eitaa logo
آقای اجرا | سید احمد وحیدی
26.3هزار دنبال‌کننده
652 عکس
260 ویدیو
28 فایل
🙋سیداحمدوحیدی هستم (قاری،مداح،مجری) قراره این موارد رو خیلی ساده بهت اموزش بدم آموزش مداحی🎙 قرائت قرآن🤲🏻 ترحیم خوانی🖤 اجرا در عروسی مذهبی اگه سوال داشتی اینجام 👇 (آی دی ادمین پاسخگو) @malakoott
مشاهده در ایتا
دانلود
بس كه پنهان گشته گُل در زیر دامان بقیع بوى گل می‌آید از چاك گریبان بقیع مرغ شب در سوگ گل‎هایی ‏كه بر این خاك ‏ریخت از سر شب تا سحر، باشد غزل‎خوان بقیع ناله ‌هاى حضرت زهرا هنوز آید به گوش از فضاى حسرت آلودِ غم افشان بقیع گوش ده تا گریه‎ی زار على را بشنوى نیمه شب‎ها از دل خونین و حیران بقیع این حریم عشق دارد عقده‏‌ها پنهان به دل شعله‏‌ها سر می‌كشد از جان سوزان بقیع از دل هر ذرّه بینى جلوه‌گر صد آفتاب گر شكافى ذرّه ذرّه خاكِ رخشان بقیع هر گل اینجا دارد از خونِ جگر نقش و نگار وه چه خوش رنگ است گل‌های گلستان بقیع بسته‌ام پیمان الفت با مزار عاشقان خورده عمق جان من پیوند با جان بقیع اى ولىّ حق! تسلاّ بخشِ دل‎هاى حزین! خیز و سامان ده به گلزار پریشان بقیع سینه‌ی این خاكِ گلگون، هست مالامالِ درد كوش اى غمخوار رنجوران! به درمان بقیع اى جهان! آباد كن، برخیز و مهر و داد كن باز كن آباد از نو، كوى ویران بقیع چون ببیند هر غروبش مات و خاموش و غریب سیلِ خون ریزد «شفق» از دل به دامان بقیع ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
به‌مناسبت نه ضریحی، نه رواقی و نه سقاخانه‌ای چشم‌ها چیزی نمی‌بینند جز ویرانه‌ای زائری اینجا نخواهد دید صحن و گنبدی کفتری اینجا نخواهد خورد آب‌ودانه‌ای سنگ اگر باشد در اینجا آب خواهد شد دلش کوه خواهد بود اگر اینجا نلرزد شانه‌ای روضه ممنوع است، حتی بی‌صدا و زیر لب پاسخش چوب‌ست وقتی که بجنبد چانه‌ای کافران مأمور اجرای امور دین شدند قبله باز افتاده در دست بتِ بیگانه‌ای روز و شب گرم طواف قبله‌های خاکی‌اند با دوچشم کاسه‌ی خون، دسته‌ی پروانه‌ای عاقبت یک‌روز خواهد ساخت روی این‌ قبور گنبدی از شعرهایش شاعر فرزانه‌ای عاقبت یک‌روز این غم‌خانه إحیا می‌شود صاحب ایوان‌طلاها و حرم‌ها می‌شود https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
به مناسبت عادت به گنبد داده‌ام چشم ترم را این بارگاه اما به هم زد باورم را در روضه‌ات می‌سوزم و امیدوارم بادی به سویت آورد خاکسترم را سنگین شده بر شانه‌هایم، می‌گذارم روی ضریحی که نمی‌بینم، سرم را آباد کردی خانه‌ام را، زیر دینم باید بسازم پس برای تو حرم را دارایی‌ام را پای گنبد می‌گذارم حتی النگوی طلای دخترم را جبریل هم می‌آید و می‌خواهد این را: بگذار زیر پای زائرها پرم را ... چیزی نمانده تا زمانی که بکوبم بر بام کعبه پرچم یا حیدرم را آل سعودی نیست دیگر می‌توانم راحت ببوسم آستان دلبرم را آن روز می‌خوانم چه زیبا در بقیعت با سجده بر تربت نماز آخرم را ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
نه گنبد، نه حرم، نه آستانی نه خادم تا از او پرسی نشانی زیارت نامه‌ی این چار قبر است عزا و اشک و آه و نوحه‌خوانی ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
کاش همچون لاله سوزم در بیابان بقیع تا شبانگاهى شوم شمع فروزان بقیع کاش سوى مکه تازد کاروان عمر من تا کنم بیتوته یک شب در شبستان بقیع کاش همچون پرتو خورشید در هر بامداد اوفتم بر خاک قبرستان ویران بقیع آرزو دارم بمانم زنده و با سوز حال در بغل گیرم چو جان، قبر امامان بقیع آرزو دارم ببینم با دو چشم اشکبار جاى فرزندان زهرا را به دامان بقیع آرزو دارم بیفتم بر قبور پاکشان تا که گردم حائل خورشید سوزان بقیع آرزو دارم که اندر خدمت صاحبْ زمان قبر زهرا را ببوسم در بیابان بقیع آرزو دارم که همچون گوهر غلطان اشک از ارادت رُخ نهم بر خاک ایوان بقیع اندر آنجا خفته چون قربانیان راه حق اى "مؤید" جان عالم باد قربان بقیع ✍مرحوم https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
نوشتم اول خط: بسمه‌ تعالی سر بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد که بندۀ‌ تو نخواهد گذاشت هرجا سر قسم به معنی «لا یُمکن الفرار از عشق» که پُر شده‌ست جهان از حسین سرتاسر نگاه کن به زمین! ما رایت الا تن به آسمان بنگر! ما رایت الا سر سری که گفت من از اشتیاق لبریزم به سرسرای خداوند می‌روم با سر هرآنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر همان سری که یَُحّب الجمال محوش بود جمیل بود جمیلا بدن جمیلا سر سری که با خودش آورد بهترین‌ها را که یک به یک همه بودند سروران را سر زهیر گفت حسینا! بخواه از ما جان حبیب گفت حبیبا! بگیر از ما سر سپس به معرکه عابس «اَجَنَّنی» گویان درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر بنازم ام وهب را به پارۀ تن گفت: برو به معرکه با سر، ولی میا با سر خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید گذاشت لحظۀ آخر به پای مولا سر در این قصیده ولی آنکه حُسن مطلع شد همان سری‌ست که بُرده برای لیلا سر سری که احمد و محمود بود سر تا پا همان سری که خداوند بود پا تا سر پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد پُر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر امام غرق به خون بود و زیر لب می‌گفت: به پیشگاه تو آورده‌ام خدایا سر میان خاک، کلام خدا مقطعه شد میان خاک: الف، لام، میم، طاها، سر حروف اطهر قرآن و نعل تازۀ اسب چه خوب شد که نبوده‌ست بر بدن‌ها سر تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود به هر که هرچه دلش خواست داد، حتی سر نبرد تن به تن آفتاب و پیکر او ادامه داشت ادامه سه روز ...اما سر - جدا شده‌ست و سر از نیزه‌ها درآورده‌ست جدا شده‌ست و نیفتاده است از پا سر صدای آیۀ کهف الرقیم می‌آید بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام که آفتاب درآورد از کلیسا سر چه قدر زخم که با یک نسیم وا می‌شد نسیم آمد و بر نیزه شد شکوفا سر عقیله غصه و درد و گلایه را به که گفت؟ به چوب، چوب‌ محمل؛ نه با زبان، با سر :: دلم هوای حرم کرده است می‌دانی دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
با کدام آبرویی روزشمارش باشیم عصرها منتظر صبح بهارش باشیم کاروانِ سحرش بهر همه جا دارد تا که جا هست، چرا گرد و غبارش باشیم سال‌ها منتظر سیصد و اندی مردست آن‌قَدَر مرد نبودیم که یارش باشیم گیرم امروز به ما اذن ملاقاتی داد مرکبی نیست که راهی دیارش باشیم سالها در پی کار دل ما راه افتاد یادمان رفت ولی درپی کارش باشیم ما چرا؟! خوب‌ترین‌ها به فدای قدمش حیف او نیست که ما میثم دارش باشیم :: اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
فرازی از یک فضل خدای را که تواند شمار کرد؟ یا کیست آن‌که شُکر یکی از هزار کرد؟... ترکیب آسمان و طلوع ستارگان از بهر عبرت نظر هوشیار کرد بحر آفرید و بَرّ و درختان و آدمی خورشید و ماه و انجم و لیل و نهار کرد الوان نعمتی که نشاید سپاس گفت اسباب راحتی که نشاید شمار کرد... چندین هزار منظر زیبا بیافرید تا کیست کاو نظر ز سر اعتبار کرد توحیدگویِ او نه بنی‌آدم‌اند و بس هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد... لال است در دهان بلاغت زبان وصف از غایت کرم که نهان وآشکار کرد سر چیست تا به طاعت او بر زمین نهند؟ جان در رهش دریغ نباشد نثار کرد بخشنده‌ای که سابقۀ فضل و رحمتش ما را به حسن عاقبت امیّدوار کرد پرهیزگار باش که دادار آسمان فردوس جای مردم پرهیزگار کرد... https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
زمزمه مادر همه مادر دارند من ندارم سایه‌ ی سر دارند من ندارم دلم از غم خونه بی قرارم مثل یک مجنونه بی قرارم همه مادر دارند من ندارم ای‌ صفای قلب زارم مادر گره افتاده به ‌کارم مادر دیده امید سوی تو دارم همه مادر دارند من ندارم بال پروازم بی تو شکسته همه درها بروم شده بسته خزونه بی تو باغ و بهارم همه مادر دارند من ندارم شده لبریز جام شکیبایی چه کنم من با غم تنهایی چلچراغی تو به شب تارم همه مادر دارند من ندارم خونه بی تو برام یه زندونه میریزه اشک من روی گونه حلالم کن مادر ای نگارم همه مادر دارند من ندارم اکبر عابدی (عابد) قم https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
ختم مادر کبوترها بپوشیدرخت ماتم که گلچین لانه ام راریخت برهم مگوپروانه هاماتم بگیرند تمام بلبلان ازغم بمیرند شده خاک یتیمی برسرمن کفن پوشیده برتن مادرمن مگومادربگوزیباپرستار بگوشب زنده ی شبهای دیدار مگومادربگوکانون عصمت که سرشاراست ازعشق ومحبت مگومادرکه مادرگفتنی نیست که باشدنمره اش بالاترازبیست بخوان قرآن برای مادرمن به روضه خاک غم کن برسرمن سرودی قطره شعردلنشینی الهی خیرازعمرت ببینی. https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
ختم پدر ‍ دشتی خوانی توک نیستی دلوم شوری نداره چراغ خونمون نوری نداره اخ بابا بابا بیا بابا بیا تا زود برگرد دله من طاقت دوری نداره زهجران تو پر پر میزند دل زدلتنگی به هر در میزند چوبلبل در فراق رویت ای گل به دیوار قفس سر میزند دل فلک داد و فلک داد و فلک داد https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
ختم مادر گلی گم کرده ام مانند مادر که همتایش در عالم نیست دیگر گلم را بود ای مردم نشانی به سینه داشت قلب مهربانی گل من بی نظیرو ساده دل بود پیِ خوشبختی ام یکدم نیاسود گل خوش عطر وبویم بود مادر که با تیر اجل گردیده پرپر میان این خلایق آنچه دیدم ز مادر مهربان ترمن ندیدم مرا آرام جانم بود مادر رفیق مهربانم بود مادر میان خانه مادرها چو شمعند بدور او همه پروانه جمعند ازآن روزی که شمعم آب گردید دل پروانه ها بیتاب گردید نگو مادر بگو حور و فرشته که خانه باحضور او بهشته الهی خانه بی مادر نگردد الهی نخل آن بی بَر نگردد مرا یاد آید آن دوران دیرین به زانویش نمودم خواب شیرین چه غمهایی که در دل کرد مادر به زیر خاک منزل کرد مادر چو مادر رفت دردم بی عددشد بمیرم خانه اش زیر لحد شد دریغا با دل زار و حزینم کنار قبر مادر می نشینم بخوانم با نوای بی نوایی الهی بشکند دست جدایی مرا باور نبود اینگونه مادر سر قبرت زنم برسینه و سر تودستت زین جهان کوتاه گردید برایم داغ تو جانکاه گردید فــدای مهــربانی و دل تو بمیرم زیر گِل شد منزل تو بخواب آرام مادرجان که فردا شفاعت از تو خواهد کرد زهرا تو که از عاشقان اهل بیتی تو کز دلدادگان اهل بیتی تو که مولا علی را دوست داری نمودی بهر زهرا سوگواری شنیدی قصۀ تیر و کفن را تو نالیدی غریبی حسن را برای نور عینش گریه کردی تو بر داغ حسینش گریه کردی بــرای زینبیــنش غـصه خــوردی چو زینب یاحسین گفتی ومُردی الهی که زحق گردد عنایت کند زهرا زتو مادر شفاعت بگو «مداح» زمادر مهربان تر خداوند است واهل بیت ومادر شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e