بر غربت بی انتهایت گریه کردیم تو گریه کردی پا به پایت گریه کردیم با ضامن آهو برایت گریه کردیم شهری به پای رفتن تو غصه خورده همسایه از همسایه‌ی خود ارث برده از شدت زهر ستم بال و پرت سوخت تنها نه بال و پر، تمام پیکرت سوخت تو سوختی از غصه، قلب مادرت سوخت از تشنگی در بین حجره حنجرت سوخت ای وارث درد حسن، خون بر دلت شد وقتی شریک زندگی‌ات قاتلت شد شکر خدا سَرنیزه و تیر و کمان نیست بر سینه‌ی تو رد پایی از سنان نیست در دست ام فضل دیگر خیزران نیست انگشترت دیگر به دست ساربان نیست شکر خدا دیگر به دنبال سَرِ تو از دشمنت سیلی نخورده دختر تو https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
[در زیر آفتاب تو ماندی، حسین هم ای تشنه! دور از آب تو ماندی، حسین هم محسن ناصحی] با حلق پاره پاره نبودی، حسین بود نزد شراب‌خواره نبودی، حسین بود با طفل در بغل که گلویش بریده شد در انتظار چاره نبودی، حسین بود! وقت فرود نیزه به پهلوی بی‌پناه بر مرکبی سواره نبودی، حسین بود زخم از ستاره بر تنت افزون و بی‌شمار بر روی سنگ خاره نبودی، حسین بود وقت هجوم لشکر دشمن به خیمه‌ها در حالت اشاره نبودی، حسین بود در زیر آفتاب تو ماندی و او، ولی با جسم پاره پاره نبودی، حسین بود ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
مخاطبین گرامی انجمن ادبی تکیه نوکری با سلام با مدد امام رضا علیه السلام طبق سنوات گذشته ابتدا اشعار محرم سال گذشته در کانال قرار خواهد گرفت. سپس مجموعه تصنیف های ماه از روز شنبه ۱۹ خرداد ماه به تدریج در کانال های (تلگرام، ایتا و روبیکا)انجمن ادبی تصنیف سرایان تکیه نوکری بارگزاری خواهد شد. 🔹لطفا رسانه باشید...🔹 🆔: @tekyenokari
شروع نامه‌ام نامی کریم است که بسم‌الله الرحمن الرحیم است به آن نامی کزان عالم برافروخت بشر اسماء حُسنی را بیاموخت... به آن نامی که بر ما روح بخشید ز نورش زُهره‌ی زهرا درخشید چه زهرایی؟ که معنی‌بخش اسماست همانا اسم اعظم، اسم زهراست خدا گر مدح او نازل نمی‌کرد کتاب خویش را کامل نمی‌کرد به نام کوثرِ قرآن ستودش که لفظی بهتر از کوثر، نبودش حساب نام یازهرا به ابجد برآید یا علی و یا محمد که زهرا زآن‌دو هست و آن‌دو، زهرا جدایی نیست آری مهر و مه را کسی‌که کُفوِ آن نور جلی بود علی بود و علی بود و علی بود خوش آن روزی که با اذن خداوند به دلخواه پیمبر یافت پیوند جهانِ رحمت و علم و کرامت به دنیای جمال و عشق و عصمت رسیدش در شب جشن عروسی عروس آسمان، بر خاکبوسی به سائل داد چون پیراهنش را به حکم «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ...» اگرچه خانهٔ زهرا گِلین بود حریم افتخار مسلمین بود محبت، پایهٔ کاشانه‌ی او شرف، خشت بنای خانه‌ی او جهاز بانوی دنیا و عقبا بُد از پشم و سفال و لیف خرما سفالین کوزه‌ای و مَشکی از پوست اساس چشم‌گیر خانهٔ اوست! سپهر، آیینه‌دار هستی‌اش بود رهین آسیای دستی‌اش بود حصیری گرچه فرشِ زیر پا داشت به روی سر، همه نور خدا داشت شُکوه آسمان‌ها صیت او بود گواه «فی بیوتٍ» بیت او بود سلام هر شب و صبحِ پیمبر شُکوه خانه‌اش کردی فزون‌تر سلام، ای وحی مُنزَل در کلامت که حق از کودکی گفته سلامت به وحدت داده هر مویت شهادت ورم کرده‌ست پایت از عبادت زیارت‌گاه انجُم، خاک پایت زیارت‌نامهٔ حوران، ثنایت تویی یاسین، تویی طاهای قرآن تویی رمز اشارت‌های قرآن زنان را با عمل، ارشاد کردی جهاد المرأه را فریاد کردی... خدا را بنده‌ای یک‌دانه بودی پدر را دل‌خوشی در خانه بودی دو تن بودید او را پشتوانه تو در خانه، علی بیرون ز خانه رسالت را گلستانی، بهاری امامت را نگهبانی، قراری خروش بی‌امان مسجدی تو رسول خطبه‌خوان مسجدی تو چو تو از دین، طرفداری که کرده‌ست؟ امام خویش را یاری که کرده‌ست؟ خروشت حامی جان علی شد کلامت تیغ بُرّان علی شد الا، ای راز رحمت در دو دنیا تویی مشکل‌گشای هر دو دنیا نخستین زن که در جنت در آید تو هستی، کز قیامت محشر آید چو در صحرای محشر پا گذاری شفاعت را چو خورشیدی بر آری ملائک صف به صف در چار سویت علی و مصطفی در پیش رویت مهار ناقه‌ات در دست جبریل خلایق محو این اکرام و تجلیل به حیرت، کاین هیاهو چیست، یارب؟ کسی کاین‌سان در آید، کیست یارب؟ که از درگاه عزت در چپ و راست ندا آید که این زهراست! زهراست! در آن‌جا شیعیانت می‌درخشند نه تنها دوستانت را ببخشند، که می‌بخشد خدای مهربانت گناه دوستانِ دوستانت در آن روزی که عالم بی‌قرارند رسولان نیـز امید از تو دارند در آن غوغا که بهر کس، مَفَر نیست ز بیم جان، پدر فکر پسر نیست زهر سو بانگ وانفسا بلند است، ز ما فریاد یازهرا بلند است تو دستِ دست‌گیری چون برآری «مؤید» را مبادا واگذاری! ✍ مرحوم https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
یک مرد و زن مکمل هم، در کنار هم آیــینه‌وار هــردو یشان بی قرار هم این زندگی بنا شده بر پایه‌های عشق بی اعـتنا به ثــروت و دار و نـدار هم یک خـــانهٔ محقر و یک قطـعهٔ حصیر سـرمایه‌های اصلی‌شان اعتبار هم کانون گـرم پروش غنچه‌های یاس پیــوندشان وقوع و طــلوع بهار هم در آسـمان عـاطفه این ماه و آفتاب چرخیـده‌اند تا به ابد در مدار هم عاقد خـدا و مهریه آب و سکوت محض آری شدند هم‌نــفس روزگار هم ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
(فرازی از یک مثنوی) بنویسید که معصومه‌ی عصمت زهراست سند محکم اثبات نبوت زهراست دختری که لقب ام ابیها دارد پدرش بوسه به دستش بزند جا دارد و خداوند اگر «وَ اعْتَصِمُوا» می‌گوید از کرامات نخ چادر او می‌گوید سوره‌ی دهر چنین گفته به مدحش سخنی تا ابد، دهر نبیند به خود این‌گونه زنی نه فقط جلوه‌ی او سوره‌ی انسان آورد چادرش یکشبه هفتاد مسلمان آورد راه عرفان خداوند به او وابسته‌ست جز درِ خانه‌ی زهرا همه درها بسته‌ست زُهد با دیدن او حس تفاخر دارد قرة العین نبی، وصله به چادر دارد همه در خدمت بانوی دوعالم بودند ابر و باد و مه و خورشید و فلک هم بودند فضه هم بود ولی باز خودش نان می‌پخت نان برای دل بیتاب یتیمان می‌پخت بارها خادمه‌اش گفت به لطفت شادم (من از آن‌روز که در بند توأم آزادم) :: فاطمه مرکز پیوند دو دریا شده بود یعنی آئینه‌ی پیغمبر و مولا شده بود غیر زهرا که بجز حق به کسی راغب نیست احدی کفو علی بن ابی طالب نیست عشق باید که پس از این، سخن آغاز کند مرتضی در بزند، فاطمه در باز کند آفتاب از افق خانه‌ی‌شان سر می‌زد هرزمان فاطمه لبخند به حیدر می‌زد کار او عشق علی بود، چه خیر العملی! کیست خوشبخت‌ترین مرد جهان غیر علی؟!!! وقت آن شد بنویسید که حجت، زهراست سند محکم اثبات ولایت زهراست اولین شیعه بی‌تاب علی زهرا بود که سراپای وجودش سپر مولا بود یک جهان هم اگر از بیعت خود بر می‌گشت بازهم فاطمه دور سر حیدر می‌گشت :: نسل زهرا و علی سلسله‌ی طوبی شد میوه‌ی این شجره، نایبهُ الزهرا شد آسمان‌ها پس از او یکسره کوکب دیدند چادر فاطمه را بر سر زینب دیدند زینب آن زن که علمدار دفاع از حرم است خطبه‌ی دم به دمش وارث تیغ دودم است او که چون مادر خود پای ولایت مانده یکتنه فاتحه‌ی کاخ ستم را خوانده.. :: بنویسید امید دل زهرا مهدی‌ست چاره کار همه مردم دنیا مهدی‌ست ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
جهان برای شکوفا شدن مهیا بود و این قشنگ‌ترین اتفاق دنیا بود که دست فاطمه در دست‌های مولا بود به اعتقاد من اصلاً غدیر اینجا بود پدر به فاطمه رو کرد، اینچنین فرمود: دلیل خلقت لاهوت ازدواج تو بود قرار شد که شما بی قرار هم باشید جهان دچار شما شد، دچار هم باشید تمام عمر دمادم کنار هم باشید و در مصاف خطر ذوالفقار هم باشید دعای من همه این بوده تا به هم برسید که خلق گشته زمین تا شما به هم برسید نفس نفس همه جا عاشقانه همدم هم خدا نکرده اگر زخم بود، مرهم هم صفا و مروه و رکن و مقام و زمزم هم چرا که قبله‌ی من هم علی‌ست فاطمه هم و رو به اهل مدینه چنین سفارش کرد نوشته‌ام که سفارش نه بلکه خواهش کرد همیشه نام علی را امام بگذارید به خانواده‌ی من احترام بگذارید برای فاطمه سنگ تمام بگذارید و روی زخم دلش التیام بگذارید جهان بدون علی رنگ و بو نخواهد داشت بدون فاطمه هم آبرو نخواهد داشت شنیده می‌شود از آسمان صدایی كه... كشیده شعر مرا باز هم به جایی كه... نبود هیچ كسی جز خدا، خدایی كه... نوشت نام تو را، نام آشنایی كه پس از نوشتن آن آسمان تبسم كرد و از شنیدنش افلاك دست و پا گم كرد نوشت فاطمه، شاعر زبانش الكن شد نوشت فاطمه، هفت آسمان مزین شد نوشت فاطمه، تكلیف نور روشن شد دلیل خلق زمین و زمان معین شد نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته‌ست غزل قصیده‌ی نابی که در ازل گفته‌ست نوشت فاطمه، تعریف دیگری دارد ز درك خاك، مقام فراتری دارد خوشا به حال پیمبر، چه مادری دارد درون خانه بهشت معطری دارد پدر همیشه كنارت حضور گرمی داشت برای وصف تو از عرش واژه بر می‌داشت چرا كه روی زمین واژه‌ی وزینی نیست و شأن وصف تو اوصاف این‌چنینی نیست و جای صحبت این شاعر زمینی نیست و شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیست خدا فراتر از این واژه‌ها كشیده تو را گمان كنم كه تو را، اصلاً آفریده تو را كه گرد چادر تو آسمان طواف كند و زیر سایه‌ی آن کعبه اعتکاف كند ملك ببیند وآنگاه اعتراف كند كه این شكوه جهان را پر از عفاف كند كتاب زندگی‌ات را مرور باید كرد مرور كوثر و تطهیر و نور باید كرد در آن زمان كه دل از روزگار دلخور بود و وصف مردمش «أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُر» بود درون خانه‌ی تو نان فقر آجر بود شبیه شعب ابی طالب از خدا پُر بود بهشت عالم بالا برایت آماده‌ست حصیر خانه‌ی مولا به پایت افتاده‌ست به حكم عشق بنا شد در آسمان علی علی از آن تو باشد... تو هم از آن علی چه عاشقانه همه عمر مهربان علی! به نان خشك علی ساختی، به نان علی از آسمان نگاهت ستاره می‌خواهم اگر اجازه دهی با اشاره می‌خواهم، به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم كنار شعر، دو ركعت نشسته بنویسم شكسته آمده‌ام تا شكسته بنویسم و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم به شعرِ از نفس افتاده جان تازه بده و مادری كن و اینبار هم اجازه بده، به افتخار بگوییم از تبار توأیم هنوز هم كه هنوز است بی قرار توأیم اگر چه ما همه در حسرت مزار توأیم كنار حضرت معصومه در كنار توأیم فضای سینه پر از عشق بی كرانه‌ی توست كرم نما و فرود آ، كه خانه خانه‌ی توست https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در گوش فرشته‌ها اذان باید گفت تفسیر خوشِ «یَلْتَقِیان»* باید گفت روزی‌که علی و فاطمه خوشحال‌اند تبریک به صاحب الزمان باید گفت * مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ (الرحمن آیه ۱۹) https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
شبِ عروسی‌تان آسمان مصفّا شد زمين پر از برکات خدای اعلی شد شب فرار غم و ماندن خوشی‌ها شد که بین عرش خدا بزم شور برپا شد "دلم ز پرده برون شد، کجايی ای مطرب؟" هوا هوای جنون شد، کجايی ای مطرب؟ رمق به جان غزل‌ها دميده شد امشب جنون به مرز تماشا کشيده شد امشب همين‌که صحنه‌ی اين عقد ديده شد امشب ندا رسيد که "عشق آفريده شد" امشب " معاشران! گره از زلف يار باز کنيد " به سمت فاطمه‌ و‌ مرتضی نماز کنيد زمان بخشش هر اشتباه آمده است شب سياه به پايان راه آمده است به شام تار، هوای پگاه آمده است شب عروسی خورشيد و ماه آمده است "دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش‌باد" که غنچه گل شده با نغمه‌ی مبارک‌باد شب وصال دو دل‌داده و دو دل‌بند است به اين دليل دل کل خلق خرسند است لب رسول از اين عقد، غرق لبخند است که عاقدِ علی و فاطمه خداوند است "سرود مجلس امشب فلک به‌رقص آرد" از آسمان گل ياس و سپيده می‌بارد دونيمه شد شب معراج سيب پيغمبر که نيم آن شده زهرا و نيم با حيدر ولی رساند خدا اين دو را به هم‌ديگر زبان شاعر از اين وصف الکن است آخر... "به پير ميکده گفتم که: چيست راه نجات؟" نوشت: "نذر ظهور گل علی صلوات" ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
حق، فاطمه هست و مرتضی حق‌دار است ای شکر خدا که حق به حق‌دار رسید https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
جن و بشر، حور و ملک گویند امشب با علی دامادی‌ات، دامادی‌ات، بادا مبارک یا علی https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
عجب بوی خوشی دارد برادر نوای دل کشی دارد برادر ز جا برخیز و بنگر از فراقت دل من آتشی دارد برادر الا ای همدمم ای مهربونُم الا ای هستی و ای هم زبونُم تو رفتی ، زیر گِل خفتی عزیزم غمِ مرگت زده آتیش به جونُم چرا از پیش ما رفتی برادر چو شمعی بی صدا رفتی برادر به آهِ سرد و قلبِ پر غمِ خود از این دار فنا رفتی برادر دلی دارم که با غم خو گرفته ز خوشحالیِ دنیا رو گرفته ز بس پاشیده چشمم گوهرِ اشک فضا ، عطر گلِ شب بو گرفته برادر با دلی آرام رفتی ز دنیا راحت و خوشنام رفتی بعالم مرگ حق باشد ، ولیکن دلم سوزد که تو ناکام رفتی ببار ای چشم چون ابر بهاری که گردون می کند ناسازگاری برادر ، رفتی از پیشم ، ولیکن بجا مانده ست عکست یادگاری گُلم را از جفا بُبرید گلچین عجب رعنا گُلی بُگزید گلچین چو کردم ناله ای جانسوز ، دیدم به آهِ سردِ من خندید گلچین بسوزم از غمت با چشم نمناک بیایم بر مزارت با دلی چاک بجا باشد اگر نالم ، عزیزان گُل عشق و امیدم رفته در خاک https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
امام حسین علیه السلام به سبک آی قلم سوز ..... ☑️ بند ۱ ذاکر آستان حسین رفت بلبل نغمه خوان حسین رفت ای دریغا دریغا دریغا روضه خوان روضه خوان حسین رفت۲ بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲ ☑️بند ۲ ای دریغا که از دار فانی بست دیده فرو در جوانی ( ناگهانی ) شد خموش دیگر از نغمه خوانی طائر بوستان حسین رفت ۲ بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲ ☑️بند ۳ عمر خود صرف خدمت به دین کرد وقف ارشاد بر مسلمین کرد خدمت عترت یا و سین کرد زین سرا در امان حسین رفت ۲ بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲ ☑️ بند ۴ آن ستایشگر مدح مولا راضی از خویشتن کرده زهرا بسته دیده از این دار دنیا رو سوی آشیان حسین رفت ۲ بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲ ☑️ بند ۵ آن که شهد ولایت بنوشید در دفاع از ولایت بنوشید از جهان فنا دیده پوشید سوی لب تشنگان حسین رفت ۲ بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲ ☑️ بند ۶ طائر بوستان ولا بود ذاکر خسرو کربلا بود خادم عترت طا و ها بود روضه خوان روضه خوان حسین بود ۲ بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
،برادر،مادر ،پدر فراق چهلم چهل روزه دلم داره بهونه چهل روزه چشام از غصه خونه چهل روزه شدم از غم سیه پوش گرفتم خاک قبرت را در آغوش 😭😭😭 چهل روزه شبم تاریک و سرده میون سینه ها دریای درده چهل روز چشام جاریِ خونه میون سینمون داغ جوونه چهل روزه دلم بی تاب یاره چهل روزه چشام بارون میباره چهل روزه که قلبم چاک چاکه چهل روزه عزیزم زیر خاکه الهی غصه از این سینه پا شه الهی خونه بی««* بابا»» نباشه 😭😭😭 چهل روزه میسوزه استخوانم برایش روضه ی دوری بخوانم چهل روزه چهل روزه کجایی چهل روزه امان از این جدایی چهل روزه که دارم زخم تازه چهل روزه که بابا خواب نازه چهل روزه دلم میخواد خدایا ببوسم صورت زیبای بابا 😭😭😭 چهل روزه شده این آرزویم غم دل را به تو مادر بگویم چهل روزه که در سوز و گدازم چهل روزه که با داغش بسازم چهل روزه منم با دیده ی تر چهل روزه کجایی ای برادر 😭😭😭 زده هجران تو  بر سینه آذر کجایی محرم غمهای خواهر چهل روزه فراقت نیست باور برادر جان برادر جان برادر چهل روزه که خاک غم سر من چهل روزه که رفته خواهر من عزیزان قدر یک دیگر بدانید کنار همدگر یاران بمانید خدایی کار این دنیا سرابه به پیش هم تاپای جان بمانید https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
با سبک دشتی بیا زیبا گلم باباے نازم تو بودے بعد ایزد چاره سازم دلم تنگ و دلم تنگ و دلم تنگ زده بر شیشهٔ قلبم اجل سنگ اجل بردے یگانه دلنوازم بگو ڪه بے پدر دیگر چسازم دیگر ڪاشانه ام خاموش و سرده دلم از داغ مرگش پر ز درده پدر بر سر مرا چون سایه بان بود غم مرگش برایم بس گران بود فلک ڪردے عجب بے آشیانم زدے آتش به باغ و باغبانم فراقش نوحه خوانم تاقیامت سفر ڪرده برو جانا سلامت الهے قبر تو پر نورِ گردد به مولا باب من محشورِ گردد (صفا) خاک ڪف پاے پدر بود چرا ڪه بر صفا او تاج سر بود شاعر حاج قاسم جناتیان قادیڪلایی https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
علیه السلام سخت است داغ کربلا را دیده باشی گودال و شمر بی حیا را دیده باشی جسم عزیزانت به روی خاک باشد سرهای روی نیزه ها را دیده باشی باشد امید خیمه ها بر دست عباس دستان از پیکر جدا را دیده باشی هم بازی بی بی رقیه باشی و بعد سیلی بی چون و چرا را دیده باشی شب باشد و تاریکی و خار مغیلان آن کوفیان بی وفا را دیده باشی پا در رکاب کاروان باشی از اول یعنی تمام ماجرا را دیده باشی یک عمر با داغ عزیزانت بسوزی یک عمر اشک بی هوا را دیده باشی حالا خودت مسموم زهر کینه باشی تا آخرین جور و جفا را دیده باشی یارب مبادا اینکه هنگام شهادت بار دگر این صحنه ها را دیده باشی محمد درّودی https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
چـار سالت بـود روز سـرخ عاشورای خـون چـار سالت بـود دیدی مـحـشر کـبرای خـون نـعـش پاک آسمان را خـفـتـه دیدی بر زمـیـن سرو را دیدی که بر خاک آمد از بالای زیـن مـاهـتـابـی در مــیـــــان ابـرهـا افـتـاده بــود آفـتـابـی زیـر سُـمّ اسـبـهـا جــــان داده بــود دختری دیدی که خون از گوشهایش می چکید او سه سالش بود و بر خار مغیلان می دوید از خـدا می خـواستی بازو و شمشیـرت دهـد خـنجر و اسب و کمان و دشنه و تیرت دهـد از خدا می خواستی چون فـاتح خـیـبـر شوی بی هـمـاوردی مـثـال حـضرت حـیـدر شوی تـا بـتـازی در مـــیـــــان لـشـکـر خـفـاشـهــا بـر سر خاک افـکـنی بـال و پـر خـفـاشـهــا مـنـتـشـر سازی کلامُ الله را در هر کــــران نور حق را پـخش گردانی تو در کُـل جـهان بـعـدهـا وقـتـی امـام پـنـجـم انـسـان شـــــدی تا تـمـام خـلـق را فـرمـانده و سلطان شـدی بـاز هـم مـانـنـد اجدادت کـسی دورت نـمـانـد هـیـچ کس مردانه شعر با تو ماندن را نخواند تـیـغ حـیـدر بود در دسـتـت ولی یـاری نـبـود در حـصار کرکـسـان بودی و عمّاری نـبـود ذوالـفـقـار تـیـز حـیـدر در غلاف صبـر مـاند آفـتـاب تـیـغ خـشـمـت در حـصار ابـر مـاند حـق تـو را فـرمـود:«باقر!حرکـتی آغاز کن راه حـمـلـه بـسـتـه ، راه دیگری را باز کن ذوالـفـقـار عـلـم را بـایـد درآری از غـــلاف با سلاح علم بـاید رفت اکـنـون در مـصاف تـیـز کن شمشیـر دانـش را به جـنـگ جاهلان تا که دریـابـنـد حـق با کـیـست جمع عاقلان گرچه تیغی نیست در دست تو هـنگـام سـتـیـز هر کـلام از واژه های منبرت یک تـیـغ تـیـز هر کدام از نـکـتـه هایت تکسواری بی نظـیـر هر حدیـثی از تو دل را می شکافد مثل تیر هر کـلاسی کـه تو دائر مـی کـنی یک پـایـگـاه هر جـوان مـکـتـبـت رزمـنده تر از یک سپاه باقر ای فریاد هـفـتم پـنـجـمـیـن طـوفــان نور اینک این شمشیر دانش این تو واین قوم کور» دشت دانـش تـکـسـواری چون تو ای باقر ندید شد گـلـسـتان هر بـیـابـانی که حرفت را چشید رود شد،دریا شد،اقـیـانوس شد،انـدیـشـه ات در زمـیـن شد مـنـتـشر ای نخل دانش،ریشه ات جاهلی دانا اگر گشت از دم عیسای تـوست ظلمتی روشن اگر گشت از یَـد بِیـضای تـوست تـیـرِ تـیـزِ بـیـنـشت بـشـکـافت مویِ علم را از مِــــیِ تـوحـیـد پُـر کـــــردی سـبـوی علم را عالم و آدم تـمـامـی مـست ایـن پـیـمـانـه ات مـکـتـبـت شمع و تمام سـیـنـه ها پــــــروانـه ات https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
ای هم نوای غربت تو عندلیب‌ها خاکی‌ترین نگین بقیع غریب‌ها ای پنجمین معلم دین، باقرالعلوم شاگرد مکتبت علما و ادیب‌ها از قال باقر است هر آنچه به ما رسید علم مُنَجّمین و دوای طبیب‌ها درس است خطبه‌های فصیح و بلیغ تو زانو زدند پای کلامت خطیب‌ها آموزگار هفتم عیسی بن مریمی خم گشته در برابر عِلمت صلیب‌ها از پنج سالگی جگرت پاره پاره شد ایوب صبر هستی و کوه شکیب‌ها مسموم زهر کینه شدی ظاهراً، ولی کشته تو را جسارت آن نانجیب‌ها پنجاه سال رفته و اما نرفته است از خاطر تو بد دهنی و نهیب‌ها پنجاه سال رفته و یادت نرفته است طفلان بی پناه و شرار لهیب‌ها بالای تل و گودی گودال ... وای وای خون شد دلت به یاد فراز و نشیب‌ها هر تکه‌ای ز "ماه" نصیب کسی شد و بردند جامه از بدنش بی نصیب‌ها گرگانِ بی حیا ز شعف زوزه می‌کشند عریان به روی خاک امام نجیب‌ها https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
(ع) دارم به دل ولای تویاباقر العلوم برسربود هوای تویاباقرالعلوم با یک اشاره ،درد مرا دوا کنی درد منو دوای تو ،یاباقرالعلوم من کیستم که دم زنم ازثنای تو فرموده حق ثنای تویاباقرالعلوم خورشیدآسمان علومی وآسمان من ذره درهوای توام یاباقرالعلوم تو شاهد روضه و غمهای زینبی درکربلاست نام تو ،یاباقرالعلوم هم دیده ای خیمه آتش کشیده را هم گوشه خرابه شام باقرالعلوم بار بلا بدوش کشیدی به کودکی باما بخوان زغصه خودیاباقرالعلوم زهر جــفا بابدنت چـه کـرد وای گشتی غریب شهرخودیاباقرالعلوم حتی شب شهادت توزائری نماند اندر بقیع وکنارتو یاباقرالعلوم ایکاش من کبوترقبرت شوم شها گریه کنم به روضه هایاباقرالعلوم ✍ عیسی دین محمدی (صابر) https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
منم که دل به غم و درد آشنا دارم به دیده جام می ناب نینوا دارم به سینه وسعت صحرای کربلا دارم همیشه در همه جا روضه ی منا دارم منم که بانی این روضه های پر شورم تمام عمر، سروری نکرد مسرورم کسی که باطن هر روضه را خبر دارد کسی که گلشنی از لاله بر جگر دارد کسی که خاطره ی وادی خطر دارد ز روز واقعه هفتاد و دو اثر دارد منم که سجده ی سجّاد دیده در شعله حرارت غم جانان چشیده در شعله منم که داغ یتیمان مجتبی دیدم شهادت همه ی آل مصطفی دیدم به زیر سمّ ستور آیت خدا دیدم به کوفه هیبت فریاد مرتضی دیدم به صحنه، شاهد اجساد عاریات منم بلا کشیده ی نسوات بارزات منم کسی که دید امام زمان در آتش بود کسی که عمّه ی او باعث نجاتش بود کسی که تشنه و صد چشمه ی فراتش بود کسی که کرب و بلا قلّه ی حیاتش بود به چار ساله غمم برتر از چهل ساله که دیده؟ گریه ی پنجاه ساله بی ناله منم که هجمه ی سیلی به کاروان دیدم هجوم کعب نی و زخم کودکان دیدم به نیزه معجر خاکی بانوان دیدم ز خاتمی که به دستان ساربان دیدم جواهرات زنان بود و دست نامحرم فرار کودک و فریاد پست نامحرم هرآنکه از کرمم کربلا نمی خواهد ز آل فاطمه دفع بلا نمی خواهد ز خوان نعمت علمم صلا نمی خواهد بهشت، غیر دل مبتلا نمی خواهد من آنچه خاطره دارم ز کربلاست و بس روایت هنر عشق، نینواست و بس بیا که باقرم و کاشف هُمومم من هماره پشت و پناه بشر، عمومم من به علم غیب شکافنده ی علومم من بیا که با خبر از گردش نجومم من به مدرسم همه تازه دروس می بینی هزار بوعلی و شیخ طوس می بینی بگیر دست توسّل، تو را نظر از من بساز همّت دانش، به دل اثر از من مرو به دامن بیگانگان، ظفر از من فقاهت از من و طب از من و هنر از من بیا که باقر اعلام اولیاء منم به علم و حلم، معلّم به انبیاء منم محمود ژولیده https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e