113. اخلاص ميرزا على آقا شيرازى
شهيد مطهرى درباره اين استاد بزرگ مى نويسد: هروقت به قم مى آمد علماى طراز اول قم با اصرار از او مى خواستند كه منبر برود و موعظه كند منبرش بيش از آنكه (قال) باشد (حال) بود. از امامت جماعت پرهيز داشت. سالى در ماه مبارك رمضان با اصرار زياد او را وادار كردند كه آن ماه در مدرسه صدر اصفهان اقامه جماعت كند. با اين كه مرتب به نماز جماعت نمى آمد جمعيت بى سابقه اى براى اقتدا شركت مى كردند. جماعت هاى اطراف خلوت شد او هم ديگر ادامه نداد.
#اخلاص
114. اخلاص آيت الله مدرسى يزدى
آيت الله حاج محمود مدرسى يزدى كارهايى را انجام مى دادند كه ديگران انجام نداده بودند به عنوان نمونه مردم ايشان را به جهت ساختن سرويس هاى بهداشتى مذمت مى كردند ايشان مى فرمودند عيب ندارد برخى مى روند مسجد مىسازند تا مردم نماز بخوانند ما نيز مى خواهيم سرويس بهداشتى درست كنيم تا مشكلى از مردم حل شود.
#اخلاص
112. نور اخلاص
يكى از شاگردان آيت الله بهاء الدينى مى گويد: درس رسائلى در حجره آقا در مدرسه فيضيه برقرار بود چندى گذشت تعداد شاگردان بيش از وسعت حجره شد بنابر اين به مدرس و سالن زير كتابخانه فيضيه رفتيم. با اين حال روز به روز بر تعداد طلاب افزوده مى شد. يك روز هنگامى كه استاد قصد ورود به مجلس درس داشتند تعدادى از افراد به خاطر كمى جا بيرون ايستاده بودند ناگهان ديديم كه حضرت آيت الله بهاء الدينى قبل از آن كه وارد مجلس درس شوند و بدون اينكه با كسى صحبتى كنند برگشتند!! و فردا اعلام شد كه درس تعطيل است چند نفر از افرادى كه سابقه شاگردى بيشترى در خدمت استاد داشتند و علت تعطيلى درس را جويا شدند استاد فرمود: درسى كه براى نفس باشد نبودن آن بهتر از بودنش است بدبخت كسى است كه با ديدن چند شاگرد براى خود شخصيتى قائل شود درسى كه براى خدا نباشد چه فايده اى دارد؟.
#اخلاص
115. وظيفه شناسى امام امت
امام امت در دوران زعامت آيت الله بروجردى، سكوت كرد و گرد مسائل سياسى نگشت و كارى جز تدريس و تأليف، نداشت. در حالى كه انتظار مى رفت كه نويسنده كتاب كشف اسرار، آن افكار سياسى را در اين فضاى نيمه باز سياسى، تعقيب كند، ولى برعكس، جز سكوت و قلم زدن و تربيت شاگرد، به چيزى نپرداخت. نكته آن اين است كه وى مرد خدا بود. سخن گفتن و سكوت او، بر محور وظيفه مى گشت.
#اخلاص
117. آيت الله مرعشى متوسل به اهل بيت (عليه السلام)
يكى از وصاياى آيت الله مرعشى نجفى اين بود كه: «پس از مرگ، جنازه ام را روبروى مرقد مطهر بى بى فاطمه معصوم (عليهماالسلام) قرار داده و در اين حال، يك سر عمامه ام را به ضريح مطهر، و سر ديگر را به تابوت بسته، به عنوان دخيل، و در اين هنگام مصيبت وداع مولاى من حسين مظلوم با اهل بيت طاهرينش را بخوانند» كه اين وصيت اجرا شد.
#اخلاص
104. دورى از شهرت
سيد على قاضى در گرماى آفتاب بعدازظهر شهر نجف كه همه به سردابها پناهنده مى شدند به حرم مى رود تا ديگران مانع خلوت و راز و نياز او نباشند و در نماز امام جماعت نمى شود و در مورد تقليد، مردم را به ديگران ارجاع مى دهد در آن زمان تازه ضبط صوت آمده بود، طلبه اى مى خواست سخرانى ايشان را در درس ضبط كند وقتى متوجه شدند به آن طلبه فرمودند با كمال شرمندگى و اعتذار بر من منت گذاريد و به درس ديگرى برويد.
#اخلاص
116. اخلاص آيت الله گلپايگانى
هنگامى كه در يكى از نواحى شيراز زلزله شد آيت الله گلپايگانى به جهت همدردى و كمك به مردم آن منطقه وجهى را به وسيله يكى از اقوام خويش فرستادند تا به وسيله آقاى حق شناس در ميان مردم توزيع شود و تاكيد كردند كه مواظب باشيد مطلب منتشر نشود و روزنامه ها متوجه نگردند كه اين مبلغ از طرف ما مى باشد كه بخواهند بنويسند.
#اخلاص
120. آيت الله مشكينى و كمك به طلبه
آيت الله مشكينى مى گويد: يك روز 5 ريال پول بيشتر نداشتم روزى در خيابان راه مى رفتم. يكى از طلبه ها به من گفت 5 ريال قرض مى خواهم به او دادم چند قدمى رفتم يكى از همشهري ها به من رسيد موقع خداحافظى 5 تومان به من داد طلبه ديگرى آمد 5 تومان مى خواست پول را به او دادم بعد از مدتى شخصى 50 تومان به من داد ناگهان اين آيه به ذهنم رسيد (من جاء بالحسنة فله عشر امثالها) بعد هرچه دعا كردم يك نفر بيايد 50 تومان را بگيرد تا 500 تومان بشود دعا مستجاب نشد.
#اخلاص
118. تأثير سخن
آيت الله اراكى فرمودند مرحوم آخوند ملا محمد كبير پدر آقا ضياء عراقى در اطراف سلطان آباد قطعه زمينى داشتند كه در آن زراعت مي كرد به ايشان خبر دادند زراعتها آتش گرفته ايشان قرآن را به دست گرفته روبه آتش ايستاد گويداى آتش اين نان اهل و عيال من است تو را به اين قرآن قسم مى دهم كه زراعت مرا نسوزانى در حالى كه همه خرمنها و زراعتها خاكستر شده بود زراعت ايشان سالم مى ماند.
#اخلاص
119. تاثير سخن آيت الله ميرزا جوادآقا تهرانى
آقاى طاهايى گويد: من روزى در خدمت آيت الله ميرزا جوادآقا تهرانى بودم، دو نفر براى طرح شكايتى نزد ايشان آمده بودند، آن كه شاكى بود وقتى خواست مسئله خود را عنوان كند آقا فرمودند: اجازه بدهيد من چند كلمهاى صحبت كنم بعد شما بفرماييد، سپس اينگونه آغاز نمودند: «وَ لَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ «. يعنى بدى و
نيكى مساوى نيستند، بدى را به نيكى دفع كن، پس در اين هنگام آن كه دشمن توست، دوست صميمى تو خواهد شد تا اين آيه را ايشان خواندند و ترجمه شد يك مرتبه اشك از ديدگان آن دو نفر فرو ريخت، برخواستند و يكديگر را در آغوش كشيدند و گفتند: ما ديگر با هم دشمن نيستيم، دوست و برادريم وشكايتى نداريم.
#اخلاص
94. اخلاص مرحوم سلطان آبادى
محدث قمى گويد ملافتحعلى سلطان آبادى گويد روش من اين بود هرشخصى از دوستان اهل بيت كه از دنيا مى رفت و من از فوت او مطلع مىشودم چه او را ميشناختم و يا نمي شناختم دو ركعت نماز در شب دفن براى او مي خواندم. و كسى از اين كار من آگاه نبود تا اينكه روزى يكى از دوستان مرا ملاقات كرد و گفت
ديشب فلان شخص را در خواب ديدم گفت وقتى از دنيا رفتم. در عذاب بودم تا اينكه دوركعت نمازى كه فلانى خواند و اسم شما رابرد آن دوركعت نماز مرا نجات داد وقتى آن شخص از من پرسيد اين چه نمازى است روش خود را بيان كردم.
#اخلاص
106. اخلاص شيخ آقا بزرگ تهرانى
صاحب كتاب ارزشمند الذريعة وقتى به عظمت كتاب الغدير علامه امينى واقف مى شود از خدا مى خواهد تا باقيمانده عمر او را به صاحب الغدير علامه امينى بدهد. تا كار تأليف الغدير به اتمام رسد.
#اخلاص