eitaa logo
عکس فیلم( بایگانی نه تایید)
28 دنبال‌کننده
16.9هزار عکس
13هزار ویدیو
466 فایل
آنچه ارسال می شود صرفا جهت بایگانی است و صحت آنها نیازمند بررسی است.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از علیرضا زادبر
شاه خبر داشت؟ . در سالگرد قیام نوزدهم دی مردم قم و کشتار آنان هستیم، چهل روز بعد در چهلم شهدای قم مردم تبریز به خیابان آمدند و کشته شدند. چهلم ها تا بهار سال پنجاه و هفت کشیده شد. اما ماجرا چه بود؟ چرا مردم قیام کردند؟ دهم دی سال پنجاه و شش کارتر در سفر به تهران به بی سابقه ترین شکل ممکن از شاه حمایت کرد. گفت: به یُمن رهبری شاه ایران جزیره ثبات و آرامش است! پشت گرمی عظیمی برای شاه بود. دقیقا نُه روز بعد از سفر کارتر و مردم قیام کردند. جامعه ایران انبار باروت بود. به جرقه نیاز داشت. جرقه انتشار آن مقاله معروف ارتجاع سرخ و سیاه بود. سراسر توهین به امام‌خمینی که بیش از سیزده سال در ایران حضور نداشت. تبعید شده بود که فراموش شود. وسایل ارتباطی امروز هم وجود نداشت. تا چند ماه پایانی حکومت شاه چاپ تصویر و نام امام در روزنامه ها ممنوع بود. حالا این مقاله امام را "ارتجاع سیاه" نامیده بود! پایان مقاله اسم نویسنده آمده: احمد رشیدی مطلق چنین فردی وجود خارجی نداشت. امیرعباس هویدا مقاله در در پاکت بسته برای داریوش همایون وزیر اطلاعات و گردشگری فرستاد. همایون بعد از انقلاب گفت من متن را نخوانده بودم و به مدیر مسول روزنامه اطلاعات دادم. مدیر روزنامه تماس گرفت که اگر ما این مقاله را چاپ کنیم مردم دفتر روزنامه را به آتش می‌کشند! همایون با هویدا تماس میگیرد که انتشار این مقاله تبعات سنگینی دارد. هویدا پاسخ کوتاهی میدهد که نمیشود از آن سرپیچی کرد: دستور شاه است! منتشر کنید! شاه خودش به انبار باروت خشم مردم جرقه زد! بعدتر برخی از رجال حکومت پهلوی در خاطرات خود گفتند شاه با اصل مقاله موافق بود اما ایده نوشتن مقاله از هویدا بود تا دولت رقیب یعنی آموزگار را زمین بزند! گروه دیگر نیز اساس ایده انتشار مقاله را از خود شاه می‌دانند ولی نویسنده را دقیق معرفی نمی‌کنند. به نظر قول دوم درست تر است. مقاله چند خط توهین به امام بود قیام شد کشتار مردم قم بعد قیام تبریز و دیگر مردم به خانه بازنگشتند انتشار با شما https://eitaa.com/Politicalhistory
هدایت شده از علیرضا زادبر
هنگام بازگشت امام از پاریس به ایران دو مساله اهمیت داشت: ۱. حفاظت از جان امام ۲. برنامه ریزی مسیر استقبال ستادی تشکیل شد که مسئولیت آن با آیت الله مطهری بود. البته از قبل بین ایشان و آیت بهشتی اختلافاتی در تصمیم گیری ها بود و در مسیر همین تصمیمات استقبال امام هم دلخوری هایی بوجود آمد ولی در نهایت احترام و صمیمت جلوی دیگران رفتار میکردند. پیشنهاد و اصرار سازمان مجاهدین بر این بود که حفاظت جان امام از فرودگاه با آنان باشد! از طرف دیگر مقابل امام چند نفر از خانواده شهدای انقلاب که توسط رژیم شهید شده بودند سخنرانی کنند. اینجا هم گزینه هایی که معرفی شدند از کشته شدگان سازمان مجاهدین خلق بود! با اصرار و پافشاری عجیب نهضت آزادی و خود سازمان مادر رضایی ها معرفی شد! اما مساله این بود که آیت الله مطهری نمیخواست در آن روز مهم، سازمان مجاهدین جلودار باشد و کسب مشروعیت کند. محمد توسلی گفت: با پاریس تماس گرفتیم ممانعت نکردند! مادر شهدای رضایی می توانند سخنرانی کنند! آقای بادامچیان جواب داد: امام خودشان گفتند یا دیگران؟ چون معمولا امام خودشان پشت تلفن پاسخ نمیدادند و میدانستند امام نسبت به سازمان موضع جدی دارد. توسلی: مِن مِن کرد که نه خود امام نگفتند! آقای بادامچیان به آیت الله مطهری اطلاع میدهد. استاد گفتند: من خودم تماس میگیرم و حل میکنم. بالاخره با پاریس تماس گرفتند. حاج احمد گوشی را برداشت و تاکید داشت امام الان در حال استراحت هستند و بعد هم بیدار شوند مستقیم به فرودگاه میرویم و فرصت نیست. اگر پیغامی دارید بفرمایید. آقای مطهری عصبانی شد و پشت تلفن به حاج احمد گفت: احمد به خداوندی خدا نمیگذارم مثل پسر آیت الله بروجردی بشوی! وای به روزگارت اگر من بدون اینکه با امام صحبت کنم به ایران بیایی! من تا صبح بیدارم هر وقت امام بیدار شدند بگویید من با ایشان حرف بزنم. حاج احمد جواب داد که ما با شما این حرفها را نداریم. چشم ولی هر وقت امام بیدار شدند. بهرحال ساعت ۲ بامداد حاج احمد از پاریس تماس گرفت. امام‌پای تلفن بود. آقای مطهری به امام گفتند: شما گفته اید مادر رضایی ها به عنوان مادر شهید صحبت کند؟ امام گفتند: من چنین چیزی نگفته ام!!! آقای مطهری معتقد بود این جریان منحرف و کمونیست مسلک میخواهد نتیجه انقلاب و زحمات را مصادره کند با اجتهاد و قاطعیت ایشان از نقش آفرینی سازمان در آن روز مهم ممانعت بعمل آمد. https://eitaa.com/Politicalhistory
هدایت شده از علیرضا زادبر
12.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیا صحت دارد که شب بیست و دو بهمن آیت الله طالقانی تلفنی به امام خمینی اصرار کردند تا فردا مردم به خیابان نیایند چون ارتش تهدید به حکومت نظامی شدید و کشتار مردم کرده است و پس از اصرار زیاد آقای طالقانی امام پاسخ داد: دستور از جای دیگر است!!!!؟؟؟ https://eitaa.com/Politicalhistory
هدایت شده از علیرضا زادبر
امام روزه نمیگیرد!!!!!! حاج احمد خمینی: وقتی امام مبارزه را شروع کرد در نجف می‌گفتند(اهل حوزه): امام تارک الصلوه است! والله می‌گفتند: امام روزه نمی‌گیرد، زردچوبه به صورتش می مالد که بگوید روزه میگیرم! عده ای هنگام‌مبارزه عده ای می‌گفتند: "امام انگلیسی" است! آمریکایی است. امام دارد با شاه شیعه مبارزه میکند! از کارهای مرتجعان نجف این بود که کتاب ولایت فقیه امام را میگرفتند و در چاه‌های نجف می انداختند! عده ای می آمدند منزل امام درخواست کتاب میکردند(ولایت فقیه) و می گفتند میخواهیم به بصره و بغداد بفرستیم بعد متوجه شدیم کتابها را در شط فرات می انداختند! هنگام عبور امام از درس تا مسجد برای نماز در مسیر امام می ایستادند تا به امام بی اعتنایی کنند.(سلام و علیک و احترام نمی‌کردند) امام میگفت: مبارزه با متحجرین واپسگرا قربانی میخواهد و دعا کنید من اولین قربانی آن باشم! این جریان هنوز وجود دارد. https://eitaa.com/Politicalhistory
هدایت شده از علیرضا زادبر
عمامه ی امام را بر سر گذاشت و گریخت! بهمن سال ۱۳۴۱ قبل از برگزاری رفراندوم شاه به قم رفت. از علما و مراجع کسی به استقبال شاه نرفت. آیت الله العظمی بروجردی در زمان حیات وقتی قرار بود شاه به قم برود برای اینکه با شاه ملاقات نداشته باشد به روستاهای اطراف میرفت. حالا آقای بروجرودی به رحمت خدا رفته است و شاه قصد سفر به قم را دارد. علما گفتند از قم خارج شویم! برخی هم رفتند‌. آیت الله خمینی مخالفت کرد. خانواده خود را به خانه دیگران فرستاد، حتی خادمان خانه را مرخص کرد. خود تنها در خانه ماند. باهوش بود. میخواست به شاه و مردم بفهماند من در قم هستم و به استقبال شاه نمیروم! شاه نزدیک حرم سخنرانی تندی کرد‌. عصبی بود. مردم و روحانیون به استقبال نیامده بودند و خشم شاه در کلماتش بیشتر شد. اسفند آن سال قرار شد دکتر محمد صادقی در مسجد اعظم قم جواب شاه را بدهد. پیش آیت الله خمینی رفت گفت اگر شما هم اجازه ندهید من جواب شاه را میدهم. همه در مسجد جمع شدند. آیت الله خمینی هم آمد. دکتر صادقی(روحانی بود) جواب تندی به شاه داد. بازداشت صادقی حتمی بود. عوامل حکومت منتظر پایان مراسم بودند. اکبر هاشمی رفسنجانی نزد آیت الله خمینی در راهرو مسجد اعظم رفت. گفت: دکتر صادقی دستگیر میشود. چکار کنیم؟ آیت الله گفت: بگویید به خانه من بیاید! همین! آیت الله خمینی سمت ماشین رفت، اما دکتر صادقی نیامد. پیغام داد باید بیایید. صادقی سه شبانه روز در منزل امام مخفی ماند. بعد عمامه‌ی سیاه امام را بر سرگذاشت و عینک به چشم از کوچه مجاور گریخت و پس از مدتی از ایران خارج شد. نیروهای حکومت جرات نزدیک شدن به آیت الله خمینی را نداشتند. قدرت جدیدی در قم پس از آیت الله العظمی بروجردی ظهور کرده بود! https://eitaa.com/Politicalhistory
هدایت شده از علیرضا زادبر
به من فحش میدهند، شما چرا نگران هستید؟ محمدرضا شاه به آیت الله کمالوند گفته بود: این سید می‌خواهد چه کار کند، حرفش چیست؟ . اسفند سال ۱۳۴۱ همین ایام، تعدادی از روحانیون و علما تهرانی درخواست دیدار با شاه را با دربار مطرح کردند. آیت الله کمالوند به درخواست علمای تهران به دیدار شاه رفته بود. شاه در این دیدار به آیت الله کمالوند گفت: این سید می‌خواهد چه کار کند، حرفش چیست؟ گروه دیگری از روحانیون در تهران بودند که امام را یاری نمیکردند. همین ایام تخریب شخصیت و شایعه پراکنی آغاز شد. اسفند سال ۴۱ ساواک تصمیم گرفت عملیات روانی علیه آیت الله خمینی طراحی و اجرا کند. اعلامیه سراسر توهین و تهمت توسط چند تشکل دفاع از حقوق زنان چاپ شد. صبح زود تمام دیوارهای شهر قم پر بود از این اطلاعیه ها! هدف فقط تخریب آیت الله خمینی بود. اسم سایر مراجع را نیاورده بودند. از اینکه خمینی انگلیسی است تا دروغ‌هایی درباره نظرات آیت الله خمینی علیه زنان! این شاید نخستین بار بود که ساواک توهین و تهمت سازمان دهی شده ای علیه آیت الله پخش میکرد. شاگردان و طلبه های وفادار و عاشق آیت الله صبح آن روز شوکه شدند. سراسیمه خودشان را به منزل آیت الله خمینی رساندند تا به او اطلاع دهند. وارد خانه شدند. دیدند ایشان بی خیالِ بی خیال درحال مطالعه کتاب برای درس امروز است! آماده میشود تا برای تدریس به مسجد برود! شاگردانش با نگرانی و ناراحتی توضیح دادند، دیوارهای قم پر شده از توهین و تهمت به شما! سراسیمه دنبال اقدام بودند. آیت الله پاسخ داد: به من فحش می‌دهند، شما چرا نگران هستید؟ شما چرا ناراحتید؟! من که از امام علی(ع) بالاتر نیستم. از او در صدر اسلام هتک حرمت کردند! یکی از طلبه ها پیشنهاد داد همین حالا همه اطلاعیه های چسبیده به دیوارهای قم را پاره کنیم. آیت الله خمینی مخالفت کرد. گفت: بذارید بماند. مردم این دستگاه جبار را بشناسند. اولین بار که ساواک به ایشان تهمت انگلیسی بودن زد اینجا بود. چند ماه قبل از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲. https://eitaa.com/Politicalhistory
هدایت شده از علیرضا زادبر
تاکسی های قم اجازه نداشتند طلبه ها را سوار کنند. طلاب در خیابان مانده بودند. تاکسی ترمز میزد، سایرین را سوار میکرد اما اگر طلبه ای را سوار میکرد تادیب و جریمه میشد. میخواستند طلاب را تحقیر کنند. و در فشار بمانند. چند روز از حمله و غارت فیضیه گذشته بود‌. همه در ترس و بُهت بودند. خبر به آیت الله رسید. به رئیس شهربانی بگویید بیاید! پرتو رئیس شهربانی قم ابتدا انکار کرد‌. آیت الله گفت: یا دستور را لغو می‌کنید یا تلفنی از تهران میخواهم ۱۰۰ سواری بفرستند تا طلبه ها را رایگان جابجا کنند‌ تا ظهر فرصت دارید. گزارش به من نرسد که طلبه ای را سوار نمی‌کنند! چند ساعت بعد پرتو دستور را لغو کرد‌. خمینی تفاوت داشت، هر چه بیشتر تهدید میکردند دیگران عقب میرفتند او برعکس بود جلوتر می آمد! توضیحات: جلد یک صحیفه صفحه ۱۷۸ امام خمینی به ماجرای سوار نکردن طلبه در تاکسی و اتوبوس‌ها اشاره کرده است‌. پیام ۱۳ فروردین ۱۳۴۲، خطاب پیام به علمای تهران است. امام خمینی: دستور داده‌اند که طلاب را به اتوبوس و تاکسی سوار نکنند. در مجامع عمومی مأمورین به روحانیون- عموماً- و به بعضی افراد- به اسم- ناسزا می‌گویند و فحشهای بسیار رکیک می‌دهند. https://eitaa.com/Politicalhistory
هدایت شده از علیرضا زادبر
شما دخالت نکنید! . سال ۱۳۳۹ رابطه ایران با مصر قطع و فضای سیاسی بین دو کشور کاملا تیره بود. جمال عبدالناصر، شاه ایران را حامی اسرائیل و خائن خواند. شاه از اسرائیل حمایت کرده بود. دو سال بعد وقتی حرکت امام خمینی آغاز شد، پاییز ۱۳۴۱ نهضت دوماهه. از همان ابتدا امام نوک پیکان انتقاد را به سمت اسرائیل بُرد‌. سال بعد چند نوبت امام شاه و حکومت او را عُمال اسراییل معرفی و گفته بود: شاه ما را مزاحم پیمان با اسراییل میداند! قرار شد یک دیپلمات مصری که در لبنان مامور بود به اصرار یکی از روحانیون با امام خمینی دیدار داشته باشد و پیغام جمال عبدالناصر را به امام برساند. دیدار انجام شد. بهترین موقعیت بود که ساواک در دستگاه تبلیغاتی خود حرکت امام خمینی را به بیگانگان نسبت دهد. در این دیدار دیپلمات مصری به امام گفت: آقای جمال عبدالناصر مبارزات شما علیه اسرائیل را ارج می‌نهد. ماموریت دارم مساعدت کشور مصر را برای تامین هر نوع نیازی، از پول و اسلحه... به اطلاع شما برسانم! امام جواب تاریخی داد: مبارزات ما مربوط به اموز داخلی کشور ماست. برای ادامه آن به مساعدت، دخالت و یاری دیگران نیاز نداریم! شما هم متقابلا سلام‌مرا به آقای رئیس جمال عبدالناصر ابلاغ نمایید. جالب اینکه چند ماه بعد که امام بازداشت شد متوجه شدند آن فرد اصلا دیپلمات مصری نبوده است. او فرستاده ساواک بود تا برای امام یک دام سیاسی بیاندازند و براساس آن، حرکت اعتراضی امام را به بیگانه نسبت دهند. امام در هر صورت مخالف دخالت بیگانه بود‌. صداقت داشت. https://eitaa.com/Politicalhistory
ساعت ۲۲:۴۰ دقیقه ۱۱ اردیبهشت استاد مطهری در این نقطه پس از خروج از منزل مهندس سحابی توسط راکب یک موتور و از اعضای فرقان ترور و به شهادت رسید. آن شب جلسه موسسه متاع بود. "مخفف مكتب تربيتی اجتماعی عملی" آن شب ایشان با ماشین خودشان به جلسه نمی آیند، هنگام خروج یکی از حاضرین(مهندس کتیرایی) به ایشان تعارف میکند که بمانید تا من شما را برسانم. فرد پیشنهاد دهنده مشغول صحبت با همراهش بود، شهید مطهری ادب می‌کند و از آنها فاصله میگیرد که شاید حرف خصوصی داشته باشند. چند متر به سر کوچه نزدید میشود. قاتل و راکب موتور منتظر بودند. بصیری(قاتل)استاد را صدا میزند: استاد مطهری؟ آقای مطهری برمیگردد؛ بلافاصله یه ایشان شلیک میکند و در دم به شهادت میرسند! رئیس گروهک فرقان"اکبر گودرزی" جوان ۲۱ ساله و طلبه ای بود که گفته بود به حکم آیه قرآن مطهری باید ترور شود! به استناد کدام آیه؟ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ ۙ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ او شهید مطهری را امام کفر و بی ایمان میدانست. این دومین ترور مهم فرقان بود. چند روز پیش سپهپد قرنی را ترور کردند. اردیبهشت ۵۸ هنوز ترورهای سازمان رجوی آغاز نشده بود. https://eitaa.com/Politicalhistory
کمتر کسی از یاران امام به اندازه شهید مطهری مورد آزار و اذیت "خودی ها" بود. پیش از انقلاب وقتی شهید مطهری درباره لزوم وحدت شیعه و سنی صحبت کرده بود، برخی از هم لباسی ها ایشان و تندروها شایعه کردند که مطهری در مسجد خود و هنگام اقامه "اشهد ان علیا ولی الله" نمی‌گوید! دو نفر از روحانیونی که فضای ضد شهید مطهری را تشدید کردند: شیخ علی تهرانی و موسوی خوئینی ها بودند. خوئینی ها در مسجد جوستان پذیرا گودرزی(رهبر فرقان) بود. شهید مطهری راجع به موسوی‌خوئینی‌ها گفته است که این فرد افکار کمونیستی دارد. منبرهای ایشان گروه فرقان را پرورش می‌داد. https://eitaa.com/Politicalhistory
هدایت شده از علیرضا زادبر
. نمیدانم . این مصاحبه مشهور امام در پاریس که خبرنگار قصد دارد "حرف و موضع تحمیلی" خود را از زبان امام به مخاطب برساند را حتما همه دیده اید. نمیدانم! اطلاعی ندارم! . حالا این ماجرا را بخوانید . سال چهل و دو بعد از قیام و بازداشت امام، در ساواک برای شناسایی و داشتن اطلاعات از روحانیون مبارز یک برگه ای در نظر گرفته بودند بنام: "برگه تعرفه و بیوگرافی" درباره شخصیت امام سیزده سوال طرح کردند.‌ . یکی از سوالات ساواک در تحقیق این بود نقاط ضعف و قوت آیت الله خمینی چیست؟‌ پاسخ پس از تحقیق غیرمستفیم از افراد این بود: "کمی تند مزاج، باهوش، شجاع و با متانت!" . تشخیص و تحلیل ساواک کاملا درست بود . . سال چهل و سه قرار شد امام را از زندان و حصر خانگی در تهران آزاد کنند. امام باید به قم میرفت. طرح ساواک و دولت این بود که هنگام ورود امام به قم ماموران حکومت و شهربانی با خودروی شخصیت همراه با امام وارد قم شوند؟ چرا؟ بقول خودشان میخواستند مردم ببینند و بفهمند: بین آقای خمینی و حکومت آشتی و سازش بوجود آمده است! . امام فهمید گفت: اگر قرار است ماموران شما دوشادوش من بیایند من همینجا در حبس می مانم! بعد گفتند: سماور من را در ماشین بگذارید، قم بدون چایی نمانم!! کتابهایم را بگذارید! ماشین را پر کردند تا هیچ کس همراه ایشان سوار ماشین نشود. باهوش بود‌. حواسش بود. دوازده بهمن هم که از تبعید آمد، آقای صباغیان را که در ماشین بلیزر بود پایین کشید! گفت: پایین بیا آقا، مساله میشود. https://eitaa.com/Politicalhistory
هدایت شده از علیرضا زادبر
16.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
طیب حاج رضایی و خرداد سال ۴۲ کسی که امام را از نزدیک ندیده بود. روی شکمش خالکوبی صورت رضاشاه داشت. به اصطلاح آن زمان: شاهی بود. اما سال ۴۲ تیرباران شد. گفتند: توبه نامه بنویس شاه عفو کند! قبول نکرد! به شاه خدمت کرده بود. در جوانی بخاطر چاقوکشی بارها بازداشت و به بندرعباس تبعید شده بود. اما توبه کرد. سید روح الله خمینی در او تحولی بوجود آورد. وقتی سید بازداشت شد پس از قم، تهران قیام کرد. در تولد همین رضا پهلوی خیابان های تهران را با نوچه هایش آذین کرده بود. به طیب گفتند: بگو از خمینی پول گرفتی تا در تهران آشوب کنی! پول را مصری ها داده اند! قبول نکرد. مرد بود. https://eitaa.com/Politicalhistory