eitaa logo
🌸 آخرین خورشید ولایت 🌸
196 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
33 فایل
🔸بی اذن توهرگز عددی صد نشود بر هرکه نظر کنی دگر بد نشود 🔹زهرا، تو دعا کن که بیاید مهدی زیرا تو اگر دعا کنی، رد نشود اَلَّلهُم‌عجِّل‌‌لِوَلیِڪَ‌‌الفرَج کانال شهدایی ما: @shohaday_110 خادم کانال: @abasaleh_almahdi313 تبادلات : @La_15h
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 🌷امام صادق (علیه‌السَّلام) فرمودند : 🌟 بعد از مرگ هیچ پاداشی به انسان نمی‌رسد ، مگر در سه چیز : 1) صدقه‌ای که در زنده‌ بودنش جاری ساخته است، مانند: پلی که ساخته و هنوز استفاده می‌شود. ‌2) سنتی را احیاء نموده باشد تا زمانی که به آن سنت عمل می‌شود. 3) فرزند صالحی که برای او استغفار می‌نماید. 📚الامالی شیخ‌صدوق     ╭═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╮   @Akharinkhorshid ╰═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╯
❇️ سعید بن جبیر می‌گوید حضرت علی بن الحسین علیه السّلام فرمود: 🔸 در قائم ما روشی از هفت پیغمبر هست. از آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و ایوب و محمد صلوات اللّه علیهم. ✳️ روشی که از آدم و نوح دارد عمر طولانی، ✳️ از ابراهیم ولادت پنهانی و گوشه‌گیری از مردم، ✳️ از موسی بیم و غیبت، ✳️ از عیسی اختلاف مردم درباره او، ✳️ از ایوب گشایش بعد از گرفتاری، ✳️ و از محمد صلّی اللّه علیه و آله قیام به شمشیر است. (۱) ⬅️ موعودی که جهان در انتظار اوست، صفحه ی ۱۳۶ (۱). کمال الدین‌ ج ۱، ص ۴۳۹، 📜 فی القائم منا سنّه من سبعه انبیاء: سنّه من آدم و سنّه من نوح و سنه من ابراهیم و سنه من موسی و سنه من عیسی و سنه من ایوب و سنه من محمد صلوات اللّه علیهم. فاما من آدم و نوح فطول العمر، و اما من ابراهیم فخفاء الولاده و اعتزال الناس، و اما من موسی فالخوف و الغیبه، و اما من عیسی فاختلاف الناس فیه، و اما من ایوب فالفرج بعد البلوی، و اما من محمد صلّی اللّه علیه و آله فالخروج بالسیف. ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮     @Akharinkhorshid ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
🌱آن نور مبین که در جبین ما هست... آن نور یقین که در دلِ آگاه است.... 🌱این جمله‌ی نور بلکه نورِ همه نور... از نورِ محمّدِ رسول الله است... ╭═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╮   @Akharinkhorshid ╰═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╯
مولای غريبم دلم عجیب گرفته است، اگر بیایی یک آسمان حرف نگفته برایت دارم، می‌خواهم غم‌ های یک عمر را در آغوش تو یکجا زار بزنم ... امید دل تنهایم برگرد ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮     @Akharinkhorshid ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
44.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‼️سرّی از اسرار دعای برتعجیل فرج 🎤استاد حسین یوسفی الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮     @Akharinkhorshid ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تمام آفرینش بی‌ تو باشد جسم بی‌جانی بیا با یک نظر بر خلق، اعجاز مسیحا کن ... 💕 ╭═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╮  @Akharinkhorshid ╰═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
می‌خواست غزل فاصله را کم کند اما انگار که این فاصله‌ها کم شدنی نیست‌...💔 ╭═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╮  @Akharinkhorshid ╰═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔮امام زمان را با چه لفظی صدا کنیم که برگردن و بامحبت نگاهمون کنند ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮     @Akharinkhorshid ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
❇️ توسل به امام زمان (عج) و حل مشکل رزمندگان در دفاع مقدس 🔰 جلسه‌ای داشتیم. وقتی که از جلسه برگشتیم، شهید - محمد - بروجردی (از بنیانگذاران سپاه پاسداران و فرماندهان ارشد آن) به اتاق نقشه رفت و شروع به بررسی کرد. 🌌 شب بود و بیرون در تاریکی فرو رفته بود. ساعت دو نیمه شب بود، می‌خواستیم عملیات کنیم. قرار بود اول پایگاه را بزنیم، بعد از آنجا عملیات را شروع کنیم. جلسه هم برای همین تشکیل شده بود. با برادران ارتشی تبادل نظر می‌کردیم و می‌خواستیم برای پایگاه محل مناسبی پیدا کنیم. بعد از مدتی گفت‌وگو هنوز به نتیجه‌ای نرسیده بودیم. باید هر چه زودتر محل پایگاه مشخص می‌شد و الا فرصت از دست می‌رفت و شاید تا مدت‌ها نمی‌توانستیم عملیات کنیم. چند روزی می‌شد که کارمان چند برابر شده بود و معمولاً تا دیروقت هم ادامه پیدا می‌کرد. خستگی داشت مرا از پای در می‌آورد. احساس سنگینی می‌کردم، پلک‌هایم سنگین شده بود و فقط به دنبال یک جا به اندازه خوابیدن می‌گشتم تا بتوانم مدتی آرامش پیدا کنم. بروجردی هنوز در اتاق نشسته بود، گوشه‌ای پیدا کردم و به خواب عمیقی فرو رفتم. قبل از نماز صبح از خواب پریدم. بروجردی آمد توی اتاق، در حالی که چهره‌اش آرامش خاصی پیدا کرده بود و از غم و ناراحتی چند ساعت پیش چیزی در آن نبود. دلم گواهی داد که خبری شده است. رو به من کرد و پرسید: 🔸 نماز امام زمان (عج) را چطور می‌خوانند؟ ▫️ با تعجب پرسیدم: 🔹 حالا چی شده که می‌خواهی نماز امام زمان (عج) را بخوانی؟ ▫️ گفت: 🔸 نذر کرده‌ام. ▫️ و بعد لبخندی زد. گفتم: 🔹 باید مفاتیح را بیاورم. مفاتیح را آوردم و از روی آن چگونگی نماز را خواندم. نماز را که خواندیم، گفت: 🔸 برو هرچه زودتر بچه‌ها را خبر کن. ▫️ مطمئن شدم که خبری شده وگرنه با این سرعت بچه‌ها را خبر نمی‌کرد. وقتی همه جمع شدند گفت: 🔸 برادران باید پایگاه را این‌جا بزنیم. ▫️ همه تعجب کردند. 🗺 بروجردی با اطمینان روی نقشه یک نقطه را نشان داد و گفت: 🔸 باید پایگاه این‌جا باشد. ▫️ فرمانده سپاه سردشت هم آنجا بود. رفت طرف نقشه و نقطه‌ای را که بروجردی نشان داده بود، خوب بررسی کرد. بعد در حالی که متعجب بود لبخندی از رضایت زد و گفت: 🔷 بهترین نقطه همین جاست، درست همین جا، بهتر از این‌جا نمی‌شود. ▫️ همه تعجب کرده بودند. دو روز بود که از صبح تا شام بحث می‌کردیم، ولی به نتیجه نمی‌رسیدیم؛ حتی با برادران ارتشی هم جلسه‌ای گذاشته بودیم و ساعت‌ها با همدیگر اوضاع منطقه را بررسی کرده بودیم. حالا چطور در مدتی به این کوتاهی، بروجردی توانسته بود بهترین نقطه را برای پایگاه پیدا کند؟ یکی یکی آن منطقه را بررسی می‌کردیم، همه می‌گفتند: 🔷 بهترین نقطه همین‌جاست و باید پایگاه را همین جا زد. ▫️ رفتم سراغ برادر بروجردی که گوشه‌ای نشسته بود و رفته بود توی فکر. چهره‌اش خسته نشان می‌داد، کار سنگین این یکی دو روز و کم خوابی‌های این مدت خسته‌اش کرده بود. با این‌که چشم‌هایش از بی‌خوابی قرمز شده بودند ولی انگار می‌درخشیدند و شادمانی می‌کردند. پهلوی او نشستم، دلم می‌خواست هرچه زودتر بفهمم جریان از چه قرار است. گفتم: 🔹 چطور شد محلی به این خوبی را پیدا کردی، الان چند روز است که هرچه جلسه می‌گذاریم و بحث می‌کنیم به جایی نمی‌رسیم. ▫️ در حالی که لبخند می‌زد گفت: 🔸 راستش پیدا کردن محل این پایگاه کار من نبود. ▫️ بعد در حالی که با نگاهی عمیق به نقشه بزرگ روی دیوار می‌نگریست ادامه داد: ▪️ شب، قبل از خواب توسل جستم به وجود مقدس امام زمان (عج) و گفتم که: 🔘 ما دیگر کاری از دستمان برنمی‌آید و فکرمان به جایی قد نمی‌دهد، خودت کمکمان کن. ▪️ بعد پلک‌هایم سنگین شد و با خودم نذر کردم که اگر این مشکل حل شود، به شکرانه نماز امام زمان (عج) بخوانم. بعد خستگی امانم نداد و همان جا روی نقشه به خواب رفتم. ✨ تازه خوابیده بودم که دیدم آقایی آمد توی اتاق. خوب صورتش را به یاد نمی‌آورم. ولی انگار مدت‌ها بود که او را می‌شناختم، انگار خیلی وقت بود که با او آشنایی داشتم. آمد و گفت که: 🔶 این‌جا را پایگاه بزنید. این‌جا محل خوبی است. ▪️ و با دست روی نقشه را نشان داد. به نقشه نگاه کردم و محلی را که آن آقا نشان می‌داد را به‌خاطر سپردم. از خواب پریدم، دیدم هیچ کس آنجا نیست. بلند شدم و آمدم نقشه را نگاه کردم، تعجب کردم، اصلاً به فکرم نرسیده بود که در این ارتفاع پایگاه بزنیم. ▫️ و خلاصه این‌گونه و با توسل به وجود مقدس امام زمان (عج) مشکل رزمندگان اسلام حل شد. ⬅️ برگرفته از: امام زمان (علیه السلام) و شهدا، سلیم جعفری، ص ۴۹. به نقل از: آقای شفیعی. منبع: ماهنامه موعود شماره ۹۲ 🏷 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮     @Akharinkhorshid ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
💢اگر دوستش داری! ✨بايد به امام زمانت علیه‌السّلام محبّت پيدا كني! بايد او را دوست بداري! اگر دوست داشتي، صفحه‌ی وجودت عوض مي‌شود! ✨اگر دوست داشتي، او را بزرگش مي‌كني! تو بچّه‌ات را دوست مي‌داري، دلت مي‏خواهد توي هر مجلس، نام بچّه‌ات برده شود، تعظيم از فرزندت شود، و او بزرگ شود! در هر مجلسي دلت مي‏خواهد كارهاي برجسته‌ی بچّه‌ات را به گوش مردم برساني! ✨اين‌ها همه معلول محبّت است! اگر يك سر سوزن محبّت به امام ‏زمان علیه‌السّلام پيدا كني، آب و نان از دهانت مي‌افتد، ذكر جلال و جمال و فضائل و كمالات و عظمت او از دهانت نمي‌افتد.🌱 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮     @Akharinkhorshid ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯