✅مراقب باشیم.
آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا :
🌷اگر بسیار کار کند، میگویند احمق است !
🌹اگر کم کار کند، میگویند تنبل است!
💐اگر بخشش کند، میگویند افراط میکند!
🌺اگر جمعگرا باشد، میگویند بخیل است!
🌻اگر ساکت و خاموش باشد میگویند لال است!!!
🌸اگر زبانآوری کند، میگویند ورّاج و پرگوست ..!
🌸اگر روزه برآرد و شبها نماز بخواند میگویند ریاکاراست!!!
🌼و اگر نکند میگویند کافراست و بیدین …..!!!
👌لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد
👌و جز ازخداوند نباید ازکسی ترسید.
پس آنچه باشید که دوست دارید.
شاد باشید ؛
مهم نیست که این شادی چگونه قضاوت شود.
📚از شیخ بهایی
🌷کانال نکته های خوب را به دوستان خود معرفی کنید.
💕از لطف شما سپاسگزارم.
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
✅ ماجرای کتکخوردن یک فقیه برجسته از همسرش!
شیخ حسین انصاریان در کتاب نفس، ماجرای کتک خوردن یکی از فقهای برجسته شیعه را روایت کرده است.
ماجرای کتکخوردن یک فقیه برجسته از همسرش!
🌷مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء از بزرگترین فقیهان عالَم تشیع بوده است، در حدی که علمای بزرگ شیعه از قول او نقل کردهاند که فرموده بود: اگر تمام کتابهای فقهی شیعه را در رودخانه بریزند و به دریا برود و شیعه دیگر یک ورق فقه دستش نباشد، من از اول تا آخر فقه شیعه را در سینهام دارم، همه را بیرون میدهم تا دوباره بنویسند. مرجع هم شده بود.
اهل علم و اصحاب سرّش فهمیدند که همسرش در خانه بداخلاقی میکند ولی خیلی هم خبر از داستان نداشتند. اینقدر در مقام جستوجو برآمدند تا به این نتیجه رسیدند که این مرد بزرگ الهی، این فقیه عالیقدر گاهی که به داخل خانه میرود، همسرش حسابی او را کتک میزند.
یک روز چهار پنج نفر جمع شدند و خدمتش آمدند و گفتند:
آقا ما داستانی شنیدهایم از خودتان باید بپرسیم.
آیا همسر شما گاهی شما را میزند؟!
فرمود: بله، عرب است، قدرتمند هم هست، قویالبنیه هم هست، گاهی که عصبانی میشود، حسابی مرا میزند. من هم زورم به او نمیرسد.
گفتند: او را طلاق بدهید.
گفت: نمیدهم.
گفتند: اجازه بدهید ما زنهایمان را بفرستیم ادبش کنند.
گفت: این کار را هم اجازه نمیدهم.
گفتند: چرا؟
👌گفت: این زن در این خانه برای من از اعظم نعمتهای خداست چون وقتی بیرون میآیم و در صحن امیرالمومنین میایستم و تمام صحن، پشت سر من نماز میخوانند، مردم در برابر من تعظیم میکنند.
👌 گاهی در برابر این مقاماتی که خدا به من داده، یک ذرّه هوا مرا برمیدارد.
🌹همان وقت میآیم در خانه کتک میخورم، هوایم بیرون میرود! این چوب الهی است، این باید باشد.
🌷کانال نکته های خوب را به دوستان خود معرفی کنید.
💕از لطف شما سپاسگزارم.
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
❤️ تفاوت برداشت
🌺یک آخوندی ﺗﻮی ﻣﺴﺠﺪ ﮔﻔﺖ :
🌹ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ﻋﻤﺮﻡ ﺭﺍ ﺩﺭﺁﻏﻮﺵ ﺯﻧﯽ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪﻡ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻧﺒﻮﺩ !
آﻗﺎﯾﻮﻥ ﺣﺎﺿﺮ ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪ ﻫﻤﻪ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﭘﭻ ﭘﭻ ﮐﺮﺩﻥ ...
ﺣﺎﺝ آﻗﺎ در ﺍﺩﺍﻣﻪ گفت :
ﺑﻠﻪ ، ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﺷﺪﻡ !
ﻫﻤﻪ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﻮﯼ ﭼﺸﻢ خیلی ها ﺍﺷﮏ ﺟﻤﻊ ﺷﺪ ...
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ حاضرین در ﻣﺠﻠﺲ هماﻥ ﺷﺐ ﺭﻓﺖ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﯾﺪ ﻋﯿﺎﻟﺶ ﺗﻮ ﺁﺷﭙﺰ ﺧﻭﻧﻪ ﺩﺍﺭﻩ غذا درست ﻣﯿﮑﻨﻪ ، ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ : ﻋﯿﺎﻝ !
📝ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣﻦ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ﻋﻤﺮﻡ ﺭﻭ ﺗﻮﯼ ﺁﻏﻮﺵ ﺯﻧﯽ بودم ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻧﺒﻮﺩ !
ﻭ ﻣﺮﺩ ﻗﺒﻞ ﺍﺯﺍﯾﻨﮑﻪ ﺣﺮﻓﺸﻮ ﮐﺎﻣﻞ ﮐﻨﻪ ﺍﺯ ﻫﻮﺵ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻗﺎﺑﻠﻤﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺮﺵ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﻪ ﻫﻮﺵ ﻧﯿﻮﻣﺪﻩ !
لطفاً برای ﺳﻼﻣﺘﻴﺶ ﺩﻋﺎ ﻛﻨﻴﻦ !
✅ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﯽ :
👌ﺩﺭ ﺻﺤﺒﺖ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﻣﺎ ﺍﻭﻝ ، آﺧﺮ ﻗﻀﯿﻪ ﺭﻭ ﺑﮕﯿﻦ ...!!!
🌷کانال نکته های خوب را به دوستان خود معرفی کنید.
💕از لطف شما سپاسگزارم.
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠 شیعیان شناسنامه ای
✍امام محمد باقر(ع:
کافی نیست کسی خود را به این بهانه که دوستدار ماست شیعه بداند.
شیعه ما فقط کسی است که تقوا داشته باشد.
نشانه شیعیان ما:
تواضع، امانت داری، نیکی به والدین، راستگویی، کمک به فقیران و کثرت یاد خداست.
شیعه ما کسی است که زبانش جز به نیکی باز نمی شود.
کسی که صرفاً بگوید من «علی» را دوست دارم، اما اهل عمل نباشد، و به سیره آن حضرت عمل نکند، شیعه نیست.
📚کافی، جلد ۲ ، صفحه ۷۴
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
چه زیبا میشد این دنیا
اگر شاه و گدا کم بود
اگر بر زخم هر قلبی
همان اندازه مرهم بود
چه زیبا میشد این دنیا
اگر دستی بگیرد دست
اگر قدری محبت را
به ناف زندگانی بست
چه زیبا میشد این دنیا
کمی هم با وفا باشیم
نباشد روزگاری که
نمک بر زخم هم پاشیم
چه زیبا میشد این دنیا
نیاید اشک محرومی
زمین و آسمان لرزد
ز آه و درد مظلومی
چه زیبا میشد این دنیا
شود کینه ز دلها گم
اگر بشکستن پیمان
نگردد عادت مردم.
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
♨️سوال:
💠روح انسان بعد از مرگش از بدنش جدا ميشه يعني بلافاصله از لحظه ي مرگش از بدن جدا ميشه پس منظور از عذاب قبري که ميگن چيه؟ آياروح به اون مبتلا ميشه ياجسم؟
✍️پاسخ:
✅مقصود از فشار قبر اين نيست كه در اين قبور خاكي محسوس - كه جزئي از عالم ماده است - فشاري بر بدن مادي انسانها وارد ميشود. بلكه مقصود از قبر دربسياري از روايات عالم برزخ است و مقصود از«فشار» عذاب خاصي است كه انسان درآن عالم متناسب با كنشهاي خود ميبيند. فشار و عذاب قبر جسماني و روحاني است، ولي جسم و بدن برزخي عذاب و فشار ميبيند. نه بدن مادي؛ زيرا روح انسان در عالم برزخ، با بدن برزخي (كه متناسب با آن عالم است) و قالب مثالي، همراه است.
بسياري از بزرگان اهل حكمت و معرفت در تحليل اين مسئله تصريح كردهاند كه واژة قبر كاربرد متعدد دارد. يك معناي قبر گودال خاكي است كه بدن انسان بعد از مرگ در آن قرار ميگيرد و آداب فقهي خاصي دارد.
معناي ديگر قبر عالم برزخ است كه روح انسان بعد از مرگ با بدن مثالي در آن جا به سر تا روز قيامت برپا شود. در اين باره روايتي هم نقل شده مثلاً از امام صادق(ع) دربارة عالم برزخ پرسيده شد، حضرت فرمود: «مراد از برزخ قبر است» در روايتي آمده:
«القبر إمّا روضه من رياض الجنه أو حفره من حفر النيران؛(2) گور انسان باغي از باغهاي بهشت است يا گودالي از گودالهاي دوزخ.
قبر خاكي زمينه چنين چيزي كه در روايت آمده ندارد، پس معلوم ميشود مراد از قبر در اين گونه روايات عالم برزخ است و قبر به معناي برزخ است كه نمونهاي از قيامت است، باغي بهشتي و يا حفرهاي جهنمي به حساب ميآيد(3) قبر به مفهوم گودال خاكي نميتواند باغ بهشتي باشد، به خصوص كه انسان در داخل گودال خاكي جسد بي روح است و باغ بهشتي بودن آن برايش نفعي ندارد.
طبق اين رويكرد معلوم ميشود كه ورود فرشتگاني به نام نكير و منكر و پرسش و پاسخها آنان با مردگان و اموري از اين دست در عالم برزخ خواهد بود و انسان با بدن مثالي در برزخ مورد رأفت و يا كيفر آن دو فرشته قرار خواهد گرفت.
بنابر اين اگر كسي تا آخر در قبر معناي گودال خاكي دفن نشد و روي زمين بدن او ماند و پوسيد، باز تمام مسايل براي او پيش ميآيد، يعني عذاب قبر دارد، سؤال و جوابهاي قبر براي او خواهد بود. در نتيجه همه امور ياد شده در پرسش در قبر برزخي صورت مي گيرد و نه در قبر خاكي تا در محذورات ياد شده پيش آيد.
📚پينوشتها:
1. مجلسي، بحار الانوار، نشر دار الاحيا التراث العربي بيروت، 1413 ق، ج 6، ص 223.
2. همان، ج 1، ص 205.
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
🔴حکم طهارت لباس نجس با شستن در ماشین لباسشویی
✍آیت الله خامنه ای:
اگر بعد از زوال عين نجاست، آب متصل به لولهدر داخل ماشين لباسشويى به لباسها و همه قسمتهاى داخل ماشين برسد و از آن جدا و خارج شود، محکوم به طهارت است.
✍آیت الله مکارم شیرازی:
ماشينهاي معمولي که يکي دو بار با مواد شوينده لباس را مي شويد و آخرين بار پس از زوال نجاست با آب خالصشستشو مي دهد و بعد آب را تخليه مي کند، لباسهايي که شسته پاکاست و ماشين نيز پاک است.
✍آیت الله سیستانی:
ماشين لباسشويى اتوماتيک برای تطهیر کافی است.
✍آیت الله وحید خراسانی:
مسأله موضوعی است و برای معظم له پاککنندگی ماشین های لباسشویی از نجاست ثابت نشده است چنانچه از موازین مطرح شده در رساله معظم له علم یا اطمینان دارید که ماشین لباسشویی پاک کننده است می توانید بر طبق علم یا اطمینان خود عمل نمایید و اگر علم یا اطمینان ندارید باید احتیاط کنید و از آن برای شستن لباس نجس اجتناب کنید.
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
مورچه باش!
وقتی انگشتت را
در مسیر مورچه ای میگذاری
منتظر نمی شود تا انگشتت را برداری،
بلکه مسیرﺵ را عوﺽ می کند…
هیچ وقت کنار دری که
بسته شده نَایست ..
درها بسیارند ...
چه بسا خداوند تو را از
چیزی محروم کند
تا بهتر از آن را روزی ات گرداند
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
❇️ خدایا من یاغی نیستم!
یکی از مقدمات دین، این است انسان در باطن خود به یاد خدا باشد و دینداری او فقط در ظاهر نباشد و اگر انسان خداوند را فراموش نکند گر چه لغزشهایی داشته باشد، بالاخره در مسیر هدایت قرار می گیرد وبه سعادت می رسد.
💠آیه : وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ /حشر19
از آن کسان مباشيد که خدا را فراموش کردند
💠 حکایت ؛ روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضو گرفتن بودند، شخصی باعجله آمد، وضو گرفت و داخل مسجد شد و به نمازایستاد، چون مرحوم کاشی خیلی مؤدّب وضو میگرفت و همه آداب و ادعیه ی وضو را به جا میآورد؛ تا وضوی آخوند تمام شود، آن فرد نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود و هنگام خروج با ایشان رو به رو شد، مرحوم کاشی پرسیدند :
- چه کاری انجام دادی!؟
-گفت : هیچی،
- فرمود : تو هیچ کار نمیکردی!؟
- نه!
-آقا فرمود: مگر نماز نمیخواندی!؟
-نه!
- مرحوم آخوند فرمود: من خودم دیدم داشتی نماز میخواندی.
-نه
-آقا اشتباه دیدی!
- پس چه کار میکردی!؟
- آن شخص یک جمله گفت که تأثیر عجیبی بر مرحوم آخوند کاشی گذاشت.
گفت : فقط آمده بودم بگویم خدایا من یاغی نیستم و بیاد شما هستم، همین...
این جمله در مرحوم آخوند خیلی تأثیر گذاشت، بطوریکه تا مدّت ها هر وقت از احوال آخوند میپرسیدند،
ایشان با حال خاصی میفرمود: من یاغی نیستم، خدایا من و دوستانم یاغی نیستیم! بنده ایم و اگر اشتباهی کردیم به لحاظ جهل بوده، لطفا همین جمله را از ما قبول کن.1
📚 پی نوشت
1.با اقتباس و ویراست از کتاب حدیث دل سپردن
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠 حکم «صله رحم»، چه دایرهای از اقوام را شامل میشود؟
🌿حسنبنعلیوشّاء از امام رضا علیهالسلام نقل کردهاست که ایشان از پدرشان، از پدرانشان، از امیر مؤمنان نقل کردند که پیامبر خدا صلواتاللهعلیهم فرمودند:
🍃«زمانی که در شب معراج به سوی آسمان سیر دادهشدم، رحِمی را دیدم که از عرش آویخته شدهبود و از رحِمی دیگر، به پروردگار شکایت میکرد. به او گفتم: میان تو و آن رحِم که از او شکایت میکنی چند پدر نسل فاصله است؟ گفت: در چهلمین پدر جدّمان با هم مشترکیم!»
🌿امیر مؤمنان علیبنابیطالب علیهالسلام نیز در ضمن نامهشان به عبداللهبنعباس، کارگزار خود در بصره، مینویسند:
🍃«...خبرِ بدخویى و درشتى تو با قبیله بنىتمیم به من رسید، همانا از بنىتمیم کوکبى پنهان نشده، مگر آن که کوکب دیگرى بر ایشان پدیدار گشته آسمان فضل و بزرگوارى و شجاعت و دلیرى آنان از کوکب درخشان تهى نگردیده، و اگر بزرگى از آنها کشته شده، دیگرى جایش را گرفته و در جاهلیّت و اسلام کسى به کینهجوئى و خونخواهى بر ایشان پیشى نگرفته از این رو با چنین مردمى نباید درشتى نمود و سبب دیگرى که نبایستى با آنان بدخویى کرد آن است که ایشان را با ما خویشاوندىِ پیوسته و نزدیکی است چون نسب بنىهاشم و بنىتمیم به «الیاس بن مضر» جدّ شانزدهم پیغمبر اکرم منتهى میشود، پس ما را در پیوستن به آن خویشاوندى پاداش، و در جدائى از آن گناه میباشد...»
🔷چنانچه ملاحظه شد، امیر مؤمنان علیهالسلام افراد قبیله بنیتمیم، که در شانزده نسل قبل، با ایشان پدری مشترک داشتهاند را «رحِم» و «خویشاوند نزدیک» خود دانستهاند و ابنعباس که از بنیهاشم بودهاست را از بدخویی با آنان بر حذر داشتهاند.
🔶بنابراین اگر بدانیم که با کسانی خویشاوند هستیم، ولو اینکه در چهل نسل پیش، با آنان پدری مشترک داشتهباشیم، در قبال آنان مسئولیتی مضاعف خواهیمداشت و اگر در موردشان کوتاهی کنیم، در روز قیامت مورد مؤاخذه قرار خواهیمگرفت.
📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــ
1⃣عیونأخبارالرضاعلیهالسلام، ج۱، ص۲۵۵.
2⃣ترجمهوشرحنهجالبلاغة(فیضالإسلام)، ج۵، ص۸۶۸.
3⃣اگر هر نسل را به طور میانگین، ۳۰سال در نظر بگیریم، به این معناست که حدود ۱۲۰۰سال پیش جدّ مشترکی داشتهباشیم و بعد از او، تیرهمان از هم جدا شدهباشد.
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
🌷حکایت
❄️⇦ روزی ملانصرالدین وارد یک اسیاب گندم شد ؛ دید اسیاب به گردن الاغ بسته شده الاغ میچرخید و اسیاب کار میکرد به گردن الاغ یک زنگوله آویزان بود .
❄️⇦ از اسیابان پرسید: برای چه به گردن الاغ زنگوله بسته اید؟
اسیابان گفت: برای اینکه ایستاد بدانم کار نمیکند...
❄️⇦ ملانصرالدین دوباره پرسید: خب اگر الاغ ایستاد وسرش را تکان داد چه؟ آسیابان گفت:ملا خواهشا این پدرسوخته بازی هارو به الاغ یاد نده !
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
,💠 زن آلوده وعابد
مرحوم شهید محراب حضرت آیة اللّه دستغیب رضوان اللّه تعالى علیه در كتاب شریفش فرموده در میان بنى اسرائیل زنى آلوده و زانیه و ناپاك و به قدرى هم زیبا روى بوده كه هركس او را مى دید فریفته او مى گشته، در خانه اش همیشه باز بوده و خودش بر روى تختى روبروى در خانه مى نشست تا آلودگان را دور خود جلب كند، هركس كه مى خواست بر او وارد شود و با او آمیزش كند مى بایست قبلا ده دینار بپردازد.
روزى عابدى وارسته، از كنار درخانه او عبور مى كند و چشمش به جمال دل آراى آن زن آلوده مى افتد، شیفته او شده و بى اختیار وارد آن خانه مى گردد، پول نداشت، قماش داشت، آن را فروخت و ده دینار را پرداخت و روى تخت كنار آن زن نشست. همین كه دست به سوى زن دراز كرد، در همین لحظه با خود گفت: بدبخت خداى بزرگ تو را در این حال مى نگرد، در حالى كه غرق در كام حرامى اگر هم اكنون عزرائیل بیاید و جانت را بگیرد جواب حق را چه خواهى داد و فكر كرد كه با انجام یك زنا همه عباداتش حَبط و پوچ مى گردد، ناراحت شد و رنگش تغییر كرد و رنگ به رنگ شد و در خود فرو رفت.
زن آلوده به او گفت: چه شده؟ چرا رنگت پریده؟! عابد گفت: من ازخدا مى ترسم، اجازه بده از خانه ات بیرون روم. زن گفت: واى بر تو مردم حسرت مى برند كه كنار این تخت با من بنشینند و به این آرزو برسند تو كه به این آرزو رسیده اى مى خواهى از وسط راه، آن را رها كنى؟! عابد گفت: من از خدا مى ترسم پولى را كه به تو داده ام حلال تو باشد اجازه بده از خانه بیرون روم، او سر انجام اجازه داد. عابد با حالى پریشان در حالى كه از خوف خدا فریاد واى بر من خاك بر سرم شد... او بلند بود از خانه خارج گردید.
همین حالت عابد، باعث شد كه خوف و وحشتى در دل آن زن آلوده افتاد و با خود گفت: این مرد عابد اولین گناه را خواست انجام دهد، ولى آنچنان از خدا ترسید كه پریشان گردید، ولى من سالهاست كه دامنم آلوده است و غرق در گناه، همان خدائى كه عابد از او ترسید خداى من هم هست و من باید بیش از او از خدایم بترسم.
همان دم توبه حقیقى كرد و در خانه را به روى خود بست و لباس كهنه پوشید و مشغول عبادت خدا گردید و بعد از مدتى با خود گفت: اگر من بسراغ آن مرد عابد بروم و حال خود را بگویم شاید با من ازدواج كند و در حضور او آموزش دینى ببینم و او یاور خوبى در عبادت و پاكسازى من گردد و جبران گذشته ام را بنمایم.
اموال و خادمان و اثاثیه خود را برداشت وارد روستائى شد كه عابد مذكور در آنجا بود و از محل آن عابد جویا گردید، به عابد خبر دادند كه زنى در جستجوى تو است، عابد از خانه اش بیرون آمد تا چشمش به زن افتاد دریافت كه همان زن آلوده است به یاد آن گناهش افتاد از خوف خدا نعره اى كشید و افتاد و جان سپرد. (گفته اند آن زن هم مرگش را از خدا خواست و در كنار عابد جان سپرد.
📗 #قصص_التوابین
✍ علی میرخلف زاده
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
❌زندگی دیگران را نابود نکنیم❗️
🔹جوانی از رفیقش پرسید : کجا کار میکنی ؟ پیش فلانی، ماهانه چند میگیری؟ ۵۰۰۰. همهش همین؟ ۵۰۰۰ ؟ چطوری زندهای تو؟ صاحب کار قدر تو رو نمی دونه، خیلی کمه ! یواش یواش از شغلش دلسرد شد و درخواست حقوق بیشتر کرد ، صاحب کار هم قبول نکرد و اخراجش کرد ، قبلا شغل داشت، اما حالا بیکار است.
🔸زنی بچهای را به دنیا آورد، زن دیگری گفت : به مناسبت تولد بچهتون، شوهرت برات چی خرید ؟ هیچی ! مگه میشه ؟! یعنی تو براش هیچ ارزشی نداری ؟! بمب را انداخت و رفت، ظهر که شوهر به خانه آمد، دید که زنش عصبانی است و .... کار به دعوا کشید و تمام.
🔹پدری در نهایت خوشبختی است، یکی میرسد و میگوید : پسرت چرا بهت سر نمیزند ؟ یعنی آنقدر مشغوله که وقت نمیکنه ؟! و با این حرف، صفای قلب پدر را تیره و تار میکند
🔺این است، سخن گفتن به زبان شیطان. در طول روز خیلی سؤال ها را ممکن است از همدیگر بپرسیم؛
چرا نخریدی؟
چرا نداری؟
یه النگو نداری بندازی دستت؟
چطور این زندگی را تحمل میکنی؟ یا فلانی را؟
چطور اجازه می دهی؟
ممکن است هدفمان صرفا کسب اطلاع باشد، یا از روی کنجکاوی یا فضولی و... اما نمیدانیم چه آتشی به جان شنونده میاندازیم !
🔻شر نندازید تو زندگی مردم. واقعا خیلی چیزا به ما ربطی نداره! کور ، وارد خانهی مردم شویم و کَر از آنجا بیرون بیاییم. مُفسد نباشیم.
✍️مسلم حکیمی
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
روزگار غریبی است...
نمکدان را که پر میکنی توجهی به ریختن نمکها نداری ...
اما زعفران را که میسابی به دانه دانه اش توجه میکنی!!!
حال آنکه بدون نمک هیچ غذایی خوشمزه نیست...
ولی بدون زعفران ماهها و سالها میتوان آشپزی کرد و غذا خورد...
مراقب نمکهای زندگیتان باشید
ساده و بی ریا و همیشه دم دست
که اگر نباشند وای بر سفره زندگی!!!
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠 پدر مقدس اردبیلی
«محمد» پدر مقدس اردبیلی عالم بزرگوار جهان اسلام، در روستای «نیار» اردبیل زندگی می کرد. روزی مشغول آبیاری مزرعه خود بود. آبی که به آن جا می آمد سیبی را با خود آورد و محمد آن را برگرفت و خورد.
ساعتی بعد از کرده خود پشیمان شد. دنبال آب را گرفت و سرانجام به باغی رسید که دانست آن سیب از آن باغ بوده است. نزد باغبان رفت و طلب رضایت نمود، باغبان گفت: این باغ مال من و مال برادرم است، من سهم خود را حلال کردم، ولی برادرم در نجف اشرف ساکن است و من اختیاری از جانب او ندارم.
محمد سخت ناراحت شد و سرانجام به قصد زیارت امیر مومنان علیه السلام و طلب رضایت به سوی نجف اشرف عزیمت کرد. در نجف سراغ آن مرد رفت و ماجرا را برایش بازگو کرد و در ضمن آن طلب رضایت نمود.
آن مرد حلال کردن و رضایت خود را مشروط بر آن داشت که محمد با دختر وی وصلت کند و در تعریف دخترش گفت: وی کر، کور، شل و لال است. محمد که مشقت فراوان خود را به نجف رسانده بود، برگشتن بدون اخذ نتیجه را معقول ندانست و شرط آن مرد را پذیرفت. خطبه عقد جاری شد و شب عروسی فرا رسید.
محمد که منتظر یک موجود کر و لال و شل و کور بود، دختر زیبایی را صحیح و سالم مشاهده کرد. با کمال تعجب اوصافی را که پدرش برای دخترش بیان کرده بود را از دختر پرسید.
دختر مطالب پدر را چنین تعبیر کرد: منظور پدرم از کر بودن من، نشنیدن حرف های ناصواب بود و از کوری من ندیدن نامحرمان و از شل بودن من نرفتن به جاهای ناباب و از لال بودن من، اجتناب از غیبت و سخن های ناصواب بود.
حاصل این ازدواج الهی، فرزندی است به نام شیخ احمد معروف به مقدس اردبیلی که افتخار دیدار امام زمان عج را دارد.
👌آری، پدر که تا این اندازه مواظب خویش است و برای طلب حلالیت از صاحب نصف سیبی که بدون اذن خورده است، مشقت مسافرت از اردبیل تا نجف را تحمل می کند و همه شرایط را در قبال دادن رضایت می پذیرد، البته و صد البته باید صاحب چنین فرزندی شود.
📗#خاطرات_ماندگار_از_خوبان_روزگار
✍ عبدالکریم پاک نیا
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠#قرآن_میگوید:
بعضی آدمها «کَانَّهُم خُشُبٌ»...
انگار چوباند...
تا عصبانی می شوند، آتش میگیرند،
و همه جا را دودآلود میکنند،
همه جا را تیره و تار میکنند،
اشک آدم را جاری می کنند.
ولی بعضیها این طور نیستند؛
مثل عودند.
وقتی یک حرف میزنی که ناراحت میشوند، و آتش میگیرند،
بوی جوانمردی و انصاف میدهند،
و هرگز نامردی نمیکنند.
👌این است که وجود نازنین امام صادق سلام الله علیه فرمود: «هر کس را میخواهی بشناسی، در وقت عصبانیت، در وقت خشم بشناس.»
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠 بزرگترین ریسمان
در حالات شیخ انصاری نوشته اند روزی یکی از فضلا در مجلس بحث شیخ گفت: خوابی برای شما دیدم ولی خجالت می کشم نقل کنم. شیخ فرمود بگو: عرض کرد دیشب در خواب شیطان را دیدم طنابهای مختلف نازک و ضخیم داشت، پرسیدم این طناب ضخیم برای کیست؟
گفت برای استادت شیخ انصاری است، خیلی زور می خواهد تا شیخ را بکشانم، دیروز به هر زحمتی بود او را به دام انداختم، تا بازار او را کشاندم ولی طناب را پاره کرد و فرار نمود، این خواب نمی دانم حقیقت دارد یا نه؟
شیخ تبسم کرد و فرمود: ملعون راست گفته است، دیروز در منزل چند میهمان زن به ما وارد شدند، به من پشنهاد کردند مقداری میوه برای مهمانان بگیرم، و چون در منزل از خودم پولی نداشتم به سراغ پولی که جهت نماز و روزه و ختم قرآن از شخصی در منزل ما امانت بود رفتم و به عنوان قرض برداشتم که به بازار بروم و میوه تهیه کنم، بعد که پول رسید جایش بگذارم،
تا به درب مغازه رسیدم ناگهان به خود آمدم و گفتم مرتضی شاید مردی، از کجا زنده بمانی و قرضت را ادا کنی. برگشتم و پول را به جای خودش گذاشتم، این است پاره کردن طناب ضخیم.
جالب، قسمت آخر این رویا است که آن فاضل محترم گفت: از شیطان پرسیدم طناب من کدام است؟ نگاهی به من افکند و گفت: تو نیاز به طناب نداری.
📗 #عجب_حکایتی
✍ سید ابوالحسن حسینی
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠 زورمندی مکن بر اهل زمین
در زمان های قديم، حاکم ظالمی بود که هيزم کارگرهای فقير را به بهای اندک می خريد و آن را به قيمت زياد به ثروتمندان می فروخت. صاحبدلی از نزديک او عبور کرد و به او گفت:
🍂ماری تو که هر که بينی بزنی
🍂يا بوم که هر کجا نشينی بکنی
🍂زورت ار پيش می رود با ما
🍂با خداوند غيب دان نرود
🍂زورمندی مکن بر اهل زمين
🍂تا دعايی بر آسمان برود
حاکم ظالم از نصيحت آن صاحبدل، رنجيده خاطر شد و چهره در هم کشيد و به او بی اعتنايی کرد، تا اينکه يک شب آتش آشپزخانه به انبار هيزم افتاد و همه دارايی او سوخت و به خاکستر مبدل شد.
از قضای روزگار، همان صاحبدل یک روز از نزد آن حاکم عبور می کرد، شنيد حاکم می گويد: نمی دانم اين آتش از کجا به سرای من افتاد؟ به او گفت: اين آتش از دل فقيران به سرای تو افتاد.يعنی آه دل تهيدستان رنج ديده، خرمن هستی تو را بر باد داد.
📗 #حکایتهای_گلستان_سعدی
✍ محمد محمدی اشتهاردی
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠 راه نجات
پيامبر اسلام صلی الله عليه و آله وسلم فرمود: سه نفر از بنی اسرائيل با هم به مسافرت رفتند در ضمن سير و سفر در غاری به عبادت خدا پرداختند، ناگهان! سنگ بزرگی از قله كوه فرود آمد و بر در غار افتاد و دهانه غار به كلّی بسته شد. و مرگ خود را حتمی دانستند. پس از گفتگو و چاره انديشی زياد به يكديگر گفتند: به خدا سوگند! از اين مرحله خطر راه رهايی نيست مگر اينكه از روی راستی و درستی با خدا سخن بگوييم. اكنون هر كدام از ما عملی را كه فقط برای رضای خدا انجام داده ايم به خدا عرضه كنيم، تا خداوند ما را از گرفتاری نجات بخشد.
يكی از آنها گفت: خدايا! تو خود می دانی كه من عاشق زنی شدم كه دارای جمال و زيبايی بود و در راه جلب رضای او مال زيادی خرج كردم، تا اينكه به وصال او رسيدم و چون با او خلوت كردم و خود را برای عمل خلاف آماده نمودم، ناگاه در آن حال به ياد آتش جهنم افتادم. از برابر آن زن برخواسته بيرون رفتم. خدايا! اگر اين كار من به خاطر ترس از تو بوده و مورد رضايت واقع شده، اين سنگ را از جلوی غار بردار! در اين وقت سنگ كمی كنار رفت به طوری كه روشنايی را ديدند.
دومی گفت: خدايا! تو خود آگاهی كه من عده ای را اجير كردم كه برايم كار كنند و قرار بود هنگامی كه كار تمام شد. به هر يك از آنان مبلغ نيم درهم بدهم، چون كار خود را انجام دادند من مزد هر يك از آنها را دادم ولی يكی از ايشان از گرفتن نيم درهم خودداری كرده و اظهار داشت: اجرت من بيشتر از اين مقدار است، زيرا من به اندازه دو نفر كار كرده ام، به خدا قسم كمتر از يك درهم قبول نمی كنم در نتيجه مزدش را نگرفته رفت و من با آن نيم درهم بذر خريده كاشتم خداوند هم بركت داد و حاصل زياد بر داشتم پس از مدتی همان اجير پيش من آمده و مزد خود را مطالبه نمود. من به جای نيم درهم، هيجده هزار درهم (اصل سرمايه و سود آن) به او دادم خداوندا! اگر اين كار را من تنها به خاطر ترس از تو انجام داده ام اين سنگ را از سر راه ما دور كن! در آن لحظه سنگ تكان خورد، كمی كنار رفت به طوری كه در اثر روشنايی همديگر را می ديدند، ولی نمی توانستند بيرون بيايند.
سومی گفت: خدايا! تو خود می دانی كه من پدر و مادری داشتم كه هر شب شير برايشان می آوردم تا بنوشند، يك شب دير به خانه آمدم و ديدم به خواب رفته اند خواستم ظرف شير را كنارشان گذاشته و بروم، ترسيدم جانوری در آن شير بيفتد، خواستم بيدارشان كنم، ترسيدم ناراحت شوند، بدين جهت بالای سر آنها نشستم تا بيدار شدند و من شير را به آنها دادم! بار خدايا! اگر من اين كار را به خاطر جلب رضای تو انجام داده ام اين سنگ را از ما دور كن! ناگهان! سنگ حركت كرد و شكاف بزرگی به وجود آمد و توانستند از آن غار بيرون آمده و نجات پيدا كنند.
سپس پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «مَن صَدَقَ اللهَ نَجَاه» كسى كه به راستى و از روى خلوص با خدا رابطه برقرار كند و بر همين اساس، رفتار نمايد رهايى و نجات مى يابد.
📗 #بحارالانوار، ج 14، ص421
✍ مرحوم علامه محمد باقر مجلسى
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠 عبادت ریایی
عابدی بود که هر کار می کرد نمی توانست اخلاص خود را حفظ کند و ریاکاری نکند، روزی چاره اندیشی کرد و با خود گفت: در گوشه شهر، مسجدی متروک هست که کسی به آن توجه ندارد و رفت و آمد نمی کند، خوبست شبانه به آن مسجد بروم، تا کسی مرا ندیده خالصانه خدا را عبادت کنم.
نیمه های شب تاریک، مخفیانه به آن مسجد رفت، آن شب بارانی بود و رعد و برق شدت داشت. او در آن مسجد مشغول عبادت شد، کمی که گذشت، ناگهان صدای شنید، با خود گفت: حتماً شخصی وارد مسجد شد، خوشحال گردید و برکیفیت و کمیت نمازش افزود و همچنان با کمال خوشحالی تا صبح به عبادت ادامه داد،
وقتی که هوا روشن شد، خواست از مسجد بیرون بیاید زیر چشمی نگاه کرد، آدم ندید بلکه مشاهده کرد سگ سیاهی است که بر اثر رعد و برق و بارش نتوانسته در بیرون بماند و به مسجد پناه آورده بود.
بسیار ناراحت شد و اظهار پشیمانی کرد و پیش خود شرمنده بود که ساعتها برای سگ ریایی عبادت می کرده است، خطاب به خود گفت: ای نفس! من فرار کردم و به مسجد دور افتاده آمدم تا با اخلاص خدای را عبادت کنم اینک برای سگ سیاهی عبادت کردم، وای بر من چقدر مایه تأسف است!!!
📗 #داستانها_و_پندها
✍ محمد محمدی اشتهاردی
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠 خوش بینی و ترک تجسس
یکی از بزرگان از پارسایی پرسید: نظر تو در مورد فلان عابد چیست که مردم درباره او سخنها می گویند و در غیاب او از او عیبجویی می کنند؟
پارسا گفت: در ظاهر او عیبی نمی بینم و در مورد باطنش نیز آگاهی ندارم.
🍂هر که را، جامه پارسا بینی
🍂پارسا دان و نیک مرد انگار
🍂ور ندانی که در نهادنش چیست
🍂محتسب را درون خانه چکار؟
📗 #حکایتهای_گلستان_سعدی
✍ محمد محمدی اشتهاردی
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠 رفاقت با نادان
ﺧﺮﯼ ﻭ ﺷﺘﺮﯼ ﺑﺪﻭﺭ ﺍﺯ ﺁﺑﺎﺩﯼ، ﺑﻄﻮﺭ ﺁﺯﺍﺩﺍﻧﻪ ﺑﺎﻫﻢ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ. ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺒﯽ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﭼﺮﯾﺪﻥ ﻋﻠﻒ، ﺣﻮﺍﺳﺸﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺷﺪﻧﺪ! ﺷﺘﺮ ﭼﻮﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺧﻄﺮ ﮔﺮﺩﻳﺪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﺮ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺧﺮ! ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﺳﮑﻮﺕ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻣﻌﺮﮐﻪ ﺩﻭﺭ ﺷﻮﯾﻢ ﻭ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭﻣﺎﻥ ﭘﯽ ﺑﺒﺮﻧﺪ!
ﺧﺮ ﮔﻔﺖ: "ﺍﺗﻔﺎﻗﺎً ﺩﺭﺳﺖ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﺎﻋﺖ، ﻋﺎﺩﺕ ﻧﻌﺮﻩ ﺳﺮ ﺩﺍﺩﻥ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ!!" ﺷﺘﺮ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﻣﺸﺐ ﻧﻌﺮﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﺍ ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﮔﺮﺩﺩ، ﺗﺎ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺑﺪﺳﺖ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺑﯿﺎﻓﺘﻨﺪ...ﺧﺮ ﮔﻔﺖ: متأﺳﻔﻢ ﺩﻭﺳﺖ ﻋﺰﯾﺰ!ﻣﻦ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﺎﻋﺖ ﻧﻌﺮﻩ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯽﺩﺍﻧﯽ ﺗﺮﮎ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﻮﺟﺐ ﻣﺮﺽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻼﮐﺖ ﺟﺎﻥ!!!"
ﭘﺲ ﺧﺮ ﺑﯽ ﻣﺤﺎﺑﺎ ﻧﻌﺮﻩﻫﺎﯼ ﺩﻟﺨﺮﺍﺵ ﺑﺮ ﻣﯿﺪﺍﺷﺖ!! ﺍﺯ ﻗﻀﺎ ﮐﺎﺭﻭﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺖ، ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺣﻀﻮﺭ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﺮﺩﻳﺪﻧﺪ ﻭ ﺁﺩﻣﯿﺎﻥ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺻﻒ ﭼﺎﺭﭘﺎﻳﺎﻥ ﺑﺎﺭﮐﺶ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ...
ﺻﺒﺢ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﺭﺍﻩ، ﺁﺑﯽ ﻋﻤﯿﻖ ﭘﯿﺶ ﺁﻣﺪ ﮐﻪ ﻋﺒﻮﺭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺮ ﻣﯿﺴﺮ ﻧﺒﻮﺩ. ﭘﺲ ﺧﺮ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺷﺘﺮ ﻧﺸﺎﻧﻴﺪﻩ ﻭ ﺷﺘﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﺏ ﺭﺍﻧﺪﻧﺪ. ﭼﻮﻥ ﺷﺘﺮ ﺑﻪ ﻣﯿﺎﻥ ﻋﻤﻖ ﺁﺏ ﺭﺳﯿﺪ، ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﮑﻮﺑﯽ ﻭ ﺭﻗﺼﯿﺪﻥ ﻧﻤﻮﺩ!!
ﺧﺮ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺷﺘﺮ ﭼﻪ ﻣﯽﮐﻨﯽ؟ ﻧﮑﻦ ﺭﻓﯿﻖ! ﻭﮔﺮﻧﻪ ﻣﯽﺍﻓﺘﻢ ﻭ ﻏﺮﻕ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ!!" ﺷﺘﺮ ﮔﻔﺖ: ﺧﺮ ﺟﺎﻥ! ﻣﻦ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺭﻡ ﺩﺭ ﺁﺏ ﺑﺮﻗﺼﻢ!!! ﺗﺮﮎ ﻋﺎﺩﺕ ﻫﻢ ﻣﻮﺟﺐ ﻣﺮﺽ ﻭ ﻫﻼﮐﺖ ﺍﺳﺖ!!!"
ﺧﺮ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻫﺮﭼﻪ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﮐﺮﺩ، ﺍﻣﺎ ﺷﺘﺮ ﻭﻗﻌﯽ ﻧﻨﻬﺎﺩ... ﺧﺮ ﮔﻔﺖ ﺗﻮ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﺭﻓﯿﻘﯽ ﻫﺴﺘﯽ؟! ﺷﺘﺮ ﮔﻔﺖ: "ﭼﻨﺎﻧﮑﻪ ﺩﯾﺸﺐ ﻧﻮﺑﺖ ﺁﻭﺍﺯ ﺑﻬﻨﮕﺎﻡ ﺧﺮ ﺑﻮﺩ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﻗﺺ ﻧﺎﺳﺎﺯ ﺍﺷﺘﺮ ﺍﺳﺖ..."
ﺷﺘﺮ ﺑﺎ ﺟﻨﺒﺸﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺧﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺑﻴﻨﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺏ ﻏﺮﻕ ﺳﺎﺧﺖ... ﺷﺘﺮ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺖ: "ﺭﻓﺎﻗﺖ ﺑﺎ ﺧﺮ ﻧﺎﺩﺍﻥ، ﻋﺎﻗﺒﺘﯽ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ... ﻫﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻫﻼﮎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﻢ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺑﻨﺪ ﮐﺸﻴﺪ!
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
هدایت شده از دوستی با خدا
آن عید قربان را بگو وان شمع قرآن را بگو
وان فخر رضوان را بگو مستان سلامت میکنند
🌷مولوی🌷
عیــد سعید قربان
عید عبودیت و بندگی
مبارک
🌋 @doostibakhoda
هدایت شده از مفاخر
💠 با پنج گروه دوستی نکنید. 💠
🌺 امام صادق عليه السلام از پدرشان نقل ميفرمايند: پدرم علي بن الحسين عليه السلام به من فرمود: پنج نفر را در نظر داشته باش و با آنها همراه و هم صحبت و رفيق راه مشو. من گفتم پدرجان آنها چه كساني هستند؟ فرمود:
1⃣ بپرهيز از همراهي و رفاقت با دروغگو؛ زيرا او به منزله ی سرابی است كه دور را به تو نزديك و نزديك را به تو دور سازد.
2⃣ و بپرهيز از رفاقت با فاسق؛ زيرا او تو را به لقمهای بفروشد و يا كمتر از آن.
3⃣ و بپرهيز از رفاقت با بخيل؛ زيرا او دست ازكمك به تو به وسيله مالش بردارد آنگاه كه تو بينهايت بدان نيازمندی.
4⃣ و بپرهيز از رفاقت با احمق؛ زيرا او ميخواهد بتو سود برساند ولي به واسطه ی حماقتش به تو زيان ميرساند.
5⃣ و بپرهيز از رفاقت با قاطع رحم؛ زيرا من يافتم او را كه در سه جاي قرآن به او لعن شده است: « سوره محمد آيه 23 و سوره رعد آيه 24 و سوره بقره آيه 27 »
📚 اصول كافي ، ج4، ص86.
http://eitaa.com/joinchat/2697003010C86ca0b02c5
هدایت شده از مفاخر
🌺 امیرالمؤمنین، امام علی علیهالسلام:
در شگفتم از کسی که عیبهاى مردم را به زشتى یاد مىکند؛ امّا نفْس او به عیب بیشترى دچار است و او خود نمىبیندد.
📚 غررالحکم: ج4، ص34.
http://eitaa.com/joinchat/2697003010C86ca0b02c5
هدایت شده از مفاخر
🌺امام هادی علیه السلام:
🌷 کسی که در دنیا با برادران دینی خود، تواضع و فروتنی کند، به راستی چنین کسی نزد خدا از صدّیقین و از شیعیان واقعی علی بن ابی طالب خواهد بود.
📚 احتجاج، ج1، ص 460.
http://eitaa.com/joinchat/2697003010C86ca0b02c5
هدایت شده از مفاخر
🌺 امام باقر عليه السلام:
هرگاه كسى از دختر شما خواستگارى كرد و ديندارى و امانتدارى او را پسنديديد، به او همسر دهيد كه «اگر چنين نكنيد فتنه و فساد بزرگى در روى زمين پديد آيد».
📚 میزان الحکمه، ج۹، ص۱۳۴
http://eitaa.com/joinchat/2697003010C86ca0b02c5
هدایت شده از در محضر استاد احمد عابدی
20_Ahmad Abedi_Noroz_Harimkhososi_96-12-23.mp3
1.94M
☀️ #درس_اخلاق #اخلاق☀️
✅ حرمت حریم خصوصی مردم
💠 فضای مجازی و حریم خصوصی مردم
💠 افشای اسرار و هتک حریم خصوصی در فضای مجازی
#فضای_مجازی #حریم_خصوصی
#افشای_اسرار #سبک_زندگی
🆔 @Ahmad_aabedi
💞رمز ازدواج موفق💞
✨ازدواج یك پدیده اجتماعی است. بدون تردید #انتخاب_همسر یكی از مهمترین تصمیم ها در طول زندگی ماست و در حقیقت همه هیجانات، تولید مثل، تربیت نسل آینده، درآمد، مسئولیت، تامین نیازها و چالش های آینده زندگی ما به آن بستگی دارد.
✨زن و مرد به عنوان مكمل یكدیگر بسیاری از نیازهای روانی- اجتماعی هم را برآورده می كنند. و سه دلیل عشق، مصاحبت و دستیابی به انتظارات و توقعات برای #ازدواج مطرح است و توجه به این نكته كه هر اندازه انتظارات و توقعات دختر و پسر قبل از ازدواج و در زندگی زناشویی واقع بینانه تر باشد، زندگی زناشویی موفقیت آمیزتر خواهد بود.
💖ملاك های ازدواج های موفق یا خوشبخت را می توان چنین خلاصه كرد:
💟1ـ برخورداری از علاقه های مشترك
💟2ـ داشتن فعالیت های مشترك یا سرگرمی های مشترك
💟3ـ اظهار محبت نسبت به همدیگر
💟4ـ اعتماد داشتن به یكدیگر
💟5ـ رد نكردن یا كمتر رد كردن انتخاب همدیگر
💟6ـ موفقیت در روابط جنسی
💟7- داشتن زمینه های خانوادگی همسان
💟8ـ احترام به عقاید و دوستان و آشنایان همدیگر
✅یک نکته مهم:
هرکس طبیعتا مایل است همسری برگزیند كه بیشتر همسان او باشد تا ناهمسان با او. همسانی دو فرد نه تنها آنها را به سوی یكدیگر جلب و جذب می كند، بلكه پیوند و وصلت ایشان را استوارتر می سازد. هر اندازه فرد با همسر خود وجود اشتراك فرهنگی بیشتری داشته باشد، برای سازگاری با او آماده تر است و با اختلافات كمتری مواجه می شود.
هر چقدر در انتخاب همسری با مشابهات بیشتر ذاتی و اكتسابی تلاش كنیم ولی بازهم زن و مرد تفاوت های بسیار چشمگیری با یكدیگر خواهند داشت كه باید یاد بگیرند با این تفاوت ها زندگی كنند و ثمره این زندگی یك ازدواج شاد و رضایت بخش باشد.
همچنین پژوهش ها نشان می دهد كه تا حدود زیادی خوشبختی و بدبختی زن و مرد را از ابتدای زندگی می توان پیشگویی كرد و به بیان دیگر بسیاری از مشكلات آن ها قابل پیشگیری خواهد بود. به همین جهت امروز، آموزش پیش از ازدواج زوجهای جوان یك ضرورت مسلم تلقی می شود. هر اندازه دختر و پسر اطلاعات بیشتری در جهت شناخت خود و همسر آینده شان داشته باشند و ملاك های عقول تری را برای انتخاب همسر در نظر بگیرند، در زندگی زناشویی خود با مشكلات و ناسازگاری های كمتری مواجه خواهند بود.
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
✅ نکات هشداردهنده در #انتخاب_همسر
🔸در انتخاب همسر و ازدواج با این افراد باید دقت بیشتری کرد و تردید داشت. بعضی از علائم خطرناک و بعضی هشداردهنده هستند.
1. با کسی که مدام به شما می گوید این رفتارت اشتباه است.
2. با کسی که تصویری از همسر آینده اش در ذهن خود ساخته که با شما متفاوت است و تمایل دارد شما شبیه آن همسر خیالی وی شوید.
3. با کسی که برای کنار او ماندن باید خودتان را تغییر دهید.
4. با کسی که در هر بحثی اگر حتی خودش خطا کرده باشد باز طوری رفتار میکند که شما مجبور به عذرخواهی بشوید و احساس کنید این شما هستید که اشتباه کردید.
5. با کسی که هر لحظه باید به اون ثابت کنید که راست می گویید.
6. با کسی که مدام در گذشته شما دنبال اینست که ببنید با کسی رابطه داشتید یا خیر.
7. با کسی که اگر پشت خط تلفن شما بیاید و شما نتوانید پاسخ وی را بدهید بعد از آن از شما بازجویی می کند.
8. با کسی که هر لحظه باید گزارش دهید کجا بودید با کی بودید و با کسی که مدام به شما شک دارد.
9. با کسانی که با اشتیاق با افراد جدید دوست می شوند و بعد از مدتی آنها را رها می کنند و دوستان ثابتی ندارند.
10. با کسانی که با کوچکترین مورد، زود عصبی و ناراحت میشوند.
11. با کسانی که به شدت و در هر زمان باید به یکی وابستگی شدید و اغراق آمیز داشته باشند.
12. با کسانی که سابقه خودزنی با تیغ و چاقو و سیگار بر روی بدن خود دارند یا سابقه خودکشی و مواد مخدر دارند.
13. کسانی که تنهایی را دوست دارند و علائق بسیار شخصی و فلسفی و... دارند و از اجتماع و در جمع بودن بیزارند.
14. کسانی که در جمع از ابراز وجود و بیان نظرات خود می ترسند و خجالت می کشند.
15. کسانی که احساس گناه ندارند و یا احساس گناه بسیار ضعیفی دارند.
16. کسانی که به یکباره عصبانی می شوند و رفتارهای شدید نشان می دهند و احیانا چیزی را پرت می کنند و می شکنند.
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g