_

- منو نزار تو امید برگشتنت . .

خیلی برام ناراحت کننده س که یه سری آدمایی که خیلی دوسشون داشتم کارایی کردن که دیگه دلم باهاشون صاف نمی‌شه یا نمی‌تونم حس قبل رو بهشون داشته باشم؛ یعنی هر چی به درست شدن روابط فکر می‌کنم به این نتیجه می‌رسم که تنها راهش این بود که از اول خراب نمی‌شد.

تا عمق وجودم درک کردم.

یه روزی بالاخره یکی رو پیدا میکنی که داستان زندگیتو درک میکنه و ازت مراقبت میکنه. چون نمیخواد دوباره اون دردا رو تجربه کنی.

آهنگ خوبیه پیشنهاد میکنم دان کنید .

حالا جدی نمیشه برگردی؟!من حوصله کسی‌ جز تو رو ندارم.

- یه گوشه از دفترش واسه خودش نوشته بود که یه لحظه هایی تو زندگی هست ، که آدم اگه اونارو تنهایی بگذرونه و دووم بیاره ، بعد از اون دیگه هیچوقت حضور هیچ شخصی دلگرمش نمیکنه !('

کاش از همون اولش اخر خودتونو بازی کنین الکی‌ وقتمون گرفته نشه.

من وقتی ناراحتم:

چیشد یهو؟ چیشد یهو که به خودمون اومدیم دیدیم نه فیلم حال میده ، نه آهنگ، نه بیرون رفتن، نه خونه موندن، نه غذا خوردن؟ چیشد که همه صداها رو مخ شدن؟ چیشد یهو هیچی حال نداد هرجا رفتیم بهمون خوش نگذشت؟ خندها از ته دلمونو کجا و پیش کی جا گذاشتیم؟ زندگیمونو کجا تموم کردیم؟ بزرگ شدیم یا اونی که باید می بود دیگه نیست؟ چیشد ما نفهمیدیم؟ -دیاکو.

+++