eitaa logo
عجائبُ الاَرض🇵🇸
66.9هزار دنبال‌کننده
48.7هزار عکس
47.4هزار ویدیو
207 فایل
متفاوت‌ترین‌مجله‌دانستنی‌هاوعجایب‌جهان🌎 هدف این کانال افزایش‌اطلاعات عمومی و آشنایی با حقایق شگفت انگیزجهان است ‌‌انتقاد؛پیشنهاد؛@Niai73 تبلیغات‌ ارزان بابازدهی عالی: eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab ‌ ‌ ‌ ‌تبادل @Admin_Tb3 ‌ ‌ ‌ ‌ .
مشاهده در ایتا
دانلود
اینقدر نگو اگه ببخشم کوچیک میشم... اگه با گـذشت کردن... کسی کوچیک می شد... خدا اینقدر بزرگ نبود.... @eshgham_emam_zaman @eshgham_emam_zaman
در زمان حضرت موسے (ع) پسر مغروری بود که دختر ثروتمندی گرفتہ بود عروس مخالف مادر شوهـر خود بود... پسر به اصرار عروس مجبور شد مادر پیر خود را بر ڪول گرفتہ بالای کوهـے ببرد تا مادر را گرگ بخورد... مادر پیر خود را بالای ڪوہ رساند چشم در چشم مادر ڪرد و اشڪ چشم مادر را دید و سریع برگشت به موسے (ع) ندا آمد برو در فلان ڪوہ مهـر مادر را نگاہ ڪن... مادر با چشمانی اشڪ ‌بار و دستانے لرزان دست بہ دعا برداشت و می‌گفت: خدایا...! ای خالق هـستے...! من عمر خود را کرده ام و برای مرگ حاضرم فرزندم جوان است و تازه داماد تو را بہ بزرگی‌ات قسم می‌دهـم... پسرم را در مسیر برگشت بہ خانه اش از شر گرگ در امان دار ڪہ او تنهـاست... ندا آمد: ای موسے(ع)...! مهـر مادر را می‌بینے...؟ با این‌که جفا دیدہ ولے وفا می‌کند... بدان من نسبت به بندگانم از این پیر‌زن نسبت به پسرش مهـربان‌ترم...!!! @eshgham_emam_zaman @eshgham_emam_zaman
❤️🌸 حـجــاب یکـتـــا بــانــــو 🌸❤️. 🤑ارزانی🤑. 😎کیفیت😎. 😍زیبایی😍 🔥😍انواع چادر های ایرانی و عربی😍🔥 ✅✅با ما بهترینها را تجربه کنید✅✅ 🔴جهت مشاهده☺️👇 https://eitaa.com/joinchat/945946682Cf0a6b526bb
هدایت شده از تبلیغات 🌹عکس‌پروفایل..
ایام اسیری عمه‌سادات ام‌المصائب زینب کبری(س)است بمیرم براشون، معجرهای این اولیا مخدراتو به‌غارت برده‌بودن😭 دل دختر علی شاد میشه اگه از امروز با حجاب‌ بشی کلیک‌ کن منم دعا کن😢👇 🌑 🌑 🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑 🔴 🌑 🌑 🌑 🌑 🌑 🌑 🌑 🌑🌑🌑🌑 🌑 🌑 🌑 🌑🌑🌑 🌑 🌑 🌑🌑🌑🌑🌑🌑 🔴
چه برانی چه بخوانی چه به اوجم برسانی چه به خاكم بكشانی… نه من آنم كه برنجم ، نه تو آنی كه برانی.. نه من آنم كه ز فیض نگهت چشم بپوشم ، نه تو آنی كه گدا را ننوازی به نگاهی در اگر باز نگردد… نروم باز به جایی پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی... كس به غیر از تو نخواهم ، چه بخواهی چه نخواهی... باز كن در كه جز این خانه مرا نیست پناهی ... @eshgham_emam_zaman @eshgham_emam_zaman
🌸✨ 7 بار این بخش از آیه 30 سوره یوسف را بر شکر بخواند و محبوب را بخوراند قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا إِنَّا لَنَرَاهَا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ✨ 📚 تحفة الاسرار 252 @eshgham_emam_zaman ••✾🌻🍂🌻✾••
هدایت شده از تبلیغات 🌹عکس‌پروفایل..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠ترفندی ساده، محبوب و تست شده برای لاغری و تناسب اندام 👌 ✅این روش گیاهی و تجربه شده با فریب مغــز به شما کمک میکنند تا بدون سختی و درد به وزن ایده آل برسید 😱😊
@eshgham_emam_zaman 💞برای خداوند فرقی ندارد که تو برایش نماز بخوانی یا نه برایش روزه بگیری یا نه فرقی ندارد چقدر برای عزیزانش ضجه زده باشی اما اینها برای من و تو فرق می کند... و این فرق زمانی شروع شد که من و تو بر سر خدایمان جدل کردیم ، من گفتم من با ایمان ترم و تو گفتی من! و فراموش کردیم که خدای هر دویمان یکی ست فقط راه اتصالمان به او فرق دارد. به راه های اتصالی یکدیگر به خدا دست نزنیم اجازه بدهیم هر کس به گونه ی خودش به خدایش وصل شود نه به شیوه ما خداوند عارف عاشق می خواهد نه مشتری بهشت... @eshgham_emam_zaman
@eshgham_emam_zaman 💞وقتی با خدا حرف می زنی هیچ نفسی هدر نمی رود وقتی منتظر خدا باشی هیچ لحظه ای تلف نمی شود وقتی به خدا اعتماد کنی هرگز شکست را نخواهی دید با خدا هیچ چیز را از دست نخواهی داد @eshgham_emam_zaman
👤حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔹آنچه معاویه و یزید بالفعل داشتند، ما بالقوه داریم. خیلی به خود مغرور نشویم. این‌طور نیست که آن‌ها از جهنم آمده باشند و ما از بهشت. به خدا پناه می‌بریم! 📚 رحمت واسعه، ص١٩۴ 🔹برای ما امتحان پیش نیامده تا معلوم شود که با حسین علیه‌السلام هستیم، یا با یزید. 📚 رحمت واسعه، ص١٧۶ ┄┅┄┅┄❥•.❀.•❥┄┅┄┅┄ @eshgham_emam_zaman ╰──═✿ঈঈঈ✿═──╯
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زیبای معتبر 🥀 ┄┅┄┅┄❥•.❀.•❥┄┅┄┅┄ @eshgham_emam_zaman ╰──═✿ঈঈঈ✿═──╯
با هق هق افتادم به پای بابا و گفتم: توروخدا بابا نزار منو ببرن. من نمیخوام بابا. اون ارباب پیره من بدم میاد ازش. میخوام بخونم میخوام شم. بابا با بی رحمی گفت: خفه شو دختر برای اینکه پدرت بمونه باید بری. من نمیخوام بمیرم تو اشتباه منی برو. هولم داد سمت خدمه ی ارباب و دوید از حیاط عمارت بیرون. با هق هق به رفتنش خیره شدم. خدمتکارا با شدت بردنم توی عمارت و منم بلند بلند گریه میکردم که در باز شدو ارباب با عصبانیت اومد. با دیدنم بااخم گفت: چراگریه می کنی؟ اماده شو الان دامادت میاد. با تعجب و صدای لرزون گفتم: ؟ پس شما کی هستین؟ لبخند جدی زد و گفت: برادرزادم دختر‌ جون. من ۷۰ سال سنمه توی ۱۷ ساله رو میخام چیکار؟ با بهت نگاهش کردم که در باز شد و پسر جوون و جذابی وارد شد و گفت: عموجان میشه باهاش تنها باشم.حرف بزنیم؟ ارباب بزرگ رفت بیرون و برادرزادش اومد نزدیک و گفت...:😱 http://eitaa.com/joinchat/3467640849Cf318e64573