✳️ زندگینامه شهید ولیالله گلی :
منبع : «فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»
الف)تولد و کودکی :
1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :
ولی الله گلی
2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:
9/11/1341 ـ پاشاکلا (سوادکوه )
3- نام و شغل پدر :
کربلایی آقا ـ کارگر ذوب آهن
4- نام و شغل مادر:
کشور ـ خانه دار
5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:
7 فرزند ـ سومی
6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :
از لحاظ اقتصادی در شرایط سختی بودند و از لحاظ اعتقادی خانواده ای مذهبی بودند.
7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):
ــــــــــــ
8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــ
ب)تحصیلات:
1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :
پاشاکلا ، دهکلان ـ منور کلا
2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :
امیر صفری ـ زیرآب
3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :
آیت الله کاشانی ـ زیرآب
4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه :
دانشجوی کارشناسی ـ دانشجوی رشته زبان خارجه ـ مرکز تربیت معلم شهرستان مهرگان
5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :
اوقات فراغت در کارهای کشاورزی به خانواده کمک می کرد .
6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :
دانشجو بودند که به شهادت رسیدند .
پ)سربازی :
1- خدمت سربازی : ـــــــــ
2- یگان اعزام کننده : ـــــــــ
3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــ
ت ) ازدواج :
1-وضعیت تاهل
متأهل
2- نام همسر و تاریخ ازدواج :
فاطمه سرمدح (عباس نژاد ) ـ 1/4/1360
3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):
1 فرزند ـ زینب
4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):
رفتارش با پدر و مادر خوب بود ، تابع آن ها بود و در کار کشاورزی و دامداری به آن ها کمک می کرد ، فرزندش را ندیده بود ولی رابطه ی بسیار مهربانانه و با محبت با همسرش داشت .
ث)شغل شهید :
1- شغل رسمی و شغل فرعی : ـــــــــ
2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــ
3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــ
ج) فعالیت های انقلابی :
1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ـــــــــ
2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــ
3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :
سوادکوه ـ شرکت در راهپیمایی
4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :
اولین کسی بود که عضو پایگاه مقاومت شهید مدرس روستای خود، پاشاکلا شده بود ، برپایی مراسم دعا ، تشویق جوانان به فعالیت های مذهبی
5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــ
ح) سوابق جبهه :
1- حضور در جبهه :
حضور داشت.
2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :
یکبار ـ 4/12/1362 ـ به منطقه مهران (چنگوله )
3- مجموع مدت حضور در جبهه :
حدود 10 روز
4- مسئولیت در جبهه :
رزمنده (بسیجی )
5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــ
6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــ
7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :
چنگوله ، 16/12/1362 ـ اصابت ترکش خمپاره به سر
8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :
22/12/1362 ـ روستای پاشاکلا
ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:
1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)
ویژگی های شهید از دیدگاه خانواده :
اهل مطالعه به خصوص کتاب های مذهبی ، روحیه ی آرامی داشت، اهل کمک کردن به خانواده بود ، اهل قرآن و نماز و دعا بود ، اهل برپا کردن دعای کمیل و مراسمات مذهبی بود ، فردی صبور بود ، خوش اخلاق بود ، عصبانی و تند مزاج نبود و حجاب را خیلی توصیه می کرد .
🌹 شهدا را یاد کنید با ذکر یک صلوات 🌹
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ وصیتنامه شهید ولیالله گلی :
خدایا!من خواهانم شهادتم،نه به این معنا که از زندگی خسته شده ام ویا خواسته باشم از این دنیا فرار کنم..بلکه می خواهم گناهانی که انجام داده ام به وسیله رنج کشیدن در راه تو وریختن خونم به خاطر تو پاک گردد.
به جبهه رفتنم به خاطرهوای نفس نبود بلکه به خاطر احساس مسئولیت در برابرخدا و رسول خداورهبر انقلاب،امام خمینی،و شنیدن پیام حسین گونه او بود.
شما ای پدرومادروبرادروخواهروهمسر! (( اوصیکم بتقوی الله)) شما را به ترس از خدا دعوت می کنم.این دنیا برای کسی باقی نبوده وبرای من وشما هم همین طور خواهد بود.
ای پدرومادر!شما این حقیقت رابدانید که بی صبری در سوگ شهیدبه دشمنان در راه رسیدن به اهداف شوم خودکمک می کند و صبرواستقامت شما چشم آنها را کور می کند.
به شما خانواده عزیزم توصیه میکنم که از خط امام وخط ولایت فقیه منحرف نشوید و همیشه پشتیبان امام وحکومت عدالت و جمهوری اسلامی باشید.درشهادتم گریه نکنید چون پیام رسانان کربلا،پیام شهدا را به ملّت حزب الله برسانید.
برادرانم!درسنگرعلم ومدرسه،فعالانه بکوشیدوبا هدف درس بخوانیدوهدفی در جهت رشد به سوی الله ودرس نخواندن شما،خیانت به جامعه و ملّت مستضعف ایران وبه آینده ایران اسلامی وانقلابی است،امروز ایران واسلام ما به جوانانی نیازدارد که بتواندبه وسیله ی نیروی خلاق خود دست به ابتکار بزنند.
🧕خواهران وهمسرم!حجاب را زینبی کنید زیرا عزت وزینت زن حجاب است.حجاب تنها مقنعه یا روسری سرگذاشتن نیست بلکه باید,در تمام شئون حجاب داشته باشیدوفرزندانی علی وحسن و فاطمه گونه،تربیت کنید.
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ نحوه شهادت ولیالله گلی:
🌹 شهیدولی الله گلی به همراه ۲۵ نفر در واحد خمپاره ۱۲۰ و ۸۱ و ۶۰ واحد سیار مینی کاتیوشا و واحد توپ 106مشغول خدمت بود. آنها به همراه سایر رزمندگان در ساعت 5 صبح روز ۱۳۶۲/۱۲/۱۶ در دفع پاتک بعثی ها که به قصد تصرف دوباره محور ها و ارتفاعات چنگوله و تصرف مقر پشتیبانی چنگوله و پایگاه قرارگاه سید الشهدا از چندین محور به خاک میهن ما حمله ور شده بودند نقش جانانه ای داشتند و با رشادت و فداکاری تمام از کشور دفاع و سرانجام نیروهای حاضر در منطقه که مرکب از نیروهای بسیجی و عشایر کرد ایلام بودند پس از 10 ساعت درگیری توانستند نیروهای عراقی را متلاشی و دوباره به سر جای اول شان برگردانند.
حاصل شکست پاتک سنگین عراقی ها به ایران غنیمت گرفتن ۶ دستگاه تانک و ۲ دستگاه خودرو نظامی حدود ۱۷ اسیر و شماری کشته و زخمی و گرفتن بسیاری از سلاح های سبک آنها بود که به غنیمت رزمندگان اسلام در آمد و با آتش کشیدن چند دستگاه خودرو و تانک عملیات بعثی ها به شکست انجامید و در همین روز رزمنده شجاع و دلاور لفوری به خیل شهدای انقلاب اسلامی پیوست.
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ خاطراتی با شهیدولی الله گلی در سالهای حضور در جبهه های حق علیه باطل
نویسنده: محمد صابری ( ۱۳۹۱/۱/۹ )
⭐️ قسمت اول ⭐️
بی گمان اگر آفاق وسیع دلهایمان از آفتاب بی غروب نور و گرما نمی گرفت بدون تردید هیچ یک از ما پای در راه حق قدم این چنین نمی نهادیم ،ما را اجبار و اکراه به اینجا (جبهه) نکشانده است که دشواری ها راه بر ما ببندند، راه حق مخوف در بلایا و دشوارهاست وگرنه این چنین بود، کربلا را کربلا نام نمی نهادند ، آنکه با پای اختیار، قدم در طریق کربلا نهاده است می داند که اسرار جز به سرهای بریده فاش نخواهد شد و خون حرم ، سرّ سید الشهدا است که این نه رازیست که بر اغیار فاش نشود (کربلای جبهه ها یادش بخیر)
آنگاه که در تربیت معلم گرگان ، رشته آموزش ابتدایی مقطع کاردانی مشغول به تحصیل بودم که از طریق سپاه گرگان نماینده ای به حضور جمع دانشجویان آمد و عنوان کرد...
کسانی که مایل هستند به جبهه بروند می توانند ثبت نام کنندوبنده به دنبال چنین فرصتی بودم که بتوانم وظیفه خود را که دفاع از کیان و ارزش های انقلاب است ، ادا کرده و رسالت خود را انجام دهم . حضور در سنگر دفاع مقدس ، همچون حضور در سر کلاس واجب بود و به فرمایش رهبر انقلاب امام خمینی تک تک احاد ملت واجب کفایی است چه از لحاظ مالی و چه حضور معنوی در جبهه ها شرکت کنند و تکلیف خودشان را ادا نمایند و بنده بار ها و بار ها از طریق تلویزیون حضور میلیونی را از رزمندگان بسیجی داوطلب به جبهه ها مشاهده می کردم و مشتاق روزی بودم که من هم بتوانم به جبهه بروم و افتخار حضور داشته باشم ودر جایی قدم می گذاشتیم که سراسر تربت پاک شهیدان است . شب قبل از اعزام از پدر و خواهرانم و اشنایان حلالیت طلبیده واز ان ها خداحافظی کردم و صبح روز 28/10/1362 با یک مینی بوس از طریق تربیت معلم به سپاه پاسداران گرگان منتقل و از آن جا از طریق اتوبوس با سایر نیرو های شرکت کننده که حدود 6 دستگاه اتوبوس بود با سلام و صلوات و بدرقه جمع کثیری از همشهریان عازم جبهه های نبرد شدیم در میان ما نیرو های خدماتی هم برای خدمت رسانی به برادران رزمنده نیز حضور داشتند از قبیل آشپز ، آرایشگر ، برق کش ، راننده ، تبلیغات چی ، خطاط ، نقاش ، مکانیک و ... . و بنده خیلی خوشحال و بی نهایت شوق حضور داشتم که مراسم بدرقه و خارج شدن از شهر گرگان تا ساعت 10 صبح طول کشید و ماموریت مان 145 روز در جبهه های حق علیه باطل ادامه پیدا کرد و صبح قبل از حرکت از طرف رادیو گرگان امدند تا با ما مصاحبه ای انجام دهند که خوشبختانه از من هم مصاحبه کردند و به سولات خبرنگار و گزارشگر رادیو جواب دادم و بعد از ان حدود راس ساعت 10صبح با تکبیر و صلوات برادران و خواهران از داخل شهر گرگان به سوی جبهه ها راهی شدیم .
🔵 ادامه دارد..
https://eitaa.com/akhbarelafoor
⭐️ قسمت دوم ⭐️
و حدود ساعت یک بعد از ظهر بعد از صرف نهار وخواندن نماز از قائمشهر دوباره حرکت و یکسره به تهران رسیدیم و از جاده ساوه وارد شهر ساوه در کنار یکی از مساجد بزرگ و تازه تاسیس به نام مسجد آذربایجانی نماز مغرب و عشا را همراه کاروان اعزامی از گرگان اقامه کردیم و بعد از خوردن شام در ساعت 45 : 8 شب به طرف همدان به راه افتادیم و بنده برای اولین بار بود که به همدان می رفتم که در قلب شب که هوا کم کم سرد می شد و برف و سرما را از نزدیک مشاهده کردیم و در بین راه همدان در ساعت 15 : 11 در یکی از قهوه خانه های توراهی چای خوردیم که قهوه خانه آن بسیار قدیمی بود ونگاه افراد حاضر در آن قهوه خانه برای ما جالب بود و برای ما دعا می کردند ومحیط آن با بخاری بسیار جالبی گرم بود وبعد از چای خوردن دوباره به راه افتادیم و در دل سیاهی شب روستاها و شهرها را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشتیم ویکسره در ساعت 5 صبح به باختران رسیدیم و حدود یک ساعت در ماشین خوابیدیم ومنتظر ماندیم تا اذان صبح فرا رسد وبعد از نماز خواندن در یک مسجد بزرگ به نام مسجد رسول اکرم که رزمندگان در ان موج می زدند وبعد از خوردن صبحانه صلواتی حدود ساعت 30 :7 به سمت اسلام اباد به راه افتادیم ، شهری که بارها و بارها مورد هجوم جنایتکاران بعثی قرار گرفته بود ولی با این حال می دیدیم روحیه مردم بسیارخوب و عالی بود وزندگی در انجا جریان داشت و استقبال مردم از کاروان ما تحسین برانگیز بود و انگاه جلوی پایگاه بسیج سپاه اسلام اباد حدود 2 ساعتی در انجا توقف کردیم به لحاظ مسائل امنیتی چون هواپیما های صدام مشغول بمباران اطراف اسلام اباد بودند و بعد از پایان بمباران به سوی شهر ایلام به راه افتادیم وچند تا عکس یادگاری به همراه دوستان قبل از حرکت گرفتیم و بعد از ان وارد استان ایلام شدیم و از شهر های چوار،ایوان،قلعه آج عبور کردیم وبعد به شهر ایلام در ساعت 4 بعد از ظهر رسیدیم و درپمپ بنزین که نزدیک ان یک مسجد بودبعد از صرف غذا وخواندن نماز دوباره به راه افتادیم در راه کاروان هایی از ارتش را می دیدیم که حضور داشتن و جبهه را از همان جا احساس کردیم واز جاده ایلام به سمت صالح آباد (ایلام) که مقر پشتیبانی جبهه ها در ان جا مستقر بود در ساعت 45 : 12 شب رسیدیم
🔵 اولین قرارگاه منطقه جنگی صالح اباد ایلام بود
بعد از خوردن غذا وخواندن نماز در همان جا خوابیدیم وحدود دو روز سرگردان بودیم که بعد از گرفتن لباس وچفیه و کفش و پتو ما را سوار یک کامیون کردند وبعد از نام نویسی ونوشتن مشخصات و از قرارگاه صالح اباد به طرف قرارگاه چنگوله در خط مقدم غرب راهی شدیم وپس از رسیدن به چنگوله دوباره سوار ماشین های تویوتا لنکوروز شدیم و وارد خط مقدم جبهه جنگ مرز ایران و عراق شدیم . ابتدا ما را به واحد ادوات بردند که قرار بود نیروهای ان ها به مرخصی بروند و ما جایگزین انان شویم (صالح آباد یک روستای کوچکی بود با مردم عرب شیعه که در آنجا یک امامزاده به نام حضرت صالح علیه السلام با ضریح طلایی بسیار قشنگ که در این مدت کوتاه که در آنجا بودیم برای خواندن نماز و دعا و زیارت به آنجا می رفتیم و با مردم آنجا گفتگو می کردیم که در نزدیکی آن امامزاده با احداث قرارگاهی بزرگ و ایستگاه صلواتی که محل عبور رزمندگان بود که برای صرف ناهار،صبحانه و شام و استراحت و خواب در آنجا تردد میکردند).هنگامی که بسوی خط اول مقدم جبهه در حرکت بودیم از قرارگاه صالح آباد به طرف خط در راه روستاها ویران شده ونخل های سر بریده را مشاهده می کردیم که شباهت زیادی به حمله مغول به ایران و یا در تاریخ خواندیم که هیتلر چگونه به شهرها و روستاها حمله می کرد و یا حمله اسرائیل به سرزمین های اسلامی و اردوگاه های فلسطینی وسیاست زمین های سوخته که در پرونده صدام نیز در حمله به ایران به خوبی نمایان بود وبیشتر پل ها و راه ها بر اثر بمباران خمپاره وتوپ خراب شده و دست انداز زیاد داشت وسرانجام از یک جاده انحرافی با یک سر پایینی وشیب تند وارد قرار,گاه سید الشهدا شدیم و بعد از نام نویسی ونوشتن مشخصات و دادن پلاک و حکم ماموریتی چند روز استراحت و آموزش ادوات نظامی،گروه 45 نفره ما به دو دسته تقسیم شد.عده ای به خط اول و عدهای نیز به خط دوم تقسیم شدیم که علاوه بر انجام کارهای تبلیغاتی از قبیل تقسیم روزنامه،مجله،کتاب،پوستر به کار های پشتیبانی وحمایتی وحتی نگهبانی در طول روز و شب با نیروهای خط اول مقدم و خط دوم همکاری می کردیم چندین روز نبود که مادر آنجا مشغول کار بودیم که توانسته بودیم تمام خطوط جبهه خط مقدم را مشاهده ومنطقه را خوب بررسی کرده و همه جا تقربیا سر کشیدیم که طول خط و ارتفاعات حدود بیست کیلومتر ویا بیش تر بود که مشرف بر شهرهای الکوت و العماره عراق که شب هنگامی و در دل سیاهی شب شهرها و روستاهای آن کاملا نمایان بود.
🔵 ادامه دارد..
https://eitaa.com/akhbarelafoor
⭐️ قسمت سوم ⭐️
روبه روی ارتفاعات مرزی که وصل به استان ایلام بود،در پایین ارتفاعات داخل خاک عراق یک جاده آسفالته وجود داشت که خودروهای شخصی و یا نظامی در آنجا تردد می کردند .
🔵 شروع عملیات عراقی ها برای بازپس گیری قسمت هایی از خاک میهن عزیزمان :
ارتفاعات مشرف برخاک عراق در استان ایلام شامل تپه های 230 ،تپه های کله قندی ومحور عملیاتی شهید بابازاده که از شهدای استان مازندران بود،تپه های آزاقان کشته ، تقی مرده و دار شلاق وقندولک که همگی از ارتفاعات حساس منطقه بود که قبلا توسط نیرو های عراقی متصرف وبرای شهر ایلام مشکلات امنیتی ایجاد کرده بودند،با رشادت وفداکاری در عملیات کربلای 5 آزاد شده بود.
من به همراه 25 نفر در واحد خمپاره 120 و 81 و 60 واحد سیار مینی کاتیوشا و واحد توپ 106مشغول خدمت بودیم،که ناگهان در ساعت 5 صبح روز 16/12/1362 به قصدتصرف دوباره محور هاو ارتفاعات یاد شده و تصرف مقر پشتیبانی چنگوله و پایگاه قرارگاه سیدالشهدا از چندین محور به خاک میهن ما حمله ور شدند که با رشادت و فداکاری نیروهای حاضر در منطقه که مرکب از نیروهای بسیجی وعشایر کرد ایلام بودند پس از 10 ساعت درگیری توانستیم نیروهای عراقی را متلاشی ودوباره به سر جای اول شان برگردانیم وحاصل پاتک سنگین عراقی ها به ایران غنیمت گرفتن 6 دستگاه تانک و 2 دستگاه خودرو نظامی ،حدود 12 اسیر و تعدادی شماری کشته و زخمی و گرفتن بسیاری از سلاح های سبک آنها که به غنیمت رزمندگان درآمد و با آتش کشیدن چند دستگاه خودرو وتانک عملیات آنان به شکست انجامید.
🔵 پیروزی رزمندگان بر علیه پاتک عراقی ها درمنطقه عملیاتی والفجر 5 :
رزمندگان باصدای الله اکبر پیروزی خودشان را اعلام کردندودشمن زبون پا به فرار گذاشت وباید یادآور شوم در طول خط اول که حدود 20 کیلومتر بودوسراسر تپه ناهمواری و ارتفاعات بود والبته به دلیل آب و هوای خشک منطقه شب های بسیار سردی داشت . نیروهای موجود در خط اول منطقه والفجر 5 ترکیبی بود از نیروهای بسیجی استان همدان،تیپ 114 امیر المومنین استان ایلام که بنده و دوستانم در آن خدمت می کردیم،نیروهای معارضین عراقی که به ایران پیوسته بودند که همان نیروهای مجلس اعلای عراق بودند،نیروهای کرد عشایر تحت عنوان تیپ سیدالشهدا ایلام و قسمتی دیگر نیروهای ادوات مرکب از تانک ، توپ 106،واحد خمپاره انداز 120 ،81 ، 60 از تیپ مهندسی پشتیبانی استان تهران در منطقه حضور داشتند که در روز پاتک قسمتی از ما که در خط 2 بودیم بنده و بعضی از دوستان برای کمک به بچه های تهرانی به آنها ملحق شدیم .
🔵 شهادت یکی از همراهانمان به نام شهید ولی الله گلی دانشجوی رشته زبان خارجه از تربیت معلم گرگان :
درخط مقدم جبهه حدود 4 نفر از برادران که در واحد 106 درخط 1 مشغول تیر اندازی بودند به گفته یکی ازبراداران گلوله در لوله توپ 106 گیرکرده ودانشجوی شهید ولی الله گلی که دررشته زبان خارجه درتربیت معلم گرگان مشغول تحصیل بودبه قصد کنجکاوی ازپشت به گلوله توپ نگاه می کردناگهان با بازی کردن دستگیره آتش توپ 106 توسط یکی ازدانشجویان،گلوله خارج و شهیدگلی که پشت سرگلوله توپ قرار داشت براثر بی احتیاطی سر از بدنش جدا شد وپس از ماهها مجاهدت درمنطقه به خیل شهدا پیوست وایشان درتاریخ ۱۶/۱۲/ ۱۳۶۲به شهادت رسید.(همانطور که می دانیم گلوله ی توپ حدود 10 متر آتش دارد و ایشان نمی بایستی پشت گلوله توپ نگاه میکرد) بعد ازچند روزخط در آرامش کامل قرار گرفت که البته باشهادت وزخمی شدن تعداد بسیاری از رزمندگان همراه بود و خوشبختانه عراقی ها نتوانستند به اهدافشان برسند.
🔵 احداث یک مسجدبزرگ صحرایی درکنار مقرفرماندهی گردان ابوذر:
چندروزبعد دوباره کارهایمان را درخط مقدم با جدیت شروع کردیم وتصمیم گرفتیم یک مسجدکوچک صحرایی درخط مقدم جبهه درست کنیم.با کمک برادرانی که از اسلامشهر تهران امده بودندتوانستیم مسجد را تا روزجمعه 19 / 12 / 1362 درست کرده ومراسم ویژه ای برای شهید ولی الله گلی برگزار کنیم ونام مسجد ویکی از محور ها را به نام آن شهید نامگذاری کردیم وبعد از آن سنگری بزرگتر برای خود درکنارمسجد صحرایی درست کردیم،که بعدازظهرها برای رزمندگان کرد عشایر که به نوبت واردمسجد می شدند (به طوری که سنگرهایشان خالی نماند)راجع به مسائل سیاسی،اعتقادی واحکام صحبت می کردیم واز پیامدهای سیاسی عملیات های انجام شده علی الخصوص والفجر 5 وعملیات خیبر که در اسفند 62 انجام شدبرای انان صحبت می کردیم و کم کم به روزهای پایانی زمستان62 می رسیدیم و خودمان را برای عید نوروز 63در مقر تبلیغاتی گردان در مسجد اماده می کردیم ویک گروه 20 نفره از برادران اسلامشهر تهران به ما ملحق شدند و باعث شدندتعدادی از رزمندگان کرد به مرخصی بروندوعید را درکنار خانواده هایشان باشند البته عیدنوروزسال 63 را بدون حضورشهیدگلی و با یاد اوبرگزار کردیم.
🔵 پایان
https://eitaa.com/akhbarelafoor
✳️ وصیتنامه شهید ولیالله گلی درباره حجاب :
🧕خواهران و همسرم!
حجاب را زینبی کنید زیرا عزت و زینت زن حجاب است.
حجاب تنها مقنعه یا روسری سرگذاشتن نیست بلکه باید در تمام شئون حجاب داشته باشید و
فرزندانی علی و حسن و فاطمه گونه ، تربیت کنید.
#حجاب_شهدا
#وصیت_شهدا_درباره_حجاب
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
44.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️ سیدعلی خامنهای کیست؟
رهبر ایران بیشتر بدانید
آنچه که باید درباره رهبر ایران بدانید
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛰ #آبشار_انجلیکا_مرتفعترین_آبشار_ایران (با ارتفاع ۲۲۰ متر)
👈 این آبشار در منطقه #لفور_سوادکوه (استان #مازندران) قرار دارد.
👈 بهترین مسیر دسترسی #روستای_درزیکلا میباشد، برای رسیدن به این آبشار زیبا حتما از جیپیاس و یا لیدر محلی کمک بگیرید. به دلیل سختی مسیر این منطقه بکر هست و تنها چراگاههای متعدد در مسیر رسیدن به آبشار وجود دارد.
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
⛰⛰⛰⛰⛰⛰⛰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛰ آبشار رویایی ترز در دل جنگل هیرکانی لفور سوادکوه :
اینجا #آبشار_ترز در منطقه #لفور_سوادکوه
آبشار ترز یکی از زیباترین آبشارها در منطقه #لفور_سوادکوه در میان جنگل ترز قرار گرفته است.
این آبشار زیبا حدودا نیم ساعت تا چهل دقیقه پیاده روی نسبتأ سبک دارد و رد شدن از رودخونه حین مسیر جز چالش های دوست داشتنی این آبشار می باشد.
⛰ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
⛰⛰⛰⛰⛰⛰⛰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌎 جنگل بکر و زیبای هیرکانی لفور، شهرستان سوادکوه شمالی، استان مازندران
#جنگل_هیرکانی_لفور
⛰ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
⛰⛰⛰⛰⛰⛰⛰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛰ برای سفر آماده اید
در نزدیکی شهرستان سوادکوه شمالی شهر شیرگاه استان مازندران، منطقه بسیار خوش آب و
هوا و سرسبزی به نام «لفور» واقع شده است که بسیاری آن را به خاطر «سد لفور» میشناسند.
این سد که نام رسمی آن، «سد آیتالله صالحی مازندرانی» است، از جاهای دیدنی منطقه#لفور_سوادکوه_شمالی به شمار میآید .
⛰ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
👆👆👆👆
ما را به دوستانتون معرفی کنید
اخبار لفور
✳️ #دعای_روز_شنبه : بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ 🙏 بِسْمِ اللّٰهِ كَلِمَةِ الْمُعْتَصِمِينَ
✳️ #دعای_روز_یکشنبه:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
بِسْمِ اللّٰهِ الَّذِى لَاأَرْجُو إِلّا فَضْلَهُ، وَلَا أَخْشىٰ إِلّا عَدْلَهُ، وَلَا أَعْتَمِدُ إِلّا قَوْلَهُ، وَلَا أُمْسِكُ إِلّا بِحَبْلِهِ، بِكَ أَسْتَجِيرُ يَا ذَا الْعَفْوِ وَالرِّضْوانِ مِنَ الظُّلْمِ وَالْعُدْوانِ وَ مِنْ غِيَرِ الزَّمانِ وَ تَواتُرِ الْأَحْزانِ وَ طَوارِقِ الْحَدَثانِ وَ مِنِ انْقِضَاءِ الْمُدَّةِ قَبْلَ التَّأَهُّبِ وَالْعُدَّةِ، وَ إِيَّاكَ أَسْتَرْشِدُ لِمَا فِيهِ الصَّلَاحُ وَالْإِصْلاحُ، وَبِكَ أَسْتَعِينُ فِيَما يَقْتَرِنُ بِهِ النَّجَاحُ وَ الإِنْجَاحُ، وَ إِيَّاكَ أَرْغَبُ فِى لِبَاسِ الْعافِيَةِ وَتَمامِها وَ شُمُولِ السَّلَامَةِ وَدَوامِهَا، وَأَعُوذُ بِكَ يَا رَبِّ مِنْ هَمَزاتِ الشَّيَاطِينِ وَ أَحْتَرِزُ بِسُلْطانِكَ مِنْ جَوْرِ السَّلَاطِينِ؛ فَتَقَبَّلْ مَا كَانَ مِنْ صَلَاتِى وَصَوْمِى، وَاجْعَلْ غَدِى وَمَا بَعْدَهُ أَفْضَلَ مِنْ سَاعَتِى وَيَوْمِى، وَأَعِزَّنِى فِى عَشِيرَتِى وَقَوْمِى، وَاحْفَظْنِى فِى يَقْظَتِى وَنَوْمِى، فَأَنْتَ اللّٰهُ خَيْرٌ حَافِظاً، وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ.
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَبْرَأُ إِلَيْكَ فِى يَوْمِى هٰذَا وَمَا بَعْدَهُ مِنَ الْآحادِ، مِنَ الشِّرْكِ وَالْإِلْحَادِ، وَأُخْلِصُ لَكَ دُعَائِى تَعَرُّضاً لِلْإِجَابَةِ، وَأُقِيمُ عَلَىٰ طَاعَتِكَ رَجَاءً لِلْإِثَابَةِ، فَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ خَيْرِ خَلْقِكَ، الدَّاعِى إِلَىٰ حَقِّكَ، وَأَعِزَّنِى بِعِزِّكَ الَّذِى لَايُضَامُ، وَاحْفَظْنِى بِعَيْنِكَ الَّتِى لَاتَنَامُ، وَاخْتِمْ بِالانْقِطَاعِ إِلَيْكَ أَمْرِى، وَبِالْمَغْفِرَةِ عُمْرِى، إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
به نام خدا که رحتمش بسیار و مهربانیاش همیشگی است
به نام خدایی که جز به فضل و بخشش او امید نبستم و جز از عدالت او نهراسم و جز به سخن او اعتماد نکنم و جز به ریسمانش چنگ نزنم، تنها به تو پناه میآورم ای خدای گذشت کننده و خوشنود شونده از ستم و دشمنی و پیشآمدهای روزگار و اندوههای پیاپی و از بدبختیها و حوادث ناگوار دوران و از گذشت عمر پیش از مهیا شدن و توشه برداشتن و تنها از تو راهنمایی میجویم بهسوی آنچه خیر و صلاح من در آن است و فقط از تو یاری میخواهم در آنچه پیروزی و رستگاری با آن همراه است و تنها به تو دل می بندم در پوشیدن لباس تندرستی و کمال آن و فراگیری سلامتی و دوام آن و به تو پناه میآورم ای پروردگار من از وسوسههای شیاطین و به یاری اقتدار و قدرتت میپرهیزم از ستم پادشاهان، پس آنچه از نماز و روزهام صورت گرفته بپذیر و فردا و روزهای پس از آن مرا بهتر از این ساعت و امروزم قرار ده و مرا در بین خویشاوندان و بستگانم توانمند کن و در بیداری و خواب نگهدارم باش، چراکه تویی خدا و بهترین نگهدار و تویی مهربانترین مهربانان.
خدایا، من در امروزم و یکشنبههای دیگر از شرک و بیدینی، بهسوی تو بیزاری میجویم و دعایم را فقط برای تو خالص میکنم تا در معرض اجابت قرار گیرد و به امید پاداش تو بر طاعتت پایداری میکنم، پس درود فرست بر بهترین آفریدهات محمّد آنکه دعوتکننده مردم به حقانیت تو بود و مرا نیرومند گردان با نیرومندی خواری ناپذیرت و به دیده بیخواب خودت نگاهم دار و کارم را با گسستن از همه خلق و پیوستن به تو و عمرم را با آمرزش خویش پایانبخش، همانا تویی بسیار آمرزنده و مهربان.
🤲 آمين يا رب العالمین 🤲
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
اخبار لفور
✳️ #زیارت_روز_شنبه : ⭐️ زیارت روز شنبه مربوط است به حضرت محمّد(ص) ⭐️ 🔵 قسمت اول : بسم الله ال
✳️ #زیارت_روز_یکشنبه:
🔵 زیارت امیرالمومنین در روز یکشنبه :
این زیارت به روایت کسی است که امام زمان(عج)را در بیداری مشاهده کرده بود، در حالیکه آن حضرت امیرالمؤمنین(ع) را در روز یکشنبه که روز آن حضرت است بااین عبارات زیارت میکرد:
بسم الله الرحمن الرحیم
السَّلامُ عَلَى الشَّجَرَةِ النَّبَوِيَّةِ، وَالدَّوْحَةِ الْهَاشِمِيَّةِ، الْمُضِيئَةِ الْمُثْمِرَةِ بِالنُّبُوَّةِ الْمُونِقَةِ بِالْإِمَامَةِ، وَعَلىٰ ضَجِيعَيْكَ آدَمَ وَنُوحٍ عَلَيْهِمَا السَّلامُ.
السَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ،
السَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الْمَلائِكَةِ الْمُحْدِقِينَ بِكَ وَالْحَافِّينَ بِقَبْرِكَ،
يَا مَوْلاىَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ، هَذاَ يَوْمُ الْأَحَدِ وَهُوَ يَوْمُكَ وَبِاسْمِكَ، وَأَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَجارُكَ، فَأَضِفْنِى يَا مَوْلاىَ وَأَجِرْنِى، فَإِنَّكَ كَرِيمٌ تُحِبُّ الضِّيافَةَ، وَمَأْمُورٌ بِالْإِجارَةِ، فَافْعَلْ مَا رَغِبْتُ إِلَيْكَ فِيهِ، وَرَجَوْتُهُ مِنْكَ، بِمَنْزِلَتِكَ وَآلِ بَيْتِكَ عِنْدَاللّٰهِ، وَمَنْزِلَتِهِ عِنْدَكُمْ، وَبِحَقِّ ابْنِ عَمِّكَ رَسُولِاللّٰهِ صَلَّىاللّٰهُعَلَيْهِوَآلِهِ وَسَلَّمَ وَعَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام بر شجره نبوت و درخت تنومند هاشمی، درخت تابان و بارور به برکت نبوّت و خرّم و سرسبز به حرمت امامت و بر دو آرمیده در کنارت آدم و نوح (درود بر آنها باد).
سلام بر تو و بر اهلبیت پاک و پاکیزهات،
سلام بر تو و بر فرشتگان حلقهزننده بر اطرافت و گردآمده بر قبرت،
ای مولای من، ای امیرمؤمنان، امروز روز یکشنبه و روز تو و به نام توست و من در این روز میهمان و پناهنده به توأم،
ای مولای من، از من پذیرایی کن و مرا پناه ده، همانا تو بزرگمنش و مهماننوازی را دوست داری و از سوی خدا مأمور به پناه دادنی، پس برآور خواهشی را که برای آن در این روز بسوی تو روی آوردم و آن را از تو امید دارم، به حق مقام والای خود و جایگاه بلند اهلبیتت نزد خدا و جایگاه خدا نزد شما و بهحق پسر عمویت رسول خدا که خدا بر او و خاندانش، همه و همه درود و سلام فرستد.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ زيارت حضرت زهرا(س) در روز یکشنبه :
بسم الله الرحمن الرحیم
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ،امْتَحَنَكِ الَّذِى خَلَقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً، أَنَا لَكِ مُصَدِّقٌ صَابِرٌ عَلَىٰ مَا أَتىٰ بِهِ أَبُوكِ وَوَصِيُّهُ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِما، وَأَنَا أَسْأَلُكِ إِنْ كُنْتُ صَدَّقْتُكِ إِلّا أَلْحَقْتِنِى بِتَصْدِيقِى لَهُمَا، لِتُسَرَّ نَفْسِى، فَاشْهَدِى أَنِّى ظاهِرٌ بِوَلَايَتِكِ وَوَِلايَةِ آلِ بَيْتِكِ صَلَوَاتُ اللّٰهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام بر تو ای آزموده شده، آنکه تو را آفرید آزمودت، پس تو را به آنچه آزمود شکیبا یافت،من از صمیم قلب به تو ایمان دارم وبر آنچه پدر بزرگوارت وجانشینش (درود خدا بر آن دو باد) آوردند بردبارم واز تو میخواهم ازآنجاکه مؤمن به تو هستم مرا به گروندگان آن دو ملحق سازی تا دلشاد گردم،پس گواه باش که همانا من تنها به ولایت تو و ولایت اهلبیتت (که درود خدا بر همه آنان باد) پیروز شدم.
🔵 زیارت حضرت زهرا (س) به روایتی دیگر :
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ، امْتَحَنَكِ الَّذِى خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ، وَكُنْتِ لِمَا امْتَحَنَكِ بِهِ صَابِرَةً، وَنَحْنُ لَكِ أَوْلِيَاءٌ مُصَدِّقُونَ، وَ لِكُلِّ مَا أَتىٰ بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ وَأَتىٰ بِهِ وَصِيُّهُ عَلَيْهِ السَّلامُ مُسَلِّمُونَ، وَنَحْنُ نَسْأَلُكَ.
اللّٰهُمَّ إِذْ كُنَّا مُصَدِّقِينَ لَهُمْ أَنْ تُلْحِقَنَا بِتَصْدِيقِنا بِالدَّرَجَةِ الْعَالِيَةِ، لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوَِلايَتِهِمْ عَلَيْهِمُ السَّلامُ.
سلام بر تو ای آزموده شده، آزمودت آنکه تو را آفرید پیش از آفریدنت در دنیا و در آن آزمون شکیبا بودی و ما دوستان و تصدیقکنندگان توییم و به همهی آنچه پدر بزرگوارت (درود خدا بر او و خاندانش باد) و جانشینش (درود بر او) آوردند سر میسپاریم؛
خدایا! از تو میخواهیم ازآنرو که تصدیقکنندگان آن بزرگواران بودیم ما را به خاطر این باور به درجهی والا برسانی تا خود را بشارت دهیم که به ولایت آنان پاک گشتیم (درود بر آنان).
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
Https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
اخبار لفور
✳️ #دعای_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها_در_روز_شنبه در طلب رحمت و رزق : 🙏 بسم الله الرحمن الرحیم 🤲 خد
✳️ #دعای_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها_در_روز_یکشنبه در طلب نجاح و فلاح و صلاح :
بسم الله الرحمن الرحیم
🤲 اََللّهُم اجْعَلْ أَوَّلَ یَوْمی هَذا فَلاحاً وَ آخِرَهُ نَجاحَاً وَ أَوْسَطَهُ صَلاحَاً،
🤲 اََللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَاجْعَلْنا مِمَّنْ أَنابَ إِلَیْکَ فَقَبِلْتَهُ، وَ تَوَکَّلَ عَلَیْکَ فَکَفَیتَهُ، وَ تَضَرَّعَ إِلَیْکَ فَرَحِمْتَهُ»
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
به نام خداوند بخشنده و مهربان
🤲 پروردگارا! آغاز روزم را با رستگاری و پایان آن را به کامیابی و میانه ی آن را به نیکی، مزین فرما.
🤲 خداوندا بر محمد و خاندان او درود فرست، و ما را جزو آن کسانی قرار ده که به سوی تو بازگشت کرده است و تو او را با مهربانی پذیرا شده ای، و بر تو توکل جسته است و تو او را از همه چیز کفایت کرده ای و به درگاه تو تضرع کرده است و تو او را در سایه مهربانی خویش قرار داده ای.
📚 بحارالانوار ج۸۷ ص۳۳۸
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
Https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ السلام علیک یا اباعبدالله الحسین ع
⭐️ ذکر روز یکشنبه :
🌹 یا ذالجلال و الاکرام 🌹
🙏 صبح یکشنبه مون رو با صلوات بر محمد و آل محمد آغاز می کنیم و صلوات امروزمون رو به پیشگاه امیرالمؤمنین علی ع و حضرت زهرا سلام الله علیها هدیه می کنیم.
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
Https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹 مزین می کنیم کانال اخبار لفور به یاد شهدای لفور 🌹
🌹 هر روز یک شهید 🌹
🌹 شهید امروزمون بیست و هفتمین شهید منطقه لفور 🌹
🌹 شهید علی اکبر کریمی🌹
🌹 نام شهید : علی اکبر کریمی
🌹 نام پدر : آقاجان
🌹 تاریخ تولد : سال ۱۳۴۱
🌹 محل تولد : روستای لفورک
🌹 تاریخ شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۲۶
🌹 محل شهادت : خرمشهر
🌹 مزار شهید : گلزار شهدای لفورک
🌹 شهدا را یاد کنید با ذکر یک صلوات 🌹
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ زندگینامه شهید علی اکبر کریمی :
🌹 شهید علی اکبر کریمی لفوری در سال ۱۳۴۱ در روستای لفورک از شهرستان شهید پرور سوادکوه شمالی در استان مازندران دیده به جهان گشود . ایشان در خانوادهای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه السلام متولد شد، پدرش آقاجان و مادرش ؟ نام داشت.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
علی اکبر کریمی در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت، تحصیلات را در مقطع دیپلم به پایان رساند .شهید بزرگوار "وضعیت تاهل؟ و فرزند ؟ خانواده بود.
علی اکبر کریمی سرباز ارتش جمهوری اسلامی ایران بود و در یگان؟ به اسلام خدمت می کرد که در ۱۳۶۲/۱۲/۲۶ هجری شمسی در منطقه خرمشهر شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت. پیکر پاک شهید کریمی پس از تشییع در گلزار شهدای لفورک به خاک سپرده شد.
سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
🌹 شهدا را یاد کنید با ذکر یک صلوات 🌹
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ گفتگوی ایسنا با مادر شهید علی اکبر کریمی :
⭐️ قسمت اول ⭐️
مادری که با قایق به دیدار مزار شهیدش می رود ، شهید کریمی مدفون در میانه
سدلفور
مادر شهید درباره این سوال که چرا مزار شهید علی اکبر کریمی هنوز بر روی جزیره ای در وسط سد البرز باقی ماند، می گوید: من به مسئولان اجازه ندادم که مزار پسرم را جا به جا کنند و از آنجایی که در وصیت نامه اش آن نقطه را برای تدفین انتخاب کرد بنابراین نگذاشتم تا وی را از آنجا به جای دیگری ببرند، نکته بعدی آنکه فرزند شهیدم در کنار پدرش در محوطه امام زاده علی (ع) تدفین شدند.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا منطقه مازندران) شهید علی اکبر کریمی خرداد ۱۳۴۳ در روستای سرین آلاشت به دنیا آمد، در دوران کودکی با حمایت والدین خود در روستای لفورک دهستان لفور شهرستان سوادکوه شمالی با اخلاق اسلامی تربیت شد و در سن هفت سالگی برای کسب علم به مدرسه ابتدایی فارابی لفورک رفت و مقطع ابتدایی را در همان مدرسه با امکانات اندک پشت سر گذاشت.
بعد از اتمام تحصیلات متوسطه در مهرماه سال ۱۳۶۲ برای تکلیف سربازی همراه با برادرش علی بابا عازم دوران آموزشی در ۰۴ بیرجند شد و از آنجا به لشکر ۷۷ پیروز خراسان رفت که همزمان این لشکر عازم منطقه عملیاتی خرمشهر بود که این شهید نیز این لشکر را همراهی می کرد.
سه ماه در خط مقدم جبهه خط ابرویه به سر برد که در این مدت مرخصی نیامد و در مکاتبات خود با خانواده اش از روحیه قوی و استقامت همرزمانش سخن می گفت.
در این مدت کوتاه در چهار عملیات شرکت کرد و در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۶۲ با گروه گشت برای شناسایی اطلاعات به خاک عراق رفت و این عملیات را با موفقیت به سرانجام رساند و سپس در شب بعدی مقرر شد دو افسر به همراه وی برای اطلاعات بیشتر و شناسایی قدرت دفاعی دشمن به خاک آنان بروند که دشمن متوجه حضور آنان شد و با شدت آتش قصد داشت آنان را به عقب براند اما آنان مقاومت کردند، وی نیز همان شب با پرتاب خمپاره مستقیم دشمن از ناحیه ران پا دچار آسیب شدید شد و بر اثر شدت خونریزی در همان خط جبهه با لب تشنه در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۳۶۲ به شهادت رسید.
بانو ولی پور مادر شهید علی اکبر کریمی در گفت و گو با ایسنا، درباره پسرش می گوید: علی اکبر پس از ۶ ماه حضور در جبهه در تاریخ 26 اسفند 1362 به شهادت رسید و در دوم نوروز 1363 پیکر پاک فرزندم را برایم به سوغات آوردند.
وی درباره سخنان علی اکبر با اشاره به اینکه فرزندم می گفت (جوانان باید همراه امام باشند و برای خدمت به این وطن در جبهه حاضر شوند) می افزاید: هنگامی که به پسرم گفتم ازدواج کن در جوابم گفت (در حال حاضر باید به ندای رهبر خود گوش بدهم به همسر نیازی ندارم).
این مادر شهید می گوید: علی اکبر در صحبت های خود به من می گفت شماها نمی توانید بجنگید جوانان باید در جبهه ها حضور یابند.
مادر شهید درباره این سوال که چرا مزار شهید علی اکبر کریمی هنوز بر روی جزیره ای در وسط سد البرز باقی ماند، می گوید: من به مسئولان اجازه ندادم که مزار پسرم را جا به جا کنند و از آنجایی که در وصیت نامه اش آن نقطه را برای تدفین انتخاب کرد بنابراین نگذاشتم تا وی را از آنجا به جای دیگری ببرند، نکته بعدی آنکه فرزند شهیدم در کنار پدرش در محوطه امام زاده علی (ع) تدفین شدند.
بانو ولی پور با اشاره به وجود آب در دورتادور روستای لفورک، یادآور می شود: هر چند دور تا دور روستایمان را آب محاصره کرد اما برخی از اوقات با قایق بر سر مزار پسرم می روم.
وی با بیان اینکه پس از ساخت سد حدود ۱۳ سال بر سر مزار علی اکبرم نرفته بودم و در حال حاضر دو سال است که می توانم با قایق بر سرمزارش بروم، گفت: پس از ۱۳ سال توانستیم با نامه نگاری هایی که با بنیاد شهید انجام دادیم از بین آب ها به جزیره لفورک برویم و در حال حاضر حدود دو سال هر ۶ ماه بر مزار فرزندم حاضر میشوم.
مادر شهید علی اکبر کریمی یادآور شد: محوطه اطراف مزار علی اکبر باید محافظت شود که هنوز اقدام نشد و این برعهده بنیاد شهید است.
🔵 ادامه دارد...
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ گفتگوی ایسنا با مادر شهید علی اکبر کریمی :
⭐️ قسمت دوم ⭐️
🌹 عذرا کریمی خواهر شهید نیز در گفت و گو با ایسنا، با اشاره به اینکه شهیدان بر اساس هدف و عقاید خود به جبهه ها رفتند و امروز بر همه وظیفه است تا راه شهدا را ادامه دهند، می گوید: امیدواریم همه ادامه دهندگان راه این شهدا باشیم.
وی می افزاید: از آن روزی می ترسم که برادرم از من راضی نباشد بنابراین همه تلاش خود را برای نزدیک شدن به اهداف برادرم انجام می دهم.
این خواهر شهید با بیان اینکه همه کسانی که در جبهه های جنگ حضور می یابند برادرانمان هستند، می گوید: همه شهدا برای آینده خود آرزوهایی مانند ازدواج داشتند اما برای دفاع از وطن و احیای اسلام در جبهه ها حضور مییافتند.
وی درباره خصوصیات برادر شهیدش نیز اظهار می کند: برادرم صبح ها به مدرسه می رفت و بعد از ظهرها و روزهای تعطیل با حضور در شغلی به دنبال منبع درآمد برای خود بود.
خواهر شهید علی اکبر کریمی با گریزی به رابطه میان پدر و برادرش، خاطرنشان می کند: پدرم علی اکبر را بسیار دوست داشت، برادرم همیشه در کارهای کشاورزی به پدرم کمک می کرد و همه کاره وی بود و پدرم به سبب دلبستگی بسیار با علی اکبر، نتوانست دوری وی را تحمل کند و بعد از ۵ سال به پیش برادرم رفت.
وی درباره نامه ای که برادرش علی اکبر برایشان فرستاد که آن نامه حاوی پیام آمدن وی را در سه روز پیش از تحویل سال می داد، می گوید: برادرم پیش از ایام نوروز نامه ای برایمان فرستاد و که در این نامه نوشته بود که سه روز قبل از عید به خانه بر می گردد و همه خانواده چشم انتظار دیدن برادر بودیم و من از خوشحالی هر از گاهی به سر کوچه نگاه می انداختم تا شاید برادرم را زودتر از دیگران ببینم.
این خواهر شهید با اشاره به اینکه در دوم فروردین 1363 زمزمه هایی شنیده می شد که خبر از شهادت برادرم را می داد، خاطرنشان می کند: خبر شهادت برادرم با همهمه محلی ها به گوش خانواده رسید و در آن دوره نانوایی وجود نداشت و خانم های محل دست به دست هم دادند و با پخت نان و آوردن آب از چشمه به استقبال شهید می رفتیم.
وی درباه وصیت شهید علی اکبر کریمی برای تدفینش در همان نقطه ای که خودش درخواست کرد، می گوید: برادرم هنگامی که برای آخرین بار به لفورک آمد چون منزلمان نزدیک امام زاده علی (ع) بود؛ اطراف امام زاده را دور زد، من و خواهرم هم هر جایی که برادر می رفت همراهیش می کردیم در حال راه رفتن من با شوخ طبعی گفتم برادر چرا به این مکان و امام زاده نگاه می کنی و دور می زنی، برادرم هیچ نگفت اما همان مکانی که وی نگاه می کرد را در وصیت نامه خود ذکر کرد که «اگر شهید شدم مرا همان مکانی که برای آخرین بار با خواهرهایم قدم می زدم و به آنجا نگاه می کردم دفن کنید» آن مکان روبه روی خانمان کنار امام زاده بود.
به گزارش ایسنا، روستای لفورک در دهستان لفور شهرستان سوادکوه شمالی استان مازندران در میان آب های سد البرز همچون جزیره ای سرسبز و بهشتی گمشده در میان آب خود نمایی می کند.
این روستا در گذشته کمتر از ۶۰ خانوار جمعیت داشت و پنج شهید را تقدیم انقلاب کرد و ۶ جانباز از این دیار به یادگار ماندند.
در گذشته مردم در روستای لفورک شهرستان سوادکوه شمالی زمین های کشاورزی و مراتع را برای چرای دام های خود در اختیار داشتند اما زمین ها را برای ساخت سد از آنان گرفته شد.
👈 منبع : خبرگزاری دانشجویان ایران
🔵 پایان 🔵
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ شما بیشتر امیرالمؤمنین را دوست دارید یا این مسیحی؟!
🔰 به جرج جرداق گفتند: شما یک مسیحی هستی و خیلی هم مذهبی نیستی، چه شد که در مورد حضرت علی (ع) کتاب نوشتی؟
به گریه افتاد و گفت: مرحوم علامه امینی هنگامی که کتاب الغدیر را نوشت چند جلد از کتاب را برای من فرستاد.یک نامه هم نوشت و گفت آقای جرد جرداق شما یک حقوقدان و وکیل دادگستری هستی، نه شیعه هستی و نه سنی که بگوییم طرفداری میکنی، کار تو دفاع از مظلوم است.ما با اهل سنت بر سر علی (ع) دعوا داریم ما میگوییم حق با علی است آنها می گویند نه.حالا این چند جلد کتاب الغدیر را به عنوان پرونده مطالعه کنید. تمام مدارک هم از اهل سنت است.من از شیعه چیزی در آن ننوشتهام. شما هم در حد یک وکیل دادگستری قضاوت خود را برای من بنویسید.
جرداق می گوید:من دیدم وقتی انسانی مرا به عنوان یک وکیل دادگستری مخاطب قرار داده و از من کمک خواسته بیانصافی است اگر کمک نکنم بنابراین پذیرفتم. وقتی کتابها را دقیق خواندم دیدم در تاریخ از علی(ع) مظلومتر نمیشناسم و لذا تصمیم گرفتم به اقتضای شغلم که وکیل دادگستری است،از این مظلوم دفاع کنم و کتاب «الامام علی صوة العدالة الانسانیة» را نوشتم.
🔹#عید_غدیر نزدیک است.یک مسیحی اینطور از مظلومیت امیرالمومنین دفاع کرد. برنامه من و شما چیست؟ در سطح خانواده،در بین محله،در شهرتان،در کشورتان و در دنیای تشنه عدالت امروز، چه سهم و برنامهای برای معرفی غدیر داریم؟
#یاامیرالمومنین(ع)
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍چرا ذکر فضایل امام علی، موجب عاقبت بخیری میشود؟
#فضایل_مولاعلی
#غدیر #امام_علی
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ باور به فضایل امیرالمؤمنین مانع سقوط است
🎤 استاد حجت الاسلام رفیعی
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ فضائلمولاعلیدرقرآن :
بسماللهالرحمنالرحیم
چهلتاازفضائلمولاعلیعلیهالسلامدرقرآن📖
شماره 1⃣
#پرتوییازفضائلامیرالمومنینعلیهالسلامدرقرآن📖
✍🏻سوره انبیا
۞وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا ۖ وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا ۗ وَكَفَىٰ بِنَا حَاسِبِينَ۞۴۷
(ما ترازوهای عدل را به روز قیامت خواهیم نهاد و هیچ ستمی به هیچ نفسی نخواهد شد و اگر عملی به قدر دانه خردلی باشد در حساب آریم و تنها علم ما برای حسابگری کفایت خواهد کرد.)
هشام می گوید : درباره این فرموده خداوندﷻ(درباره این آیه) از اباعبدلله پرسیدم .فرمود: ﴿موازین قسط﴾ انبیا و اوصیایند.
📚المیزان ج۱۴ ص۲۹۳
و یکی از اوصیای الهی وصی رسول خدا امیرالمومنین علیه السلام است که مصداق بارز آیه و میزان سنجش اعمال در قیامت خواهد بود.پس از نزول آیه ۲۱۴ شعرا(خويشاوندان نزدیکت را هشدار ده) پیامبر به وصایت امیرالمومنین علیه السلام با اشاره به آن حضرت این گونه تصریح فرمود:
این برادر وصی و جانشین من در میان شما است سخن او را بشنوید و فرمانش را اطاعت کنید.
📚شواهد التنزیل ج۱ ص۵۴۲_۵۴۲ ح۵۸۰ ؛ابن ابی الحدید شرح نهج البلاغه ج۲ ص۲۵۳
اللهمعجللولیکالفرج🌱
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ داستان طالب و زهره :
⭐️ قسمت اول ⭐️
🌸 در سال ۹۹۱ هجری قمری ، عبدالله نامی در آمل زندگی می کرد که تنها یک فرزند پسر داشت بنام محمد . از همان اوایل کودکی علاوه بر تندرستی و سلامت ، نشانه های هوش و ذکاوت در محمد به چشم می آمد .
هنوز محمد کودک بود که مادرش از دنیا رفت و پدر محمد ازدواج مجدد کرد ، محمد که به سن مکتب رفتن رسید پدر او را به مکتب فرستاد تا در محضر ملا ، که کربلایی قربان نامی بود شاگردی کند . این ملا میرزا دامنه علومش وسیع بود و از شعر و حکمت گرفته تا هندسه و سیاق و عروض را درس می داد . از آنجائیکه محمد بچه تیزهوشی بود و درس ملا را خوب و زود به گوش می گرفت ، لذا از همان سنین ، معروف شد به ملا طالبا ( در لفظ عامه به معنی طالب درس ملا ).
این ملامیرزا یا همان کربلایی قربان شغل دیگری هم داشت ، قاری قرآن بود و چنانچه محتضری داشتند ملامیرزا بر بالین محتضر و چنانچه میتی در کار بود باز ملا در مراسم تازه متوفی ، بر اساس سنت دیرین ، قرآن تلاوت می کرد و ناچیز و مختصری هم وجوهی می گرفت ، لذا هر وقت مراسمی بود ملا مکتب را به فراش می سپرد و می رفت .
در همان مکتب خانه ، دختری بود بنام زهره ، که پدری چلاوی ( نام مکانی است در نزدیکی آمل ) و مادری آملی داشت و در آمل زندگی میکردند و به روایتی نشانی خانه زهره حوالـی همین پائیـن بازار کنـونـی آمـل بود ، الـقصه ، ملا که می رفت ، زهـره می آمد و کنار محمد می نشست ( عنایت داشته باشید که اگر چه دختر و پسر با هم در مکتب درس می خواندند ولی حق نداشتند کنار هم بنشینند )
بین طالب ( اجازه بدهید از اینجای داستان محمد را طالب بنامم ، چرا که به همین نام شهره است ) و زهره حسن خلقی بود و مهر و عطوفتی خاص ، و از آنجا که سن ازدواج و عاشقی در قدیم خیلی پائین بود ، به گونه ای شفاف تر باید بگویم که ، طالب و زهره عاشق و معشوق هم بودند و بعد از گذشت مدتی این حس قوت گرفت و این دو شروع به نامه نگاری و کتابت و التفات نوشتاری کردند به هم .
بین منزل طالب و زهره ، مسافت کمی بود ، به همین جهت طالب هر بعد از ظهر می آمد کنار خانه زهره و زهره هم به بهانه های مختلف ، مثلا بافتنی بدست می آمد روی ایوان و می نشست و این دو دلداده یک دل سیر همدیگر را تماشا و سیاحت می کردند
آتش عشق هر روز بیش از پیش شعله ور می شد و رفته رفته حکایت عاشقی این دو می رفت که نقل محافل گردد ، یک روز طالب به دیدن زهره آمد و با دیدن زهره ، دست در جیب کرد و گردنبند طلایی بیرون آورد و به زهره گفت ، آرام جانم ، قرارم ، این گردنبند متعلق به مادرم بود ، این را می دهم به تو تا نماد عشقم به تو باشد و تو بدانی که من به این شکل و با سپردن ارزشمندترین یادگار مادرم به تو وفاداری و محبتم را ابراز میکنم ...
🔵 ادامه دارد...
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹