به لطف خدای مهربان وعنایت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف خریدهای ارزاق برای خانواده های محترم مددجو کماکان ادامه دارد عزیزانی که مایل به مشارکت و همکاری در این امور خدا پسندانه هستند لطفا هدایای نقدی خود را به این شماره واریز کنند خدا به مال وجان ونسل شما برکت مضاعف عنایت کند انشاءالله ((مهاجرانی )) 6221 0610 6502 1489 6221 0610 6502 1489 لطفا دوستان اهل بیتی خود را به گروه اخلاق مهدوی دعوت بفرمایید. 🌹اخلاق مهدوی https://eitaa.com/akhlaghmahdavi2

تشکر ویژه از خواهران گرامی 🙏🌺بانی ۲۰۰ کیلو برنج 🌹🙏بانی ۲۶ کیلو گوشت 🌹🙏بانی ۲۷ عددروغن 🌹🙏بانی شکلات 🌹🙏عزیزانی که در حمل و نقل و جابجایی کمک کردند. 🙏🌹🙏🌹🙏🌹🙏 عزیزان بزرگوار و مومن و خوش اخلاق دغدغه مند و مهربان ❤️خانم سربازی بزرگوار...... ❤️خانم روستایی بزرگوار...... که این چند روز هرکدام چه با وسیله و چه کمک فیزیکی در جابجایی ارزاق و بسته بندی و تحویل به واسطه های محترم خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی کمک کردند. خدا رحمت کند انشاءالله درگذشتگان بزرگوارتون را الهی مهمان دائم سفره ی پربرکت مولا اميرالمومنين علی علیه السلام باشند ✅🙏 الهی همیشه سلامت و سربلند باشید خدا راشاکرم الحمدالله الحمدالله الحمدالله 6221 0610 6502 1489 6221 0610 6502 1489 🙏🌺🙏🌺🙏🌺🙏🌺🙏🌺🙏 🌹اخلاق مهدوی https://eitaa.com/akhlaghmahdavi2

راهکارهای زندگی موفق مورد رضایت خدای مهربان و اهلبیت علیهم السلام در جزء ۳ قرآن کریم 🌹اخلاق مهدوی https://eitaa.com/akhlaghmahdavi2

احساس می‌کنم از ذره‌ذره‌ی روحم خون می‌چکد از زجر مصیبتی که در غزه برپاست؛ نه توانش را دارم که کمکی کنم نه می‌توانم این چشم‌های بی‌صاحب را کور کنم که عکس این پوست‌های چسبیده به استخوان و چشم‌های گریان و زجه‌های مادر و هزار درد دیگر را نبینم چه خبر است؟ در این عالم چه خبر است؟ یک روز بیمارستان‌شان را می‌زنند روز دیگر خانه روی سرشان خراب می‌کنند فردایش صد فیلم‌ از دختربچه‌ای منتشر می‌شود که از سرما شبیه بید می‌لرزد بعدش مادری که سر جنازه‌ی کودکانش زجه می‌زند پسری بر مزار مادری، دختری بر مزار پدری ته‌اش هم عکسی از پوست‌های به استخوان چسبیده...

جان بالا آمده می‌دانید چیست؟ دقیقا همان احساس می‌کنم جانم بالا آمده، خوب آدم‌هایی هستیم که از زور این فجایع خودمان را زنده زنده آتش نمی‌زنیم!

اوایل عکس‌ها را می‌دیدم گریه‌ام را می‌کردم، دعایم را می‌کردم یک حرمی، صبحی، شبی، هر جا که می‌شد زبان دعایمان باز بود الان تنها می‌توانم از زیر بار دیدنش در بروم آخر سر هم انقدر در این فضای لعنت شده عکس‌ها زیاد می‌شدند که بالاخره بازشان می‌کردم.. چقدر پای این‌ها اشک بریزیم خوب است؟ حیف نمی‌خواهم به وضعی که دارم با پوست و جان میفهممش دچارتان کنم، وگرنه...

گاهی می‌گویم درست است، شاید نتوانم بجنگم شاید نتوانم اسلحه دست بگیرم و مغز آن بی‌صفت‌های لعنت شده را خاکشیر کنم ولی می‌توانستم که آن دختر یخ زده از سرما را به گرمی آغوشی فشار دهم می‌توانستم که لرزش‌ کودکانه‌شان را به جای ماردانشان مرهم باشم می‌توانستم، ولی حیف، حیف.. انگار که این هم امتحان ماست..

ما به اخبارها عادت‌ کرده‌ایم اما غزه هنوز بمباران می‌شود در غزه هنوز آب و غذایی نیست نوزادان از قطعی دستگاه‌های اکسیژن جان می‌دهند و مادرانی هنوز زجه زنان بالای سر فرزندانشان می‌روند خانواده‌ای بزرگ که به چشم هم زدنی به خاک می‌رود و دختر بچه‌های گم شده، خاک آلود خونین و دلشکسته اینها برای ما عادی شده ولی معمول زندگی آنهاست، نفرین بر این شیاطین..