اَخترپنجم؛
پرتو/ اشعه، تاب، تابش، درخشش، روشنایی، روشنی، سو، شعاع، شعشعه، ضیا، فروغ، نور، اثر، نقش
محو شدن/
از بین رفتن، زدوده شدن، زایل شدن، معدوم شدن، منهدم شدن، زوال یافتن، مدهوش شدن، مجذوب شدن، غرقه گشتن، غرق شدن
اَخترپنجم؛
رژ به لب مالیدن او آخر بیهودگیست
فرض کن دیوانه ای شکر به خرما میزند
اَخترپنجم؛
واقعا به عنوان تقلب به همه ی اطرافیانم میتونم بگم که عزیزم اگر من ازت یه گردنبد یا دستبند هدیه بگیرم
بهش گفتم دستبندتو بده بندازم دستم که اگر نبودی یادت بیفتم، گفت یادم میمونه دفعه ی بعدی که اومدم پیشت برات میارمش.
دفعه ی دیگه ای در کار نبود.
هدایت شده از ایتالینواین -
اگه دوسم دارید به فاصله بینی کوتاه
برام هدیه های بی مناسبت بخرید.
خوراکی بخرید.
برام نقاشی بکشید.
نامه بنویسید.
آهنگ بفرستید.
ویدیو مسیج بفرستید.
از جزئیات حرفایی که میزنم گلچین
کنید و یه جایی نگهش دارید؛ یه جوری
هم نشون خودم بدید.
برام زیاد تعریف کنید.
_منم دوست مارکوپولو.
آدمهای زیادی ممکنه یروزی همدیگه رو ترک کنن، ولی بنظر من کسایی که به طور واقعی و رسمی از هم جدا میشن یا کات میکنن خیلی خوش شانس ترن.
چون قبلش به اندازه ی کافی عشقشون رو ابراز کردن، پارتنرشون رو در آغوش کشیدن، توی چشمای هم خیره شدن و دوست داشتن رو چشیدن و الان دیگه کنار هم نیستن.
اما فکر کنم ما آدمهای بدشانس تری بودیم، هیچوقت از همدیگه دوستت دارم رو نشنیدیم، شاید هم رو در آغوش گرفتیم ولی انگار اون احساسات بیشتر شبیه یه راز بود، چیزی که هر دومون میدونستیم ولی به روی هم نمیاوردیم.
ما آدمهای بدشانسی بودیم چون قبل از اینکه بتونیم باهم خاطره های واقعی بسازیم دیگه هم رو نداشتیم.
انگاری سوگواری کردن برای ارتباطی که همدیگرو دوست داشتید ولی یه نقش واقعی برای هم نبودید خیلی سخت تره.
اَخترپنجم؛
فکت: کسی که نرگس عاشقش میشه قراره خیلی خوششانس باشه.
فعلا که عاشق هر کی شدم فقط سمی بوده نه خوش شانس