من از مردم متنفر نیستم ، فقط حس بهتری دارم وقتی ادمایی که هیچ درکی ازم ندارن دور و برم نیستن .
#من
دلم برات تنگ شده . .
برا دستای پیر و استخونی و کشیدت . .
برای سوار کردنت رو ویلچر و چرخوندنت تو حیاط کوچولوت . .
برای بچگیام که گاهی حرصت میدادم . .
برای زمانایی که پا به پام بچه میشدی . .
برا توپ بازی کردنامون . .
برا دیدنت . . بودنت . .
میدونی ،
اون موقع که رفتی خیلی بچه بودم ، نمیگم از نظر سنی ، نه ؛ ولی از نظر عقلی چرا . .
برا همین مرگتو باور نکردم ، نخواستم که باور کنم .
از احساسم فرار میکردم . . یا شایدم حضور یهویی یه نفر تو زندگیم رنج واقعیت رو کمتر میکرد . .
من اون موقع ها اونقدی که تو تصورم از بابت نبودنت واسه ی همیشه میترسیدم و گریه میکردم که تو واقعیت نکردم . .
هیشکی نفهمید ولی وقتی بچه بودم یواشکی یه گوشه ای از دیوار اتاقت نوشتم مامانی دوست دارم ♡
اونقدی ریز که گاهی خودمم گمش میکردم . .
کاش میشد یه بار دیگه بیای پیشمون ، دلم میخواست توی بزرگی و بالغیم خاطره بسازیم ، حرف بزنیم ، بیرون بریم . .
اینجوری یه مزه ی دیگه ای داشت .
ولی خب اشکالی نداره ، نبوده تو حقه و این حق بهم خیلی چیزا می آموزه .
از وقتی رفتی بیشتر دوست شدیم ، بیشتر حرف زدیم ، الانا دیگه بیشتر از قبل کنارم حست میکنم . همه جا حرف از خوبیاته ، همونطوری که دوس داری . . فراموشت نخواهم کرد . و هیچکس نمیتونه جاتو بگیره . .
#من
من علت به وجود اومدن یسری زخم ها نبودم ، اما مسئولِ درمانِ اونا هستم ؛ و این حقیقتِ تلخه خودشناسیه .
#من
#روانشناسی
یه مشکل بزرگی هست از زمان بچگیام ، که به هیشکی نمیتونم بگمش . 🙂
و هیچ وقت تموم نمیشه .
#من
دیگه دارم حس میکنم خیلی وقته از هم دوریم . .
خیلی وقته نمیخوام حتی چهرتو ببینم اما چشمام ناخودآگاه این روزا تو شهر دنبالت میگرده .
#من
اگه این قدرت وجود داشت که بداهه ها و حرفایی که تو ذهن زده میشه همزمان تو کاغذ پیاده و خلق شه ، من الان نویسنده ی چندین کتاب بودم .
#من
بی دلیل این روزا همش تو سرم میپیچه :
امام رضا قول داده میاد . .
امام رضا قول داده میاد . .
#من
تا چند وقت دیگه اکانت و خطم و عوض میکنم . به قول رفیقم غربالگری .
خیلیاتون منو از دست میدین ، و دایره ارتباطیم خیلی محدود تر میشه .
و . . صد تا چیزه شخصیه دیگه . .
#من
من شاید بهت نگم ازت خوشم میاد ولی جوری قشنگ نگاهت میکنم که هیشکی نگات نمیکنه . .
#من
تخیل های ذهنم خیلی جذابه ولی فقط تو فیلما اتفاق میوفته ، چون سناریو های قشنگ ادمای قشنگ با رفتاری بدور از کلیشه میخواد . .
#من
۰۰ : ۰۰
امشب شب تولد توعه . .
قرار بود باهات قرار بزارم ، برات یه پادکستِ دیگه بخونم ، یه افتاب گردون یا بابونه ی دیگه بهت بدم ، هدیه ای که سلیقمه و سلیقته رو برات بگیرم ، ولی چشم دیدن مونو نداشتن ، و این شبی که خیلی منتظرش بودم مجبور شدم ازت خداحافطی کنم . ولی تو دیگه . . . .
قابل بیان نیست .
#من