eitaa logo
🥀عکس نوشته ناب🥀مذهبی❄
25.6هزار دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
5.7هزار ویدیو
90 فایل
🌸 متن های زیبا 🌸 🌸 عکس های زیبا و خاص و مناسبتی 🌸 شما بهترین هستید که بهترین را انتخاب کرده اید 🌸 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات بلامانع است😍 ارتباط با مدیر👈🏻 @ya_Ali110
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸ميان آرزوی تو ✨و معجزه خداوند، 🌸ديواری است به نام اعتماد! ✨پس اگر دوست داری 🌸به آرزويت برسی ✨باتمام وجود به او اعتمادکن 🌸خدایا دراین شب زیبا ✨آرامشی از جنس خودت 🌸را نصیب دوستانم بگردان شبتون بخیر ✨ @akse_nab 🌸🍃
🌸بسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم 💫باسم رب المهدی(عج) 🌸ﺧﺪﺍﯼ خوب ﻣﻦ سلام 💫تو را سپاس میگویم 🌸 برای نعمتهایت 💫در این جمعه تابستانی 🌸 به همه دوستان و عزیزانم 💫ﺳﻼﻣﺘﯽ، ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻭ سعادت 🌸و خوشبختی را 💫عطابفرما..الهی آمین @akse_nab 🌸🍃
﷽ سـ🌸ـلام روزتون پراز خیر و برکت 🌸 امروز جمعه ☀️ ٢٠ تیر ١٣٩٩ ه. ش 🌙 ١٨ ذیقعده ١۴۴١ ه.ق 🌲 ١٠ جولای ٢٠٢٠ ميلادى @akse_nab 🌸🍃
🌸🍃روز جمعه بهار صلواته 🌸🍃نفستون رو خوشبو کنید 🌸🍃به ذکر 💗صلوات بر محمد و آل محمد💗 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌸 @akse_nab 🌸🍃
🌷بر بال نسیم صبح 🌼پرواز خوش است ☕️شعر و غزل و سرود و آواز، 🌷خوش است 🌼آن روز که با جمال تابندهٔ یار ☕️سرشار ز عشق گردد آغاز، 🌷خوش است صبحتون پر امید 🌷 آدینه تون پراز مهربانی 🌼 @akse_nab 🌸🍃
نیایش صبحگاهی 🌺🍃 🌸خدای خوبم 💫شکر، برای بودنم در یک روز زیبای دیگر 💫شکر، برای بوی خوش زندگی 💫شکر و هزاران شکر 💫برای وجود ارزشمند عزیزانم 💫شکر، برای سلامتی جسم و جان 💫شکر، برای رزق و روزی حلال 💫شکر بخاطر دوستان خوبم 🌸مهربانا 💫چتر رحمتت را بر سر دوستانم 💫همیشه باز نگه دار و 💫بهترین تقدیرها را برایشان رقم بزن 🌸آمیـن @akse_nab 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼 🌼 ✨مولای من  یک جمعه ✨ می آید سرانجام ✨دل های مردم بعد ✨از آن می گیرد آرام ✨از شنبه دارم ✨لحظه ها را می شمارم ✨این جمعه را ✨ ای کاش برگردی نگارم.. الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌼 🌼 @akse_nab 🌼🍃
🌸سلام 🌿صبح زیبای 💕آدینه تون بخیر 🌸الهی آفتاب زندگی تون 🌿پرنور باشه 💕الهی روزی تون پر 🌸برکت باشه 🌿الهی همیشه شادی 💕تولحظه هاتون 🌸وخوشبختی مهمان 🌿خونه هاتون باشه @akse_nab 🌸🍃
صبح زیباتون بخیر🌸 🌸روز آدینه تون زیبا 🍀دلتون شاد و آروم 🌸عاقبتتون بخیر 🌸 زندگیتون بی دلواپسی 🍀جسم و جانتون سلامت 🌸روزگارتون پر از اتفاقای قشنگ 🌸 امیدوارم 🍀در کنار عزیزان و خانواده روزی شاد و پرخاطره داشته باشید 🌸 @akse_nab 🌸🍃
✨دوست خوبم ، سلااااام 🌸 🌸سماور دلت را روشن کن و ☘ یک فنجان چای محبت ، 🌸زندگیت را میهمان کن ☘با لبخند آغازی دوباره کن 🌸صبحت را ☘تا روزگار به رویت بخندد... 🌸سلاااام زندگی... ☘سلاااام خدااا.... 🌸شکررررر ☘که امروز هم در دفتر حضورو غیابت 🌸حاظری زدیم... 🌸سلاااام صبحتوون نيكو ☘صبحتون سرشار از نگاه خدا ، 🌸صبحتون پر از انرژي مثبت ، ☘صبح آدینـه تون زیبـا @akse_nab 🌸🍃
عمری نگران،خیرہ بہ خورشید ظهور ای ڪاش بہ زودی برسدعیـد ظهور... هرهفتہ سہ‌شنبہ‌ها دلم پَر زد و رفت تا مسجـد جمڪـران بہ امیـد ظهـور... 🍃🌼اللهم عجل لولیک الفرج🌼🍃 @akse_nab 🌼🍃
تا بوده و هست نور خواهد تابید تا سلسله حضور خواهد تابید خورشید مه آلوده عالم یک روز از پنجره ظهور خواهد تابید... @akse_nab 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز قلم موے اراده رابردار ...🖍 آغشتہ بہ رنڪَ عشق ڪڹ💞 رنڪَ تازه اے بزڹ🌸🍃 بربوم زندڪَی🎨 تاجاڹ بڪَیرند🌸🍃 طرح هاے🌸🍃 آرزوهاے قشنڪَت🌸🍃 @akse_nab 🌸🍃
💞ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ 💗ﻓﻀﺎﻳﻰ ﺧﺎﻟﻰ ﺍﺯ ﺧﺸﻢ 💞ﺧﺎﻟﻰ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺮﺱ 💗ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ 💕ﻭﻗﺘﻰ ﻭﺍﺭﺩﺵ ﻣﻴﺸﻰ ﻟﺒﺨﻨﺪ 💗ﺑﺰﻧﻰ ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺒﻴﻨﻰ 💕ﻳﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﻮﺏ 💗 ﻣﺘﺮﺍﮊﺵ ﺑﺎﻻ ﻧﻴﺴﺖ 💕ﻭﺳﻌﺖ ﻗﻠﺐ ﺁﺩﻣﺎﺵ ﺯﻳﺎﺩﻩ 💗ﻫﻤﭽﻴﻦ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﺭﻭ 💕ﺑﺮﺍﻯ ﻫﻤﻪ ﺁﺭﺯﻭ میکنیم @akse_nab 🌸🍃
❣ای دوست شاد باش 🌸که شادی سزای توست ❣این گنج مزد 🌸طاقت رنج آزمای توست ❣صبح امید و 🌸پرتو دیدار و بزم مهر ❣ای دل بیا که این 🌸همه اجر وفای توست ... آدینه تون پراز دلخوشی و لبخند🌸 @akse_nab 🌸🍃
🌸آدینه تون شاد و زیبا 💗امروزتون پراز عشق و امید 🌷و سرشار از اتفاقهای عالی 🌸امیدوارم 💗زندگی به کامتون 🌷و خوشبختی 🌸سرنوشت تون 💗و سایه عشق مهمان 🌷همیشگی دلتون باشه 🌸آدینه تون عالی در کنار عزیزانتون @akse_nab 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⁣🗓⁣۲۹روز تا ⁣روز" افشای پیوند میان کفر و نفاق" باقیست... 📩 ⬅ يك معلم مي تواند با كمك بچه های كلاس خود، قسمتی از واقعه غدير را در مدرسه به صورت يك نمايش كوتاه اجرا نمايد @akse_nab 🌸🍃
خم ✨۲۹ روز مانده تا عید سعید غدیر هر روز درباره افضل بودن امیر المؤمنین(ع) از منابع اهل تسنّن ✨ ابوذر(صحابی) *سمعت رسول الله(ص) یقول لعلی(ع): "اَنتَ اوّل من آمن بی و صَدَّقَنی و اَنتَ اوّل من یصافحنی یوم القیامه و اَنتَ الفاروق الذی یُفرّق بین الحقّ و الباطل و اَنتَ یعسوب المسلمین و المال یعسوب الظَلَمَه" 👈🏻از رسول خدا(ص) شنیدم که به علی(ع) فرمود: "تو نخستین کسی هستی که به من ایمان آوردی و مرا تصدیق کردی، و تو نخستین کسی هستی که در روز قیامت دستش را به دست من خواهد داد، و تو آن "فاروق"ی هستی که حق را از باطل جدا می کند، و تو رئیس و سرور مسلمانان هستی و مال، رئیس ستمکاران است." 📚منبع 👈🏻افضلیه امیر المؤمنین(ع)، ص۷۵۰ به نقل از: فرائد السمطین، جوینی، ج۱، ص۱۴۰. @akse_nab 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸بیعت علی علیه السلام بر گردن مردم واجب شد🌸 ابن عباس داستان غدیر را نقل می کند و می گوید: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حضور مردم بازوی علی علیه السلام را گرفت و فرمود: (من کنت مولاه و علی مولاه،اللهم وال من والله و عاد من عاداه.....) سپس ابن عباس می گوید:به خدا قسم به این اقدام بیعت علی علیه السلام برگردن مردم واجب شد. منبع 👈🏻چهارده قرن با علی ص۹۲ به نقل از عوالم ج ۳/۱۵ ص۶۳ 🍃عبدالله بن عباس🍃 @akse_nab 🌸🍃
✨الهی .... حال دلتون😍 همیشه💐 خوووووش باشه🦋 @akse_nab 🌸🍃
۳شعبه به گلویش زده بودند؟) من که بغض گلویم را گرفته بود گفتم: بله، ولی این سؤال‌ها را نپرس... ایـن‌ها روضه‌های سوزناکی است که جگر انسان را کباب می‌کند. اما او که تازه وقایع کربلا را شنیده بود دوباره پرسید: چرا تیر 3شعبه به گلوی این طفل زدند؟😭 گفتم:چون امام حسین علیه السلام طفل شیرخواره اش را بر روی دست گرفته بودند و به دشمنان منافق و کافر فرمودند: حالا که به زعم خودتان با من دشمن هستید و می جنگید خودتان این بچه را بگیرید و سیراب کنید. 🔸خانم دکتر در حالیکه بسیار منقلب شده بود و هق هق گریه می‌کرد گفت: آخر کجای عالم در جواب درخواست آب دادن به طفل 6ماهه، آن هم فرزند پیامبرشان، با تیر سه شعبه به گلوی آن بچه پاسخ می‌دهند؟! حاج آقا من در عالم رؤیا دیدم که حتی آن تیر سمی و زهر آلود نیز بود!!! و بلند بلند گریه می کرد... 〰〰〰🌸🌸〰〰〰 به برکت سید الشهدا علیه السلام آن خانم دکتر جوان چنان متحول شده بود که موقع بازگشت کاروان به ایران می‌گفت: من با شما نمی آیم و می خواهم اینجا باشم... من قلبم و روحم در کربلاست... بالأخره با اصرار فراوان و قول به اینکه دوباره برای پابوس و عرض ارادت به کربلا می آید حاضر شد برگردد. بعد از چند هفته که به مشهد مقدس مراجعت کردیم، روزی وارد مطبش شدم، دیدم که عکس‌ها و نوشته‌هایی بر روی دیوار از امام حسین علیه السلام زده شده بود. آنجا دیگر دکتری مؤمنه و صالحه و دلباخته سید الشهداء علیه السلام بود، دکتری که حالا بسیار باوقار و امام حسینی شده بود و حتی مریض ها هم در مطبش صف کشیده بودند. با خوش‌رویی ار من پذیرایی کرد و گفت: باور نمی‌کنید از زمانی که از کربلا به مشهد آمدم، امام حسین علیه السلام به نگاهم و قلمـم اثری عجیب داده اند چرا که من با همان نگاه اول درد و مرض اطفال را تشخیص می‌دهم و حتی آنها را برای آندوسکوپی هم نمی‌فرستم و با اولین نسخه مریض‌ها خوب می‌شوند، فقط به برکت آقای مظلوم و کریم مولانا اباعبدالله الحسین علیه السلام 📕کتاب خروش خدا صفحه 83📕 علیرضا ثبتی گجوان 🔆خدایا به خون گلوی حضرت علی اصغر علیه السلام، خون آن مظلومی که به فرموده امام صادق علیه السلام "اگر یک قطره از آن بر روی زمین ریخته می شد، خداوند قهار بساط زمین و آسمان را جمع می کرد" قَسَمت می‌دهیم آخرین خلیفه و جانشینت را بدون وقوع علائم حتمی در عالم، ظاهر بفرما آمین یا رب العالمین... @akse_nab 🌸🍃
💠یکی از افرادی که کارش مدیریت کاروان های اعزامی از مشهد به کربلا بودو300 مرتبه به کربلا مشرف شده بود ، تعریف می‌کرد:👇 سال1396 شمسی در فرودگاه مشهد، در حال سر و سامان دادن به زائرین بودم، در همان اثـنا پروازهای دبی و ترکیه درحال مسافرگیری بودند. تعدادی از زائران به من گفتند: _تفـاوت پـروازها را با هم ببینـیـد، آنها با چه ظاهر و سر و وضعی هستند، گویی بعضی ها هیچ اعتقادی به اسلام و مسلمانی ندارند، حتی در آرایش کردن گوی سبقت را از غربی‌ها❗ربوده اند... همینطور که درحال گفتگو بودیم، آقا و خانومی به همراه دختر جوانی به سمت ما آمدند. وضع ظاهرشان به همان پروازهای دبی و ترکیه می‌خورد. وقتی به ما رسیدند گفتند: ➖کاروان اعزام به کربلا همینجاست؟ من که توقع این سوال را نداشتم گفتم: ➖بله، چطور مگه؟ آنها با خوشحالی گفتند: ➖اگر خدا قبول کند ما هم زائر کربلا هستیم. 🔸من که بعد از حدود 300بار مدیر کاروان عتبات عالیات بودن، تا به حال اینگونه زائر نداشتم، کمی جا خوردم، ولی بعلت اینکه زائر حضرت بودند، به آنها خوش آمد گفتم. بالأخره همه زائرین سوار هواپیما شدند من هم براساس وظیفه دینی و حتی شغلی قبل از پرواز شروع کردم اصطلاحا به امر به معروف و نهی از منکر، (یعنی به درب می‌گفتم که دیوار بشنود) 💎می‌گفتم این مکان‌های مقدسی که خداوند به ما توفیق زیارتشان را داده حُرمت بالایی دارند و زائرین باید حرمت این اماکن را نگه دارند، اما دختر این خانواده که گویا منظور اصلی من او بود با حالت ناراحتی و بی‌اعتنایی به من فهماند که اهمیتی برای حرف های من قائل نیست. به نجف اشرف رسیدیم من هم در زمان‌های گوناگون می‌گفتم که این مکان ها مقدس است و هر فرد حداقل باید ظاهرش را حفظ کند و آن دختر هم، بی اعتنایی می‌کرد. ⭕تـااینکه روز آخر که در نجف اشرف بودیم و فردا قرار بود عازم کربلاء معلی شویم؛ پدر آن دختر پیش من آمد و گفت:👇 ➖حاصل زندگی من و همسرم همین یک دختر است که پزشک اطفال است،شاید بخاطر عدم توجه ما، او فقط در درس و شغلش موفق شده و از اعتقادات دینی و اخروی تقریباً چیزی نمی‌داند! ما تصمیم گرفتیم او را به کربلا نزد سیدالشهدا علیه السلام بیاوریم بلکه حضرت جبران کاستی ها و کمبودهایی که ما طی این سالیان از نظر اعتقادی و دینی برای فرزند دلبندمان گذاشتیم را بنمایند، چون آرزوی هر پدر و مادری عاقبت بخیری فرزندش می‌باشد. دختر ما بخاطر نوع دوستان و جَـوی که بزرگ شده تقریبا هیچ چیزی از مبانی دینی و اعتقادات نمی‌داند و وقتی شما از لزوم رعایت حجاب صحبت می‌کنید، او به اتاق می آید دائم می‌گوید: منظور حاج آقا فقط من هستم! چون فقط در این کاروان منم که سر و وضعم اینگونه است. ما از شما می‌خواهیم که رعایت حال ما و دخترمان را بفرمائید و دیگر چیزی نگوئید. ➖گفتم: این وظیفه من است که این مسائل را برای زائرین گوشزد کنم تا حریم اهل بیت علیهم السلام شکسته نشـود. گفتگوی ما تمام شد، و ما روز بعد عازم کربلاء شدیم. 〰❁○❁☆●☆❁○❁〰 صبح روز اول که در کربلا بودیم به لابی هتل آمده و دیدم خانمی 🌸با مقنعه بلند و چادر و حجابی کامل🌸 منتظر من نشسته است و تا من را دید سلام کرد. وقتی دید من با تعجب او را نگاه می‌کنم گفت:↘ ➖ظاهراً من را نشناختید؛ من همان دختر بی‌حجاب چند روز پیش هستم. از شما تقاضا دارم اجازه دهید عبایتان را بشویم. ❗من که شوکه شده بودم گفتم: ➖اولا من معنای حرکات و رفتار قبل با حالت امروزتان را نمیفهمم؛ ثانیاً شما هم زائر هستید هم پزشک؛ در شأن شما نیست که عبای من را بشوئید، من این کار را نمی کنم. درحالیکه گریه می‌کرد از من خواهش کرد که اجازه دهم!! توجه که کردم دیدم واکس تهیه کرده و تمام کفش های کاروان را واکس زده بود. به او گفتم تا نگویی چه شده من نمی‌گذارم❗ 🔅باحال گریه گفت: دیشب وقتی وارد کربلا شدیم من در عالم رؤیا خدمت سـیدالشهـدا آقا ابـاعبـدالله الحسین علیه السلام شرفیاب شدم. حضرت من را به اسم مستعاری که دوست داشتم صدا زدند و فرمودند: ➖دخترم ؛ من خواستم که تـو به کربـلا و به زیارت من بیایی و تا وقتی که من کسی را دعـــوت نکنــم هیچکس نمی‌تواند به این مکان بیاید. حرف‌هایی که مدیر کاروان می‌زد همانی بود که ما دوست داشتیم و به زبانش جاری می‌شد، برو عبایش را بگیر و آن را بشوی تا از او دلجویی کرده باشی. و بعد فرمودند: دخترم تو دکتر اطفال هستی، طفل مریضی دارم می‌خواهم درمانش کنی. ➖او در حالیکه گریه می‌کرد می گفت: حضرت طبیب همه عالم هستند... ولی به من فرمودند دنبال من بیا...⬇ ⬇ ⬇ ⬆ ⬆ ⬆بـه همراه حضرت از دو اتاق رد شدیم و وارد اتاق دیگری شدیم، روی سکویی طفلی شـش ماهه دیدم که مثل قرص ماه می‌درخشید و تیری سه شعبه به گلویش اصابت کرده بود. 🔅حضرت فرمودند: پسرم را درمان کن. (خانم دکتر در حالیکه بشدت گریه می‌کرد، سؤال کرد: حاج آقا مگر امام حسین علیه السلام فرزند ۶ماهه داشتند؟ چرا تیر