هدایت شده از ✍﷽ نکته های طلایی
ره توشه محرم98.pdf
2.41M
👆👆
✅ره توشه محرم 1398
✍منبر آماده
☘☘☘☘☘☘☘☘
✅نشانه هاى اهل يقين
1⃣ ❤️ #پيامبر_خدا صلى الله عليه و آله :
نشانه اهل #يقين شش چيز است:
به حقانيّت #خدا يقين پيدا كرده و لذا به او ايمان آورده است، يقين پيدا كرده كه #مرگ راست است و لذا از آن بر حذر است، يقين پيدا كرده كه رستاخيز راست است و از اين رو از رسوايى [در آن روز ]مى ترسد، يقين پيدا كرده كه #بهشت راست است و از اين رو #مشتاق آن است، يقين پيدا كرده كه #دوزخ راست است و از اين رو براى نجات از آن مى كوشد و يقين پيدا كرده كه #حساب راست است و از اين رو از خود حساب مى كشد.
2⃣ ❤️ #امام_على عليه السلام :
كوتاهى #آرزو ، #اخلاص در عمل و بى رغبتى به #دنيا ، دليل بر داشتن يقين است.
3⃣ ❤️ امام على عليه السلام :
كسى كه يقين دارد از دوستان جدا مى شود و در خاك جاى مى گيرد و با حساب رو به رو مى شود و آنچه از خود برجاى مى گذارد به كارش نمى آيد و به آنچه پيش مى فرستد #نيازمند است، سزاوار است كه آرزو را كوتاه كند و در #كار و عمل بكوشد.
4⃣ ❤️ امام على عليه السلام :
كسى كه يقين دارد خداوند سبحان او را مى بيند و با اين حال او را نافرمانى مى كند، بى گمان #خداوند را بى مقدارترين بينندگان قرار داده است.
🔰 منابع؛
(1) تحف العقول : 20.
(2) غرر الحكم : 10970.
(3) بحار الأنوار : 73/167/31
(4) بحار الأنوار : 78/92/98.
#نکته_های_طلایی #تلنگر
#تبلیغی #کاربردی #حدیث #همراه_با_اهلبیت
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
5⃣ با انتشار #کتاب های #pdf #دینی و #اخلاقی این کانال به فرهنگ کتابخوانی کمک کنیم.
👇👇
🆔 @m_serat
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
ميگویند روزی مردی بازرگان خری را به زور ميکشيد، تا به دانايی رسيد،
دانا پرسيد :
چه بر دوش خَر داری که سنگين است و راه نمی رود؟
مرد بازرگان پاسخ داد:
يک طرف گندم و طرف ديگر ماسه!
دانا پرسيد:
به جايی که ميروی ماسه کمياب است؟
بازرگان پاسخ داد:
خير، به منظور حفظ تعادل طرف ديگر ماسه ريختم!!
دانا ماسه را خالی کرد و گندم را به دوقسمت تقسيم نمود و به بازرگان گفت حال خود نيز سوار شو و برو به سلامت.
بازرگان وقتی چند قدمی به راحتی با خَر خود رفت، برگشت و از دانا پرسيد با اين همه دانش چقدر ثروت داری؟
دانا گفت هيچ!!!
بازرگان شرايط را به شکل اول باز گرداند و گفت من با نادانی خيلی بيشتر از تو دارم، پس علم تو مال خودت و شروع کرد به کشيدن خَر و رفت ...
•••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═•••
http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
✍حضرت امام علی علیه السلام :
در شگفتم از كسى كه در وجود خداوند شك مىكند ، در حالى كه آفرینش خداوند را مىبيند. در شگفتم از بخيل به سوى فقرى مى شتابد كه از آن مى گريزد ، و سرمايه اى را از دست مى دهد كه براى آن تلاش مى كند. در دنيا چون تهيدستان زندگى مى كند، امّا در آخرت چون سرمايه داران محاكمه مى شود.
و در شگفتم از متكبّرى كه ديروز نطفه اى بى ارزش ، و فردا مردارى گنديده خواهد بود. و در شگفتم از آن كس كه آفرينش پديده ها را مى نگرد ، و در وجود خدا ترديد دارد.
و در شگفتم از آن كس كه مردگان را مى بيند ، و مرگ را از ياد برده است. و در شگفتم از آن كس كه پيدايش دوباره را انكار مى كند ، در حالى كه پيدايش آغازين را مى نگرد.
💥 و در شگفتم از آن كس كه خانه نابود شدنى را آباد مى كند ، امّا جايگاه هميشگى را از ياد برده است .
📚 نهج البلاغة ، حکمت ۱۲۶
•••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═•••
http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
🌹داستان کوتاه پند آموز🌹
💭 ﺷﺨﺼﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﻠﻮﯼ ﻏﺬﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ ﺭﺍ
ﻣﯽﮔﺬﺍﺷﺖ ﺁﺧﺮ ﮐﺎﺭ!
ﻣﯽﮔﻔﺖ: ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﺧﻮﺷﻤﺰﮔﯽﺍﺵ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺯﯾﺮ ﺯﺑﺎﻧﻢ...
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﻢ ﭘﻠﻮ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﺳﯿﺮ ﻣﯽﺷﺪ، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻏﺬﺍ ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ ﮔﻮﺷﻪﯼ ﺑﺸﻘﺎﺑﺶ!
ﻧﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﻥ ﭘﻠﻮ ﻟﺬﺕ ﻣﯽﺑﺮﺩ، ﻧﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯿﻠﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ
ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ...
💭 ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﻮﺭﯼ ﺍﺳﺖ...
ﮔﺎﻫﯽ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻧﺎﺟﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎﯼ ﺧﻮﺑﺶ
ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻌﺪ!
ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ..
ﮐﻤﺘﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﺎﺷﯿﻢ!
ﻫﻤﻪﯼ ﺧﻮﺷﯽﻫﺎ ﺭﺍ ﺣﻮﺍﻟﻪ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺩﺍﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺒﺎﺷﺪ؛
ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﻨﺠﻪ ﻧﺮﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺍﺳﺖ.
💭 ﯾﮏ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻣﯽﺁﯾﯿﻢ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ
ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﭘُﻠﻮی ﺧﺎﻟﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽﻣﺎﻥ
ﺑﻮﺩﻩﺍﯾﻢ ﻭ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎ،
ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﮔﻮﺷﻪﯼ ﺑﺸﻘﺎﺏ...
•✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
روزی مردی داخل چاله ای افتاد
و بسیار دردش آمد …
یک پدر روحانی او را دید و گفت :
حتما گناهی انجام داده ای!
یک دانشمند عمق چاله و رطوبت
خاک آن را اندازه گرفت!
یک روزنامه نگار در مورد دردهایش
با او مصاحبه کرد.
یک یوگیست به او گفت : این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعیت وجود ندارند!!
یک پزشک برای او دو قرص
آسپرین پایین انداخت!
یک پرستار کنار چاله ایستاد و با او گریه کرد!
یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند پیدا کند!
یک تقویت کننده فکر او را نصیحت کرد که : خواستن توانستن است!
یک فرد خوشبین به او گفت :
ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی!!!
سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او
را گرفت و او را از چاله بیرون آورد…!
آنکه می تواند، انجام می دهد
و آنکه نمی تواند، حرف می زند.
•••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═•••
http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
هدایت شده از ✍﷽ نکته های طلایی
1_91884424.pdf
2.24M
👆👆
💟ره توشه محرم 1398
✅ویژه #خانواده
✍منبر آماده
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✅ عوامل تباه كننده #يقين
1⃣ ❤️ #امام_على عليه السلام :
يقين را #شک و چيره آمدن #هوس ، تباه مى سازد.
2⃣ ❤️ امام على عليه السلام :
#مجادله كردن در #دين ، يقين را ازبين مى برد.
3⃣ ❤️ امام على عليه السلام :
#معاشرت با دنياپرستان دين راعيبناك و يقين را سست مى كند.
4⃣ ❤️ #امام_صادق عليه السلام :
#انسان آزمند از دو خصلت محروم و دو خصلت پيوسته با اوست:
از #قناعت محروم است و از اين رو #آسايش ندارد و از خرسندى محروم است و از اين رو يقين را از دست داده است.
🔰 منابع
(1) غرر الحكم : 11011
(2) غرر الحكم : 1177
(3) غرر الحكم : 5072.
(4) بحار الأنوار : 73/161/6.
#نکته_های_طلایی #تلنگر #اخلاقی #تربیتی #کاربردی #تبلیغی #حدیث #همراه_با_اهلبیت
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
5⃣ با انتشار #کتاب های #pdf #دینی و #اخلاقی این کانال به فرهنگ کتابخوانی کمک کنیم.
👇👇
🆔 @m_serat
هدایت شده از ✍﷽ نکته های طلایی
🌷 آثار صلوات
🌺روز #جمعه #صلوات بر #محمّد_و_آل_محمّد یادمون نرود که #آثار زیادی در #زندگی روزمره ما دارد از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد :
🌺نوشتن صلوات
❤️رسول #خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموند: هر کس در کتابی یا نوشته ای بر من صلوات بنویسد ، تا زمانی که نام من در کتاب هست #فرشتگان پیوسته برای او از درگاه حق طلب #آمرزش می کنند.
🔰داستانهای صلوات ص8 – سفینه البحار 2/ 50
🌺صلوات جهت حاجت
❤️حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : صلوات فرستادن شما بر من باعث روا شدن حاجت های شماست و خدا را از شما راضی می گرداند و اعمال شما را #پاک و #پاکیزه می کند.
🔰داستانهای صلوات ص 10 – جمال الاسبوع ص 242
🌺 آمرزش گناهان با صلوات
❤️حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : هر کس هر روز از روی #شوق و #محبت به من سه مرتبه صلوات بفرستد ، بر خدا لازم می شود که #گناهان او را بیامرزد ، در همان روز یا همان شب.
🔰بحار الانوار 94/ 69 – داستان های صوات ص 12
🌺میزان صلوات در قیامت
❤️حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : روز #قیامت ، من پیش میزان اعمال هستم ، یعنی که هر کس کفه سیئاتش (گناهانش) سنگین تر از کفه حسناتش (ثواب هایش) باشد ، من صلوات هایی را که برایم فرستاده می آورم و در کفه حسناتش می گذارم تا آن که کفه حسناتش سنگین تر گردد.
🔰ثواب الاعمال و عقاب الاعمال باب ثواب الصلاه النبی - داستان های صلوات ص 13
🌺دیدن بهشت با صلوات
❤️حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : هر کس هر روز هزار صلوات بر من بفرستد از دنیا نخواهد رفت تا جای خود را در بهشت ببیند.
🔰فضیلت صلوات ص 14 ، داستان های صلوات ص14
🙏لطفاً در ثواب نشر مطالب مثبت و ارزشی سهیم باشیم.
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
#متن_کوتاه #تلنگر #اعتقادی #حدیث #همراه_با_اهلبیت
1⃣ متن های #کلیدی و کارگشای این کانال را با قصد #فرهنگ_سازی ارسال بفرمایید.
👇👇
🆔 @m_serat
هدایت شده از مفاخر
❗️ نگرانی های پیامبر
(۱) سرنوشت رهبری
✍ برای رسول خدا به عنوان «رهبر»، تداوم «راه» بسیار مهم بود. بارها و بارها آن حضرت، نسبت به جانشینی خویش و وصیّ خود، سخن گفته بود. صریح ترین و اساسی ترین و به یادماندنی ترین شکل آن اعلام و تعیین، حادثه «غدیرخم» بود، آن هم با فرمان صریح و قطعی خداوند که حکم پروردگار را به مردم ابلاغ کند.
☀️« يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ...» مائده/ 67.
✅ پیامبر(ص) نسبت به این که قریش، پس از رحلت آن حضرت با علی (ع) و مسأله خلافت چه خواهند کرد و مظلومیّت این خاندان و کنار زدن امیرمؤمنان از صحنه سیاسی وحق قطعی و مشروعش، بارها اظهار نگرانی کرده بود و وقایع بعدی را به حضرت (ع) یادآور شده بود.
✅ آن پیامبر دلسوز و آینده نگر، پیش بینی می کرد که فاسقان و طغیانگران قریش، علی (ع) را مظلوم سازند. و به آن حضرت چنین ابراز می کرد که: بیم آن دارم که اگر بر سر خلافت و حق خویش با آنان به کشمکش بپردازی و منازعه کنی، تو را بکشند.(1) و می فرمود:
🌷 «امّاالّتی اخافُها علیه، فَغَدْرُقریشٍ به من بعدی؛(2) آنچه بر او نسبت به آن بیم دارم، آن است که قریش پس از من با او از در نیرنگ و حیله در آیند.»
و دیدیم که نگرانی حضرت رسول به جا بود و مظلومیت و محرومیت 25 ساله امیرالمؤمنین از حق خویش، رقم خورد.
(1) بحارالانوار، ج 39، ص 342
(2) همان، ج 39 ص 76
http://eitaa.com/joinchat/2697003010C86ca0b02c5
هدایت شده از مفاخر
💠به مناسبت واقعه حره، ۲۸ ذی الحجه سال ۶۳ قمری💠
✍ واقعه حره مربوط به سرکوب شورش مردم مدینه توسط سپاهیان یزید به سرکردگی مسلم بن عقبه در سال ۶۳ قمری است و از آنجائی که لشکر یزید بن معاویه، در ریگزاری (در اطراف مدینه) به نام «حره» اردو زدند و از آن پایگاه به شهر حمله ور شدند، به «واقعه حره» شهرت یافته است.
✅ در این واقعه سپاه مسلم بن عقبه در یک روز شهر مدینه را به تصرف خود در آورند و از هیچ جنایتی در آن فروگذار نکردند. بنا به نقلی قريب هزار و هفتصد تن از بزرگان و بزرگ زادگان و حدود ده هزار نفر از ساير مردم مدينه در این واقعه قتل عام شدند. این واقعه در روزهای آخر ماه ذی الحجه (بنا به نقلی ۲۸ ذی الحجه) روی داده است.
✅ این واقعه هولناك را رسول خدا صلی الله علیه و آله در سفري كه به مكه معظمه ميرفت در سرزمين حره در يك مايلي بيرون مدينه پيشگويي كرد و براي آن بسيار متأثر شد.(۱)
.
📚 (۱) بحارالانوار، ج ۸۱، ص ۱۲۵.
♻️ براى آگاهى بیشتر از واقعه حرّه و کشتار عظیم مردم مدینه رجوع کنید به:
تاریخ طبرى، ج۴، ص ۳۷۰- ۳۸۱.
http://eitaa.com/joinchat/2697003010C86ca0b02c5
هدایت شده از بهسمت آرامش 🌱✨
🌌 #شجاعت_امام_خمینی (ره)!!
🍁هر ماشینی که میخواست وارد #دربار شود، رنگ آن باید #مشکی میبود. وحتما یک #سرنشین میداشت. او باید دم در ورودی ازماشین #پیاده میشد و #کلاهش را بر میداشت. #لباس_ملاقات می پوشید و وقتی وارد اتاق میشد می ایستاد تا #اجازه نشستن بیابد. حتی وضع طوری بود که چندساعت قبل به فرد #آداب_ملاقات را یاد میدادند.
👈اما حضرت #امام سوار ماشین #سفید رنگی شد و به درب کاخ که رسید گفت: « #روح الله از طرف آیت الله العظمی بروجردی».
🍁نگهبان گفت: «باید از #ماشین پیاده شوید». امام گفت: «پس #برمیگردم !!».
🍁نگهبان هم بالاجبار درب را بازکرد. و ماشین تا دم در #کاخ رفت.
👈با همان وضعیت و بدون تغییر لباس داخل شدند و روی #صندلی_شاه نشستند.!!
🍁 #شاه که واردشد صندلی نبود و مجبور شد #بایستد تا صندلی بیاورند.
به شاه گفت: «آیت الله بروجردی فرمودند که قاتلین #بهائیان ابرقو باید آزاد شوند».
🍁شاه گفت: « #شاه_مشروطه چنین کاری از دستش بر نمی آید».
دوباره پیام آیت الله را تکرار کرده، بلند میشوند و میروند.
👈 #هیبت_امام شاه را گرفته بود و همان روز #فرمان_آزادی قاتلان بهائیان صادر شد.
📚حاشیه های مهمتر از متن، ص ۴۸ و ۴۹
هدایت شده از بهسمت آرامش 🌱✨
#داستان_پندآموز 👌👌
پادشاهی دیدکه خدمتکاری بسیار شاد است ، از او علت شاد بودنش را پرسید. خدمتکار گفت: قربان همسر و فرزندی دارم و غذایی برای خوردن و لباسی برای پوشیدن و بدین سبب من راضی و شادم.
پادشاه موضوع را به وزیر گفت . وزیر هم گفت: قربان چون او عضو گروه ۹۹ نیست بدان جهت شاد است، پادشاه پرسید گروه ۹۹ دیگر چیست؟ وزیر گفت : قربان یک کیسه برنج را با ۹۹ سکه طلا جلو خانه وی قرار دهید ، و چنین هم شد.
خدمتکار وقتی به خانه برگشت با دیدن کیسه وسکه ها بسیار شادشد و شروع به شمردن کرد ، ۹۹ سکه ؟ و بارها شمرد و تعجب کرد که چرا۱۰۰ تا نیست، همه جا را زیر و رو کرد ولی اثری از یک سکه نبود.
او ناراحت شد و تصمیم گرفت از فردا بیشتر کار کند تا یک سکه طلای دیگر پس انداز کند ، او از صبح تا شب سخت کار میکرد،و دیگر خوشحال نبود. وزیر هم که با پادشاه او را زیر نظر داشت گفت : قربان او اکنون عضو گروه ۹۹ است و اعضای این گرو کسانیند که زیاد دارند اما شاد و راضی نیستند.
🌿🌸خوشبختی در سه جمله است:
تجربه از دیروز ،
استفاده از امروز،
امید به فردا.
#داستـانـهاےڪوتـاه
@Dastanhaykotah
هدایت شده از بهسمت آرامش 🌱✨
🍃🍁حکایت🍁🍃
🌌 #عاقبت_بخیری
🍁پس ازکشته شدن #عثمان، #علی(ع) حبیب بن شجب را که ازطرف عثمان بربعضی ازنواحی #یمن ولایت داشت، #تثبیت کرد و اورا به نیکوکاری،عدالت وتقوا توصیه فرمود.
🍁آن #والی بعداز #بیعت گرفتن ازمردم برای امیرمؤمنان(ع) #۱۰۰نفر رااز میان مردم برگزید،ازبین آنها #۷۰نفر، و ازمیان آنها #۳۰نفر، و ازمیان آن سی نفر #۱۰نفر را برگزید که #شجاعان و سران قوم خودبودند.
وی آنها را (برای #تجدیدپیمان) به نزد حضرت فرستاد و درکوفه نزدحضرت رسیدند.
🍁یکی ازآنها باعباراتی #فصیح و شیوا از علی(ع) #تمجید وتجلیل به عمل آورد.حضرت آنهارا گرامی داشت و به هریک #هدیه ای ارزنده اهدا کرد.
همان شخص دوباره ازجای بلندشد و #اشعاری درفضیلت حضرت سرود وباز ازامام(ع) تمجیدکرد.
🍁حضرت سخنانش را نیکوشمرد و پرسید: اسمت چیست؟
گفت: #عبدالرحمن.
فرمود: پسر کی؟گفت: #پسر_ملجم مرادی.
فرمود:آیا تو واقعا #مرادی هستی؟گفت: آری.
🍁فرمود: انالله و انا الیه راجعون. ولاحول ولاقوةالا بالله العلی العظیم.
مرتب به او #نگاه میکرد، دست روی دست میزد و #استرجاع میفرمود(انا لله میگفت)
🍁سپس برای چندمین بارپرسید آیا تو #مرادی هستی؟
گفت: آری.
فرمود: تودر آینده #جنایتی_بزرگ مرتکب خواهی شد و حرکتت به سوی #آتش است.!
🍁گفت:به خدا من شمارا از هرکس بیشتر #دوست دارم.!
فرمود: من #دروغ نمیگویم و به من هم #دروغ نگفته اند...
تو #قاتل من هستی و این #محاسن را به #خون_سرم رنگین خواهی کرد....!!
📚شرح نهج البلاغه، آیةالله خوئی(ره)،ج۵،ص۱۲۹
🌸🍃🌸⛔🌸🍃🌸.
هدایت شده از بهسمت آرامش 🌱✨
🍃🍁حكايت🍁🍃
🌠 #عفو_دروقت_قدرت:
🍁شخصى #يهودى آمد خدمت رسول اكرم(صلى اللّه عليه وآله) و مدعى شد كه من از شما #طلبكارم و الان در همين كوچه بايستى طلب مرا بدهى .
🍁پيغمبر فرمودند: اولاً كه شما از من #طلبكار نيستى و ثانيا اجازه بده كه من بروم #منزل و پول براى شما بياورم. زيرا پولى همراه من نيست.
🍁يهودى گفت : #يك_قدم هم نمیگذارم ازاينجا برداريد.
🍁هرچه پيامبر با او #نرمش نشان دادند، او بيشتر #خشونت نشان داد با آنجمله كه #عبا و رداى پيامبر صلى اللّه عليه وآله را گرفت و به دور #گردن حضرت پيچيده و آنقدركشيد كه اثر قرمزى درگردن مبارك پيامبر به جاى ماند.!
🍁حضرت که قبل ازاين عازم مسجد براى اقامه نماز جماعت بودند با اين پيشامد تاخير كردند.
مسلمين ديدند حضرت نيامدند و وقت گذشت، آمدند مشاهده كردند كه يك نفر #يهودى جلوى رسول خدا(صلى اللّه عليه وآله) را گرفته است و آن حضرت را #اذيّت مى كند.
🍁مسلمين خواستند يهودى را كناربزنند و يا احتمالا #كتك_كارى كنند.حضرت فرمود: نه من خودم میدانم با #رفيقم چه بكنم شما كارى نداشته باشيد.!
❄آنقدر نرمش نشان داد كه يهودى همانجا گفت : 👈اشهد ان لااله الااللّه و اشهد انك رسول اللّه .!
🍁شما با چنين #قدرتى كه داريد اين همه #تحمل مى كنيد! و اين ، تحمل يك انسان عادى نيست و مسلما از جانب #خداوند مبعوث شده ايد.
📚حکایتها و هدایتها در آثار استاد مطهری،
بنقل از: سيره نبوى ،ص۱۳۹
🌸🍃⛔🍃🌸
هدایت شده از بهسمت آرامش 🌱✨
🍃🍁حکایت🍁🍃
🌠 #ادعای_بزرگ !!
🍁روزى #ابن_جوزى [به تقلیداز امیرالمؤمنین(ع)]بر روى منبر گفت: سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي
(هرچه مىخواهيد ازمن سؤال كنيد، قبل از آنكه مرا از دست بدهيد).!!
🔹زنى از او سؤال كرد از اين روايت كه #على (عليه السلام) شبانه (از مدينه به مدائن) پيش #سلمان آمد، او را تجهيز ( #كفن_و_دفن ) كرد و سپس برگشت.
🔸ابن جوزى گفت: بلى، اين روايت نقل شده است.
🔹آن زن سؤال كرد: آيا #عثمان سه روز در #زبالهدانى #بقيع ماند؛ در حالیكه على (عليه السلام) در آن جا #حاضر بود؟
🔸ابن جوزى گفت: بلى.
🔹آن زن گفت: پس لازم مىآيد كه على در يكى از اين دو مورد اشتباه كرده باشد.
🔸ابن جوزى گفت: اگر تو #بدون_اجازه شوهرت (ازخانه ات) خارج شدي؛ پس بر تو لعنت و اگر #بااجازه شوهرت خارج شدی؛ پس بر او لعنت.!!
🔹آن زن گفت:👈 آيا #عایشه براى #جنگ_با_على عليه السلام با #اجازه_پيامبر صلى الله عليه وآله خارج شد يا #بدون_اجازه آن حضرت؟
🔸ابن جوزى #ساكت شد و جوابى نداشت.
📚الصراط المستقيم، ج۱، ص۲۱۸.،العاملی النباطی
📚بحارالأنوار،ج۲۹، ص۶۴۷و۶۴۸.
🌸🍃⛔🍃🌸
هدایت شده از بهسمت آرامش 🌱✨
🍃🍁حکایت🍁🍃
🌠 بوسه بر #جای_پای_زائران .!!
🎵آیت الله اصطهباناتی :
🍁از مرحوم #شیخ_انصاری راجع به #بوسیدن عتبه ی مقدسه ی #حرم ها پرسیدند، آن مرحوم درجواب گفتند:
👈"أنا اقبّل مشهد أبی الفضل العباس، فضلاً عن أعتاب مشاهد الائمه صلوات الله علیهم، بل بما أنه موطئ أقدام زواره"
🍁من عتبه ی آستانه ی حرم حضرت #أباالفضل العباس علیه السلام را می بوسم، چه رسد به عتبه ی مقدسه ی أئمه علیهم السلام!
👈و بوسه ی من بر عتبه حضرت عباس (سلام الله علیه) نه به این عنوان است که عتبه ی حرم #قمر_بنی_هاشم است ، بلکه ازاین جهت است که #جای_پای_زائران آن آقاست.!!
📚 نورالعین فی المشی الی زیارة الحسین، ص۲۹۲
🌸🍃⛔🍃🌸
هدایت شده از درس اخلاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 #کلیپ_صوتی 🔊
🔴 جلسات درس اخلاق 🔴
💐🎙 حجت الاسلام و المسلمین دکتر ناصر رفیعی
🔖🔻 موضوع 🔻🔖
🔶📜 پیام های اخلاقی در نامه های امام حسین علیه السلام
🗓 قسمت 4
🕰 20 دقیقه و 53 ثانیه
💖 حتما گوش کنید 👌👌
🌸 بسیار مفید است 😍
✅ کپی بدون آیدی کانال ممنوع می باشد
#پیشنهادویژه_دانلود
═══✼🍃🌹🍃✼══
🔴کــانال درس اخلاق
✨✨✨✨
🆔 @dars_akhlaq
هدایت شده از درس اخلاق
@dars_akhlaq 5.mp3
9.25M
🔊 #کلیپ_صوتی 🔊
🔴 جلسات درس اخلاق 🔴
💐🎙 حجت الاسلام و المسلمین دکتر ناصر رفیعی
🔖🔻 موضوع 🔻🔖
🔶📜 پیام های اخلاقی در نامه های امام حسین علیه السلام
🗓 قسمت 5
🕰 19 دقیقه و 15 ثانیه
💖 حتما گوش کنید 👌👌
🌸 بسیار مفید است 😍
✅ کپی بدون آیدی کانال ممنوع می باشد
#پیشنهادویژه_دانلود
═══✼🍃🌹🍃✼══
🔴کــانال درس اخلاق
✨✨✨✨
🆔 @dars_akhlaq
هدایت شده از درس اخلاق
@dars_akhlaq 6.mp3
11.39M
🔊 #کلیپ_صوتی 🔊
🔴 جلسات درس اخلاق 🔴
💐🎙 حجت الاسلام و المسلمین دکتر ناصر رفیعی
🔖🔻 موضوع 🔻🔖
🔶📜 پیام های اخلاقی در نامه های امام حسین علیه السلام
🗓 قسمت 6
🕰 23 دقیقه و 44 ثانیه
💖 حتما گوش کنید 👌👌
🌸 بسیار مفید است 😍
✅ کپی بدون آیدی کانال ممنوع می باشد
#پیشنهادویژه_دانلود
═══✼🍃🌹🍃✼══
🔴کــانال درس اخلاق
✨✨✨✨
🆔 @dars_akhlaq
هدایت شده از درس اخلاق
@dars_akhlaq 7.mp3
13.99M
🔊 #کلیپ_صوتی 🔊
🔴 جلسات درس اخلاق 🔴
💐🎙 حجت الاسلام و المسلمین دکتر ناصر رفیعی
🔖🔻 موضوع 🔻🔖
🔶📜 پیام های اخلاقی در نامه های امام حسین علیه السلام
🗓 قسمت 7
🕰 29 دقیقه و 8 ثانیه
💖 حتما گوش کنید 👌👌
🌸 بسیار مفید است 😍
✅ کپی بدون آیدی کانال ممنوع می باشد
#پیشنهادویژه_دانلود
═══✼🍃🌹🍃✼══
🔴کــانال درس اخلاق
✨✨✨✨
🆔 @dars_akhlaq
هدایت شده از بصیر عماریون (مُلک سلیمانی)
🔹زُهَیر بن قَین بَجَلی از بزرگان قبیله بجیله بود.
🔹در مورد تاریخ ولادت زُهَیر اطلاع درستی در دست نیست.
🔹وی از مردان شریف و شجاع شهر کوفه و قوم خود شمرده میشد و به واسطه حضور در جنگها و فتوحات بسیار، جایگاه رفیعی به دست آورده بود.
🔹در برخی از منابع از قین، پدر زهیر به عنوان یکی از اصحاب رسول خدا(ص) نام برده شده است.
🔹زهیر از هواداران عثمان به شمار میرفت.
🔹در سال شصت هجری، او و همسرش به همراه برخی از خویشاوندان و اهل قبیلهاش هنگام بازگشت از مناسک حج به کوفه، در یکی از منازل بین راه، با امام حسین(ع) و همراهانش که به سوی کوفه در حرکت بودند، در منزلگاه زَرُود با امام(ع) هم منزل شد.
در این هنگام امام حسین(ع) شخصی را نزد زهیر فرستاد و خواستار ملاقات با او شد.
زهیر در ابتدا تمایلی به این دیدار نشان نداد؛ اما به توصیه همسرش دَلْهم به محضر امام حسین(ع) حاضر شد.
این دیدار مسیر زندگانی زهیر را تغییر داد. او پس از این ملاقات، شادمان نزد خانواده و دوستانش بازگشت و فرمان داد تا خیمه و بار و بُنه او را به کنار خیمه امام حسین(ع) منتقل کنند.
زهیر با همسرش نیز وداع کرد و بنا به نقلی همسرش را طلاق داده و به او گفت :
«نزد خانوادهات برگرد، زیرا نمیخواهم از سوی من چیزی جز خوبی به تو برسد.»
زُهیر بعد از وداع با همسرش، به همراهانش گفت :
هر که دوستدار شهادت است، همراه من بیاید، و گرنه برود و این آخرین دیدار من با شماست.
🔹امام حسین(ع) پس از برخورد با سپاهیان حر، در منزل ذو حُسَم خطابهای ایراد فرمودند و طی آن از دگرگونی دنیا و کژیهای حاکم شده بر جامعه و پست و ناچیز بودن زندگی، سخن گفته و فرمودند :
«...مگر نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل پرهیز نمیکنند؛ مؤمن باید حق طلب و مایل به لقای پروردگار باشد؛ مرگ را من جز شهادت نمییابم و زندگانی را غیر از ننگ و خفّت نمیدانم.»
پس از اتمام سخنرانی امام(ع)، زهیر نخستین کسی بود که آمادگی خود را برای اجرای دستورهای آن حضرت(ع) اعلام داشت و گفت :
اى پسر پیامبر که خداوند تو را قرین هدایت بدارد، گفتارت را شنیدیم، به خدا سوگند که اگر ما میتوانستیم برای همیشه در این دنیا زندگی کنیم و تمام امکانات آن را در اختیار داشتیم، باز هم شمشیر زدن در رکاب تو را انتخاب میکردیم.
امام(ع) نیز در پاسخ، برای او دعای خیر کرد.
🔹در شب عاشورا، پس از آنکه، امام(ع) بیعت خود را از اصحاب و اهل بیتش برداشته و به آنان اجازه رفتن و نجات جان خویشتن داد؛ اصحاب آن حضرت(ع) هر کدام به نوعی وفاداری و پایداری خود را اعلام داشتند؛ پس از سخنان اهل بیت امام(ع)، مسلم بن عوسجه و پس از او زهیر بن قین برخاسته و گفت :
«به خدا سوگند دوست دارم کشته شوم، باز زنده گردم، و سپس کشته شوم، تا هزار مرتبه، تا خداوند تو و اهل بیتت را از کشته شدن در امان دارد!
🔹صبح عاشورا پس از اقامه نماز صبح، امام حسین(ع) یاران و لشکر خود را سازماندهی کرده و زهیر بن قین را فرمانده جناح راست لشكر قرار داد.
🔹بنابر نقلی، پس از آنکه حبیب بن مظاهر قبل از ظهر عاشورا به شهادت رسید، زهیر و حر بن یزید ریاحی با هم به میدان رفتند.
آن دو در جنگ یکدیگر را حمایت می کردند و هر گاه یکی از آنان در محاصره قرار میگرفت، دیگری به کمکش میشتافت. آنان جنگیدند تا این که حر به شهادت رسید و زهیر نیز به اردوگاه برگشت.
🔹زمان نماز ظهر وقتی امام(ع) همراه جمعی از یارانش، به نماز ایستادند، زهیر بن قین و سعید بن عبدالله در برابر امام(ع) و حدود نیمی از یاران آن حضرت(ع) ایستادند تا از نمازگزاران در برابر حملات دشمن محافظت کنند. آنان خود را سپر تیرها و هجمههای دشمنان قرار میدادند تا این که نماز امام(ع) و یارانش اقامه شد.
🔹زهیر مجدد به نبرد بازگشت و دلاورانه جنگید و به نقلی او ۱۲۰ تن از دشمنان را در میدان نبرد به هلاکت رساند.
🔹سرانجام زهیر به دست کثیر بن عبدالله شعبی به شهادت رسید.
🔹امام حسین(ع) پس از شهادت زهیر فرمود :
«ای زهیر! خداوند تو را از رحمتش دور نسازد و خداوند کشندگان تو را لعنت کند و قاتلان تو را همانند لعنت شدگان مسخ شده به لعنت ابدی خود گرفتار سازد.»
🔹در زیارت ناحیه مقدسه درباره ی زهیر بن قین آمده :
《السّلامُ علی زُهیر بن القینِ البجلّی القائل للحسین(ع)..》
سلام بر زهیر فرزند قین بجلی آن که چون امام(ع) به او اجازه بازگشت داد در پاسخ گفت :
نه به خدا سوگند هرگز فرزند رسول خدا(ص) را که درود خدا بر او و آلش باد ترک نخواهم کرد آیا فرزند رسول خدا(ص) را در حالی که اسیر در دست دشمنان است رها کنم و خود را نجات دهم خداوند آن روز را بر من نیاورد.
📚منابع :
۱)ابصارالعین،ص۱۶۲
۲)مقتل الحسین(ع)مقرم،ص۹۱
۳)تاریخ الامم و الملوک،ج۵،ص۳۹۷
۴)الارشاد شیخ مفید،ج۲،ص۷۳
۵)تاریخ الامم و الملوک،ج۵،ص۳۹۶
۷)الکامل فی التاریخ،ج۲، ص۲۷۷
۸)مقتل الحسین(ع)مقرم،ص۳۰۶
۹)اقبال الاعمال،ج۳،ص۷۸
@Tarikhislam
هدایت شده از بصیر عماریون (مُلک سلیمانی)
🔹ابوسالم میثم بن یحیی تمار عجمی، چون خرما فروش بود، ملقب به «تمار» شد.
🔹از یاران و صحابی با وفا و دوستان و شیعیان خاص حضرت امیرالمومنین(ع) بود.
🔹وی عجمی بود و بعید هم نیست ایرانی باشد.
🔹میثم ابتدا بردهٔ زنی از بنیاسد بوده، که حضرت علی(ع) میثم را از آن زن خرید و آزاد کرد و چون نامش را پرسید، میثم گفت : سالم نام دارم.
حضرت(ع) به او فرمود :
پیامبر اکرم(ص) مرا آگاه کرده که والدین عجمیات، تو را میثم نامیدهاند.
میثم سخن علی(ع) را تصدیق کرد و نامش را به میثم تغییر داد و کنیهاش ابوسالم شد. کنیهٔ دیگر او ابوصالح بود.
🔹وی صاحب علم منایا و بلایا بود، و دارای علم تفسیر، و ایمانی کامل بود.
🔹او زاهد و عابد بود و شب ها به قیام و روزها را به روزه می گذراند و دارای بیانی فصیح بود.
🔹میثم را از اصحاب سه امام نخست شیعیان، امام علی(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) برشمردهاند، اما شهرت او بیشتر به سبب شاگردی امام علی(ع) بوده است.
🔹میثم بسیار دوستدار اهل بیت پیامبر اکرم(ص) بود و آنان نیز به او توجه خاصی داشتند.
🔹به گفتهٔ ام سلمه، همسر پیامبر(ص)، پیامبر بارها از میثم به نیکی یاد کرده و دربارهٔ وی به امام علی(ع) سفارش کرده است.
🔹وی محرم اسرار مولا علی(ع) و شاهد درد دل کردن حضرت(ع) با چاه بود.
🔹امام علی(ع) میثم را از چگونگی شهادتش، قاتل وی و آویختهشدنش به درخت نخلی که آن را به او نشان داده بود، آگاه ساخته و به او بشارت داده بود که پاداش مقاومت او در برابر خواست ابن زیاد آن است که در آخرت، کنار امام(ع) در درجهای شایسته خواهد بود.
🔹گفته شده است میثم کنار آن درخت نماز میخواند و با آن سخن میگفت.
🔹میثم خبر شهادتش را که از زبان امام علی(ع) شنیده بود، برای دیگران نقل میکرد.
🔹بنا به روایتی، او و حبیب بن مظاهر در میان جمعی، خبر شهادت را بیان کردند،اما حاضران، آنان را تکذیب و تمسخر کردند.
🔹وی از اعضای شرطه الخمیس، سپاه مخصوص حضرت علی(ع) بود.
🔹منزلت میثم در نزد امیرالمومنین(ع) مانند منزلت سلمان در نزد رسول خدا(ص) بود.
🔹صالح، شُعَیب، عِمران و حمزه از جمله فرزندان میثم تمّار بودند که با مصاحبت اهل بیت (ع) بزرگ شدند.
🔹فرزندان آنان نیز از اصحاب و راویان ائمهٔ شیعه بودند، از آن جمله علی بن اسماعیل بن شعیب بن میثم از متکلمان شیعهٔ امامیه و از نخستین مؤلفان کتابهای کلامی است.
🔹او در سال ۶۰ هجری وقتی از مدینه به کوفه آمد، علیه یزید شروع به افشاگری کرد و ابنزیاد دستور داد که میثم را به دارالاماره بیاورند.
🔹به عبید الله گفتند :
این مرد از نیکوکارترین مردمان و نزدیکترین آنان در نزد علی(ع) بود.
گفت : واى بر شما این مرد عجمى؟!!
عبید الله به او گفت :
خداى تو کجا است؟
میثم گفت : در کمین هر ستمکارى است و تو یکى از آن ستمکاران هستى!
پسر زیاد گفت : تو ای عجمى! به این جرأت رسیدهای که هر چه خواهى بگوئى؟!
آقایت(على بن ابی طالب) گفته که من با تو چه خواهم کرد؟!
میثم گفت : آری، به من خبر داده که تو مرا (زنده) بر دار میکشی! و من میدانم بر چوب کدام درخت و در کجا و چگونه به شهادت میرسم!
عبید الله امر کرد، دو دست و دو پاى وى را قطع کردند، وبه دار آویختند، اما او با همین وضعیت بر بالاى چوبه ی دار مشغول بیان فضائل أمیر المؤمنین(ع) بود، میثم بالای چوبه ی دار با صدای بلند از مردم میخواست، برای شنیدن احادیث مکنون و شگفت حضرت علی(ع) نزد او جمع شوند.
🔹میثم گویا خطیبی بود، که بر روى چوبهها سخن مى گفت و همچنان علیه یزید و حکومت جور شروع به افشاگری کرد، و درباره ی فتنههای بنی اُمیه و فضائل بنیهاشم سخنانی میگفت.
🔹عمرو بن حریث چون افشاگری میثم و ازدحام مردم را برگرد او دید، شتابزده نزد ابنزیاد رفت و ماجرا را به او اطلاع داد و ابنزیاد، از بیم رسوایی، دستور داد بر دهان میثم لجام نهند.
سپس عبیدالله دستور داد زبان میثم را از حلق به بیرون بکشند.
🔹میثم به شهادت رسید، سپس هفت نفراز خرما فروشان کوفه، شبانه او را از دار پایین آورده، بدن او را درمحل فعلی قبر شریف دفن نمودند.
🔹مرقد میثم تمار، در نزدیکی مسجد کوفه قرار دارد.
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۱، صص۳۲۳_۳۲۵
۲)رجال کشی، ص۹۶
۳)الاختصاص شیخ مفید، ص۳۵
۴)رجال طوسی، صص۸۱-۹۶-۱۰۵
۵)معجم الرجال خویی، ج۲۰، ص۱۰۳
@Tarikhislam
هدایت شده از بصیر عماریون (مُلک سلیمانی)
✅میثم تمّار از یاران نزدیک امام علی(ع) بود.
میثم گاهى مناجاتهاى آن حضرت(ع) را در نخلستانهاى مدینه و کوفه از نزدیک مشاهده کرده است.
میثم در این باره میگوید:
شبی از شبها دیدم مولایم، امیرالمؤمنین علی(ع) بعد از نماز در مسجد کوفه، به بیرون از کوفه رفت.
📜《..وَ اتَّبَعْتُهُ حَتَّى خَرَجَ إِلَى الصَّحْرَاءِ وَ خَطَّ لِي خَطَّةً وَ قَالَ :
إِيَّاكَ أَنْ تُجَاوِزَ هَذِهِ الْخَطَّةَ!》
🔸و من به دنبال ایشان به صحرا رفتم. حضرت(ع) از وجودم باخبر شد و مانع از رفتنم شد. و در روی زمین شیاری کشید و فرمود :
از اینجا به بعد را دیگر با من نیا!
و آن گاه خودش به تنهایی رفت!
📜《وَ مَضَى عَنِّي، وَ كَانَتْ لَيْلَةً دُلهَةً!
فَقُلْتُ :
يَا نَفْسِي! أَسْلَمْتِ مَوْلَاكِ وَ لَهُ أَعْدَاءٌ كَثِيرَةٌ ايُّ عُذْرٍ يَكُونُ لَكِ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ وَ اللَّهِ لأقفنَ أَثَرَهُ وَ لَأَعْلَمَنَّ خَبَرَهُ وَ إِنْ كُنْتُ قَدْ خَالَفْتُ أَمْرَهُ》
🔸مدتی گذشت و شب تاریکی بود با خودم گفتم:
تو مولای خود را رها کردی؟!!
با آنکه او دشمنان بسیار دارد، در پیشگاه الهی و نزد پیامبر(ص) او چه عذری خواهی داشت؟
به خدا که دنبالش خواهم رفت و مراقب او خواهم بود، گرچه از فرمان او سرپیچی کنم.
📜《جَعَلْتُ أَتَّبِعُ أَثَرَهُ، فَوَجَدْتُهُ عَلَيْهِ السَّلَامُ مُطَّلِعاً فِي الْبِئْرِ إِلَى نِصْفِهِ يُخَاطِبُ الْبِئْرَ وَ الْبِئْرُ تُخَاطِبُهُ!》
🔸به همین جهت، دنبال حضرت(ع) حرکت کردم، مقداری که آمدم، دیدم حضرت(ع) سر را تا نصف بدن درون چاهی فرو برده و با چاه سخن میگوید، و چاه نیز با حضرت(ع) سخن میگوید!
📜《فَحَسَّ بِي وَ الْتَفَتَ عَلَيْهِ السَّلَامُ وَ
قَالَ :
مَنْ؟!
قُلْتُ : مِيثَمٌ!
فَقَالَ : يَا مِيثَمُ! أَ لَمْ آمُرْكَ أَنْ لَا تَتَجَاوَزَ الْخَطَّةَ؟!!
قُلْتُ : يَا مَوْلَايَ! خَشِيتُ عَلَيْكَ مِنَ الْأَعْدَاءِ فَلَنْ يَصْبِرَ لِذَلِكَ قَلْبِي!
فَقَالَ : أَ سَمِعْتَ مِمَّا قُلْتُ شَيْئاً؟
قُلْتُ : لَا يَا مَوْلَايَ!》
🔸که ناگاه حضرت(ع) متوجّه من شدو فرمود :
کیستی؟
گفتم : میثم!
فرمود : آیا نگفتم دنبالم نیا؟
عرض کردم : ای مولای من! از دشمنان بر شما ترسیدم، دلم آرام نگرفت.
فرمود : آیا از حرفهای من چیزی شنیدی؟
عرض کردم : نه!
حضرت(ع) فرمود :
📜《يَا مِيثَمُ!
وَ فِي الصَّدْرِ لُبَانَاتٌ،
إِذَا ضَاقَ لَهَا صَدْرِي،
نَكَتُّ الْأَرْضَ بِالْكَفِ،
وَ أَبْدَيْتُ لَهَا سِرِّي،
فَمَهْمَا تُنْبِتُ الْأَرْضُ،
فَذَاكَ النَّبْتُ مِنْ بَذْرِي》
🔸ای میثم!
در سینه عقده هایست، که وقتی سینهام از آن تنگ میشود، با دست زمین را گود میکنم و اسرار خود را برای آن بازگو میکنم.》(۱)(۲)
📚منابع:
۱)المزار الكبير ابن مشهدی، ص۱۵۳
۲)الوافی فیض کاشانی، ج۵، ص۷۰۵
@Tarikhislam
هدایت شده از بصیر عماریون (مُلک سلیمانی)
4_5890995014552519383.pdf
1.04M
📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍📚
کتاب «میثم تمّار سردار جان به کف»
@Tarikhislam
هدایت شده از بصیر عماریون (مُلک سلیمانی)
✅واقعه حَرّه، نام واقعه ی برخورد خشونت آمیز لشکر شام به دستور یزید به فرماندهی مسلم بن عقبه با قیام مردم مدینه بود.
در سال ۶۳ هجری مردم مدینه به رهبری عبدالله بن حَنظَلة علیه حکومت یزید بن معاویه قیام کردند.
اما درباره اسباب و علل واقعه حره، بنابر بسیاری از گزارشها، واقعه حره از آنجا آغاز شد که والی جدید مدینه، عثمان بن محمد به ابتکار خود یا به دستور یزید، هیئتی از بزرگان شهر مانند عبدالله بن حنظله را برای ملاقات با خلیفه به شام فرستاد.
گرچه هیئت مزبور از هدایا و عطایای خلیفه برخوردار شدند، اما به محض بازگشت از شام، در برابر مردم به فسق و فجور آشکار خلیفه گواهی دادند و گفتند:
(یزید شارب الخمر و بوزینه باز است و..)
سپس مردم را به اقدام برای خلع یزید از خلافت دعوت کردند.
مردم مدینه به فرمان عبدالله بن حنظله، عثمان بن محمد را از امارت مدینه عزل کردند و بر امویان شوریدند و آنان را، که حدود هزار نفر بودند و در منزل مروان بن حکم گرد آمده بودند، محاصره کردند.
پس عبداللّه بن حنظله به عنوان والی مدینه برگزیده شد.
تلاشهای مأمور حکومت شام، برای اطاعت مردم از یزید، نتیجهای نداشت. نامه تهدیدآمیز یزید و نیز وساطت نعمان بن بشیر در فرونشاندن این قیام مؤثر نیفتاد، یزید تصمیم گرفت برای سرکوب مردم مدینه لشکری تجهیز کند.
وی «مسلم بن عُقبه مُرّی» مأمور این کار کرد.
شمار لشکریان او را بین ۵۰۰۰ تا ۲۷۰۰۰ نفر نوشتهاند.
در این هجوم حصین بن نمیر نیز او را همراهی میکرد.
مسلم با عبور از حرّه، در مشرق مدینه پیاده شد و به مردم مدینه سه روز مهلت داد، آنگاه، پس از دور زدن خندق، از پشت سر و با کمک طایفه بنی حارثه، که با وعدههای مالی فریفته شدند، وارد شهر شد و چندان جنایت کرد که به مُجرم و مُسرف معروف شد.
در این واقعه، بسیاری از مردم مدینه، از جمله ۸۰ تن از صحابه پیامبر(ص) و ۷۰۰ تن از حافظان قرآن کشته شدند و اموال و نوامیس مردم به غارت رفت.
شمار کشتگان واقعه حرّه را بیش از ۴۰۰۰ و به قولی۱۱۷۰۰ برآورد کردهاند.
عبدالله بن حنظله و فرزندانش نیز کشته شدند.
مسلم پس از این جنایات، مردم شهر را جمع کرد و از آنان برای یزید بیعت گرفت، مبنی بر اینکه آنان و پدرانشان بنده یزید بودهاند و هستند.
بعد از درگیری سپاه شام با مردم مدينه،
جنگى عظيمی واقع شد، و مردم مدينه تاب مقاومت نياوردند و به حرم پيامبر(ص) پناه بردند.
لشكر شام وارد مدينه شد، حُرمت حَرَم پيامبر(ص) را حفظ نکرده و با اسبها داخل حرم رفتند!
آنقدر مردم مدينه را كشتند كه مسجد پر از خون شد و تا قبر پيامبراکرم(ص) رسيد.
اسبهاى آنها در حرم پیامبر(ص) مدفوع و ادرار كردند.
فرمانده سپاه شام، مسلم تا سه روز اموال و نواميس مردم مدينه را بر لشكر خود مباح نمود.
سپاه بى حياىِ شام شروع به غارت و هتك حرمت نواميس مسلمانان كردند.
در اين حادثه با هزار دختر باكره زنا كردند، و هزار زن بى شوهر باردار شدند، كه آنها را اولاد حرّه ناميدند.
تا جائى كه نقل كرده اند که؛ آن بى حياها درون مسجد پيامبراکرم(ص) نيز زنا كردند.
📚منابع:
۱)البدایة والنهایة ابن کثیر ،ج۸، ص۲۴۱
۲)معجم البلدان حموی، ج۲، ص۲۴۹
۳)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۹۷
۴)انساب الاشراف بلاذری، ج۴، ص۴۲
۵)تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۱
۶)الفتوح ابن اعثم کوفی، ج۵، ص۲۹۱
۷)الامامه و السیاسه دینوری، ج۱، ص۲۰۶
۸)مروج الذهب مسعودی، ج۳،ص۳۶۷
۹)حوادث و وفیات ذهبی، ج۳، ص۲۵
@Tarikhislam
هدایت شده از بصیر عماریون (مُلک سلیمانی)
✅..در واقع، میان یزید و معاویه و مأمون و هارونالرشید هیچ تفاوتی وجود ندارد.
ماهیت این افراد از یک سنخ و جنس است؛ با این حال، با بررسی تاریخ و جستوجو در میان روایات، در جایی نمیبینیم که هیچیک از امامان معصوم دربارهی طاغوت زمان خودش، شبیه به این جملهای را که سیدالشهدا(ع) دربارهی یزید بیان کرده است (اگر حکومت به دست کسی مثل یزید باشد، باید با اسلام خداحافظی کرد) به زبان آورده باشد؛ حتی حضرت اباعبدالله(ع) این سخن را دربارهی معاویه نیز بیان نکرده است؛ با وجود اینکه به روشنی معلوم است که گنداب یزید از مرداب معاویه آب میخورد.
♦️تفاوت یزید با دیگران، تنها و تنها در نوع اسلامستیزی اوست.
همهی کسانی که از نقطهی سقیفه، این راه باریک و تاریک را آغاز کردند و تا پس از یزید آن را ادامه دادند، سعیشان بر این بود که در زیر پوست ظواهر و عمل به دستورات شریعت که برای آنها مقبولیت را به ارمغان میآورد و جلبکنندهی رأی و نظر مردم بود، برنامههای خود را برای از میانبردن راه روشنِ اسلام اجرایی کنند؛ اما یزید طرح نویی درانداخت و آمده بود از اساس، ریشهی اسلام را بزند.
او قرار بود نقطهی پایانی خط دین باشد تا داستان نفاق و پلیدی را در خط بعد، از ابتدا بنویسد و بدون هیچ ناخالصی و زوائدی، کفر را بهجای ایمان استقرار بخشد.
📚منبع:
کتاب تبار انحراف استاد طائب، صص۸۶_۸۸
@Tarikhislam