eitaa logo
اخبار لفور
1.6هزار دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
14.1هزار ویدیو
209 فایل
هرچیزی که درباره #لفور بایدبدانید #لفور جایی که بایدرفت ودید اخبار و مطالب ارسالی شما👇👇 @Ab_Azizi #تبلیغات پذیرفته می‌شود👆👆 کانال ایتا @akhbarelafoor گروه ایتا eitaa.com/joinchat/131203086C0505ea2121 کانال تلگرام t.me/akhbarelafoor
مشاهده در ایتا
دانلود
اصغر ای دردانه ارباب عشق.mp3
5.29M
✳️ مداحی مازندرانی " اصغر ای دردانه ارباب عشق " 🎤 با نوای رضا اصغرپور ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
هدایت شده از اخبار لفور
✳️ به مناسبت دوم مرداد ، آغاز سال طبری : 🔵 بررسی گاهشماری طبری در آغازین روزش انسان ها از زمان های بسیار دور بعد از کشف چگونگی حرکت ستارگان در آسمان با توجه به لزوم محاسبات روزمره و ثبت اتفاقات تاریخی مجبور به استفاده از چیزی شدند که ما امروزه آن را تقویم می نامیم. همانطور که مشخص است از بین همه این ها تنها تقویم قمری که در بین اعراب مرسوم است بر اساس حرکت ماه کار می کند و بقیه بر اساس خورشید و سال ۳۶۵ روز هستند. تنها تفاوتشان هم در زمان آغاز سال جدید است. گاهشماری طبری(تبری) یا مازندرانی، نوعی از گاهشمار ساسانی است که در آن سال برابر ۳۶۵ روز و شامل دوازده ماه ۳۰ روزه بوده‌ است. 🔵 ادامه دارد... ⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇 https://eitaa.com/akhbarelafoor 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ مازنی ها آغاز سال نو تبری را جشن گرفتند همزمان با وارد شدن به سال 1530 باستانی تبری ، مردم مازندران در برخى از مناطق از جمله بابل كه همچنان به آداب و رسوم گذشتگان پايبند هستند ، شروع آن را جشن گرفتند. روايت مورد قبول در باره مبدا سال طبری محاسبه آن از دوم مرداد ۱۳۳سال پيش از هجرت مصادف با پادشاهی قباد ساسانی و حاكميت فرزندش ' كيوس ' بر تبرستان است . گفته مي شود در اين سال مردمان تبرستان با برقراری يك روز كبيسه به نام شِشِک سال را از گردش بازداشتند. در تقويم باستانى تبری فصل بهار 100 روز شامل 50 روز بهار سرد و 50 روز بهار گرم ، تابستان 85 روز ، پاييز سرد 50 روز و زمستان هم 80 روز است . پنج روز اضافه هر سال در ماههای دوازدهگانه سال طبری محاسبه نمى شود ، بلكه به عنوان ' پِتِک ' به آخر سال اضافه مى شود و روز اضافه سال هاى كبيسه هم ' شِشِک ' گفته مى شود. نخسين روز سال تبری هم ' فردينه ماه ' نام دارد . نام ماههای طبری هم عبارت از ؛ فردينه ماه ، كِرچِه ماه ، هَرِماه ، تير ماه ، مِلارِ ماه ، شروينه ماه ، مير ماه ، دونه ماه ، اركه ماه ، دِ ماه ، وَهمنه ماه و نوروز ماه است. همزمان با آغاز سال جديد طبرى جمعى از فرهنگ دوستان بابلی دوشنبه شب مراسمی را در اين شهر برپا كرده و اين مناسبت را جشن گرفتند . نصرالله هومن نويسنده و پژوهشگر گاهشماری و تقويم تبری در اين جشن كه با عنوان سومين همايش تبرستان بزرگ به مناسبت آغاز سال نو باستانى يك هزار و 530 تبری در بنياد حريری بابل برگزار شد ، گفت : ترديدی نداشته باشيد كه تقويم بازمانده از تبرستان ارزشمندترين ميراثی است كه همه ما بايد به آن افتخار كنيم. وى افزود : تقويم تبری به لحاظ علمى و دقت بسيار فراتر از تقويم ميلادى است و بايد به خود بباليم كه منجمان اين خطه يك هزار و 700 سال قبل از ميلاد مسيح تقويمی را تهيه كرده اند كه كوچك ترين خطايی در آن ديده نمى شود. يكى از استادان دانشگاه شهيد بهشتى تهران هم در اين جشن گفت : مردم تبرستان در طول تاريخ ثابت كرده اند كه وطن پرست و شيفته ايران هستند. دكتر ابوالقاسم اسماعيل پور مطلق افزود : زماني كه فردوسى بزرگ بعد از اتمام شاهنامه بزرگش در دربار غزنويان حضور يافت و آثارش را تقديم دربار كرد ، بشدت مورد سرزنش دربار قرار گرفت و به او اتهام رافضی و مرتد زدند ، اما در همان مقطع مردم وطن پرست تبرستان به گرمى از فردوسى استقبال كردند و در زمان عبور اين چهره فاخر علمى به خراسان او را مورد لطف و عنايات خود قرار دادند كه اين جلوه اى از وطن پرستی مردم تبرستان بود. وی اظهار داشت : از جمله ويژگى هاى بارز مردم تبرستان داشتن يك زبان ، تقويم و فرهنگ مستقل است و اين يك اشتباه بزرگى است كه ما زبان تبری را داراى يک گويش بدانيم ، بلكه زبان تبری داراى گويش هاى بابلی ، ساروی، آملى و بهشهری است . اين استاد دانشگاه گفت : تبری ها با سابقه چهار هزار ساله خود يكى از قديمى ترين اقوام ساكن در ايران هستند كه پيش از آريايی ها در اين منطقه زندگى مى كردند. وى افزود : در طول چهار هزار ساله تاريخ تبرستان ، مردم اين ديار هيچگاه خودشان را از ايران جدا نمى دانستند هر چند به خاطر سابقه تاريخى ، تقويمی و زبان ، حكومتی مستقل داشته اند اما خود را جدای از ايران نمى دانستند. او ادامه داد : امروز بسيار خرسنديم كه در برخى از شهرهاى مازندران سنت هاى هزاران ساله همچنان پابرجاست و مردم مراسمی همچون 26 عيدماه را با شكوه خاصى در آمل ، بابل و سوادكوه و نيز ديگر شهرهاى مازندران برگزار مى كنند. دكتر اسماعيل پور مطلق انتقال سينه به سينه تاريخ را وظيفه همگانى دانست و بر ضرورت توجه مردمان تبری بر اين موضوع تاكيد كرد. تبرستان به لحاظ جغرافيايی شامل استان مازندران ، بخش هايي از استان هاي گلستان و گيلان ، استان تهران و شمال استان سمنان بوده است كه از قرن دهم هجرى شمسى نام مازندران بر اين سرزمين نهاده شد. علت نامگذارى تبرستان يا ' تپورستان ' نيز در واقع به دليل وجود قوم ' تپور ' بوده است كه چهار هزار سال پيش در اين استان زندگى می كردند. ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید ⛰⛰⛰⛰⛰⛰⛰
✳️ به مناسبت دوم مرداد ، آغاز سال طبری : ⭐️ قسمت دوم ⭐️ 🔵 تقویم طبری نوعی از گاهشمار ساسانی است که در آن سال برابر ۳۶۵ روز و شامل دوازده ماه ۳۰ روزه بوده ‌است. درباره مبدأ تقویم طبری نظرات متفاوتی وجود دارد و یکی از این نظرات مبدأ آن را اسپهبدی (۲۴شمسی)، یزدگردی(مرگ یزدگرد سوم در سال ۳۱ هجری)، و یا باستانی می‌ نامند. اما آنچه امروزه مشهور است بر اساس محاسبات «نصرالله هومند» آغاز آن باستانی و برابر با دوم مرداد ۱۳۳سال پیش از هجرت مصادف با پادشاهی قباد ساسانی و حاکمیت فرزندش کیوس بر ساتراپ تبرستان است. وی معتقد است که در این سال مردمان تبرستان با برقراری یک روز کبیسه به نام ششک، سال را از گردش بازداشتند و از این رو آن را مبدا در نظر گرفت. از این رو این تقویم با تقویم هجری خورشیدی ۱۳۳ سال تفاضل دارد که به علت تفاوتشان در سر سال از اول فروردین تا اول مرداد این تفاضل ۱۳۲ سال می‌باشد. سال طبری دوازده ماه دارد. مانند تقویم باستانی دارای پنجه است که «پیتک» نام دارد و با پنج روز اول فروردین هجری خورشیدی برابر است و در سالهای کبیسه ۳۰ فروردین با روز کبیسه «شیشک» برابر است. سرسال تقویم طبری با داشتن کبیسه گیری یکنواخت چهار ساله نسبت به تقویم رسمی گردان بوده‌ است و زمانی که به ۲ مردادماه خورشیدی رسیده‌است از نظر کبیسه گیری با تقویم رسمی هماهنگ شده‌ و سرسال آن تثبیت شده‌است. این روز به علت تناسب فصلی سرسال گرفته شده و تثبیت گردیده‌ است. از سویی روز کبیسه «شیشک» با این محاسبه با ۳۰ فروردین مطابقت دارد. این گاهشماری با قرائتی دیگر(غیر رسمی و قدیمی‌تر) در تطبیق با تقویم هجری خورشیدی سال آن از ۳ مردادماه تثبیت شده و شروع می‌شود و در ماه های پاییز و زمستان با تقویم هجری شمسی مطابق است. در سالهای عادی روز اول فروردین با ۳۰ اونه ما طبری و پنج روز بعد با پیتک (۵ روزه) و در سالهای کبیسه شش روز اول فروردین برابر با شیشک (۶ روزه) برابر است. در تقویم تبری، ۲ تا ۳۱ مردادماه، فردینه ما(سیا ما) نام دارد، همچنین در ادامه، یکم تا ۳۰ شهریور (کرچه ما)، ۳۱ شهریور تا ۲۹ مهر (هر ما)، ۳۰ مهر تا ۲۹ آبان (تیرما)، ۳۰ آبان تا ۲۹ آذر (مردال ما یا ملار ماه)، ۳۰ آذر تا ۲۹ دی (سروینه ما)، ۳۰ دی تا ۲۹ بهمن (میره ما)، ۳۰ بهمن تا ۲۹ اسفند (اونه ما)، ۳۰ اسفند تا ۵ فروردین (پیتک)، ۶ فروردین تا ۴ اردیبهشت (ارکه ما)، ۵ اردیبهشت تا ۳ خرداد (د ما)، ۴ خرداد تا ۲ تیر (وهمنه ما) و ۳ تیر تا یک مرداد (نوروز ما یا عید ما) نامیده می شود. 🔵 پایان 🔵 ⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇 https://eitaa.com/akhbarelafoor 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🪴 آغاز سال ۱۵۳۵ تبری مازندرانی بر همگان مبارکا بوئه ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید 🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
🎎 ماه های مازندرانی 🎎 ✳️ با وجود ۱۲ ماه شمسی که در تقویمها به چشم میخورد به همان تعداد ماههای مازندرانی از گذشته به یادگار مانده است و با نبود تقویم و مردم روستا در زمان گذشته بیشتر از این طریق ماه ها را در روستا سپری میکردند. با اشتراک گذاشتن این مطلب فرهنگ و اصالت مازندرانی را زنده نگهداریم. 📅  ارکه ما (arkeh ma) :  مصادف با ماه فروردین میباشد که با فرارسیدن بهار و آغاز سال نو طبیعت با چهره بهاری اش زیبا به نظر میرسد و شکوفه های رنگ رنگ در همه جا به چشم میخورد. 📅  دِما (dema) : مصادف با ماه اردیبهشت بوده و با شروع فصل کار و کشاورزی ،کم کم چهره روستا به مرحله کاشت رفته و تلاش مردم روستا در این ماه ستودنی است. 📅  وَهمِن ما (vahmeneh ma) : مصادف با ماه خرداد میباشد که تا حدودی زمینهای کشاورزی از مرحله کاشت عبور کرده و مردمان روستا همچنان به وجین و مراقبت از محصولات کشاورزی مشغول هستند. 📅 عید ما (aydeh ma) : مصادف با ماه تیر میباشد و با وجود تابش خورشید و فراوانی آب در شالیزارها نشاهای برنج در حال رشد و نمو میباشند. 📅 فردینه ما (ferdineh ma) : مصادف با ماه مرداد می باشد و که گرمای تابستان را در خود جای داده و به روایتی هم به آن ماه پختن محصول انجیر ( انجیرپجه ماه) هم میگویند . 📅 کرچه ما (kercheh ma) : مصادف با ماه شهریور میباشد که کم کم فصل دروی برنج آغاز شده و در گوشه گوشه زمین‌های کشاورزی روستا جمعیتی مشغول کار و تلاش دیده میشوند. 📅  هره ما (hareh ma) : مصادف با ماه مهر میباشد که با شروع خرمن کوبی و آوردن محصولات کشاورزی به منزل شادی در چهره هر روستایی بسیار دیدنی و هنگام رفتن دانش آموزان به مدرسه ها است. 📅 تیره ما (tireh ma) : مصادف با ماه آبان میباشد و زمان برداشت مرکبات، این‌بار جمعیت روستا در باغها برای چیدن پرتقال و نارنگی مشغول می باشند. 📅 ملاره ما (melareh ma): مصادف با ماه آذر می باشد که با وجود پائیز زیبا و فصل ریزش برگ زرد درختان چهره روستا هم دیدنی میباشد. 📅 شروینه ما (shervineh ma) : مصادف با ماه دی می باشد که با وجود بادهای پائیزی و نم نم باران و همچنین سردی آغاز زمستان  چهره جدیدی در طبیعت روستا بوجود می آید. 📅 میره ما (mireh ma) : مصادف با ماه بهمن میباشد و کم کم با بارش برف زیبا چهره روستا با پوشش سفید تزئین گشته و شکر و سپاس خدا از طرف کشاورزان دیدنی میباشد. 📅 اونه ما (oneh ma) : مصادف با ماه اسفند میباشد و با شمارش معکوس برای سال تحویل و آغاز سالی جدید در گوشه و کنار روستا و شکوفه های کوچک بهاری موخبر از سال نو را میدهند. 📅 ماههای تبری ره یاد نکن🌾 ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید 🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"شِمِه نو سال مِوارِک بوئه سال نو شما مبارک" که مازندران شهر ما یاد باد همیشه بر و بومش آباد باد که در بوستانش همیشه گل است به کوه و اندرون لاله و سنبل است "فردوسی" 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 سوی گرگساران و مازندران همی راند خواهم سپاهی گران "فردوسی" 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 تاج و سریر خسرو مازندران ز رشک خورشید را گذار همانا برافکند "خاقانی" 🎋🎋🎋🎋🎋🎋🎋 روز ارنه تیغ خسرو مازندران شده ست چون بشکند نهال ستم یا برافکند "خاقانی" 🎋🎋🎋🎋🎋🎋🎋 به مازندرانم ظفر بایدی که دیوانش را تن بتن کشتمی "خاقانی" ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید 🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
✳️ شعر " اویاری " شاعر : سید ابوالقاسم میرمحمد میگونی(شهاب) بَوی تار و تاریک شو بی چراغ مِنی سر بَزو شومه تا سمت باغ دلم بوته تا او بِدارم زمین بَره گَل بَنی شَم بئیرَم کمین دلم تَش بَزو واش و وَل هیمهَ رَ هوا بونه روشن ، بَوین دیمه رَ بَره سر به سر کیله گَل او دَییت بَره واش و وَل بَلم تا گَل دَپیت بَوی  واز با بیل تا گَل بَره بَزو شُر صدا اینه از اوخُره بَزو شُر زمین خیس از او بَوی زمین خیس و لبریز اَمشو بَوِی زمین خشک  و سی دار پژمرده بی که گیلاس تک دونه دل مُرده بی بَوی تازه و تَر سی یِ شمرون اِسا بَخون وصف گیلاس هیمون اسا بَخون شعر میگون هر دم شهاب بَخون یک غزل شعر دل شعر ناب چُمر اینه از وَلگُ  واشُ وَل بَوی رنگ و وارنگ این باغ گَل صدا اینه مهتاب بیمو سحر بَوی روشن از نور این باغِ ور ✍سید ابوالقاسم میرمحمد میگونی  ( شهاب ) 📖 برگرفته از کتاب گلگشت خیال 📝📝📝📝 معنی لغات شعر اویاری( آبیاری ) بَوی = شد شو = شب سر بَزو = به سرم زد ، به فکرم رسید شومه = می روم بوته = گفت بَره = آب راه بَنیشیم= بشینم بَئیرم = بگیرم واش  و ول = علف و اشغال ریز و چوب و ... هیمه = هیزم کیله گَل = کنار نهر دیی تَ = پر شد دپیتَ = پیچید اِسا = حالا چُمر = صدای کم واش = علف وَلگ = برگ وارنگ = چند رنگ بیمو =آمد باغ وَر = سمت باغ ، نام منطقه ای در میگون اُوخره = دریچه آب (در اینجا ) بَزو شُر = جاری شدن آب از بلندی همراه با صدای آب بَلم = گیاه و خزه سفت شده گیلاس چینی خوشا میگون خوشا گیلاس چیدن نگارستان میگون یاس چیدن به ساغر عطر گُل ریزم شهابم کمی بابونه با احساس چیدن ✍سید ابوالقاسم میرمحمد میگونی  ( شهاب ) برگرفته از کتاب گلگشت خیال ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
✳️ شعر مازندرانی : " چُشمِ دل " با چُشم دل بهارون ، مِن روزگارِ اشمه هنگامِ وَرف و وارون مِن رودبارِ اِشمهَ تا اِینهَ گُل بُهارون دل شونهَ کوهسارون شو گیر زَنده این دل ،مِن کوهسارِ اِشمه دل شونهَ ، تنگه میگون  ،در فصل گل رَفیقون رنگین کمونِ میگون،  من چُشمهِ سار اِشمَه دل چرخ و تُو بَزو بِی تا چرخ و چین بَزومه دل تا هِگرده پیشم من آبشار اشمه سرمست بونه این دل ، دل شونه  تا قُلادوش من شومه تا هملون ، اسپولُ  غارِ اشمه دل شونه هَملون در فصل گُل رفیقون تا چرخ و چین بَزو وی مِن استوار اِشمه یک پیش چیمه والک هم تُلپه هم پیازک قُل قُل بَزو کماگوش من کوله بار اشمه تا عطر گل دَپیتَ وارون اَدی دَیی تَ با عطر خیس گلها گُل دیمِ یارِ اشمه افسانه نوتِ این دل مِن شومه تا به مِنزل جانم شهاب عاشق من نو بُهار اِشمه پیمون اَزل دَوس سا این خسته دل علی جان (ع) تا عمر دارمه ای دل مِن کِردگارِ اِشمه ✍سید ابوالقاسم میرمحمد میگونی  (شهاب ) 📖برگرفته از کتاب گلگشت خیال میگون 🍀 اردیبهشت ۱۳۹۲ 🍀☘🍀☘🍀 برگردان  شعر چُشم دل : با چشم دل در بهار من گردش روزگار را نگاه می کنم وقتی برف و باران می بارد من طبیعت رودبار قصران را نگاه می کنم وقتی بهار می شود گل می روید من به کوهستان می روم صبح زود تاریکی هنوز تمام نشده به طرف کوهستان می روم دلم به تنگه میگون می رود فصل روئیدن گل ای دوستان چشمه های میگون را نگاه می کنم دلم در کوه گردش می کند در کوهستان می چرخم می گردم  دل به تماشا می رود من هم  آبشار را نگاه می کنم دلم سرمست طبیعت می شود می روم تا قلادوش ( کوه بالای تخت کیقباد و استوار ) من هم به هملون میگون می روم و غارها را می بینم( گاهی از نزدیک و گاه از دور با چشم دل می بینم ) دلم به هملون فصل گل می رود در گردش من قلعه استوار را نگاه می کنم والک و سیرک و  پیازک می چینم قارچ هم روئید می چینم و نگاه می کنم عطر گُل پیچید دوباره باران بارید با عطر خیس گل ها صورت زیبا را هم می بینم دل درست گفت افسانه نبود به طرف خانه می روم شهاب عاشق جانم من نوبهار را نگاه می کنم در روز ازل با مولایم علی ( ع ) پیمان بستم من تا عمر دارم خداوند را در کارهایم شاهد می گیرم نگاه می کنم ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
✳️ شعر گلگشت خیال دلم وسش تِنی قروون بَگِردم نهونی کیچه گَل میگون بگردم بگردم من ویوچالی همندی بَوینم تیس و سَرچاهون بگردم کُلاکی باغ  پی لت تا به سامون بگردم دور گُل سامون بگردم زگا تا بندگا تا وَرکشی لو نسایی چشمه گل هیمون بگردم بَنیشَم هَف چناری چشمه ای لو تِنر قلباغ من حیرون بگردم بخون می گل غزل میگون هارش تنر اِسسللِ گَل مجنون بگردم هتل میگون جهانگردی رِ هارش دلم وینش هتل میگون  بگردم هِرس او شُر ، پَلی من  دور چشمت بیَم از بوم سر ایوون بگردم کَلَرمی سیک سر قلباغ اشمه دلم وسش به کوهستون بگردم تو کُلگا سَر هِرس تندیر هارش چتی مارم دَوس سا نون بگردم دو تا چشمون کَهو گل حبه انگور بَوی این دل تنی خاهون بگردم بخون ماری زوون امشو غزل تو کَهو چُشمی تنی دامون بگردم کُلاکی جوسنک  آهنگرک دل بَوِی سرمست گُل خندون بگردم هرس تا من بگردم دور چشمت که دورت گل بلاگردون بگردم به دنیا شوئه میگون هَسته مشهور سحر من صبح دم یارون بگردم نسیم از تنگه میگون اینه شونه هوا ابری بَوی وارون بگردم هملون قلهک و اسپول و غارش کمون گوچالِ گل افشون بگردم عروسک کوه میگون استوارش بوی ویرون چِتی ویرون بگردم قبادی تخت ویرون هسته ای دل بمیرم کهنه قبرستون بگردم نهون از من دلم عاشق بوی جان تنر می گُل کوهستون بگردم دلم وسش بگردم دور قصرون فشم گرمابدر زاگون بگردم بَنیشم آبنیکی چشمه ای گل تو هارش روته تا لالون بگردم تِنِر بوئم ز ایگل باغ گل من ادی آهار تا اوشون بگردم بچینم رودکی گیلاس امشو امین آباد من ویلون بگردم بوینم زردبندش تا به ورجین چتی بوئم تنی واسون بگردم کلیگون  تخت امامه ای دل به حاج آباد گل افشون بگردم دلم خاهون گل بی تابه جیرود درودی باغ گل افسون بگردم سفیدستون به شمشک تا به دیزین برا تا دربندسر مفتون بگردم عزیزم مست قصرون بونه این دل چتی بوئم تنی قروون بگردم بخون امشو غزل خوش خون شهابم بخون ماری زوون قصرون بگردم شاعر : سید ابوالقاسم میرمحمد میگونی  (شهاب) برگرفته از کتاب گلگشت خیال 🍀☘🍀☘🍀☘🍀 این شعر در شبهای ترانه ستاره سو میگون سروده شد و چند بیت به آن اضافه شد (این شعر گلگشت خیال است در خیال مناطقی گردش می کردم که در گذشته دیده بودم به عشق می گُل ) برگردان شعر گلگشت خیال  : دلم می خواهد فدای تو بشوم پنهان از دیگران در کوچه های میگون گردش کنم . منطقه(( ویوچال )) گردش کنم دامنه و مرکز آن را ببینم ،سپس در منطقه  (( تیس )) و سر چاهون بگردم . باغ کُلاکی و پی لَت تا منطقه سامون گردش کنم قربون گُل در گُلستان مُسُلُم تا سامون بشم . زِگا ، بَندگا و وَرکَش را ببینم کنار چشمه ی نسا در هیمون گردش کنم کنار چشمه ی هفت چنار بنشینم ،برای تو به پای تو قلعه باغ خوشحال گردش کنم حیران باشم بخون ((می گُل )) امشب غزل میگون را نگاه کن برای تو به عشق تو کنار استخر می روم و به عشق تو آنجا گردش می کنم هتل جهانگردی و ایران گردی میگون را ببین دلم می خواهد هتل میگون با تو بگردم تو کنار چشمه و آبشار  کوچک بیا من فدای چشمت من از پشت بام بیام ایوان از آنجا تو را نگاه کنم کنار منطقه کَلَرم می ایستم و قلعه باغ را نگاه می کنم دلم می خواهد در کوهستان گردش کنم تو کنار اجاق بایست وتنور را نگاه کن ببین مادرم چگونه نان محلی می پزد نگاه کن دورت بگردم دو چشمت مانند حبه انگور است دوستت دارم فدایت شوم عاشقت شدم امشب به زبان مادری غزل بخون کبود چشمم هستی فدایت شوم مناطق کُلاکی جوستانک وآهنگرک گردش می کنم بایست من دور تو بچرخم فدای تو بشوم دور تو گُل می چرخم خدا بلا را از تو دور کنه درد را به من بده در دنیا شب میگون معروفه ( صبح و شب میگون در ایران به خاطر هوای خوش ) سحر دم گردش می کنم نسیم امشب از تنگه میگون می آید هوا ابری شد زیر باران گردش می کنم فدایی ام منطقه هملون قلهک اسپول ( غار ) را ببینم منطقه کمون و گوچال که  گُل عطر افشانی می کند گردش کنم کوه استوار (عروسک کوه) را گردش کنم چرا قلعه ها ویران شد( تخت کیقباد و قلعه استوار ) چرا تخت کیقباد ویران است ای دل از غصه بمیرم چرا قلعه را ویران کردند ( گنج گیری ) پنهان از من دلم عاشق شد برای تو می گُل  عشق من کوهستان می گردم دلم می خواهد در قصران گردش کنم بخش رودبار قصران را که گوشه ای از قصران تاریخی است تماشا کنم شهرهای اوشان فشم میگون وشمشک دربندسر درود وجیرود را تماشا کنم در روستای آبنیک کنار چشمه بنشینم روستاهای روته زاگون گرمابدر و لالون گردش کنم آهار تا اوشان ایگل و باغگل گردش کنم در رودک گیلاس بچینم زردبند و امین آباد و ورجین را تماشا کنم کلوگان تخت اخورین و امامه زیبا را ببینم در سفیدستون شمشک تا به دیزین طبیعت زیبا را ببینم. ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
✳️ مداحی ابالفضل العباس ع : توحیدر زاده ای عباس عباس به خاک افتاده ای عباس عباس زجابرخیز ای پشت و پناهم دلاور زاده ای عباس عباس برادر چون تو در عالم نباشد تو فوق العاده ای عباس عباس وفاداری خود را چون همیشه نشانم داده ای عباس عباس نبیند چشم هستی تا قیامت چنین دلداده ای عباس عباس کسی همچون تو ازجام ولایت نخورده باده ای عباس عباس هنوزم تشنه ی کامت فرات است که از خود رانده ای عباس عباس برادر عاقبت در سینه من غمت بنهاده ای عباس عباس بخوان اَدرِک اَخا را تا ببینم کجا افتاده ای عباس عباس چه شد تامشک آبت پاره کردند توحیران مانده ای عباس عباس توکه دست وسروچشمت فداشد چرا شرمنده ای عباس عباس زهم پاشیده شد ابرو و چشمت چه تیری خورده ای عباس عباس چرا دور از حرم افتاده ای تو ز من آزرده ای؟عباس عباس مرو که لشکرم از هم بپاشد توچون فرمانده ای عباس عباس نمی دانم به زینب چون بگویم که تو جان داده ای عباس عباس به زینب تا کنون خواهر نگفتی بگو تا زنده ای عباس عباس دم آخر چه پیش آمد که من را برادر خوانده ای عباس عباس غمت در سینه«مداح» نگنجد بحق شهزاده ای عباس عباس شاعر:علی اکبراسفندیار«مداح» ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
✳️ نوحه حضرت اباالفضل العباس ع : ‍ 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 سکینه جان بیابنگرکه بابایت چه روآمد خمیده قامت وافتان وخیزان بی عمو آمد بگوبابامگرچون شدکه دستت برکمر داری پدرجانم چه پیش آمدکه اشک ازدیده می باری بگو بابای من علمدارت چه شد؟ عموجانِ من آن سپهدارت چه شد سکینه جان دگرپشتم شکست ازداغ سردارم بگو بااهل خیمه برنمی گردد علمدارم عموجانِ غریبت را کنار علقمه کشتند تنِ بی دستِ سردارِ مرا درخونش آغشتند به فرق او زدندعمود آهنین کنار علقمه فتاده بر زمین دودستش شدقَلَم اَمّاعَلَم دردست بُبریده سرش ازگرز آهن پاره بودو تیربردیده اگرچه جسم عباسم به موج خون شناور بود ولی شرمندۀ اهل خیام و روی اصغر بود رسیده ازفراقِ اوجان برلبم که دیگرمیرود اسیری زینبم 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» 🎙سبک بنفس:علی اکبراسفندیار ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
‍ ✳️ نوحه مازندرانی حضرت اباالفضل العباس ع : عباس علمدار مه جان برار کی ته بازو ره بَوریه«2» کی ته بدن ره نازنین تن ره میون خون بَکشیّـه کی ته بازو ره بَوریه مه جان برار پِرس علمدار بی ته من بُومه گرفتار«2» برار پهلوون مه دردِ درمون غیر از ته ندارمه برار«2» کی بشکنیّـه ته جانِ سر ره«2» خون مثل ناودون در شیّـه کی ته بازو ره بَوریه ته بُوری مه ناله اشک و آهه خیمه دیگه بی پناهه «2» تا دشمن ته سر ره دیر بَوینه مه وچون روز سیاهه «2» راس بواش برار مه دل قرار بی ته مه علمدار کیه؟ کی ته بازو ره بَوریه یا ایهاالناس از داغ عباس بشکسّه کمر نَونه راس«2» بَیمه بی علمدار و بی سپاه غریبی ره کمه احساس«2» کی مه قد بلند بالا سردار ره میون خون بَکشیّه کی ته بازو ره بَوریه عباس جان ته هسّی مه آبرو جان برار پس ته دس کو؟«2» نالۀ وَچون بُورده آسمون عـمو تـه جا نخوامی او «2 » ته نازنین چشِ کی تیر بزو«2» وه چه اَنّـه بی رحم بیه کی ته بازو ره بَوریه این همه لشکر من بی علمدار عباس مه کار بَهیّـه زار «2» شاه علقـمه بَـدی فـاطـمه تره پـسر بَـوته مـه مار«2» مار از مدینه بشکسه سینه بمو ته داد بَرسیّـه کی ته بازو ره بَوریه 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 شاعرسربندنوحه وسبک زنده یاد فخری رضوان الله شاعر متن نوحه: علی اکبراسفندیار«مداح» ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
✳️ نوحه حضرت عباس ع : ‍ 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 یا ابوفاضل یا ابوفاضل تو دل و دلدارو دلبر مایی شراب و ساقی و ساغر مایی شب عزیز فاتح بدره برای ما امشب شب قدره یا ابوفاضل یا ابوفاضل ساقی و میر لشگرم عباس قوت قلب خواهرم عباس همه می فهمن کشته شدی تو از نگاه و چشم ترم عباس یا ابوفاضل یا ابوفاضل دل برادر سوخته ی درد پی دو تا دست تو می گرده با چه رویی گویم به رقیه که عمو جون دیگه بر نمی گرده یا ابوفاضل یا ابوفاضل تویی تو تنها ذکر جلی ام عاشق دلدار ازلی ام بزار بدونن مردم عالم غلام عباس بن علی ام یا ابوفاضل یا ابوفاضل یه تنه یک سرِ کرببلایی تو بچه شیر شیر خدایی خدای عشقت ماه دمشقه تو همه عشقا عشق تو عشقه یا ابوفاضل یا ابوفاضل تویی امید آخر زینب پاره ی جان برادر زینب مایه ی امید حرم عشق تو حسنین و حیدر زینب یا ابوفاضل یا ابوفاضل به فدای آن مشک دریده به فدای آن رنگ پریده به فدای آن قد خمیده به فدای آن دست بریده یا ابوفاضل یا ابوفاضل 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 شاعر:؟؟ مداح:کربلایی علی اکبراسفندیار ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
✳️ نوحه مازندرانی حضرت عباس ع : ‍ 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 از علقمه بمو فریاد عباس حسین برو برس به دادعباس تِه شرمنده بَهیمه جان برار بداد من برس بیمه گرفتار جان برار برو مه زار ره هارش دِتا دس قطع وتیر بخرده مه چش عمود آهنین بَـزونه مِـه سر تا که جان دارمه برار برو مه ور مه دل آرزو دره ای برار جان تره بِوینم و در بُوره مه جان تا مَشکِ بَزونه درمانده بَیمه تِه و تِه وچونِ شرمنده بَیمِه تا مَشکِ بَزونه مه دل سروشته دیگه مره خجالتی بکوشته اِساکه مَشک ودَس و او ندارمه مره خیمه نَوِر که رو ندارمه اگه اینجه اِنه بوی مدینه مه سر ره فاطمه بَیته شه سینه آرزو بَمونسه مه دل آخر شه جان زینبه نَوتِمه خواخر چنه مه سرگذشته بَهییه جانکاه مه دردو دله زار بزوعه«مداح» 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 شاعر : علی اکبراسفندیار«مداح» 🎙سبک بنفس:علی اکبراسفندیار ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
✳️ نوحه حضرت عباس ع : 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 ای که گرفتاری بگو اباالفضل بی کس وبی یاری بگواباالفضل با پسر حضرت اُم البنین کاری اگر داری بگو اباالفضل اگر نشسته بر دلت کوه غم در پیِ غمخواری بگو اباالفضل نام اباالفضل شفای درد است اگر که بیماری بگو اباالفضل دلت گرفت اگر بگو یا حسین به وقت دشواری بگو اباالفضل اگر که دیده ای عَلَم روی خاک یاد علمداری بگو اباالفضل به دیده ات اگر نشسته خاری نشد که برداری بگو اباالفضل دست بریده ای اگر دیده ای به حال غمباری بگو اباالفضل اگر که راه چاره ات بسته شد چاره نداری بگو اباالفضل سری اگربه گرز آهن شکست به یاد سرداری بگو اباالفضل بر لب آب اگر که تشنه ماندی رسم وفاداری بگو اباالفضل بگو ز روی استغاثه «مداح» ای که گرفتاری بگو اباالفضل 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 شاعر:علی اکبراسفندیار«مداح» ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
✳️ نوحه مازندرانی امام حسین ع ، زبان حال حضرت زینب س : ‍ 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 آمه غریبِ برار زینبِ دلِ قرار خواخر بَیّـه گرفتار الهی تَـش بَهیتبو مِـه اِقبـال آمه غریبِ برار تِره اینجور نَدیبوم زَنّی بال بال آمه غریب برار من و تِه میون جدایی دَکِته آمه غریب برار من تَلِّ زینبیه و ته گودال آمه غریب برار خدا مِه سرگذشتِ که نِوشته گمونم غم وغصه بَنِوشته برار ای کاش که دنیا دَنیبیبوم تِه دَس وپا بَزوعن ره نَدیبوم آمه غریبِ برار زینبِ دلِ قرار خواخر بَیّـه گرفتار چیکار هاکِنم تره شمر نَـزنه این نانجیب ته جا اینجور نکنه چیکار هاکنم دَسّ و پا نَزِنی؟ آنّـه جانِ مار ره صدا نَـزِنی شمرِ نانجیب ره بعو نکنه تِره اینجوری پشت رو نکنه آمه غریبِ برار زینبِ دلِ قرار خواخر بَیّـه گرفتار چیکار هاکِنم مه جا دیر دَکِتی ته نانجیبونِ دَس گیر دَکِتی چی بَوِّم سینه ی سر راس بَهووه الان خواسه که تِه عباس دَهووه خواخر بَمیره که بشکِسّه بالی خَله جای تِه اکبر هَسّـه خالی آمه غریبِ برار زینبِ دلِ قرار خواخر بَیّـه گرفتار من وتِه سرگذشت چه بِرمه داره پُر از غم و پر از دنیای زاره چِتی دل داشته بَورینه گَلی ره چَنّه لُو زوعه تِه پشت و پَلی ره هرچی داشتی ره دَرنّـه وَرنّـه تِه تنِ پیرهَن و سر ره وَرنّـه آمه غریبِ برار زینبِ دلِ قرار خواخر بَیّـه گرفتار مره غصّه باره تِه غم مه سینه خَله بی تابی کِنّـه تِه سکینه الهـی بَمـیرم زارِ رقـیه بابا بابا وِنِـه وَنگ و وا بَیّـه تِه دَنی باشی مره بی بهانه تسلیت گِننه بـا تـازیـانه ته که دَنی باشی آواره بومه از دوریِ تِه من بیچاره بومه آمه غریبِ برار زینبِ دلِ قرار خواخر بَیّـه گرفتار غریبی دَکِتی خواخر بَمیره از نفس بَکِتی خواخر بَمیره برار دنیا چه بی وفا بَهییه زینب دیگه تِه جا جدا بَهییه کِمین خواخر تَنِ بی سر بَدیّه برار ره اینجوری پرپر بَدیّـه آمه غریبِ برار زینبِ دلِ قرار خواخر بَیّـه گرفتار اسیری درشومه دیار به دیار مره حلال هاکِن خدانگهدار اسیری که شومه دل تِسّـه تنگه مِه قسمت این سفری چوب وسنگه چنه سخته سفر برار دَنیبو سپهسالار و علمدار دَنیبو دیگه زینب چتی شه خِدِّه داره بنال«مداح»که زینب خون بواره آمه غریبِ برار زینبِ دلِ قرار خواخر بَیّـه گرفتار 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 شاعر : علی اکبراسفندیار«مداح» ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
✳️ نوحه ذوالجناح ای اسب خونین یال من : ‍ 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 ‍ ای اَسب خونین یال من ذوالجناح من کم گریه کن بر حال من ذوالجناح من حیرت مکن از سر نوشت عجیب من ای مرکب فرخ پی و ای نجیب من آتش به جانت می زند سوزعاشورا خون تا رکابت می رسد روز عاشورا در لیله الاحزنای من ای براق من ریزد به فرقت خاک غم از فراق من وقتی نشیند دخترم بر سر راهت آتش مزن بر جان او از سوز آهت ذوالجناح من هرکشته رامن دیده ام دیدی ای مرکب بامن گل خون وشرف چیدی ای مرکب ذوالجناح من ذوالجناح من ذوالجناح من ذوالجناح من از بارش تیر ستم پر درآوردی از قتلگاه عاشقان سردرآوردی ذوالجناح من ذوالجناح من ذوالجناح من ذوالجناح من ازاشک وخون یک دسته گل روی زین بگذار این پیکر صدپاره را بر زمین بگذار ذوالجناح من ذوالجناح من بعد از شهادت قاصد داغ من هستی تو شاهد بی آبی باغ من هستی ذوالجناح من ذوالجناح من وقتی به خیمه می روی تنهای تنها غوغا کند از شیهه ات شیون زنها ذوالجناح من ذوالجناح من خواهی اگر آرامش قلب سکینه برگردو بادندان بکش تیر ازاین سینه ذوالجناح من ذوالجناح من جایی مروامشب ازاین لاله گون صحرا تا بشنوی بوی خوش مادرم زهرا ذوالجناح من ذوالجناح من ای اسب خونین یال من ذوالجناح من 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 شاعر:?? 😭😭😭😭😭😭😭😭 🎤مداح:علی اکبراسفندیار ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
✳️ نوحه امام زمان عج در شب عاشورا : ... 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 الا امیدبیکسان یارهمه حق نفسان شمس ولاظهورکن یازخودت خبررسان تمام آرزوی من دیدن روی ماه توست چراامام مهربان نمیدهی تورخ نشان ببین فتاده ایم همه به چاه غفلت و گناه یوسف فاطمه بیافرشته ی نجات مان تمام عاشقان را به رنج آزموده اند چه سازم اَر فراق تو بُوَد برایم امتحان داغ ندیدنت زده شرربه تار وپود من زفرت درددوری ات دگربریده شداَمان ای مَه مانده پشت اَبرخدادهدبرتو صبر ببارد اشک چشم توکجا ز اَبر دیدگان بیا دلِ منم ببر همره خود به کربلا بخوان روضهٔ حسین حضرت صاحب الزمان شب دهم چه غم فزاست برای زینب وحسین شب مصیبت وعزاست برای زینب و حسین شب دهم سرِحسین دربَرِخواهرآه آه شبی دگربدون سرتنش میان قتلگاه شب دهم شب وداع زمزمه هاخداخدا شبی دگرحسین شوددگرز زینبش جدا نور دل فاطمه را غریب گیر آورده اند غریب کوفیان نانجیب گیرآورده اند درآن دل سیاهشان پرشده کینه ی حسین نعل تمام مرکبان تشنه ی سینه ی حسین لشکریان کوفه باکشتن بی گناه خوشند نوردل فاطمه رابه قتل صبر می کشند برای زینب آسمان سیاه وتیروتار بود دمی که دیدذوالجناح رسیدوبی سوار بود پناه خلق بی پناه مانده میان یک سپاه زتشنگی جای نفس می کشدازنهادآه حسین فدای زینب وزینب فداییِ حسین چگونه تاب آورد خواهرجداییِ حسین لحظه به لحظه دم بدم نوای زینبش حسین «مداح»دلشکسته هم زمزمه ی لبش حسین 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
✳️ نوحه امام حسین ع : آفتاب 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 بازمین کربلا تندی مکن ای آفتاب لااقل امـروز بـرگـودال آهسته بتاب بهرهمدردیِ زینب سینه راپردردکن لااقل امروز خـاک کـربـلا را سرد کن چون حسین باشددلش ازداغ اکبر شعله ور سینه اش آتش گرفت ازدردهجران پسر شاه دین امروزمی افتدزصدرزین بخاک اِربَاً اِربا،غرق خون،لب تشنه،خسته چاک چاک آفتابا،این همه گِرد زمین چرخیده ای ازحسین بن علی آیاغریب تردیده ای؟ بی گناه وبی معین،مظلوم وآقاونجیب این چنین آیاکسی دیداست درعالم غریب آنچنان کردندبااوچشم گردون گریه کرد هم زمین لرزیده وهم آسمان خون گریه کرد حرمله باتـیر زهر آلـوده  قلبش را درید بی رمق افتادوتیر ازپشت سربیرون کشید زیردست شمردرخون دست وپامیزد حسین ازنفس افتادزینب هی صدامیزد حسین برسر وسینه زنان تانیمۀ گودال رفت من نگویم که چه دیده ناگهان ازحال رفت پیش مـادر ازپسرسـرمی بُـریدند آه آه کاش از زهراخجالت می کشیدندآه آه خنجراز شرم پیمبرچون نَبُرّید حنجرش شمرکاری کـرد تـا زد نـاله زهرا مادرش گرچه باپـهلوی بشکسته زمینگیر آمدم یا بُنَیـّه ،آمـدم مـادر  ولـی دیـر آمـدم یابُنَیـّه خون زپهلوی تومی ریزد زمین ای حسین،فرزندزهراهم شدن یعنی همین بس کن ای«مداح»زدی آتش توبرجان همه زآن سوی گودال آید صیحه های فاطمه 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 شاعر : علی اکبراسفندیار«مداح» ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
✳️ دلگویه یا نوحه مازندرانی حضرت امام حسین ع: ‍ 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 برار اَمشو چه اَنّه بی قراری؟ آسمونِّه اِشنی بِرمه واری برارجان ته که مِه دلّه بَوردی ته خواخربَمیره که بُغض هاکردی مه دل بَیته برار،ته غم مه سینه حسین جان بِرو دَگِردیم مدینه برار ته چَنّه مظلوم و غریبی تِوسّه بَمیرم که غم نصیبی ته که دارنی علی اکبروعباس برار دیگه غریبی نکن احساس برارجان ناله نکن ناله وَسّه مگه فردا روزِ جدایی هَسّه؟ برارجان من خوامه با ته دواشم بدون ته نخوامه زنّه باشم اگه قراره بَوّم ته عزادار دعا هاکن بَمیرم جان برار بدون ته مه روزگار سیاهه ته قبر سردیگه مه جان پناهه بجان ته حسین جان من شه دومّه بدون تـه دیگه زنّـه نَمومّـه بَخون«مداح»بَخون حسین غریبه خدا دونّه که زینب غم نصیبه 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 شاعر : علی اکبراسفندیار«مداح» ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
✳️ روضه روز عاشورا : 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 مزن ظالم که من جوروجفای بیکران دیدم مزن ظالم که من داغ جگرسوزجوان دیدم مزن ظالم که پیش نعش اکبرمن زمین خوردم مزن ظالم که من ازداغ هجر اکبرم مُردم چه کردم من مگرباسنگ کین شدپاره اَبرویم مزن اینگونه برجسمم که دیگررفته نیرویم الهی خواهرم نبیندزینبم که ازظلم شماچنین جان برلبم 🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 مزن ظالم که دارددخترمظلومه می بیند مزن که خواهرم زینب زچشمش لاله می چیند من آخرمیهمان بودم چرابامن جفا کردید هرآنچه کرده ایدبامادرم بامن چرا کردید مروباچکمه ات بروی سینه ام خدا داند دگرشکست آیینه ام 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 شاعر :علی اکبراسفندیار«مداح» ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
✳️ روضه شب عاشورا امام حسین ع: 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 امشبی راخواهرم محض خدا آرام باش می شویم فردا دگر ازهم جدا آرام باش آخرین شب باشدامشب خواهرم که زنده ام بنگری بی سر توفردا شب مرا آرام باش جای مادراین سرم را بر روی دامن بگیر می شودفردا جدا چون از قفا آرام باش بعدازآنی که سرم راکرده اند از تن جدا می رسدازهر طرف سیل بلا آرام باش جدمارفت وپدر،مادر،برادرهم که رفت نوبت من شددگرای خواهرا آرام باش زینبم زخم فراوان می زنند بر پیکرم یابه خنجر یابه نیزه یاعصا آرام باش امشبی بادست خودشانه به مویم میزنی می شودفردا زخون رنگ حناآرام باش صبر بنما ومبادا خواهرم نفرین کنی چونکه بیند ماجراها را خدا آرام باش پیرهن کهنه که مادربافت راهم می برند یک بدن بی سرزمن ماندبجاآرام باش تورگ بُبریده میبوسی بجای صورتم گرچه ناله میزنی هی بی هوا آرام باش بچه های من کسی خاروبیابان راندید مانده اند گر زیر تازیانه ها آرام باش این عزیزانم همه بابایی اندخود شاهدی جان تو جان تمام بچه ها آرام باش تواگرگریه کنی این بچه هادق می کنند پس بجان مادرم زهرا بیا آرام باش درنماز شب فراموشم نکن ای زینبم توفقط درحق من بنما دعا آرام باش سینه هاازروضه«مداح»ماآتش گرفت دختر زهرا به پای روضه ها آرام باش 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 شاعر:علی اکبراسفندیار«مداح» ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
✳️ نوحه مازندرانی شام غریبان حضرت زینب س برای دختران امام حسین ع: ‍ 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 بِرو مِه جان خواخر اُم کلثوم اَمِــه دِتــا بِــرار زا بَهیــنه گــوم بِرو خواخر که صحرا ره بَگِردیم تمــام کــرب وبــلا ره بگــردیـم الهــی عمـــه قـــروون «صَفورا» کِـجـه دری مـه بـرار زا «طَهورا» عمـه بَمـردون کِـجه دِمّــدانـی؟ زِنّــه هَسّنـی یـا کـه جان هِـدانی الهــی عمــه بَــوّه شِمـه قِــروون بَگِــردم مـن کِجه ی این بیابون من ازصبح تا نماشون داغ بَدیمه شِه بـرار ره تَـش بَیته بــاغ بَدیمه دیگـه مِــه تَـن وپِــه رمــق نــدارنـه کتـــاب عمــر مـــن ورق نــــارنــه بِــرارِ چِـش وارسّــه مثـل وارش مِــره چَنّـه حسین کِرده سفارش حسین گِته خواخرجان مِه دِترون نـــه صحــرا بَــدینـه و نــه بیــابـون جان تِه جانِ مِه وَچون خواخرجان مبـــادا بَـــوینــن خــــار مُغیـــلان مِــه وَچــون درد جــدایی نَــدینـه بغیــر از مِهــــر بــابــایـی نَــدینــه بَــویـن خــواخـر مِــره چیکار بَکِته بِــرو کــه دیگه تِــه زینـب هِـکتـه مِـه بِــرار زاعــون اینـجه دِمّــدانِـه بَمیــرم هــر دِتــا دل بــاد هِدانـه دِتـایی جان هِـدانه بال به گِردن از این غم دیگه وِنـه که بَمــردن شِــمه چُــو بَخِــرده تـــنِ بِــــلاره شِـمه وِسّـه مِه دل بَهووه پاره شِـمه داغ اَی مِه دلّه داغ بَزوعه مِـه تـوتیـا تَن ره شــلاق بَــزوعــه یتیمـون حسین من شِمه قروون شما مِه نورعین من شمه قروون رقیـــه ی جـــوابــه چــی بَهـــووم سکینه ی جــوابـه چــی بَهــووم نَهییه شما ره عــروس هــاکِنـم شِـمه دشمـنونـه عَبوس هاکِنم خواسّمه شِـمه سر ره گل بپاشِم نَهــییه شِــمه عـــروسـی دِواشـــم مِــره حــلال هـاکِن جـانِ«صَفورا» مِـره ببخش بـرار زا جان«طَهورا» مِه تیر بَخِرده دل اَی تیر بَخِرده دیگـه شِــمه عمـه زینـب بَمــرده شِـمه درد وشِمه غم هَسّـه جـانکاه شِـمه وِسّـه چـه زار بَزوعه«مداح» 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 شاعر:علی اکبراسفندیار«مداح» ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
✳️ نوحه امام حسین ع: .. 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 آن شب کنار پیکرِ تو سوختم من از سوز آه حنجرِ تو سوختم من جسمت که دیدم پاره پاره چاک چاکی بشکسته اند بال و پرِتو سوختم من  شدقسمت خواهردر این پیری اسیری در هر گذر پای سرِ تو سوختم من وقتی مرامی زد خجالت می کشیدم در پیش چشم دخترِتو سوختم من عباس هم ازدیده اش الماس می ریخت از گریۀ  آب آورِ تو  سوختم من وقتی که دیدم شمربامن همسفر شد آن دشمن خیره سرِتو  سوختم من وقتی که بر لبهای خشکت خیزران زد ای کاش می مُردم بَرِتو  سوختم من آنجاکه پیشانی ماهت را شکستند تا آمدم گویم سرتو  سوختم من دیدم که بر بالای نیزه گریه کردی در پیش چشمان تَرِتو سوختم من آنجا که کعبة الرّزایا گشته ام ،آه شـایـد نـگردد بـاورِتـو سـوختم من عباس رفت وبیرقش مانده بدوشم هرجا شدم پیغامبر ِتو سوختم من وقتی رقـیه دست بردیوار می رفت آنجا بـه یـاد  مـادرِتـو سـوختم مـن آقا تو راضی می شوی محشر بگویم «مداح»هستم نوکرِ تو،سوختم من؟ 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 شاعر:علی اکبراسفندیار«مداح» ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴