🖇عکاسبانوییهای عزیز
نکتهی خیلی مهمی که نیازه حتما بهش توجه کنین:
🔖عکسهای ارسالی دارای سوژههای
متفاوت و خاص، با رعایت اصول
اولیه عکاسی باشن
🔖برای روایت عکستون، چندجملهی
کوتاه ولی پرمفهوم کافیه
نیازی به نوشتن خاطرات و متنهای
طولانی و روزمره نیست
🔖حتما نام،نام خانوادگی،مکان و
زمان روایت رو پایین متنتون بنویسید
ان شاالله که بتونیم مردِ میدان باشیم و دینمون رو ادا کنیم🌱
🌿 @akasbanoo_ir
از موقعی که خبر رو شنیدم هرلحظه با فکرش گریه کردم.
تا زمانیکه اطلاع دادن مراسم تشیع پیکر شهدا، ساعت ۹ صبح از میدان شهدا تبریز تا مصلی امام خمینی برگزار می شود؛ از ۷صبح با بی قراری به استقبال شهدای خدمت رفتیم و تا ساعت ۱۰ در انتظار ایشان بودیم.
با دیدنشان، دیگر خبری از آن بی قراری نبود.
گمان نمی کردم اولین دیدار ما اینگونه باشد...
سید الشهدای خدمت! دعا کن بتونیم مخلصانه و پای کار،
مردِ عمل بشیم، عینِ خودت!
مهتاب ایمانی | ۱خرداد۱۴۰۳ | میدان شهدا،تبریز
🌿 @akasbanoo_ir
ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود
خون دلها خورده ایم ...
مائده محبی | چهارشنبه ۱۴۰۳/۰۳/۰۲ | دانشگاه تهران
🌿 @akasbanoo_ir
خانواده ای پاکستانی ، مشکی پوش و عزاداربا بچه کوچکشون اومده بودن برای تشییع رئیس جمهور ایران !
آقای «شهید جمهور» رفتن شما فقط دل ما مردم ایران رو به آتش نکشید ، همه دل های آزاده داغدار شدند😭
عاطفه اسدالهی | تاریخ عکس۱۴۰۳/۳/۲ | تهران، خیابان انقلاب
🌿 @akasbanoo_ir
وقتی داشتم این عکس رو میگرفتم صدای خانم کنار دستم به گوشم میرسید که اول صلوات فرستاد و بعد گفت: خوش گلیبسن آقای رئیسی، خوش گلیبسن...
زهرا عباسی | ۱ خرداد ۱۴۰۳ | تبریز، میدان ساعت
🌿 @akasbanoo_ir
بغضِ عجیبی مجرایِ تنفسیام را اشغال کرده بود
حال غریبی را تجربه میکردم
خبر شهادت سید و همراهانش قلبم را داغدار کرده بود و اشکانم را جاری...
با این حال چارهچهبود؟ هرطور که بود باید درسم را میخواندم. امتحانات نهایی است و سال آخرِ دبیرستان..
تمام عزمم را جمع کردم. یک چشمم اشک بود و چشم دیگر به کتاب
تلاشمیکردم متمرکز شوم. اما مگر میشد؟
و این شرح حال نه من تنها بلکه تمام دختران حاج قاسم بود.
درحالی که اصلا انتظار نداشتم اما تصمیم یهویی خانواده بر این شد که هرطور شده خود را به تهران برسانیم و در مراسم تشیع حضور داشته باشیم
حاضر شدم. اولین چیزی را که برداشتم سلاح کوچکم بود
اصلا از همان ابتدا که صحبت از رفتن شد تنها به یک چیز فکر میکردم، چه شد که توفیق حضور نصیبم شد..؟
سنگینی مسئولیتی را بر شانههایم احساس میکردم
مسئولیتی که قلبم گواه میداد میتواند پررنگترین و مهمترین دلیل حضورم باشد
"جاودان کردن ثانیهها"
عکاسان زیادی در مراسم حاضر بودند. هرکدام با نگاه و زاویهیدیدی شکوه و عظمت مراسم را به تصویر کشیدند
و من از دریچهی نگاه خودم،
با همان موبایل در دستم، Galaxy A11
فاطمه باقری | ۲ خرداد ماه | تهران
🌿 @akasbanoo_ir
امروز در آرمانشهر زندگی کردم. تو مترو وقتی من رو با بچه دیدن یک آقای مسن صندلی خودشون رو دادن به من !موقعی که جا برای نشستن نداشتم توی خیابون ، خانواده ای دعوتم کردن مهمان زیرانداز کوچیکشون بشم. وقتی در راه برگشت ازدحام زیاد بود ، توی واگن مترو آقایون مشکی پوش حواسشون بود به هم نخوریم.
با دو تا بچه عکس گرفتن سخت بود ، به زور تونستم همین عکس رو بگیرم ؛ یکی از نهرهای کوچکی از مردم مشکی پوش که به سمت دانشگاه تهران روانه بود و در نهایت به دریای تشییع کنندگان عزیز جمهور رسید💔
زهرا کاظمی | تهران ، خیابان فلسطین | دو خرداد ۱۴۰۳
🌿 @akasbanoo_ir