eitaa logo
آقای اجرا | سید احمد وحیدی
29.3هزار دنبال‌کننده
652 عکس
260 ویدیو
28 فایل
🙋سیداحمدوحیدی هستم (قاری،مداح،مجری) قراره این موارد رو خیلی ساده بهت اموزش بدم آموزش مداحی🎙 قرائت قرآن🤲🏻 ترحیم خوانی🖤 اجرا در عروسی مذهبی اگه سوال داشتی اینجام 👇 (آی دی ادمین پاسخگو) @malakoott
مشاهده در ایتا
دانلود
هله ای اهل ولا حیدر کرار امد صاحب منقبت وسیدالابرارامد صاحب عرش برین روی زمین امده است جلوه ذات خداوند مبین امده است گل بریزید همه زیر قدمهای ولی شد گلستان همه عالم زقدم های علی اسمان ها همه در نور علی غوطه ورند ملک وجن وبشر خادم این بام ودرند خانه کعبه  شده خانه مادرزادش همه حور و ملک ریزه خور اولادش اوکسی هست که میزان حساب است وکتاب شعرا شعر نوشتند همه  در این باب سرنوشت بشریت همه در دست علیست ساقی وساغروباده همه سرمست علیست من کی ام خادم دربار امیر نجفم من غلامی ز غلامان شه لوکَشَفم او یدالله شده تاکه بگیرد دستم تا ابدحلقه به گوش سرخوانش هستم ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
ذره ذره همه دنیا به جنون آمده بود روح از پیکره‌ی کعبه برون آمده بود روشنا ریخت به افلاک حلولش آن‌روز کعبه برخاست به اجلال نزولش آن‌روز عشق او بر دل سنگیِ حرم غالب شد قبله مایل به علی بن ابی طالب شد از دل خانه علی رفت و حرم با او رفت کعبه در بدرقه‌اش چند قدم با او رفت قفس کعبه شکسته‌ست؛ دم پرواز است برو از کعبه که آغوش محمد باز است آینه هستی و با آینه باید باشی خانه زادِ پسر آمنه باید باشی همه‌ی غائله‌ها گشت فراموشِ نبی کودکی‌های علی پُر شد از آغوش نبی مستی اهل سماوات دوچندان شده است عطر گیسوی علی خورده به تن پوش نبی تا بچیند رطب تازه‌ای از باغ بهشت رفته دردانه‌ی کعبه به سر دوش نبی که نبی بوده فقط این همه سرمست علی که علی بوده فقط آن همه مدهوش نبی چشم در چشم علی، آینه در آیینه حرف‌ها می‌زند اینک لب خاموش نبی دور از من مشو ای محو تماشای تو من نگران می‌شوم از دور شدن‌های تو من من به شوق تو سکوتم، تو فقط حرف بزن وحی می‌ریزد از آهنگ لبت، حرف بزن می‌نشینم به تماشای تو تنها، آری هر زمان خسته‌ام از مردم دنیا، آری بر مکافات زمین با تو دلم غالب شد همه‌ی دهر اگر شعب ابی طالب شد خوب شد آمدی ای معنی بی همتایی بی تو هر آینه می‌مُردم از این تنهایی دین اسلام در آن‌روز که بازار نداشت یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت اول آن کس که خریدار شدش، حیدر بود باعث گرمی بازار شدش، حیدر بود وحی می‌بارد و من دوخته‌ام دیده به تو تو به اسلام؟ نه! اسلام گراییده به تو در زمین دلخوش از اینم که تویی همسفرم از رسولان دگر با تو اولوالعزم‌ترم می‌رود قصه‌ی ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام... ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
خدا یکی و نبی یک تن و امیر یکی است پس از رسول خدا رحمت کثیر یکی است نگاه شیعه همیشه به پرچم علوی است برای اهل یقین تا ابد مسیر یکی است اگر تمام حقیقت به یک نفر برسد امیر لایق این لفظ دلپذیر یکی است خبر همین که علی برگزیده‌ی ازلی است خبر همین که پسندیده‌ی غدیر یکی است به واژه واژه‌ی آیات بینات قسم که در کتاب خدا منذر و بشیر یکی است علی است جان نبی و نبی است جان علی برای "اَنْفُسَنا" مرجع ضمیر یکی است دم طواف ادب کن که خانه خانه‌ی اوست به مستجار بگو منجی و مجیر یکی است حدیث منزلت این نکته را به عالم گفت برای سرور افلاکیان وزیر یکی است سپرد هستی خود را به ساقی کوثر که کفو فاطمه آن چشمه‌ی حریر یکی است هنوز تکیه‌ی اسلام بر وجود علی است میان حادثه‌ها جوشن کبیر یکی است بگو به اهل تغابن خیال بد نکنند که همچنان اسداللهِ بی نظیر یکی است اُحُد به فتنه گران گفت هیچ دم نزنید که کوه غیرتی ورطه‌ی خطیر یکی است چنان که ضربه‌ی خندق به اهل خیبر گفت هنوز هم که هنوز است آن دلیر یکی است بگو به دشمن او آن یلی که از پایش طبیب وقت عبادت کشیده تیر یکی است کسی که از غم طفل یتیم و آه فقیر به قدر وعده‌ی نانی نخورده سیر یکی است دلا گدای علی شو که در طریقت او مقام و منزلت شاه با فقیر یکی است هزار وعده‌ی خوبان یکی وفا نکند کسی که وعده‌ی خود را نکرده دیر یکی است بگیر دامن او را که شرط بندگی است مرو به سوی دگر، شاهِ دستگیر یکی است ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
مولا برای از تو سرودن غزل کم است تلمیح و استعاره، مجاز و بدل کم است باید برای مدح تو قرآنِ ناب خواند شعر و خطابه، قصه و ضرب‌المثل کم است آن لحظه که حلاوت نام تو بر لب است شیرینی شکر که چه گویم، عسل کم است باید برای مدح تو از صبحِ بدر گفت هیجای نهروان و شکوه جمل کم است ای دست اقتدار خدا، فارس العرب! اصلاً برای شأن تو تعبیر «یل» کم است شد شهره در میان عرب تک‌سواری‌ات آوازه‌های صاعقۀ ذوالفقاری‌ات ای آفتاب علم و یقین یا ابوتراب همواره در مدار تو دین یا ابوتراب صبح نگات شمس ضحی یا ابالحسن تار عبات حبل متین یا ابوتراب از ابتدای خلقت خود کسب فیض کرد در محضر تو روح الامین یا ابوتراب الطاف بی‌کران تو ای قبله‌گاه جود می‌بارد از یسار و یمین یا ابوتراب در رستخیز صبح قیامت برای ما عشق تو است حِصن حَصین یا ابوتراب با عطر و بوی هر نفست در مشام شهر جاری شده‌ست خُلدِ برین یا ابوتراب چشمان روشن تو بهشت پیمبر است اصلاً سرشت تو ز سرشت پیمبر است تفسیر کن برای همه محکمات را اسرار ناب آیۀ صبر و صلات را مولای من تمام صفاتت الهی است آیینه‌ای تلألؤ انوار ذات را شرط حیات طیبه نور ولایت است از ما مگیر حضرت عشق این حیات را با نعمت ولایت تو از ازل، خدا بی‌شک گشوده بر همه باب نجات را یک لحظه در ولایت تو شک نمی‌کند هر کس شنیده زمزمۀ کائنات را تو آمدی کمی به زمین، آسمان دهی تا که تجلیات خدا را نشان دهی تسبیح انبیاءِ معظم علی علی‌ست نقش لب پیمبر خاتم علی علی‌ست رمز نجات حضرت موسی میان نیل فریاد استغاثۀ آدم علی علی‌ست رمز تقرب همۀ اهل کائنات آوای هر فرشته دمادم علی علی‌ست لبیک کعبه و حجر و مسجد الحرام زیباترین ترنم زمزم علی علی‌ست هر گوشه را که می‌نگرم ذکر خیر توست آقای من! عبادت عالَم علی علی‌ست تو آمدی و عزت توحید پا گرفت نور خدا زمین و زمان را فرا گرفت https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
صحراي حجاز آمده رشك ارم امشب عالم همه گرديده محيط كرم امشب تكبير بگوئيد حرم شد حرم امشب بیش از همه شب گشت حرم محترم امشب در خانه زده صاحب‌خانه قدم امشب بت‌ها همه گشتند به تعظيم خم امشب در سيزده ماه رجب، ماهِ مبارك ميلاد علي در حرم‌الله مبارك اركان حرم راست به سر شور ولايت بت‌ها همه گشتند به توحيد هدايت زمزم به دوصد زمزمه كرده است روايت كامشب به حرم نور علي گشته عنايت نوري كه نه مبدأ بُوَد آن را نه نهايت كز نور الهي كند اين نور حكايت اين نور همان است كه پيش از گِل آدم تابيد ز حُسن ازلي در دِل آدم اين نور فروغ بصر آدم و حوّاست اين نور همان راهبر نوح به درياست اين نور تجلاي خدا در دل سيناست اين نورِ عيان جلوه‌ی حق در يَد بيضاست اين نور همان معجزه‌ی فيض مسيحاست اين نور خطابي است كه در طور به موساست اين نور فروغي است كه در غيب نهان بود اين نور چراغي است كه در عرش عيان بود اي بحر تجلاي اَزَل! اين گهر توست اي معجزه صُنع خدا! اين اثر توست اي روح‌الامين! مرشد تو راهبر تواست اي بيت! جمال اَحدِ دادگر توست اي آدم پاكيزه سرشت! اين پدر توست اي فاطمه‌ی بنت اسد! اين پسر توست بر روي دو دست تو يدالله مبارک ديدار جمال اسدالله مبارك آغوش گشوده است ز هم بيت‌ِ الاهش كعبه، حرم امن خدا شد به پناهش اركان حرم تشنۀ يك نيم نگاهش مادر شده محو شرف و عزّت و جاهش در پاكي و در زهد، خداوند گواهش پيغمبر اسلام بُوَد چشم به راهش تا بار دگر روح شريفش به تن آيد بر ياري او حيدر خيبرشكن آيد افتاده نفس در دل خلقت به شماره از چشم سماوات روان گشته ستاره مَه خندد و خورشيد شده محو نظاره جبريل به ديوارِ حرم كرده اشاره وز شوق، گريبان حرم گشته دوپاره تا جلوه كند روي خداوند دوباره اي اهل حرم باز حرم محترم آمد تكبير بگوئيد علي از حرم آمد اين است كه دیدند به هر عصر عیانش اين است كه پيوسته زمان‌هاست زمانش اين است كه برتر ز مكان‌هاست مكانش آيات خدا ريخته از دُرج دهانش پيوسته بُوَد نام محمد به زبانش بگرفته به بر خواجۀ لولاك چو جانش لب‌هاش گل انداخته از بوسۀ احمد انگار كه قرآن شده نازل به محمد اين است كه سر تا به قدم، جان رسول است شمشير خدا، شير خروشان رسول است چون خرمن گل، زينت دامان رسول است از كودكي خويش، نگهبانِ رسول است قدر و نبأ و فاطر و فرقانِ رسول است قدرش بشناسيد كه قرآنِ رسول است قرآن كه ز آغاز به احمد شده نازل بر قلب وي، از قلب محمد شده نازل اي بندگي درگه تو روح سيادت اي مهر تو امضاي قبولي عبادت خوبان جهان را به درت روي ارادت "توحيد" به توحيد تو داده است شهادت بي دوستي‌ات خلق نگرديده سعادت از يمن قدوم تو حرم يافت ولادت تو شير خدايي و محمد به تو نازد و الله قسم خالق سرمد به تو نازد ما مهر تو با شير گرفتيم ز مادر بي مهر تو ما را نَبُوَد روح به پيكر جايي كه بُوَد پاي تو بر دوش پيمبر كس را نَبُوَد گفتن مدح تو ميسّر اوصاف تو را گفته خداوند مكرّر گيرم كه ببارد ز دهانِ همه گوهر با هيچ زبان گفتن مدح تو نشايد "ميثم" چه بگويد؟ چه بخواند؟ چه سرايد؟ ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
همین که بادها خواندند با هوهو سرودش را ملائک مژده آوردند در عالم ورودش را زنان مصر دست خویش را با دیدن یوسف... ولی کعبه به شوق دیدن حیدر وجودش را... بجز مولای ما دیگر امیری نیست در تاریخ که خود زحمت کشید اما به مردم داد سودش را زمین و آسمان و منبر و محراب دلتنگ‌اند رکوعش را، سجودش را، قیامش را، قعودش را فراز مطلق دنیاست وقتی در تمام عمر ندیده هیچکس جز لحظه‌ی سجده فرودش را خودش را مرکب طفل یتیمی می‌کند مردی که شمشیر آرزو دارد ببیند رنگ خودش را کسی که حقِّ او را ناجوانمردانه غاصب شد گناهی کرد و در چشم دوعالم کرد دودش را... چه‌می‌کردیم اگر این ذکر در دنیای‌مان کم بود؟ جهان بی‌نام زیبای "علی" مثل جهنم بود اگر حتی بیفتد در زوایای جهان آتش نمی‌سوزم که از عشق علی دارم به جان آتش به آتش می‌کشم خود را و از خود می‌زنم بیرون که دنیای تعلق را بسوزاند همان آتش خودش عمری‌ست که در شعله‌های کینه می‌سوزد کسی که آرزو دارد برای دیگران آتش اگر از هرکسی -غیر از علی- دم می‌زدم، بی‌شک به چشم خویش می‌دیدم که دارم بر زبان آتش کجا آتش گلستان بقا می‌شد بر ابراهیم اگر مولا نمی‌فرمود اذنش را بر آن آتش همین که ذوالفقارش را به عزم رزم بردارد می‌اندازد به ضربی در زمین و در زمان آتش برای دوستانش می‌شود عرش خدا تزیین برای دشمنانش می‌شود هفت‌آسمان آتش ندارد هیچ‌کس غیر از تو این شأن و شجاعت را قرائت کن برای خلق، آیات برائت را بساط غصه را از هر دلی برچیده‌ای مولا که دنیا شاد شد هربار که خندیده‌ای مولا زمین درگیر تاریکی مطلق مانده بود اما تو مثل ماه بر شب‌های آن تابیده‌ای مولا از آن روزی که در کعبه به دنیا آمدی دیگر در عالم قبله‌ی دل‌های ما گردیده‌ای مولا تو عین‌الله ناظر بوده‌ای یعنی به چشم دل خدا را قبل و بعد هر عبادت دیده‌ای مولا کسی با دست‌خالی رد نشد از آستان تو که حتی در نماز انگشتری بخشیده‌ای مولا لباس تازه پوشیدند از لطف تو سائل‌ها اگرچه خود عبایی کهنه را پوشیده‌ای مولا چه شب‌ها که دعای خیر کردی آن کسانی را که عمری بابت رفتارشان رنجیده‌ای مولا نخواهد دید مانند تو را دیگر، که بعد از این تو در چشم جهان، خواب خوش نادیده‌ای مولا جهان و هرچه درآن هست پیش تو اضافی بود برای تو دو قرص نان، دو رخت کهنه کافی بود رها کن جسم را یک‌لحظه و جان را تماشا کن علی را بنگر و آیات قرآن را تماشا کن در اخلاصِ علی، حلمِ علی، راز و نیاز او صفا بنگر، فُتوّت بین و ایمان را تماشا کن چو دیدی نعره‌ی "هل مِن مبارز؟" می‌زند در جنگ یلان ساکت و سر در گریبان را تماشا کن یکی پرسید از پیغمبر خاتم: عبادت چیست؟ علی را دیده و فرمود: ایشان را تماشا کن کمی از ماجرای دشت ارژن را اگر خواندی هر آیینه کمال بهت سلمان را تماشا کن برای دیدن پیغمبران دلتنگ اگر بودی علی‌جان را، علی‌جان را، علی‌جان را تماشا کن از آن روزی که فرمودی تو را با مرگ می‌بینیم برای مرگ ما شوق دوچندان را تماشا کن برای دیدن مولا هزاران بار می‌میریم اگر هرشب به‌شوق وعده‌ی دیدار می‌میریم نخواهد ماند دیگر شبهه در دین بعد از این نقطه که بالا می‌رود دست تو تا بالاترین نقطه به اذن‌الله یاری از تو می‌جوییم و می‌گوییم، ایاک نعبد نقطه، ایاک نستعین نقطه نه مانده حرفی از هر علم در نزد تو نامعلوم نه دور از چشم تو در آسمان و در زمین نقطه اگر هم خطبه‌ی بی‌نقطه و هم بی‌الف داری پُر است این آستینت از الف‌، آن آستین نقطه تویی آن نقطه‌ای که رفته زیر باءِ بسم‌الله که اسرار الهی جمع باشد در همین نقطه فراوان است جای زخم و پینه بر تنت، اما نداری از ریا یا سجده بر بت در جبین نقطه تویی اول، تویی آخر، که در محشر سؤالی را جوابی نیست جز نامِ امیرالمومنین.(نقطه) می‌آید یک‌نفر مثل تو، از نسل تو، ای مولا نخواهد شد کم‌وبیش از همه ارکان دین نقطه می‌آید تا جهان یک‌بار دیگر با علی باشد شعار مردم سرتاسر دنیا علی باشد ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
تو سلیمانی و سلطانِ جهان، موریم ما هم به تو نزدیک و هم از چشم تو دوریم ما ذره‌ای ناچیز بین کهکشان ظلمتیم دربه‌در دنبال خورشیدیم، بی نوریم ما کُلُّهم نورید، نورِ واحد و این نور را در دل رنگین‌کمان دیدیم، منشوریم ما البلاءُ للولاء، پس دل به دریا می‌زنیم هرگز از طوفان نمی‌ترسیم، پُر شوریم ما با ولایت زنده‌ی جاوید و، بی عشقِ علی مُردگانی تا قیامت در دلِ گوریم ما بی علی مانند کاهی بر زمین افتاده‌ایم با علی محکم‌تر از کوهیم، مغروریم ما در هجوم بی کسی، هر شب به ما سر می‌زند با غمش هم دلخوشی داریم، مسروریم ما خاک پای آن شهنشاه بدون تاج و تخت منزجر از سلطنت‌های زر و زوریم‌ ما تا نفس داریم گلبانگ هو الحق می‌زنیم در طریق عاشقی، برعکسِ منصوریم‌ ما هیچ راهی جز جنونْ در محضرش پیدا نشد پس اگر دیوانه و مستیم، معذوریم‌ ما با دم "لبیک یا حیدر" قیامت می‌کنیم نسخه‌ی مستانه‌ای از نفخه‌ی صوریم ما از لبان ما فقط ناد علی را بشنوید تا ابد مأنوس با اذکارِ مذکوریم ما دانه‌های اشکمان، تسبیحِ ذکر مرتضی‌ست بر ضریحش جای‌مان عالی‌ست، انگوریم ما معنی دوزخ چه می‌باشد؟ بهشت بی علی بی خیال جنت و بیگانه با حوریم ما هرکه دنبال ثواب اینجا بیاید باخته‌ست در پی پاداش اگر باشیم، مزدوریم ما حیدری و فاطمی هستیم و بر روی زمین وارثانِ چشمه‌ی نورِ علی نوریم ما نفْس را مالک شدند و مالک اشتر شدند چشمه‌ی ایمانِ یارانِ سلحشوریم ما بند بند ما اسیرِ نَفْسِ سرکش مانده است ماهیانِ خسته‌ی افتاده در توریم ما چوبْ‌خطِ توبه‌هامان پُر شده این روز‌ها در کتاب زندگی لبریزِ هاشوریم ما چون کلاغانیم و در بین کبوترهایِ صحن وصله‌های ناهماهنگیم، ناجوریم ما بهترین جای مناجات‌ست ایوان طلا بی نجف تصویری از موسای بی طوریم ما در گلستانِ حرم با طَعم احلی مِنْ عسل هر گُلی را زیر و رو کردیم، زنبوریم ما نسل در نسل از مسافرهای راهِ اربعین سلسله در سلسله خاک نشابوریم ما از شروط بندگی، در بندِ حیدر بودن‌ است پس در این حِصنِ حَصین، پیوسته محصوریم ما یک علی در خاک ایران، سه علی هم در عراق هر کجا باشیم با این نام محشوریم ما در نجف، دلشوره می‌گیریم بین کوچه‌ها مثل اینکه راهی بازارِ سرشوریم ما عشق او دار و ندار ماست تا شامِ ابد از دل و جان، طالبِ این گنج مستوریم ما در طواف مرقد او، خَلق حاجی می‌شوند در حریم با صفایش، سعی مشکوریم ما در مضامین فضیلت‌های او لالیم لال معجزاتش را نمی‌بینیم ما، کوریم ما سیصد آیه در مقامات علی نازل شده‌ست سَرخوش از پیمانه‌ی آیاتِ مزبوریم ما محو در شب‌های پیشاور شدیم و سال‌هاست مات اقبال بلند مرد لاهوریم ما در قصیده هیچ آدابی و ترتیبی نماند از همان بیت نخستین، مست و مسحوریم ما نام او ذکر تمام انبیا است قَدرْدانِ قَدْرِ او در حدِّ مقدوریم ما راهی دار المجانینِ نجف خواهیم شد همچنان در زُمره‌ی مَرضای منظوریم ما عاشق مرگیم چون هنگامه‌ی دیدار اوست چند روزی هم اگر هستیم، مجبوریم ما در زمان مرگ با ما مهربانی کن علی پیر و زار و خسته می‌آییم، رنجوریم ما از شراب کهنه‌ی خُم حسرتی در جان ماست ساقیا یک جرعه می‌خواهیم، مخموریم ما... ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
پدر خاک آمده به زمين از فراسوي قله‌ی ادراك رونمايي شده‌ست در خلقت دومين قيد جمله‌ی لولاك من چه گويم ز شأن مادر او بي نظيري كه بي نظير آورد غير از اين نيست وصف بنت اسد دختر شير بود و شير آورد مستجيري به مستجار آمد روح تازه گرفت بيت عتيق كعبه‌اي كه علي درونش نيست چون ركابي شود بدون عقيق صاحب خانه رفته در خانه ديگر اذن دخول لازم نيست حيدر از حفظ بود قرآن را با وجودش نزول لازم نيست بين آغوش احمد مكي آيه‌هايي ز مومنون مي‌خواند عقل كل بود و با كراماتش عاشقان را سوي جنون مي‌خواند كيست مولا، همان كه در كعبه بر روي شانه‌ی پيمبر رفت شانه‌هاي نبي همان عرش است حيدر از عرش هم فراتر رفت گردش روزگار دست علي است كهكشان دانه‌هاي تسبيحش درِ خيبر شكسته، چيزي نيست فتح آن قلعه بود تفريحش چند سالي درست قبل ازل زندگي را شروع كرده علي هر زمان رزق مي‌رسد از راه شک ندارم ركوع كرده علي شب معراج مصطفي حس كرد در پس پرده روبروي علي‌ست به گواه فمن يمت يرني بازگشت همه به سوي علي‌ست ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
او همان آینه‌ی روشنِ ذاتِ ازلی‌ست بهترین اسم خدا بی برو برگرد "علی"ست با علی باز شده پای عجائب به جهان پر زد از شوق به سویش، دلِ بابُ الثعبان مؤمنون خوانده علی قبل نزولش از بر گاه جبرییل صدا میزندش "پیغمبر" شب معراج به هرسو رد پایش افتاد و نبی پیش خدا یادِ صدایش افتاد آمد و از شب معراج، نبی داد خبر: "ازصدای سخن عشق ندیدم خوشتر" چه قَدَر فیض از او برد رسول عربی "چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی" گر در از باغِ مقامش بگشاید تمثیل انبیا را نرسد دست به خرمای نخيل که رسولانِ اولوالعزم خدا تا امروز خطبه‌ی بی الف و نقطه نگفتند هنوز آدم آب و گلش آن‌روز که در قالب بود پدر خاک، علی ابن ابیطالب بود پدر خاک علی، حیثیت آدم از اوست "عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست" نورِ حقی که از او طورِ خدا روشن گشت برقِ دندانِ علی بود که خندید و گذشت آن شب سخت که اسمش شبِ طوفانِ بلاست نوح می‌گفت نترسید یدالله این‌جاست عیسیِ مریم از این مرد گرفته‌ست مدد جانْ فدای پسرِ فاطمه‌ی بنت اسد در دلِ آتش اگر رفت چه جای بیم است؟ همه جا نادِ علی، حافظِ ابراهیم است هر زمان سازِ سخن کرد به هرجا داوود أشهدُ أنّ علیاّ ولیُ الله سرود چه بگویم ز مقامات علی، حیرانم ها علیٌ بشرٌ کیفَ بشر می‌خوانم قنبری داشت که عالم کفِ دستانش بود گَرد نعلین علی، مُلکِ سلیمانش بود بشکند در گذر از عینِ علی، پای قلم بازمانده‌ست به وصفش دهنِ تیغ دو دم آفتابِ قَدَر از کوهِ قضا سر زد باز دشت می‌لرزد و می‌لرزد و می‌لرزد باز تیغِ ابروی غضب کرده‌ی خود را خم کرد باز هم جای خودش را علمش محکم کرد لب شمشیر علی تشنه‌ی تکبیر خداست ملک الموت، صدایِ نفسِ شیر خداست شعر بیتاب‌تر از عرصه‌ی جولان شده و قافیه حیران شده و زلفِ سخن باز پریشان شده و شعر هجا پشتِ هجا در هیجان است اذا زلزلت الارض صدای تپش قلب زمین است و زمان است چنان خورده به دشمن که قدِ تیغ کمان است ترک خورده زمین، روح الامین هم نگران است علی کیست؟ یدالله، اُذُن الله، اسد الله علی شیر خدا، دست خدا، سیف الله، نور الله، باب الله، وجه الله، اسم الله، سر الله، ثارالله، عین الله، عبدالله، روح الله، جَنب الله، امرلله، ولی الله امیرالمومنین، یعسوبِ دین، حبل المتین، عین الیقین، نورٌ علی نوراند انصابش خمارم کرده ساقی بازهم با ذکر القابش به هوهو گر بیاید، می‌رسد جانِ جهان بر لب توانِ تیغِ تیزش را، بپرس از عمر و از مرهب نبی در بارِ سوّم شیر حق را اذن داد آنجا درِ قلعه به سختی روی پایش ایستاد آن‌جا چه باید گفت از او، شعر کم می‌آورد الحق از آن مردی که شمشیرش عبادت کرده در خندق شبِ فتنه چه کس جای پیمبر خفته غیر از او کدامین شاه در عالم سلونی گفته غیر از او؟ کدامین شاه، تختش بوده از جنس حصیر اصلاً ؟ رسول الله هم او را صدا می‌زد "امیر" اصلاً مرا عهدی‌ست با جانان که تا جان در بدن دارم هوادارش کند امر و به روی چشم بگذارم مرا کافی‌ست از دنیا که باشم در شعف یک‌شب دعایم کن بخوانم شعر در صحن نجف یکشب ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
«سه روز» بود، که در مکّه بی‌قراری بود نگاه کعبه، پر از چشم‌انتظاری بود «سه روز» صبح شد و، سایبان «حِجر و حَجَر» سحابِ رحمت و ابرِ امیدواری بود به احترام شکوفایی گل توحید «سه روز» کار حرم عشق و رازداری بود زِ هجر روی علی، کار «حِجر اسماعیل» در این سه روز و سه شب، ندبه بود و زاری بود پس از «سه روز» از آن روی ماه پرده گرفت حرم که محرم اسرار کردگاری بود صفای آینه از چشم «مَروه» می‌تابید شمیم عاطفه از، «مُستَجار» جاری بود زمین به مقدم مولود کعبه، می‌نازید هوا هوای بهشتی، زمان بهاری بود فرشتگان خدا، در مقام ابراهیم سرودشان، غزل عشق و بی‌قراری بود سحر به زمزم توحید، آبرو بخشید علی، که زمزمۀ چشمه در صحاری بود * * قسم به وحی و نبوّت که در کنار نبی علی تمام وجودش، وفا و یاری بود نشست بر لبش آیات «مؤمنون» آری علی که جلوۀ آیات جان‌نثاری بود چگونه نخل عدالت نمی‌نشست به بار که اشک چشم علی، گرم آبیاری بود امیر ظلم‌ستیز، افسر یتیم‌نواز! یگانه آینۀ عدل و استواری بود همین نه «مکّه» از او عطر ارغوانی یافت «مدینه» از نَفَس او بنفشه‌کاری بود علی، تجسّم اخلاص و صبر بود و امید علی، تبلور ایمان و پایداری بود علی، به واژۀ آزادگی تَقدّس داد علی، تجلّی ایثار و بردباری بود جهان کوچک ما حیف درنیافت که او پر از کرامت فضل و بزرگواری بود!؟ قسم به کعبه که سجّادۀ گل‌افشانش زِ خون جبهۀ او باغ رستگاری بود... ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
روزی که پا به عرصه‌ی دنیا گذاشتیم بر هر چه غیر عشق علی پا گذاشتیم سرهای خویش را به امید کرامتش برخاک او به چشم تمنّا گذاشتیم وقتی که میرسیم به صحن ابوتراب انگار پا به عرش معلّی گذاشتیم در اولین زیارتمان قلب خویش را مابین کوچه‌های نجف جا گذاشتیم مستی نداشت دیدن انگور بر ضریح این رسم نیک را به جهان ما گذاشتیم باید مودبانه صدایش کنیم پس ماقبل مرتضی علی «آقا» گذاشتیم دیدیم بوتراب امام است؛ دیده را هر طور در تمام زوایا گذاشتیم عمریست در فراق علی زمان خویش مابین لحظه‌های خوشی «نا» گذاشتیم هیهات اگر که گفته شود مثل کوفیان مولای خویش را تک و تنها گذاشتیم https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
در راهِ «علی» اگر هلاکم سازند اهلِ نظر آیینه ز خاکم سازند گویند که ناپاک مَبَر نام «علی» من نام «علی» بَرَم که پاکم سازند ✍مرحوم https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e