❄️ســلام
💛صبحتون
❄️پراز خیر و برکت
💛در پناه پروردگار
❄️امروزتون بخیر و نیکی
💛حال دلتون خوب
❄️وجـودتون سـلامت
💛زندگیتون غرق در خوشبختی
❄️روزتون پراز انرژی مثبت
💛یکشنبه تون مملو از آرامش
@akse_nab ❄️🍃
🌷یکشنبه 10 بهمن ماهـتون
🍃معطر به عطر خدا
🌷امروز برای تک تکتون
🍃از خدا میخوام
🌷هر لحظه کنارتون باشه
🍃امروز و هر روزتون
🌷پرازخبرهای خوب
🍃لبریز از اتفاق های عالی
🌷وسرشار ازبهترین ها باشه
@akse_nab 🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷امـروز را
🤍به داشتـهها،
🌷به مـوقعیتها
🤍و آدمهایِ خوبِ زندگیات
🌷فکـرکـن
🤍به هر چیز یا هر کسی که
🌷دنیـایِ تو را زیبـا و حالِ تو را
🤍خوب میکنـد.
🌷بخند؛ به رویِ تمـامِ
🤍روزهایِ خوبی که در راهند،
🌷اتفاقاتِ خوبی که خواهند افتاد،
🤍و آرزوهایی که
🌷برآورده خواهنـد شد.
🤍خوشبختی یعنی همین؛
🌷که زندگی را سخت نگیرم،
@akse_nab 🌷🍃
🍃🌷هیچ چیز لذت بخش تراز
🍃🌼نگاه خداوند نیست
🍃🌷وقتی که با تمام وجوداحساس میکنی
🍃🌷خبری شده وآن خبر
🍃🌼برآورده شدن حاجت توست
🍃🌷زمانی که اشک شوق
🍃🌼ازدیده جاری خواهدشد
🍃🌷امروز آن لحظه زیبا
🍃🌼را برایت آرزومندم🌷🙏🌷
@akse_nab 🌼🍃
خدایا شکرت 🙏
دلــــــ🤍ــــم گـــرم خداوندیـــســـت
ڪہ با دستــــان مــن ،
گـــندم بـــراے یاکریـــم میـــریـــزد...🕊
چہ بخشنــده خـداے عاشـــقے دارم🤍
ڪہ میخـــوانـــد مــــرا
با آنڪہ میــدانــد گنـــهڪارم
دلــــــ🤍ـــــم گـرم اســــت ،
میـدانــم بــدون لطــف او تنہاے تنهـــایم
برایـت من ،
خـــدا را آرزو دارم 🤍🙏🏼
@akse_nab ❄️
🍃🌷
🌷این سبـد گل
🌷پیشکـــــش
❤️قلــــــــب مهربونتون
🌷لحـــظـه هاتــون
🌷رویــــــایی و زیبــــا
❤️یکشنبه تون معطر به عطر خدا
@akse_nab 🌷🍃
🌷🍃یکشنبه ۱۰ بهمن ماهتون عالی
🌼🍃امروز برایتان اینگونه
🌷🍃دعا کردم
🌼🍃الهی بهترین لحظه هارو
🌷🍃پیش رو داشته باشید
🌼🍃لحظه های خوب
🌷🍃لحظه های شیرین
🌷🍃لحظه های سربلندی و
🌼🍃لحظه های خوشبختی
@akse_nab 🌷🍃
❄️✨ یکشنبه تون عالی
💗✨روزتان شاد و پراز دلخوشی
⛄️✨و پراز اتفاقات زیبـا
❄️✨ براتون روزی پرازلطف خداوند
💗✨دلی آرام
⛄️✨زنـدگی گـرم و
❄️✨یک دنیا سلامتی آرزومندم
💗✨روزتون زیبـا و در پناه خدا💐
@akse_nab ❄️
🔘 داستان کوتاه
پیرمرد بیمار در انتظار پسر
پرستار یک صندلی برایش آورد و سرباز توانست کنار تخت بنشیند. تمام طول شب آن سرباز کنار تخت نشسته بود و در حالیکه نور ملایمی به آنها می تابید، دست پیرمرد را گرفته بود و جملاتی از عشق و استقامت برایش می گفت. پس از مدتی پرستار به او پیشنهاد کرد که کمی استراحت کند ولی او نپذیرفت.
آن سرباز هیچ توجهی به رفت و آمد پرستار، صداهای شبانه بیمارستان، آه و ناله بیماران دیگر و صدای مخزن اکسیژن رسانی نداشت و در تمام مدت با آرامش صحبت می کرد و پیرمرد در حال مرگ بدون آنکه چیزی بگوید تنها دست پسرش را در تمام طول شب محکم گرفته بود. در آخر، پیرمرد مرد و سرباز دست بیجان او را رها کرد و رفت تا به پرستار بگوید. منتظر ماند تا او کارهایش را انجام دهد. وقتی پرستار آمد و دید پیرمرد مرده، شروع کرد به سرباز تسلیت و دلداری دادن، ولی سرباز حرف او را قطع کرد و پرسید:«این مرد که بود؟»
پرستار با حیرت جواب داد:«پدرتون!»
سرباز گفت:«نه اون پدر من نیست، من تا بحال او را ندیده بودم.»
پرستار گفت:«پس چرا وقتی من شما را پیش او بردم چیزی نگفتید؟»
سرباز گفت:«میدونم اشتباه شده بود ولی اون مرد به پسرش نیاز داشت و پسرش اینجا نبود و وقتی دیدم او آنقدر مریض است که نمی تواند تشخیص دهد من پسرش نیستم و چقدر به وجود من نیاز دارد تصمیم گرفتم بمانم. در هر صورت من امشب آمده بودم اینجا تا آقای ویلیام گری را پیدا کنم. پسر ایشان امروز در جنگ کشته شده و من مامور شدم تا این خبر را به ایشان بدهم. راستی اسم این پیرمرد چه بود؟»
پرستار در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود، گفت:«آقای ویلیام گری...»
دفعه بعد زمانی که کسی به شما نیاز داشت فقط آنجا باشید و بمانید و تنهایش نگذارید. ما انسانهائی نیستیم که در حال عبور از یک تجربه گذرای روحی باشیم بلکه روح هائی هستیم که در حال عبور از یک تجربه گذرای بشری هستیم.
─┅─═इई ❄️☃❄️ईइ═─┅─
@akse_nab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼🍃همینطور یهویی
تقدیم به شما 🍃🌸
🌼🍃دوستان گلی که
همین الان 🍃🌸
🌼🍃"آنلاین" هستین 🍃🌸
@akse_nab 🌸🍃
🌷بـا آرزوی شبـی
🌼سـرشـاراز آرامـش
🌷بـرای شمـا عـزیـزان
🌼شبتون در آغوش اَمن خــدا
🌷🌼شــب خـوش🌼🌷
@akse_nab 🌷🍃