تو میروی به سلامت..
سلام ما برسان.. 💔
فاطمه اطمینان | بیرجند | ۱۴۰۳/۳/۳
🌿 @akasbanoo_ir
سید آل الله
تمام شد.
بیا و دوباره در قاب این جعبه ی جادوی هزار رنگ برایمان حرف بزن
بخند کنار مهربانی کردن به دیگران،
گریه کن کنار ضری،
حرف بزن از برنامه هایت،
سکوت کن در مقابل حرف های نامردان
روضه ارباب برایمان بخوان
فقط بیا و بگو همه این چند روز کابوس بوده و پایان بده به اشک هایمان😔
#شهید_جمهور
زهرا حیدری | سردشتِ زیدون«خوزستان»
🌿 @akasbanoo_ir
بر آتش سرد پا گذار ابراهیم
این پرده ی غم رفت کنار... ابراهیم
برخیز که بی واسطه با آهوها
من آمده ام سر قرار... ابراهیم
عارفه بابامحمدی |۳.۳.۲| تهران
🌿 @akasbanoo_ir
گمگشتهی درسجین ،امروز بازگشت ...
#بهروز_قدیمی
زهرا بهرامی | شهر ابهر | ۳خرداد
🌿 @akasbanoo_ir
شاید مثل بزرگ تر ها، مرام تو را درک نکرده باشند،
شاید امروز بغضی که راه گلویمان را گرفته است را درنیابند،
اما خون شهید می جوشد و جاری است تا روزی که به یاد خواهند آورد که چرا در گرما و آفتاب به خیابان ها آمد...
روزی خواهند فهمید که تو چه خدمتی به ان ها کرده بودی ...
#سید_شهدای_خدمت
فاطمه سادات حسینی | تهران | ۲خرداد۱۴۰۳
🌿 @akasbanoo_ir
داشتم فکر میکردم چی بنویسم واسه روایت این عکس ها؛
تصور میکردم دفعه ی بعدی که قراره پوستر عکس هایتان را در نقاط شهر ببینم و دست بگیرم، برای انتخابات باشد، فکرش را هم نمیکردم برای بدرقه ی پیکرتان باشد.
امروز به چشم خودم همه قشر آدم با عقاید های محتلف رو دیدم
و فقط میتونم بگم آقا سید چند سال برای همه بود و امروز همه برای ایشون بودن.
برای عکاس بانو:
خیلی دوست داشتم از ماشین حامل پیکر ها هم عکس بگیرم، اما چون باردارم نتونستم خیلی نزدیک برم و خیلی از سوژه ها و موقعیت های عکاسی رو هم بخاطر شرایطم از دست دادم، و حتی خیلیا وقتی میدیدن باردارم دعوام میکردن که اینجا جای تو نیست و نباید میومدی، اما من یک رسالت مهم داشتم، اونم به تصویر کشیدن روزی که واقعا دشمن سوز بود🙂
نگاه رضوی | مشهد | ۳خرداد
🌿 @akasbanoo_ir
و پدر در غم رفتن پسر اندک اندک می سوزد
اسما مطلبی | ۱خرداد۱۴۰۳ | تبریز
🌿 @akasbanoo_ir
عکسشان را گذاشته بود پس زمینه
گوشی اش تا فراموش شان نکند
حداقل تا پنجاه روز آینده که شهید انتخاب کند
منصوره سادات موسوی |
مشهد
🌿 @akasbanoo_ir
کمر خم کرد هرکس برد بارِ عشق را بر دوش
جوان شد پیر
گل شد سربه زانو
بید شد مجنون
تشییع تهران | بدون نام
🌿 @akasbanoo_ir
زوجی با موهای سفید که مسافت زیادی دنبال ماشین شهدا اومدن و بخاطر کمر درد و ازدحام جمعیت نتونستن ادامه بدن
نشستند گوشهای و با حسرت رفتن شهید جمهور رو نگاه کردند
مربوط به تشیع تهران هست
لیلا حبیبی | تهران
🌿 @akasbanoo_ir
آماده ام بگم من یک رای اولی بودم که به شما رای دادم خوشحالم که رای من عاقبت به خیر شد 😔
سارا سادات حسینی | کرج | دوم خرداد
🌿 @akasbanoo_ir
یادته اون صبح رو؟!
همون روزی که به زور داشتن بیدارت میکردن
ولی یه جمله به چه سرعتی تو رو به سالن رسوند؟
_«میگنحاجقاسم شهید شده»
مگه چقدر میشناختیش که اینطور باریدی؟!
مگه چند بار دیده بودیش که اینطور شکستی؟!
غریبه آشنا بود
ما غریبه های آشنا زیاد داریم...
ما کشور غریبه های آشناییم
غریبه ای به نام محسن حججی
غریبه ای به نام محسن فخری زاده
غریبه ای به نام حسن تهرانی مقدم
غریبه ای به نام علی خلیلی
غریبه ای به نام محمدرضا زاهدی
و حال غریبه ای با نام ابراهیم رئیسی
فکر نکن نام این غریبه ها مختص دفاع مقدس و سوریه و جنگ هستند؛
ما غریبه هایی داریم در کشور خود،در حال خدمت به هم وطنانشان اذن شهادت گرفتند
حانیه فلاح | گلزار کرمان |دومینروز ازسومینماهِسال۱۴۰۳
🌿 @akasbanoo_ir
امیدهای انقلاب، یکصدا میخوانندند
... راه رجا بسته نیست
گرچه رییسی برفت
مانده به جا غیرت
در رگ ما مرد و زن
زین آتش باغی خواهد دمید
با خون ابراهیم شهید
کوثر لک | شهر ولایتمدار بوشهر | تاریخ بهیادماندنی ۱۴۰۳/۰۳/۰۳
🌿 @akasbanoo_ir
با توان کم و اندکم که نمیتوانستم حرکت کنم، انگار دستی از سمت خودشان مرا از زمین بلند کرد...
با اینکه زمان گذشته بود و چیزی تا تشییع نمانده بود، دلم را سپردم دست خودشان
و راهی شهر قم شدم.
فرصت اندک بود به جمکران رسیدیم
و انگار اینبار هم شهدا به دلِ تنگ و بیقرار من نگاهی کرده بودند...
با دو ساعت تاخیر شهدا به جمکران رسیدند...
و این قاب روزیِ منِ نالایق گردید💔🥀
سفرتان به سلامت
#آقای_رئیس_جمهور_شهید
#آقای_وزیر_خارجه_محبوب
#هئیت_همراه
ارسالی از گمنام جامانده از شهدا
🌿 @akasbanoo_ir
نرسیدم
طبق معمول
هیچوقت نتونستم برای بدرقه برم
باید یه کاری میکردم
برای دل خودم
بسماللهالرحمنالرحیم
.
.
.
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمدٍ وَ آلِ مُحمدٍ وَ ابْعَثْ ثَوابَها اِلی قَبرِ ...
بدریه السادات ابوئی | تهران،گوشه تنهایی | ۰۳/۰۳/۰۳
🌿 @akasbanoo_ir
همه منتظرت بودند
از بچه های کوچک تا پیرزن های تسبیح به دست...
حتی آسمان هم منتظر بود
اگر نگاه به آسمان میکردی بغض های پنهانی ابرها را، میتوانستی حس کنی...
نفس ها حبس بود و بغض ها نگه داشته می شدند...
تا که انتظارها به سر آمد
خادم امام رئوف
و شهیدان خدمت آمدند
و مدتی بعد ابرها با بغض هایشان شهدا را بدرقه کردند
و حرم دوباره بارانی شد🥀💔
#شهید_جمهور
#شهید_ابراهیم_رئیسی
#شهید_مالک_رحمتی
باقری | ۱۴۰۳/۳/۳ | مشهد
🌿 @akasbanoo_ir