🧕 دختر خانمی روی تابوت یکی از شهدای غواص نوشته بود: پدرم را قانع کن #چادر بپوشم...
#حجاب_عفاف
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ مجری میپرسه : مگه دامنهای کوتاه و شلوارهای تنگ چه مشکلی دارن؟
🔹 پاسخ جالب محمدعلی کِلِی ، قهرمان بوکس جهان رو ببین و صفا کن !
#روز_عفاف_حجاب
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ اعتراف رابرت مرداک برای نابودی خانواده ایرانی :
رابرت مرداک: بدحجابی باید از طریق بازیگران در جامعه ایران تزریق شود !
بعد که یه مدت ماهواره هارو جمع
میکردن میگفتن چرا ماهواده ها را جمع میکنید ....
مردم هیچوقت نفهمیدن و نمیفهمن
که این ماهواره و فضای آلوده ی مجازی
واسه خانوادشون سم و سرطانه ...
#عفاف_حجاب
#رابرت_مرداک_یهودی
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
29.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️افشاگری حجتالاسلام عالی در شبکه افق
👀 برنامه رابرت مرداک سلطان رسانههای غربی برای زنان ایرانی
👨🦰 مردهای ایرانی را قورباغه پَز می کنیم
#رابرت_مرداک_یهودی
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ رابرت مرداک کیست ؟
⭐️ قسمت اول ⭐️
رابرت مرداک صهیونیستی میگه:
هویت مقدس مادر نباید در ایران وجود داشته باشه
ماهواره شروع ماجرا بود در دهه 70
الان هر بچه ای گوشی و تبلت دستشه
تو دست هر بچه شیعه ای یک ماهواره است و فضای گسترده تر از ماهواره در دستان اوست؛ از سایت های پورن، بازی های قماری و خشن که چندین مرحله را باید سپری کنه؛ تا مرحله نهایی در قلب یک کودک 3 ساله به بعد مراحل خشونت را در قالب بازی طراحی کردند
سایت های پورن و فحشا منابع جاسوسی غربی و اطلاعاتی اند
طرف با ورود به سایت ها بلافاصله گوشیش تبدیل میشه به یک جعبه ی جاسوسی برای نظام سلطه، برای سرویس های اطلاعاتی غربی و با این سایت ها نظرسنجی میکنند
ولی درباره رابرت مرداک
در ادامه ...
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ رابرت مرداک کیست؟
⭐️ قسمت دوم ⭐️
🔵 كيث رابرت مرداک " در 11 مارس 1931 در "ملبورن " استراليا به دنيا آمد. پدر "مرداک " يك روزنامهنگار كهنهكار بود كه كار خود را به عنوان يك خبرنگار بخش سياسي براي روزنامه "عصر ملبورن " استراليا شروع كرده بود.
مرداک " تاكنون 3 بار ازدواج كرده است.
او براي اولينبار با "پاتريشيا بوكر " در سال 1956 ازدواج كرد و از او داراي يك فرزند دختر شد اما اين ازدواج ديري نپاييد و در سال 1960 به طلاق كشيده شد.
او طي چند سال روزنامه "ديلي ميل " (Daliy Mail) سيدني را خريد و در سال 1964 اولين روزنامه ملي استراليا يعني "The Australian" را به آن ملحق كرد.
مرداک هوسران دو هفته بعد از اين ماجرا در سن 69 سالگي با سومين همسر خود يعني "وندي دنگ " 31 ساله ازدواج كرد كه از وي داراي دو فرزند دختر است.
هماكنون رابرت مرداک با داشتن يك امپراطوري رسانهاي و رياست چندين رسانه معتبر و مشهور جهان در نيويورك آمريكا زندگي ميكند . او در ابتدا كار خود را روي روزنامهها و مجلات متمركز كرد ولي پس از اينكه به اهميت و نقش رسانههاي (ديداري - شنيداري ) پي برد، بيدرنگ به اين حوزه قدم گذاشت و امروزه با دارا بودن بيش از 300 رسانه در سراسر جهان، يك امپراطوري رسانهاي را تشكيل داده است.
مرداک كه در فكر بنا نهادن يك امپراطوري رسانهاي بود در سال 1958 اقدام به سرمايهگذاري اندكي در روزنامه "ساندي تايمز " كرد.
ادامه دارد ...
#رابرت_مرداک_یهودی
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ رابرت مرداک کیست؟
⭐️ قسمت سوم ⭐️
در سال 1960 نيز "NSW" (يك روزنامه حومه شهري با 24 صفحه) و همچنين "ديلي ميرور " (Daily Miror) در سيدني و "Truth" در "ملبورن " را خريد. رابرت 2 سال بعد، 25 درصد سهام ايستگاه شبكه 9 استراليا در سيدني و ملبورن و ايستگاه تلويزيوني "Wollangong" را خريداري كرد.
مرداک براي مديريت رسانههاي خود از تمام ضربهها استفاده ميكرد. او در مدت كوتاهي توانست روزنامه "سان " را به يك تابلو جنجالي تبديل كند. بدين وسيله كه به طور مرتب "صفحه سوم " روزنامه را به عكسهايي از زنان زيبا اختصاص ميداد كه اين كار باعث قطعي شدن شهرت مرداک به عنوان يك صاحبرسانه شد.
*فعاليت مرداک در آمريكا
مرداک علاوه بر مالكيت چندين رسانه در استراليا و انگليس به دنبال جاي پايي در بازار رسانهاي آمريكا بود و كار خود را با خريد روزنامه "سان آنتونيو نيوز " (SanAntonio News) در سال 1973 شروع كرد.
مرداک با اشتهاي سيريناپذيري اقدام به تأسيس "نشنال استار " (National Star) كرد و روزنامه "نيويورك پست " (New york Post) آمريكا را به ملبغ 30 ميليون دلار خريد و براي خريد مجلههاي "Newyorkو VillageVoiceو New west" حاضر شد مبلغ 26 ميليون دلار بپردازد و ميليونها دلار صرف خريد چندين نشريه ديگر كرد.
مهمترين اقدام مرداک راهاندازي شبكه تلويزيوني "فاكس " (Fox) در آمريكا بود. او در طول دهه 1980 مرتبا اقدام به خريد شبكههاي تلويزيوني متعدد ميكرد.
ادامه دارد...
#رابرت_مرداک_یهودی
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ رابرت مرداک کیست ؟
⭐️ قسمت چهارم ⭐️
در اوايل دهه 1990 اقدام به توسعه امپراطوري رسانهاي خود در انگليس و آسيا نمود و چندين شبكه ماهوارهاي را خريد يا تأسيس كرد و سالیان بعد فعال در (از جمله تهیه کنندگی شبکه فارسی وان)
در طول مدت كوتاهي "نيوز كورپورشين " به يكي از سودآورترين شركتهاي جهاني تبديل شد به طوري كه تنها در سال 2002 مجموع درآمدهاي آن به 17 ميليارد دلار رسيد. مرداک در طول سالهاي 2000 تاكنون بارها اقدام به خريد و فروش چندين رسانه معتبر دنيا اعم از شبكههاي تلويزيوني، ماهوارهاي و كابلي، روزنامه، مجله، شبكههاي راديويي و اينترنتي و ... كرده است.
رژيم صهيونيستي:
مرداک به عنوان يك صهيونيست، هميشه متوجه اتفاقات و رويدادهاي داخلي و منطقهاي اسرائيل و در راستاي صهونيسم بينالمللي نيز بوده و سعي كرده كه اهداف و راهبردهاي خود را به نحوي در حمايت از سياستهاي اسرائيل اعمال كند. او با "آريل شارون " دوستي خوبي داشت و در هنگام رقابت بين شارون و نتانياهو براي رهبري حزب ليكود در سپتامبر 2005 به شدت از او حمايت كرد و حتي در جريان سفر "شارون " به آمريكا در ژوئن همان سال براي وي ترتيب يك ضيافت شام را داد و به دفاع از ديدگاههاي او پرداخت.
ادامه دارد...
#رابرت_مرداک_یهودی
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ رابرت مرداک کیست؟
⭐️ قسمت پایانی ⭐️
جالب اینکه:
با توجه به شواهدي مانند يهودي بودن مادر و پدر بزرگ مادري مرداک و اينكه مادر وي سعي زيادي داشته تا به فرزند خود تعاليم يهودي بياموزد و همچنين طرفداري مرداک از اسرائيل و جناح راست صهيونيستي، شكي در ريشه يهودي بودن او باقي نميماند.
علاوه بر اين، رابطه تنگاتنگ مرداک با سازمانهاي صهيونيستي مانند "انجمن ضدافترا "، "موزه ميراث يهودي " در واشنگتن و غيره دليل بر اين مدعاست، لذا صراحتاً بايد گفت كه مرداک علاوه بر يهودي بودن يك صهيونيست تندرو است.
چنانچه "جرج پاتاكي " فرماندار سابق نيويورك ميگويد: هيچ روزنامهاي در آمريكا به اندازه "نيويورك پست " تحت سلطه مرداک از "اسرائيل " حمايت نميكند.
#رابرت_مرداک_یهودی
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ منظومه "خرو نرو" :
خرو نرو ره اشنا نرو ﺧﺮﻭ ره
ﭼﮑﻞ شه دامن چشمه ی ﺍﻭﺭﻩ
کوهی بندلوشونا پهنه ی کوه ره
مختاباد کشه ی کچک ﻭﺭﻮﺭه
زرجوشه دامنه اشکاره گوره
گله ورسبزعلفه نوج ﺑﺰﻭﺭﻩ
بندبن شه سینه ی گل کتو ره
بهارمسته کولکه عطروبوره
چکل شه بلندی دریوی اوره
مازرونه همنده ﺭﻭﺧﻨﻮﺭﻩ
خروته خنواره چتی ویندی
شاهبالوی اقاره چتی ﻭﻳﻨﺪﯼ
نروته بایعکلا ره چتی ویندی
خرج ه باصفاره چتی ﻭﻳﻨﺪﯼ
انارم وکو اسطلخ و وره پی
ﺩهمیونی ریکاره چتی ﻭﻳﻨﺪﯼ
خرو ﻧﺮﻭ ﺷﻤﺎ هر دِه اِسانی
اسه و رجه ره هر ده ﻭﻳﻨﺎﻧﯽ
شمه قامته دور هرچی جوونه
شمه دل گیرنه ا ورف و ﻭﺍﺭﻭﻧﻪ
دتایی سرماره شه تن نهیرنی
افتاب تق نزه ورف سرجا ﮔﻴﺮﻧﯽ
شمه گیسوکمونه اون بلندی
چکل ه یال ره دتایی ﺗﻮﺩﻧﻨﯽ
ونه ورف ره پایینی فرت ﺗﻮﺩﻧﻨﯽ
شندننی پایینه یخچاله روره
ونه بچابچا چشمه ی ﺍﻭﺭﻩ
ونه سنگ رجه خال و ختو ره
ونه اوپه ی اوجی نوج ﺑﺰﻭﺭﻩ
دیاری تلار سربند ره اشن نی
تمشتونه لم ه ونده اشن ﻧﯽ
کهله ی سر راهبد ره اشن نی
سنگده ی ولیک بن ره اشن ﻧﯽ
اون دیاری محله هارشیین خجیره
ممداباده سوزه هِمِند ﺧﺠﻴﺮﻩ
رسکت ه برج سر کلاه بشتنه
برق هائیت قندیل اون ﺑالاﺑﺸﺘﻨﻪ
چکل گننه ته حال خار ونخاره
چتربزه عاروس برمه ﻭﺍﺭﻩ
ونه دل بهیتا نومزه بیکاره
معطله جهاز دل ﺑﻴﻘﺮﺍﺭﻩ
چپون وگالشه مالداری بورده
همه بَروت بَیه تنه خاری ﺑﻮﺭﺩﻩ
چکل خرو ره خار دار سربه زیره
گمون نرو ونه زاری ﺟﺎﻣﻴﺮﻩ
خِرو جانِ ته و جانِ مِه نرو
تره سرزمبِه بِهِم ییلاقه ﮐﻮﻩ
شاعر :حسن رجبی ﺧﺎﻧﻘﺎﻫﯽ
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
📘شعر قدیمی و تقریبا فراموش شده تبری
البته با کمی تغییر :
اتا زنا بیه بز داشته
كلاه قرمز داشته
شه قایده راغون داشته
همه شو ميهمون داشته
هر جا شیئه دوغ خرده
باکله ره با پوست خرده
پیر زنای قرقری
وک دینگو لاقلی
وگ هاکرده بِمپری
وک بيه برمه گلی
وک بورده شاه پلی
شاه دیه نماز کرده
چک چکه دراز کرده
شه ریشِ مرقاض کرده
شاه بوته جان خاخر
برمه نكن ثوابه
وچونه دل كبابه
وچون بوردنه گدایی
نيتنه پول شاهی
بیتنه قندو چایی
مِرِه بَزِنی شونگ کِمِّه
گلدسته افشون کِمِّه
گلدسته ی نازِ گِرِه
گوشواره ی سازِ گِره
علی خان دوش فیهِ
لِک لِک كرده شه شیه
همه گتنه وه كيه؟
ماجان گته مه شيه
مه پلا و خرشیه
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
گردشگری آیینی در سوادکوه@diarko.pdf
1.25M
📝 تحلیلی بر آیینهای فرهنگی مذهبی بومی و نقش آن در توسعه گردشگری
آیین عید مردهها در شهرستان سوادکوه
پژوهشگران 👇👇
جعفر میر کتولی،
علی مهدی، زهرا میرزایی
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ منظومه چِکِل :
اثر استاد محمد علی کاظمی
⭐️ قسمت اول ⭐️
🔵 چکل سروده ایست در راستای ترویج فرهنگ و آداب و رسوم بومی و محلی مازندران .
چکل راز نگفته گالش ها و چوپانان جنگل های سوادکوه ی مازندران است که سنگینی آن تا همیشه بر دلها خواهد ماند .
چکل را باید هم سنگ با حیدر بابای شهریار در خلوت و جلوت خود به تعمق نشست و از آن بهره برد .
چکل فراوان معانی و تحلیل اجتماعی را در خود نهفته است که باید در نقد آن اساتید به هم بنشینند.
چکل را با همین احساس می بایست گفت که حضرت استاد کاظمی گفت .
چکل آیه خداوندیست که حضرت استاد کاظمی بسیار زیبا آن را برگزید و با او به راز و نیاز پرداخت .
شعر چکل :
دومبه چِکل تِه حال کار خوار هَسته
شاه سنگ بِن هَندا کولِک جار هَسته
نَروخِر وا دارنه و دیار هَسته
گِلر پِه یخچالِ هِدار هَسته
...........
تِه جان یال همه جا دیار هَسته
سنگسر و شهمیرزاد باره کو
سیاه کو و نیزوا کو و هیکو
کَمر پِشت و دِهمیون و اِنارم
گوگلی و تلاجیم و اسبه رو
اَرمون تِه ریگ چشمه بچا او
تِه پائین همندی گالش گو
کَتل تَش چِرک چیرک سَر شو
چَند خارِک خَسته تن ره کرده خو
هر وَره کِه هارِشِن تِه جان جانه
تِه جان جان چِکل چَنده جِوانه
اینوَر ویشه ، اُنور همند مرتع
فَریم تِه دامن روزی رسانِ
شِروین خوانه تِه وسته قصه باره
طَوری جِه حرف سَر دَوسته باره
نِواجِش بی یله گوش مَجی لا
حُسنی نارهِ هر آنچه هَسته باره
تِه خوب دوندی اِما چِتی گَت بَیمی
تی سا پِه لینگ وِشنا بِتیم دَئیمی
یا کَل چُو یار ، یا گوکِوه خال چیمی
از خُورد کی کار دِله گت بَیمی
خالکِ گوکِ لِنسه وِنه مار
خالک وَچه ، چو جِه بیِه تیمار
نِنِا سازکتین و بِوا هیمه چو
اَنده زونه اَمِه زَهله بُوره مار
بی زهله وچه ره کی نزنده کار
اِرباب و کدخدا، جاندار، پاکار
هَر کس راست بَی بیبو صِوی . . .
اِماره تا نِماشون وَرده بیغار
پی یِردل خِشه پسر بیه مَرد
حرف اِشنا وَچه خوار و اَهل درد
کَل خِشاله کِه گی کَل دَرِ شُوپه
دیگه نَدونده نوکر نَونِه مرد
اِرباب و کَدخدا هِم بَینه نُوکر
وِشُون هم داشتِنه شِه جِه آقاتِر
دمبا دم . . . . . . شینِه بالا
اَمه سَرمشقِ مشق همه جِه بَدتر
اِما جِه عاشقی دِل باد بِداهِن
چِشمه سَر یار دُوش آفَتو هِدائن
صِواحی کار نِماشو غِصهِ بار
هَمش در فِکر شیمی کی وَمبی پُول دار
غَزل ره بشورم هاکنم تیمار
شِه زن بیارِم بَوم عیال وار
عَروسی کِردمی با قَرض و قُوله
کاوی و بِز کُوله تا طِلا کُوله
همه رِه کُوشتی آبرو نَشوئِه
دِ روزی نیه اَمه دوش دیه جُولِه
بعد از بیست سال که دَهیمی قِراری
سی فرسخ راه پیاده شیمی ساری
اَمه مِزد اَندهِ نَیِه تا بَوه
رَشتی عَلیجه و قند و گَرماری
قِراری و، قِراری و، قِراری
اَمه لامیزه بِن نونِ بیغاری
دِ سال سربازی هم وِنه خِرشه
قِراری نونه اَمِجه کناری
بنافت جه تا فریم توری دَوستن
نماشون سَر دِواره دَگر دِسِتِن
کلک و پرچم ِسَر بَپِرسِتن
نُومزه بازی هاکردِن دَگردِسِتِن
اَتاگَتُ همه خُوردون بی شِلوار
اَتا سِر و هَمه کِندِس ولَیک خوار
اَتا خِشه و باقی صد غِصه بار
سِوار اَتا باقی بینه چار بدار
مرس . . . بند و اون وَنگ زَنون
مِرس و هَلی چال و دَم زَنُون
میرزا علی گوخسه و کِلوا نُون
تِلم بن صف کَشینِه کیجائون
قَد بِلند دیم اِسبه چِش سیو
دِل تَپ تَپ اَتا کَچه آش و اُو
مِرس کِلا وِشونه دوش پِر دو
بَتج بَتج تا سنگِده یکه دو
نا وِشونه کار مَعلومه نا اِقبال
سَر و دوش جِه کشنه هیمه و خال
یا گندم جار یا گرس جار یا تیل چال
یا دشت سر یا هیمه بن تیل چال
اون سِفت تن ده ساله بیه غِلوال
پیله بی نون بُوشه ایمون نِخوانِه
سِفره تیسا بُوشه مِهمون نِخوانه
تیم جار بَخِتن و شاه خُو بدیئن
کِلُوم حِیون خوانه انسان نِخواِنِه
اما جا خواستمی که جائی بوشه
فراخ نَوه اَتا کِرک کِلی بُوشِه
خَنده خِشالی قَصر سازنه
بِرمِه جاونه پیت کلی بُوشه
قَهرمون داشتمی اما کشتی گیر
اگر مشتی بیبو آخر خورده تیر
هَمه در بدر و سِلاب و اَسیر
نادون گَت بیمی نادون بیمی پیر
چپون لَه لِه زُوئه تا دِل نَتِرکِه
گالش کَلی دائه تا روز بگرده
لیلی جان و کَتولی و امیری
دست به دست دانه تا بِرمِه دَگردِه
بی خود نیِه همه جا چِشمِه دارنِه
زیارت سر جِه او سَر دَر ایارنِه
دئیه روز هرچه بِرمِه بِسُوتِه
بَمِرده روز گِل بِن چِش جِه وارنِه
هزاران سال . . . بازهم سو. . .
چِه شُوهائی مِثل مَر سیو بیه
اَتا سِتاره هم آرزو بیه
🔵 ادامه دارد...
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ منظومه چکل :
اثر استاد محمد علی کاظمی
⭐️ قسمت دوم ⭐️
نامرد وار کوشنه هر جا سُو بیه
کینگِ سوگرِ سو هِم پیدا نَیه
تَسبیح تیم هم اَتا شب نِما نَیه
هِوا دَم داشته اصلا وا نَیِه
طِلا هِی ونگ زوئه روز پیدا نَیه
مَشروطه بِموئه بَیه اِنقلاب
دِشمن فِراری و اِمارت خِراب
وِشنا نون وار و گت بیه سِلاب
اِفتاب در بِموئه بند بِمو شِلاب
دِ روز راحت نکرد دعوا سَر آیته
سَر تقسیم جا نِزاع دَر آیته
عوض کار برار تِفِنگ وَر آیته
آباد نَیه کیمِه ره خُون سَرهایته
دِشمن درجِه بورده رُوجین جِه بِمو
پالونِ دِم بِدا و زین جِه بِمو
شِره رِه دِم بِدا پُوتین جِه بِمو
اَتا جیف کَم بیه خورجین جِه بِمو
برار کُوشی بَد شَره دُوندی فال
پیرون با تِنِه این خار مِثال
اَتا بِنه که مال، شاخ زنَده مالِ
بِنه کَسر و گالش بَد وینده مالِ
چِکل دِنیا نَه سَر دانه نَه سامُون
انسان دِنیا اِمبی میرِ مبی حِیوُن
اَمه کار بدتر از پَریم قِرون
اِما گِج هَستِمی وِ بَیه بَد نُوم
مِرس سی شِلِک الآن گَت بَیه
بِلنِد بَینه کِلفت، اَبر جِه رَد بَیه
آن گت گت آدِمِا دیگر گَرد بَیه
خِشی و ناخِشی همه درد بَینِه
اَتا روز گُوتِنه مِه جان زِنا
چوسی شیه به اسب و خَر وِرزا
الآن دست اِشن اتا قُل هو والله
تا بوردی چش بزنی عمر تِموم
سَر و پوست گِل بِن ماچکِل شُومِه
مَردی زن وَرِنه زنا شی کِنِده
هَندا سال نَیه نُوم تِه گُومِه
چِکل تِه حال خوار و مِه حال نِخاره
تِه ور آفتاب ایِنجِه وارش باره
اُتول سِواری و شَق شَق دَمِتِن
دَست اِش دُشمن و اِزال بیکاره
دِشمن اَتا دِ تا نیِه این دوره
از بَس گَت پیدا نیه این دوره
بُم اَتُم دارنه اِرب اِشِنِه
میست و دِرُش صِوا نَیه این دوره
چِکل هم وقت پلنگ اِنه تِه کَلدوش
قِرنِه کِنده صحرا ره تَرس گرنه دوش
مال و مالدار جِه وَرنِه حِواس و هُوش
مِه شعر بی صِدا بَخون وِ نِه گوش
گَتی نا به قَد و نا قِد و قِرنِه
گَت اون هَسِته که خُورد دَست رِه گِرنِه
اگر ترس بِداهِن گتی ایارنِه
مُوزی دار گَت هَسِته موزی گلی یارنِه
ته گِسفِنک کیجا قَلعه و سَر چِک
گِسِفِند چِرا بَوردن آن چِک تِک
اون دَست وِرینده اُو چِک چِک
اون پُوست کِلا بُورد شاپو بِموُئِه
اُون لَمچوخا بُورده پالتو بِموئِه
چِرم شِره بُورده شِبر و بِموئِه
جان چُپُق بُورده اِشنو بِموئِه
گالش چَپون قِد کمتر بَیه
لله آهنی کتر بَیه
نُوکلِز و لاک هم چُوجِه بَیه
پِلاستیک همه جِه سر تِر بیه
مکتب شُوها گت بیه و با سواد
مِنم، فراوان و دَلیل داد و بیداد
وقتی وَچِه پیِر جِه گیرنِه ایراد
آخوند احمد ره دیگه کی کِنده یاد
آخوند احمد رِه خامبه یاد ها کِنم
فاتحه جِه وِرِه دِلشاد ها کِنم
چِکل وِستِه مِن چَندهِ بَسروئِم
سَر و دِل رِه چَندهِ ناخُن بَکُوئِم
دل دیم رِه چَنِده دندون بَجُوئِم
تِک ره میم هاکِنم و لال بَوئِم
چِکل اون سالها بُورده و دیگه نِنِه
او که پیشی شُونه پِشت نَشُنِه
اگر چِه پیروُن دِل خَلِه وِنه
همه حُسنی بَیِه دِل رِه خِش اِنِه
خَتنه کردن گوسفند کُشون و شِواش
کت بین با کِلوا نُون و دِو آش
زِمستُون گرس شِله و تِرشی آش
دهم روز پِلا بِن گِسفِند لاش
مُحرم بِمو بُو رَخت کِردِنه عَلم
بِرنجی بُوق جِه مِردِم رِه کِرِدِنِه جَم
کِت کِته بینِه صَفِدر عموی جمع
سیو کِتری جِه چائی کِردنِه دَم
هَرکه مِزدیر بیبو دُوش گیته علم
آقا سِلام شیمی تا تَپوک دَم
شاه سلام و آقا سلام گُوتِمِی
سِلام دامی عَلم سَر بیِه خَم
سید اسماعیل حسین حسین خُوندسته
زیارت سر دَستِه اَتی مُوندسِتهِ
فاتحه رِه سَید میرعِماد خُوندسِته
عربی رِه وِ چَنده خوار دونِستِه
پیر مردها تَکیه دِله سِه به چار
یا صحبت کدخِدا یا میرشِکار
اَتی چپق اَتی کشینِه سیگار
میرزا عیسی گپ زوئِه چَندهِ خوارخوار
کِت کِته سینه زوُنِه سَقا نِپار
اُون کِه سینه صدا هِدا بو خوار خوار
جلو دَیه باقی رِه زُوئِه کِنار
خنده رِه قِرد دامی دل نِوه کَتار
قَتلِ شو صبح صادق وا نَوهِ
اَندهِ گوتِمی تا صبح وا بَوهِ
صِواحی نُون و شیر دانِه اِمارِه
بَئِیتِه گلی رِه دوا بَوه
عروسی و عزایی فَرق نَکردِهِ
دِ سه روز تن اگر راحت ها کِرده
حِنا بَندون بیه عاشورایِ شُو
باتی هر روز امه تن کار ها کرده
امروز جمعه فِردا شَنبه نِداشتِه
وَرف وارش یخ و دَمِه نِداشتِه
مالداری با زراعت جان هِشته
اتا شُو اَمه سَر سَرین نِهِشتِه
عروسی روز سِرنا دایرهِ دَمبِک
لوتی گیته دارون چرخ زوئه پشتک
نواب خاله . . . مَجمِه وِنه تِک
شاه وزیر کا جِم وَچون خِردِنِه کِتِک
میوه روش بِموبُو اما گیتِمی پَر
هِی دعوی کِردمی مارهِ سَر و وَر
قِیمت دُونه و میوه بِرابر
مارون دونه دانِه میوه دوش سَر
میوه ره گاز زُومی با فِنی زک
🔵 ادامه دارد....
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ منظومه چِکِل:
اثر استاد محمد علی کاظمی سنگدهی
⭐️ قسمت سوم ⭐️
اَتی پیله اَتی دست و اَتا تِک
بی مار گس . . . چِش پِر اَسری
وچون شِه نیم خِرد رِه دانِه وِنه تِک
چِکل ته دل سَر چند تا ستاره
اسپهبد مَرزبان تِه یادگاره
وِنه حرف سخن دِنیا رِه مَشتِه
بَنوشتِن و بِهِشتِن چنده خواره
آدم یک روز اِنه یک روز هم شُونِه
میان این دِ روز چند تا مِقومِه
مِقوم وِرگ و . . . گِوسفِند گو
مِقوم آدم هم در گپ گوته
اگر گِم بوئهین گِم خِدائی
میون نُوم مگم نینه جِدائی
روات پل خراب از کار دنیا
همیشه زِندوئه شیخ بهائی
جانِ چِکِل تِه زا زِکا جِگردار
شیر نرو پلنگ سون و تفنگ دار
ازین بَد هم ماروُن جِه تِه مَرد بیار
مَرد خوامی مَرد جِه دنیا پایدار
دُمبه چکل طالب تِره یاد اِنه
تِه جان گوش هَندا وِنِه داد اِنه
وِنه زاری بلبل رِه فِریاد اِنه
بَعد طالب کی چِکِل جِه شاد اِنه
اون سَر جِری طالب طالب خوندنه
وشِه دِل طالب یاد موندِنه
شِه سرنِوشت رِه وِنه جُور بَدیئن
خوار خوار هارشی طالب رِه هم مُوندنِه
چِکِل وقتی ته تن کَل بِز لُو شُونِه
تِه پَهن سینه جِه اِشکارگُو شُونِه
بهار اِنه و تِه تَن عطر و بو شُونِه
عسل ماز شَهدسِته از کندو شُونِه
سِلِک تِه دامن دِله خُو شُونِه
چَپون لَلِه زنده و غم فِرو شُونِه
گالش گو دُوشنه شیر اَفتُو شُونِه
گوِ شیر دِله کُولِک بُو شُونِه
گوکِ پِه چو خِزنه بِرمِه خُو شُونِه
مِختباد پیر وُنه چِشِ سُو شُونِه
چَتِر بَزِه عاروس رَخت اُو شُونِه
دوماد تور کِله دُوش چِکِ لُو شُونِه
تِلم خُونِش اِنه ماست جِه دُو شُونِه
مُنتظِر وَچِه خَستِه خُو شُونِه
ابر دل گیرنِه وِنِجِه او شُونِه
کوه رِه وَرف پُوشِنِه صحرا خُوشُونِه / ...
مِره یاد بیار وُ مِه شِعر رِه یاد دار
که از من نُوم تِه بَیه وا جار
الآن هسته بهار پنجاه و چار
تِه در قاف و مِن اینِجِه میُون غار
که دشت شیر نَر بَیئه بیکار
اِشکم مِزدی وَچون وِستِه کِمِبه کار
رَفِقُون همه شُون هَستِنِه سِوار
جِواب سِلام رِه نَدنِه خوار خوار
🔵 پایان 🔵
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ منطومه مازندرانی " تقی و معصومه" :
🔵 منظومه عاشقانه قدیمی ای در میان مردم سوادکوه مازندران رواج دارد که منظومه تقی و معصومه نام دارد و اسم کامل تر آن " تقی نوروزی (جنگن ) و معصومه باکری " است. مردم سرزمین سوادکوه ( شیرگاه، زیراب، پل سفید و روستاهای توابع آن ) معتقدند که این منظومه بر اساس یک اتفاق واقعی سروده شده است و به سال های 1270 تا 1280 خورشیدی باز می گردد. زمانی که ساکنین آن سرزمین تنها و تنها از طریق دامداری و کشاورزی روزگار خود را می گذراندند و ارتباطی تنگاتنگ با طبیعت داشتند. شاید یکی از عوامل مهمی که باعث می شود در این نقطه از ایران، افسانه ها ، منظومه ها و سروده های عاشقانه زیادی در میان مردم سینه به سینه منتقل شود، همین نکته است.
از جمله اشعار معروف مازندرانی، یکی اشعار مازندرانی " طالب آملی" است که در میان خود مازندرانی ها به "طالبا" شهرت دارد و دیگری منظومه عاشقانه " منوچهر و زهره " و نیز " تقی و معصومه " . فریده یوسفی، یکی از ساکنین سواد کوه، کتابی تحت عنوان " فرهنگ و آداب و رسوم سوادکوه" نوشته است که در سال 1380 جایزه کتاب برگزیده پانزدهمین جشنواره روستا را از آن خود کرد. این پژوهشگر حوزه مردم شناسی، منظومه "تقی و معصومه" را همراه با برگردان فارسی آن در کتاب خود آورده است .
بر اساس این کتاب پژوهشی، داستان عاشقانه"تقی و معصومه" از این قرار است: معصومه دختر زیبارو و مهربانی بود که به همراه دو برادرش در روستای "لدار" بندپی زندگی می کرد. روزی میان دو برادر اختلافی رخ می دهد و یکی از برادرها به همراه خواهرش معصومه از "لدار" کوچ می کند و به "چاشتخوارون" لفور می رود. تقی که از اهالی "چاشتخوارون" است، با دیدن او دل از کف می دهد. عاشقش می شود و از برادرش حسین می خواهد که "معصومه" را برای او خواستگاری کند. اما برادر تقی هم در حقش کوتاهی می کند و به خواستگاری نمی رود. دو سال می گذرد و تقی هر روز بیشتر از پیش به معصومه دل می بندد. تا این که یک روز در ایام نوروز می بیند که معصومه و برادرش بار سفر بسته اند تا دوباره به ده خود باز گردند. آنها بی خبر می روند و تقی آشفته و پریشان حال می شود. تقی تاب نمی آورد و پس از مدت کوتاهی بار و بنه می بندد و به دنبال آن ها به راه می افتد.
روزهای سختی را در میان جنگل ها می گذراند، مریض می شود و از روستاهای "گل کتی" ، "کهلوچال" و " شیخ موسی" می گذرد و بالاخره به "لدار" می رسد. وقتی به آنجا می رسد، می گردد و زن برادر معصومه را پیدا می کند. به او التماس می کند که معصومه را برای او خواستگاری کند اما دیگر کار از کار گذشته است و معصومه را به عقد کسی در آورده اند. نامزد معصومه از طایفه "گلا" بود. طایفه ای جنگجو که در چوبزنی مهارت تمام داشتند. زن برادر معصومه او را مجاب می کند که به دهکده خود باز گردد و فکر معصومه را برای همیشه از سرش بیرون کند. تقی از "لدار" خارج می شود اما به ده باز نمی گردد و آواره و سرگردان می شود.
او از "لدار" به "لارجون" و از آن جا به "آمل" می رود تا بلکه فکر معصومه از سرش بیرون بیاید. اما نه تنها عشق او کمرنگ نمی شود، بلکه تاب و توان را از او می رباید. تقی پس از دو ماه سرگردانی به ده خود باز می گردد. مدتی که می گذرد شوهر معصومه که دامدار بود و مدام همراه با گله در حال کوچ به مرتع ها و جنگل های مختلف بود، معصومه را به محلی در نزدیکی "چاشتخوارون" لفور می آورد و او را در " گردنه سر" مسکن می دهد.
دو سال از این ماجرا می گذرد که یک روز در ایام نوروز، برای تقی خبر می آورند که معصومه سر زا مرده است. شوهر معصومه همراه با گله در کوچ بود. تقی با سرعت خود را به بالین معصومه می رساند. نوزاد مرده او را در همان "گردنه سر" دفن می کند. پیکر معصومه را نیز با خود به امامزاده حسن می برد و برایش سوگواری می کند و از آن پس بر سر هر کوی و برزن که می رود و هر گوش شنوایی که پیدا می کند، داستان عشق نافرجام خود به معصومه را باز می گوید.
قدیمی ها معتقدند که چون خود تقی سواد نداشته است او سوز دل خود را به شعر می خواند و برادرش حسین، که او هم بی سواد بوده است، از بر می کند.
🔵 ادامه دارد...
#منظومه_تقی_معصومه
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ منظومه مازندرانی " تقی و معصومه " :
⭐️ قسمت دوم ⭐️
🔵 سالهای سال از آن اتفاق می گذرد اما اشعار سوزناک تقی در غم دوری از معصومه ورد زبان تمام عشاق آن منطقه می شود تا این که در سال 1352 یعنی حدود هفتاد یا هشتاد سال پس از عشق نافرجام معصومه و تقی ، یکی از اهالی " چاشتخوارون" لفور این منظومه را از دهان یکی از اهالی سالمند، بر روی یک نوار ضبط می کند و بدین ترتیب این منظومه فولکلور ثبت و ضبط می شود.
مردم می گویند، تقی آنقدر به عشق معصومه پایبند می ماند که هرگز ازدواج نمی کند و سالها بعد، از روی یک درخت سقوط می کند و در عالم دیگر به وصل معصومه می رسد. مردم این منطقه از مازندران برای عشق هایی از این دست که تمام زندگی یک انسان را تحت الشاع خود قرار می دهد ، یک اسم دارند. آنها به این نوع عشق می گویند:
سیو عشق. یعنی عشق سیاه...
منظومه باقی مانده"تقی و معصومه" 46 بیت است. برخی از ابیات این منظومه از این قرار است:
ای داد بیداد و ای برادرون
معصومه باکر من چقدر مهربان بود
به نام دختر دلبندم به سخن در می آیم
همه با قلم [بیان می کنند] و من با گوشه زبان .... جستجو کردم اما نام تو را نیافتم.
به بالای تپه" گل کتی" دام بگذاشتم
نردبان ببندم و به آسمان بروم
و دامان خدا را بگیرم
ای داد بیدا و ای برادران
معصومه باکر من چقدر مهربان بود محمد(ص) بر تخت سلیمان نشسته بود
اول حضرت علی(ع) و بعد فرزندانش [گفتم:] امر خیر هست و پشیمان نمی شوید/ بیایید و کار را یکسره و آسان بکنید مرتضی علی با ذولفقارش/ به دنیا بیاید و کار را به انجام برساند ... در خانه نشسته بودم و در فکر و خیال/ دختر دلبندم به بندپی رفته است ...
ای داد بیداد به چه کاری دچار شدم؟!/ پای پیاده به لدار رفتم خدمت برادر جانش رفتم/ [زنش پرسید:] در این وقت روز چه کار داری؟ گفتم: تو صاحب اختیار هستی/ خواهر شوهرت مجرد است،چه خیالی دارد؟ وسایلش را سوار ده چهارپا کرد/ و مرا جا گذاشت . به دنبالش آمدم... اوایل فروردین ماه به جستجویش آمدم/ عاشق گم کرده ام و به لاریجان رفتم به بازار آمل رفتم/ قطرات باران از لا به لای موهایم می چکید پیغام تو را به کلاغ و کبوتر می دهم / که معصومه باکر مرا به میدان بیاورید... اول بهار به محل کوچ رفتم / اسب سفیدم را رکاب و دهنه زدم اسماعیل را قاصد بفرستم/ دده نازبانو را خبر کنم خاله و خواهرزاده آخرین دیدار را انجام دهند/دو نفر بر یک بالین [مرگ] افتادند بروید و به ننه گوهر من بگویید/ دو شمع برای دختر دلبندم روشن کند... دیگر از محله آن طرف کوه گذر نمی کنم/ چون آن که روسری سفید داشت را دیگر نمی بینم در " شلقرائیچ پرتاس" و " منسر آروس پل" / هر کجا که نشسته باشم درد دل می کنم از چه کسی خبر لیلی خودم را بگیرم؟/ سراغ لیلی من در زیر خاک است
🔵 پایان 🔵
#منظومه_مازندرانی_تقی_معصومه
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
اخبار لفور
✳️ داستان "طالب و زهره" : ⭐️ قسمت پنجم ⭐️ 🔵 طالب با همین رجزخوانی ها خود را به دشت کرسنگ می رساند
✳️ داستان "طالب و زهره" :
⭐️ قسمت ششم (پایانی) ⭐️
🔵 زهره به خانه بر میگردد ومادرخوانده از او می پرسد کجا بودی ؟ زهره هم پاسخ می گوید وخوابش را هم برای مادرخوانده تعریف می کندو به او اعتراض می کند که این لقمه را تو برایم برداشتی وتو پدرم را مجاب کردی که مرا به قادر بدهد،مادر خوانده هم می گوید این حرفها بی فایده است،چرا که بزرگانت نشستند وتفاهم کردند و تصمیم گرفتند.
طالب،پس از چند روز استراحت واستفاده از داروهای طبیب بهتر می شود،یکی از این روز ها که طالب خیلی بهتر شده بود و احساس سلامت می کرد،تور ماهیگیری گرفته وکنار رودخانه می رود ومشغول ماهیگیری می شود،طالب یک ماهی آزاد درشت گرفته بود وخیلی خوشحال وخندان شده بود که ناگهان دید تنی چند از دختران که اتفاقا زهره هم در میان آنهاست به رودخانه نزدیک می شوند،زهره با دیدن طالب نزد او می آید،طالب ماهی آزادی را که گرفته بود در میان ظرفی که در دست زهره بود می گذارد،آنها کنار هم می نشینند ومشغول گپ وگفت می شوند ( بنا به روایتی می گویندکه این عاشق ومعشوق چنان سرگرم گفتگو بودندکه شب آمد و صبح شد وآنها نفهمیدند) زهره به طالب گفت سرمایه قادر چشمهای پدرم را کور کرده وپدرم جز این به چیزی دیگر نمی اندیشد،طالب هم قول داد که یکی دو شب دیگر با مقداری طلا وتحفه نزد پدر زهره برود وزهره را خواستگاری کند ....
زهره همراه با ماهی آزاد درشتی که طالب به او داده بود به خانه بر میگردد،مادرخوانده از او سوال میکند این ماهی را ازکجا آوردی؟زهره پاسخ میدهد که طالب برایم گرفته ، مادرخوانده می گوید : هیچ می دانی اگر پدر و برادرت بفهمند که تو دیشب بیرون از خانه بودی خونت را حلال می کنند ؟ زهره هم پاسخ می دهد:من عاشق طالبم،بدون او نمی توانم زنده بمانم،حال اگر قرار است مرا به طالب ندهند،باداباد ، بگذار مرا بکشند که این مرگ درنظرم شیرینتر است،زهره به مادرخوانده توضیح می دهد که فردا شب طالب می آید منزل ما و مرا از پدرم خواستگاری میکند.
مادرخوانده با خود چاره اندیشی میکند که چگونه باید این دو را از هم دور کنم ؟! فکری به سرش می زند و به زهره می گوید : پس این ماهی را ببر و در سرداب بگذار تا وقتی که طالب امشب می آید از همین ماهی برایش شام تهیه کنیم و حسابی برای زهره زبان میریزد،زهره هم از همه جا بی خبر،تصور میکند که مادرخوانده را بر احوال او رحم آمده است.
طالب طبق قول و وعده ای که داده بود ، به خواستگاری زهره می آید و با اصرار پدر زهره برای شام می ماند،مادرخوانده زهره به دخترش می گوید تو آن ماهی را برای طالب سرخ کن من هم برایش برنج می پزم،زهره هم که از حضور طالب در آن خانه مست و سرخوش بود به دیده منت قبول کرده و کار انجام می دهد .
مادر خوانده،بدور از چشم زهره،داخل غذای طالب سم می ریزد ( البته با هماهنگی پدر زهره ) و طالب از همه جا بی خبر ، سرخوش از غذای معشوق،سرزنده از شور عشق،با اشتهای زیاد آن غذا را می خورد ، طالب پس از چند لقمه می فهمد که چه بلایی بر سرش آوردند و با حالی خراب،در حالی که به درب و دیوار می خورد و گاهی بر زمین می افتاد از خانه زهره بیرون می رود.
طالب از آنجا رفت و خود را به خانه پدر رسانید و باز پدر حکیم آورد و القصه باز هم طالب جان سالم به در برد،پس از چند روز که طالب حالش بهتر شده بود،دل شکسته و نحیف و دل آزرده از ستمکاری معشوق ( چرا که طالب می اندیشید زهره هم در جریان موضوع بوده،چرا که غذای طالب را زهره به او داده بود ) با خود تصمیم گرفت که از آمل برود،با خود اندیشید از آمل می روم به لاریجان،به تهران،شاید به اصفهان،بلکه این عشق احمقانه از سرم برود،چرا باید من عاشق دختری از تیره چلاوی بشوم که اینچنین رسوای خاص و عامم کند وسرانجام نیز با دستان خودش جام زهر به من تعارف کند؟!
طالب بیخبر از آمل می رود وکسی از او نشانی نداشت،زهره از همه جویای طالب می شود ولی هیچ نشانی بدست نمی آورد ( در باب جستجوی زهره در پی طالب اشعار بی نهایت زیبایی وجود دارد که به لهجه مازنی است)،از طرفی پس از موضوع مسمومیت طالب،زهره هم اقدام به خودکشی میکند ولی متوجه شده و جلوگیری می کنند و همین اقدام به خودکشی های زهره موجب می شود که قرار و مدار عروسی زهره و قادر نیز به هم بخورد،سالها گذشت و زهره نشانی از طالب بدست نیاورد و ناگزیر ازدواج کرد .
پس از گذشت سالها،اندک اندک اخباری از طالب می رسید که طالب به هندوستان رفته و با دختر پادشاه هند ازدواج کرده است و حاصل این ازدواج دو بچه است و روزی از روزها خبر مرگ طالب در هند به آمل می رسد ومتعاقبا هم خبر به گوش زهره می رسد،زهره برای شستشوی لباس به لب رودخانه میرودوپس از آن دیگر هیچکس زهره را نمی بیند....
🔵 پایان 🔵
#داستان_طالب_زهره
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
اخبار لفور
🎙 #قسمت_بیست_و_چهارم از #کتاب_دکل 📚 #کتاب_صوتی_دکل 🔊 اولین مستند داستانی گام دوم انقلاب به قلم رو
25.mp3
5.29M
👈 #قسمت_بیست_و_پنجم از #کتاب_دکل
📚 #کتاب_صوتی_دکل 🔊
اولین مستند داستانی گام دوم انقلاب
به قلم روح الله ولی ابرقوئی
ناشر : انتشارات شهید کاظمی
« حتماً کتاب رو خوب بشنوید»
⏳ مدت: ۵ دقیقه ۵۸ ثانیه
💾 حجم: ۲ مگابایت
میکس و مسترینگ:
حسین سنچولی
🎙گویندگان:
علیرضا سمیع زاده
سید علی حسینی زاده
تولید شده در واحد هنر و رسانه مسجد امیرالمومنین با همکاری اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان استان قم
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌀 پیش بینی وضع هوای مازندران
( تاریخ صدور : سه شنبه 20 تیر 1402 )
✅ امشب ( سه شنبه شب 20 تیر ) :
بتدریج از سمت غرب استان با #رگبار_باران☁️☔️
...........
✅ چهارشنبه 21 تیر :🌥☔️
#کاهش_نسبی_دما گاهی با #رگبارباران و وزش باد
❗️#بارش در #شهرهای_غربی با مقدار و شدت #بیشتری پیش بینی می شود.
...........
✅ پنجشنبه 22 تیر :🌦🌤
#رگبار_پراکنده بتدریج با کاهش ناپایداری
...........
✅ جمعه و شنبه 23 و 24 تیر :🌤
#صاف_تا_نیمه_ابری
...........
✅ یکشنبه 25 تیر :
#نیمه_آفتابی🌤
❗️از اواخر روز ابری بتدریج با #رگبارپراکنده☁️🌂
...........
✅ دوشنبه 26 تیر :☁️☔️
ابری گاهی با #رگبارباران و وزش باد
⚠️ در صورت تغییرات نقشه ها ، تغییرات پیش بینی نیز در روزهای آینده اطلاع رسانی می شود.
حسینجان نیری اهنگر #کارشناس هواشناسی
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🆘🆘⛈⛈⛈⛈⛈⛈⛈
هشدار جوی سطح زرد شماره 16 هواشناسی مازندران مورخه 1402/04/20-
توصیف سامانه مورد انتظار: تقویت جریانات خنک و مرطوب شمالی و عبور امواج در تراز میانی جو
زمان فعالیت: از اواخر وقت سه شنبه تا بعدازظهر پنجشنبه
نوع مخاطره: بارندگی(گاهی رگبار باران)، کاهش دما ، وزش باد و با احتمال رعدوبرق
منطقه اثر: سطح استان
اثر مخاطره: احتمال آبگرفتگی بویژه در شهر های غربی استان - کاهش دید و ریزش سنگ در محورهای کوهستانی
توصیه: احتیاط در تردد جاده ای ، عدم اسکان درکنار رودخانه ها و پرهیز از صعودکوهنوردان به ارتفاعات و سایر اقدامات پیشگیرانه....
✳️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
اخبار لفور
✳️ #دعای_روز_سهشنبه : بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُلِله وَالْحَمْدُ حَقُّهُ كَمَ
✳️ #دعای_روز_چهارشنبه :
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
🤲 الْحَمْدُلِله الَّذِى جَعَلَ اللَّيْلَ لِباساً، وَالنَّوْمَ سُباتاً، وَجَعَلَ النَّهارَ نُشُوراً، لَكَ الْحَمْدُ أَنْ بَعَثْتَنِى مِنْ مَرْقَدِى وَلَوْ شِئْتَ جَعَلْتَهُ سَرْمَداً، حَمْداً دائِماً لَايَنْقِطعُ أَبَداً، وَلَا يُحْصِى لَهُ الْخَلائِقُ عَدَداً.
🤲 اللّٰهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ أَنْ خَلَقْتَ فَسَوَّيْتَ، وَقَدَّرْتَ وَقَضَيْتَ، وَ أَمَتَّ وَ أَحْيَيْتَ، وَأَمْرَضْتَ وَشَفَيْتَ، وَعافَيْتَ وَ أَبْلَيْتَ، وَعَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَيْتَ، وَعَلَى الْمُلْكِ احْتَوَيْتَ؛ أَدْعُوكَ دُعَاءَ مَنْ ضَعُفَتْ وَسِيلَتُهُ، وَانْقَطَعَتْ حِيلَتُهُ، وَاقْتَرَبَ أَجَلُهُ، وَتَدَانَىٰ فِى الدُّنْيَا أَمَلُهُ، واشْتَدَّتْ إِلَىٰ رَحْمَتِكَ فاقَتُهُ، وَعَظُمَتْ لِتَفْرِيطِهِ حَسْرَتُهُ، وَكَثُرَتْ زَلَّتُهُ وَعَثْرَتُهُ، وَخَلُصَتْ لِوَجْهِكَ تَوْبَتُهُ، فَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيِّينَ، وَعَلَىٰ أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، وَارْزُقْنِى شَفاعَةَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَلَا تَحْرِمْنِى صُحْبَتَهُ، إِنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ.
🤲 اللّٰهُمَّ اقْضِ لِى فِى الْأَرْبَعاءِ أَرْبَعاً: اجْعَلْ قُوَّتِى فِى طَاعَتِكَ، وَنَشَاطِى فِى عِبَادَتِكَ، وَرَغْبَتِى فِى ثَوَابِكَ، وَزُهْدِى فِيَما يُوجِبُ لِى أَلِيمَ عِقَابِكَ، إِنَّكَ لَطِيفٌ لِمَا تَشَاءُ.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانیاش همیشگی است
🤲 ستایش خدا را که شب را پوشش و خواب را مایه آرامش و روز را زمینه تکاپو قرار داده، ستایش فقط شایسته توست که مرا از خوابگاهم برانگیختی و اگر میخواستی خوابم را جاودان میساختی، ستایش دائم که هرگز پایان نیابد و سپاس بیکران که آفریدگان از شمارش آن ناتواناند.
🤲 خدایا! ستایش تنها شایسته توست که آفریدی و سامان دادی و اندازه مقرر نمودی و فرمان دادی و میراندی و زنده کردی و بیمار نمودی و درمان کردی و بهبودی عنایت فرمودی و فرسوده ساختی و بر عرش هستی استیلا یافتی و بر فرمانروایی جهان چیره گشتی؛ تو را میخوانم همچون کسی که وسیلهاش ناکارا گشته و رشتهی چارهاش گسسته و مرگش نزدیک شده و آرزویش در دنیا کاستی یافته و سخت بر رحمت تو نیازمند گشته و حیرتش بر اثر کوتاهی فزونی یافته و لغزش و افتادنش فزونی یافته و بازگشتش بهسوی تو خالص شده است، پس بر محمّد خاتم پیامبران و بر خاندان پاکیزه و پاکنهاد او درود فرست و شفاعت محمّد (درود خدا بر او و خاندانش باد) را روزیام فرما و از همنشینی با او محرومم مساز، همانا تویی مهربانترین مهربانان.
🤲 خدایا! در چهارشنبه چهار حاجت مرا روا ساز: نیرویم را در طاعت خود و نشاطم را در بندگی خویش و رغبتم را در پاداشت و بیرغبتیام را در آنچه موجب عذاب دردناک توست قرار ده، همانا تو به هر که بخواهی مهربانی.
🤲 آمین یا رب العالمین 🤲
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
Https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
اخبار لفور
✳️ #زیارت_روز_سهشنبه: 🌹 زیارت روز سهشنبه اختصاص دارد به سه امام معصوم ( امام سجاد ، امام باقر ،
✳️ #زیارت_روز_چهارشنبه :
زیارت روز چهارشنبه اختصاص دارد به امامان معصوم ،امام موسی بن جعفر و امام رضا و امام جواد و امام هادی (ع)
در زیارت آن بزرگواران بگو:
بسم الله الرحمن الرحیم
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْلِيَاءَاللّٰهِ
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا حُجَجَ اللّٰهِ
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا نُورَ اللّٰهِ فِى ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ،
السَّلامُ عَلَيْكُمْ، صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْكُمْ وَعَلَىٰ آلِ بَيْتِكُمُ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، بِأَبِى أَنْتُمْ وَأُمِّى، لَقَدْ عَبَدْتُمُ اللّٰهَ مُخْلِصِينَ، وَجَاهَدْتُمْ فِى اللّٰهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّىٰ أَتاكُمُ الْيَقِينُ، فَلَعَنَ اللّٰهُ أَعْداءَكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَجْمَعِينَ، وَأَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللّٰهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ.
يَا مَوْلاىَ يَا أَبا إِبْراهِيمَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ
يَا مَوْلاىَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِىَّ بْنَ مُوسىٰ
يَا مَوْلاىَ يَا أبا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ
يَا مَوْلاىَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ،
أَنَا مَوْلىً لَكُمْ، مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَجَهْرِكُمْ، مُتَضَيِّفٌ بِكُمْ فِى يَوْمِكُمْ هٰذَا وَهُوَ يَوْمُ الْأَرْبَعاءِ، وَمُسْتَجِيرٌ بِكُمْ، فَأَضِيفُونِى وَأَجِيرُونِى بِآلِ بَيْتِكُمُ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام بر شما ای دوستان خدا
سلام بر شما ای حجتهای خدا
سلام بر شما ای نور خدا در تاریکیهای زمین
سلام بر شما، درودهای خدا بر شما و بر خاندان پاکیزه و پاکتان، پدر و مادرم فدایتان، بهراستی خدا را خالصانه پرستیدید و در راه خدا آنچنانکه شایسته بود جهاد کردید تا آنکه مرگ به سویتان آمد، لعنت خدا بر دشمنانتان از تمام پریان و آدمیان، من بهسوی خدا و بهسوی شما از دشمنانتان بیزاری میجویم.
ای سرور من، ای ابا ابراهیم موسی بن جعفر
ای سرور من، ای ابا الحسن علی بن موسی
ای سرور من، ای ابا جعفر محمّد بن علی
ای سرور من، ای ابا الحسن علی بن محمّد، من دلبسته شما هستم، ایمان دارم به نهان و آشکار شما، در این روز شما که روز چهارشنبه است از شما درخواست پذیرایی دارم و به بارگاه شما پناه میجویم، پس مرا پذیرا باشید و پناهم دهید، به حقّ خاندان پاکیزه و پاکتان.
🤲 آمين يا رب العالمین 🤲
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
Https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
اخبار لفور
✳️ #دعای_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها_در_روز_سه_شنبه درباره محیط ها و موضع گیری ها : بسم الله الرحمن
✳️ #دعای_حضرت_زهرا_سَلامُ_اللهِ_عَليها_در_روز_چهارشنبه در مورد حفاظت و پوشش :
بسم الله الرحمن الرحیم
🤲 اللّهُمَّ احرُسنا بِعَینِک الَّتی لا تَنامُ و رُکنِک الَّذی لا یُرامُ و بِأَسمائِک العِظامِ، وصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِهِ، وَاحفَظ عَلَینا ما لَو حَفِظَهُ غَیرُک ضاعَ، وَاستُر عَلَینا ما لَو سَتَرهُ غَیرُک شاعَ، وَاجعَل کلَّ ذلِک لَنا مِطواعاً، إنَّک سَمیعُ الدُّعاءِ قَریبٌ مُجیبٌ .
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
به نام خداوند بخشنده و مهربان
🤲 خداوندا! ما را با دیدگانت که خواب بر آن مسلط نمی شود، و ستون محکمت که خم نمی گردد، و به نام های بزرگ و با عظمتت محافظت کن و بر محمّد و آل او صلوات فرست و برای ما حفظ کن آنچه را که اگر دیگران بخواهندحفظ کنند، از میان می رود، و بر ما بپوشان آنچه را که اگر جز تو بپوشاند ، بر ملا می شود و همه اینها را برای ما مایه فرمانبرداری خودت قرار ده،
که تو شنوای دعا و از هرکس به من نزدیک تر و اجابت کننده درخواست ها هستی.
بحار الأنوار : ج ۹۰ ص ۳۳۹ ح ۴۸
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
Https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹