eitaa logo
عکاس‌بانو | عکاسی با موبایل
20.7هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
583 ویدیو
1.5هزار فایل
عکاس بانو| مدرسه‌ی رسانه‌ای فرهنگی 📲 ___ 💚عکاسی فقط یه مهارت نیست، یه نوع سبک زندگیه لینک میان‌بُر عکاس‌بانو در شبکه‌های اجتماعی http://akasbanoo.ir/mylinks.php 📮پل ارتباطی: 🆔️ @akasbanoo_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی داشتم این عکس رو میگرفتم صدای خانم کنار دستم به گوشم می‌رسید که اول صلوات فرستاد و بعد گفت: خوش گلیبسن آقای رئیسی، خوش گلیبسن... زهرا عباسی | ۱ خرداد ۱۴۰۳ | تبریز، میدان ساعت 🌿 @akasbanoo_ir
بغضِ عجیبی مجرایِ تنفسی‌ام را اشغال کرده بود حال غریبی را تجربه‌ می‌کردم خبر شهادت سید و همراهانش قلبم را داغ‌دار کرده بود و اشکانم را جاری... با این حال چاره‌چه‌بود؟ هرطور که بود باید درسم را می‌خواندم. امتحانات نهایی است و سال آخر‌ِ دبیرستان.. تمام عزمم را جمع کردم. یک چشمم اشک بود و چشم دیگر به کتاب تلاش‌می‌کردم متمرکز شوم. اما مگر میشد؟ و این شرح حال نه من تنها بلکه تمام دختران حاج قاسم بود. درحالی که اصلا انتظار نداشتم اما تصمیم یهویی خانواده بر این شد که هرطور شده خود را به تهران برسانیم و در مراسم تشیع حضور داشته باشیم حاضر شدم. اولین چیزی را که برداشتم سلاح کوچکم بود اصلا از همان ابتدا که صحبت از رفتن شد تنها به یک چیز فکر می‌کردم، چه شد که توفیق حضور نصیبم شد..؟ سنگینی مسئولیتی را بر شانه‌هایم احساس می‌کردم مسئولیتی که قلبم گواه می‌داد می‌تواند پررنگ‌ترین و مهمترین دلیل حضورم باشد "جاودان کردن ثانیه‌ها" عکاسان زیادی در مراسم حاضر بودند. هرکدام با نگاه و زاویه‌ی‌دیدی شکوه و عظمت مراسم را به تصویر کشیدند و من از دریچه‌ی نگاه خودم، با همان موبایل در دستم، Galaxy A11 فاطمه باقری | ۲ خرداد ماه | تهران 🌿 @akasbanoo_ir
امروز در آرمان‌شهر زندگی کردم. تو مترو وقتی من رو با بچه دیدن یک آقای مسن صندلی خودشون رو دادن به من !موقعی که جا برای نشستن نداشتم توی خیابون ، خانواده ای دعوتم کردن مهمان زیرانداز کوچیکشون بشم. وقتی در راه برگشت ازدحام زیاد بود ، توی واگن مترو آقایون مشکی پوش حواسشون بود به هم نخوریم. با دو تا بچه عکس گرفتن سخت بود ، به زور تونستم همین عکس رو بگیرم ؛ یکی از نهرهای کوچکی از مردم مشکی پوش که به سمت دانشگاه تهران روانه بود و در نهایت به دریای تشییع کنندگان عزیز جمهور رسید💔 زهرا کاظمی | تهران ، خیابان فلسطین | دو خرداد ۱۴۰۳ 🌿 @akasbanoo_ir
دو ساعتی بود کنارمان زیر سایه درخت ایستاده بود، بدون اینکه تصمیم بگیرد لحظه‌ای رو دو زانو بنشیند تا خستگی در کند... همینقدر مشتاق و منتظر برای آخرین دیدار و البته وداع... ناگهان صدای جمعیت بالا گرفت ماشین حامل پیکرها از دور نمایان شد... همان دم که دیدم دست و پاهایش باهم میلرزد، شنیدم که فریاد زد یا حسین حاج‌آقا رسید و نشست... فاطمه صحرائی | تهران میدان انقلاب | ساعت حوالی ۱۰ 🌿 @akasbanoo_ir
ساعت‌ها بود ایستاده بودیم زیر آفتاب در انتهای وصال و می خواستیم بپیوندیم به انقلاب. انقلاب اما منتظر کسی نمی ماند. ما بودیم که گیر کرده بودیم پشت ازدحام و می سوختیم. نه از آفتاب. جگرهایمان بود که می سوخت... فاطمه چایچیان | وصال به انقلاب | یک خرداد ۱۴۰۳ 🌿 @akasbanoo_ir
جمله امام خمینی(ره) بعد از شهادت شهید بهشتی: آنچه که من راجع به ایشان متاثر هستم، شهادت ایشان، در مقابل او ناچیز است و آن مظلومیت ایشان در کشور بود. _ نمیدانم تو در نقطه صفر مرزی گم شده بودی یا ما در خارج از مرزهای انصافمان؟ شهادتت مبارکِ همه ی کسانی که در راه خدمت به مردم، خستگی نمی شناسند. سمیه وفا | ۲ خرداد ۱۴۰۳ | تهران، میدان انقلاب 🌿 @akasbanoo_ir
از مترو بیرون اومدیم، چشمم به عکسی که زیرش نوشته بود "شهید جمهور" افتاد، با بُهت گفتم: جدی؟ یعنی دیگه واقعا آقای رئیسی نداریم؟ نمی‌خواستم باور کنم، نمی‌تونستم باور کنم. از وقتی که خبر گم شدنشون رو شنیدم، به حدی شوکه بودم که حتی نمی‌تونستم گریه کنم. به مردم و عکس‌های دستشون نگاه می‌کردم. با دیدن چهره‌ی مهربون کسی که تا روز قبلش کنارمون بود، بغض گلوم رو گرفت. مداح شروع کرد به خوندن روضه‌ی سیدالشهدا و کمی بعد، صدای طبل و سنج فضا رو پر کرده بود. دلم می‌خواست زمان به عقب برگرده، هنوزم باورش برام سخته. هر چند اون زمان هنوز سنم به رای دادن نرسیده بود، ولی یادمه که با قلبم بهش رای دادم.. فائزه کاکایی | میدان ولیعصر | ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ 🌿 @akasbanoo_ir