eitaa logo
میراث امامان
165 دنبال‌کننده
55 عکس
3 ویدیو
11 فایل
مطالعاتی در خصوص روایات برجای‌مانده از امامان اهل بیت علیهم السلام در تراث اسلامی کانال در تلگرام: https://t.me/Al_Meerath https://t.me/Alasar_1 ارتباط با ادمین: @KhorvashAmirhasan
مشاهده در ایتا
دانلود
حدیث منزلت را مخفی کن و نقل نکن! ويروي عن موسى الجهني قال جاءني عمرو بن قيس الملائي وسفيان الثوري فقالا لي لا تحدث بهذا الحديث بالكوفة أن النبي صلى الله عليه وسلم قال لعلي أنت منى بمنزلة هارون من موسى (الثقات للعجلي، ت البستوي، ج2، ص183). ابوالحسن عجلی (د. 261ق) در الثقات گفته است: نقل شده از موسی جهنی (د. 144ق) که گفت: این حدیث را که در کوفه نقل نکن که پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود: «تو نسبت به من در جایگاه هارون نسبت به موسی هستی». حدثنا أحمد بن محمد بن سعيد، حدثنا حسين بن الحكم، حدثنا عبد الحميد بن عبد الرحمن الكسائي، قال: سمعت جعفر الأحمر يقول ذهب سفيان الثوري، وعمرو بن قيس الملائي إلى موسى الجهني فقالا إن الناس قد أفسدوا فاكتم هذا الحديث حديث فاطمة بنت علي أن النبي صلى الله عليه وسلم قال: لعلي أنت مني بمنزلة هارون من موسى؟ فقال: لا أكتمه، ولا يسألني أحد عنه إلا حدثته به فقال جعفر الأحمر سبحان الله كأنا أخوف على أمة محمد صلى الله عليه وسلم من محمد عليه السلام خطوهما في خطأهما (الکامل في ضعفاء الرجال، ج2، ص374-375). ابن عدی (د. 365ق) نقل می‌کند از ابن عقده (د. 332ق) به سندش از جعفر بن زیاد احمر که گفت: «سفیان ثوری و عمرو بن قیس ملائی نزد موسی جهنی رفتند و گفتند: مردم فاسد شده‌اند، پس این حدیث فاطمه بنت علی (ع) را پنهان کن که پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود: "تو نسبت به من در جایگاه هارون نسبت به موسی هستی". موسی جهنی گفت: من این حدیث را پنهان نمی‌کنم و هیچ کس از من درباره آن نپرسد مگر اینکه آن را برایش روایت کنم». جعفر احمر گفت: «سبحان الله! گویی ما بیشتر از محمد (ص) بر امت او می‌ترسیم!...». ___ 1. حدیث موسی جهنی از فاطمه بنت علی (ع) در برخی از منابع کهن آمده است: حدثنا عبد الله بن نمير، عن موسى ‌الجهني، قال: حدثتني فاطمة ابنة علي، قالت: حدثتني أسماء ابنة عميس، قالت: سمعت رسول الله ص يقول لعلي: «أنت مني ‌بمنزلة ‌هارون من موسى إلا أنه ليس نبي بعدي» (مصنف ابن أبي شیبة، ت الحوت، ج6، ص366). حدثنا يحيى بن سعيد، عن موسى ‌الجهني، قال: دخلت علي فاطمة بنت علي، فقال لها رفيقي أبو مهل: كم لك؟ قالت: ستة وثمانون سنة، قال: ما سمعت من أبيك شيئا؟ قالت: حدثتني أسماء بنت عميس أن رسول الله ص قال لعلي: " أنت مني ‌بمنزلة ‌هارون من موسى، إلا أنه ليس بعدي نبي (مسند أحمد، ج45، ص14). 2. عمرو بن قیس ملائی (د. 146ق) از مشایخ سفیان ثوری (د. 160ق) در حدیث بوده است. از عبدالرزاق صنعانی نقل شده که گفته است: « كان سفيان إذا ذكر ‌عمرو ‌بن ‌قيس، قال: حسبك به شيخا» (التاريخ الكبير للبخاري، ت الدباسي والنحال، ج7، ص454). @Al_Meerath
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگاهی به وضعیت تاریخی فیلم سینمایی «اُخت الرضا» ✍️ امیرحسن خوروش فیلم سینمایی اُخت الرضا به کارگردانی سید مجتبی طباطبایی در سال ۱۴۰۲ش اکران شد که به زندگی حضرت فاطمه بنت موسی بن جعفر (ع) می‌پردازد. دربارۀ فیلم‌نامۀ‌ این فیلم گفته شده است: «فیلم‌نامۀ “اخت الرضا” با بیش از ۴ سال پژوهش و با نظارت آیت الله احمد عابدی و عبدالرحیم حجتی و تحت اشراف محققان تاریخ اسلام و مشاوران متخصصِ این امر نوشته شده است و بعد از تحقیقات اولیه فیلم‌نامه تحت نظر آستان مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها و با مشارکت عتبۀ حسینی به رشتۀ نگارش درآمده است». کارگردان دربارۀ فیلم گفته است: «این اثر یک مستند داکیودرام است و ما ادعایی نداریم که فیلم سینمایی ساختیم» و نیز گفته است: «ما سعی کردیم به مستندات تاریخی وفادار بمانیم و مورخان نگویند کار سند تاریخی نداشت کما اینکه بعد از اکران فیلم، تعدادی از علما و روحانیون به بنده گفتند چیزی که ما سال‌ها در تاریخ خواندیم، شما به تصویر کشیدید». با توجه به ادعای نگارش این فیلم‌نامه بر پایۀ پژوهش تاریخی مناسب است نگاهی به وضعیت تاریخی این فیلم داشته باشیم: متن نوشتار: https://deraayaat.ir/okht-o-reza/
pte-journa-v16n61p117-fa.pdf
415K
عباسیان و چالش مشروعیت؛ سیمای علی بن‌ عبدالله بن عباس در متون تاریخ‌نگاری سده‌های نخست قمری ✍️ محمد تقوی، سیداحمدرضا خضری، و علی بهرامیان عباسیان برای کسب خلافت، با گروه های مختلف از جمله علویان همکاری داشتند، اما بعد از قدرت گرفتن، آنها را رقیب خود دیدند. قرابت خانوادگی با پیامبر (ص) یکی از دستاویزهای عباسیان برای اثبات شایستگی شان در کسب قدرت بود... به همین دلیل به تدوین و نقل اخبار تاریخی درباره نیاکانشان با هدف ارائه چهره مطلوبی از آنها اهتمام ورزیدند؛ از جمله تلاش کردند در تاریخ نگاری مربوط به خاندانشان، علی بن عبدالله بن عباس را فردی پرهیزکار و شایسته جانشینی برای پیامبر (ص) معرفی کنند. با توجه به ماهیت داستانی روایت های تاریخی، نگارندگان پژوهش حاضر با استفاده از شیوه های نقد فرم روایت... در پی پاسخ به این سؤال بوده است که روایت های مربوط به علی بن عبدالله تا چه اندازه ماهیت داستانی دارد و همسو با سیاست مشروعیت سازی عباسیان نقل شده است؟ ظاهراً رقابت های میان عباسیان با علویان، در برساخت روایت های مربوط به علی بن عبدالله نقش داشته و بیشتر روایت ها درباره او ماهیت تاریخی ندارد. @Al_Meerath
◾️اگر تو حاضر بودی... حدثنا حفص، عن جعفر، عن أبيه، قال: خرجت صفية وقد قبض النبي ص وهي تلمع بثوبها يعني تشير به وهي تقول: قد كان ‌بعدك ‌أنباء وهنبثة * لو كنت شاهدها لم تكثر الخطب (مصنف ابن أبي شيبة، ت الحوت، ج7، ص428؛ همین نقل از ابن نمیر از حفص: المعجم الکبیر، ج24، ص321). ابن ابی‌شیبه نقل می‌کند از حفص بن غیاث از امام صادق (ع) از امام باقر (ع) که فرمود: صفیه [بنت عبدالمطلب؛ عمهٔ پیامبر (ص) و مادر زبیر بن عوام] پس از وفات پیامبر (ص) بیرون آمد، در حالی که لباس خود را تکان می‌داد -یعنی با آن اشاره می‌کرد- و می‌گفت: پس از تو حوادث و آشوب‌هایی رخ داده‌اند، * اگر تو حاضر بودی، مصیبت‌ها بسیار نمی‌شد. ابوعثمان جاحظ بیت حاضر را از صفیه نقل می‌کند و پس از آن بیت دوم را چنین می‌آورد: «أنا فقدناك فقد الأرض وابلها * واختلّ قومك فاشهدهم فقد سغبوا» (البيان والتبيين، ج3، ص236). @Al_Meerath
شاهدانی علیه دختر پیامبر (ص) و عنهما، عن حنان بن سدير قال: سأل صدقة بن مسلم أبا عبد الله عليه السلام -و أنا عنده- فقال: من الشاهد على فاطمة بأنها لا ترث أباها؟ فقال: «شهدت عليها عائشة و حفصة و رجل من العرب يقال له: أوس بن الحدثان، من بني نضر. شهدوا عند أبي بكر بأن رسول الله صلى الله عليه و آله قال: لا أورث. فمنعوا فاطمة عليها السلام ميراثها من أبيها صلى الله عليه و آله» (قرب الإسناد، ص99؛ نیز نگر: الإیضاح، ص256؛ المسترشد، ص507؛ کتاب سلیم، ج2، ص694). محمد بن عبدالحمید و عبدالصمد بن محمد نقل کرده‌اند که حنان بن سدیر گفت: صدقه بن مسلم از ابوعبدالله [صادق] (ع) -در حالی که من نزد او بودم- پرسید: چه کسانی شهادت دادند علیه فاطمه (س) که او از پدرش ارث نمی‌برد؟ ابوعبدالله (ع) فرمود: «عایشه و حفصه و مردی از عرب به نام اوس بن حدثان -از بنی‌نصر- شهادت دادند. آنان نزد ابوبکر شهادت دادند که رسول خدا (ص) فرموده است: از من ارث برده نمی‌شود. به همین سبب، فاطمه (س) را از ارث پدرش (ص) منع کردند». @Al_Meerath
◼️ اگر چهل نفر داشتم... نصر بن مزاحم (د. 212ق) می‌نویسد: «مُحَمَّدُ بْنُ عُبَيْدِ اَللَّهِ‌ عَنِ اَلْجُرْجَانِيِّ‌ قَالَ‌: فَبَقِيَ أَصْحَابُ عَلِيٍّ‌ يَوْماً وَلَيْلَةً يَوْمَ اَلْفُرَاتِ‌ بِلاَ مَاءٍ وَقَالَ رَجُلٌ مِنَ اَلسَّكُونِ‌ مِنْ أَهْلِ اَلشَّامِ يُعْرَفُ بِالسَّلِيْلِ بْنِ عَمْرٍو: يَا مُعَاوِيَةُ اِسْمَعِ اَلْيَوْمَ مَا يَقُولُ اَلسَّلِيلُ * إِنَّ قَوْلِي قَوْلٌ لَهُ تَأْوِيلُ اِمْنَعِ اَلْمَاءَ مِنْ صِحَابِ عَلِيٍّ * أَنْ يَذُوقُوهُ وَ اَلذَّلِيلُ ذَلِيلُ وَ اُقْتُلِ اَلْقَوْمَ مِثْلَ مَا قُتِلَ * اَلشَّيْخُ ظَمَأً وَ اَلْقِصَاصُ أَمْرٌ جَمِيلُ‌ فَوَ حَقِّ اَلَّذِي يُسَاقُ لَهُ اَلْبُدْنُ * هَدَايَا لِنَحْرِهَا تَأْجِيلُ‌ لَوْ عَلِيٌّ‌ وَ صَحْبُهُ وَرَدُوا * اَلْمَاءَ لَمَا ذُقْتُمُوهُ حَتَّى تَقُولُوا: قَدْ رَضِينَا بِمَا حَكَمْتُمْ عَلَيْنَا * بَعْدَ ذَاكَ اَلرِّضَا جِلاَدٌ ثَقِيلُ فَامْنَعِ اَلْقَوْمَ مَاءَكُمْ لَيْسَ لِلْقَوْمِ * بَقَاءٌ وَ إِنْ يَكُنْ فَقَلِيلُ‌. فَقَالَ مُعَاوِيَةُ‌ اَلرَّأْيُ مَا تَقُولُ وَلَكِنْ عَمْرٌو لاَ يَدَعُنِي قَالَ عَمْرٌو خَلِّ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ اَلْمَاءِ فَإِنَّ عَلِيّاً لَمْ يَكُنْ لِيَظْمَأَ وَأَنْتَ رَيَّانٌ وَفِي يَدِهِ أَعِنَّةُ اَلْخَيْلِ وَهُوَ يَنْظُرُ إِلَى اَلْفُرَاتِ‌ حَتَّى يَشْرَبَ أَوْ يَمُوتَ وَأَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ اَلشُّجَاعُ اَلْمُطْرِقُ‌ وَمَعَهُ أَهْلُ اَلْعِرَاقِ‌ وَأَهْلُ اَلْحِجَازِ وَقَدْ سَمِعْتُهُ أَنَا وَ أَنْتَ‌ وَهُوَ يَقُولُ‌: "لَوْ اِسْتَمْكَنْتُ مِنْ أَرْبَعِينَ رَجُلاً" فَذَكَرَ أَمْراً يَعْنِي لَوْ أَنَّ مَعِي أَرْبَعِينَ رَجُلاً يَوْمَ فُتِّشَ اَلْبَيْتُ يَعْنِي بَيْتَ فَاطِمَة» (وقعة صفین، ص162-163؛ مشابه: شرح نهج البلاغة، ج3، ص319). در این گزارش آمده که اصحاب معاویه بر آب مسلّط شده بودند؛ در این میان، مردی شامی به معاویه پیشنهاد داد که اجازه ندهد علی (ع) به هیچ صورتی بر آب وارد شود که به نظر او، در این صورت، اصحاب علی (ع) اجازه نمی‌دهند که اصحاب معاویه از آن آب بچشند. پس از این پیشنهاد، عمرو بن عاص به معاویه می‌گوید که علی (ع) مرد شجاعی است و می‌جنگد تا به آب دستیابد و هم‌اکنون لشکریانی از عراق و حجاز همراه او هستند؛ در حالی که پیشتر گفته بود: «اگر چهل نفر داشتم، ...». این سخن در صدد این است که نشان دهد که علی (ع) پیشتر عزم داشت که اگر چهل نفر همراهش باشند، حقّش را بگیرد؛ حال که این همه لشکر از حجاز و عراق همراه دارد، بی‌تردید ساکت نخواهد نشد و قتال خواهد کرد. حال سؤال پیش می‌آید که این سخن علی (ع) ناظر به چه امری بوده است. در ادامه در پاسخ به این سؤال آمده که علی (ع) این سخن را در خصوص آن روزی که خانۀ فاطمه (سلام الله علیها) تفتیش شد و علی (ع) آرزو داشت که چهل نفر همراه او بود تا از آن فاجعه جلوگیری می‌کرد. این نقل از علی (ع) در مصادری دیگری هم آمده که فضای آن را روشن‌تر می‌کند. در کتاب سلیم پس از گزارش هجوم به خانۀ حضرت فاطمه سلام الله علیها و بیرون‌کشاندن امیرالمؤمنین (ع) با طنابی که به گردن ایشان بسته بودند و صدماتی که به صدیقۀ طاهره وارد کردند، آمده است: «فَانْتَهَوْا بِعَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِلَى أَبِي بَكْرٍ، وهُوَ يَقُولُ‌: أَمَا واللّٰهِ لَوْ وَقَعَ سَيْفِي فِي يَدِي لَعَلِمْتُمْ أَنَّكُمْ لَنْ تَصِلُوا إِلَى هَذَا أَبَداً، أَمَا واللّٰهِ مَا أَلُومُ نَفْسِي فِي جِهَادِكُمْ‌، ولَوْ كُنْتُ اِسْتَمْكَنْتُ مِنَ الأَرْبَعِينَ رَجُلاً لَفَرَّقْتُ جَمَاعَتَكُمْ‌، ولَكِنْ لَعَنَ اَللهُ أَقْوَاماً بَايَعُونِي ثُمَّ خَذَلُونِي» (کتاب سلیم، 1407ق، ص39-40). ابن ابی الحدید معتزلی نیز از نامه‌ای مشهور از معاویه به علی (ع) یاد می‌کند که در آن به رفتن شبانۀ امیرالمؤمنین، صدیقۀ طاهره، و حسنین (ع) به خانۀ برخی از صحابه جهت مقابله با حکومت غاصبانۀ ابوبکر اشاره شده و در ضمن آن، از این سخن علی (ع) هم یاد شده است: «ومن كتاب معاوية المشهور إلى علي ع وأعهدك أمس تحمل قعيدة بيتك ليلا على حمار ويداك في يدي ابنيك الحسن والحسين يوم بويع أبو بكر الصديق فلم تدع أحدا من أهل بدر والسوابق إلا دعوتهم إلى نفسك ومشيت إليهم بامرأتك وأدليت إليهم بابنيك واستنصرتهم على صاحب رسول الله فلم يجبك منهم إلا أربعة أو خمسة ولعمري لو كنت محقا لأجابوك ولكنك ادعيت باطلا وقلت ما لا تعرف ورمت ما لا يدرك ومهما نسيت فلا أنسى قولك لأبي سفيان لما حركك وهيجك لو وجدت أربعين ذوي عزم منهم لناهضت القوم فما يوم المسلمين منك بواحد ولا بغيك على الخلفاء بطريف ولا مستبدع» (شرح نهج البلاغة، ج2، ص47). @Al_Meerath
◾️یاری‌خواهی دخت پیامبر (ص) برای امیرالمؤمنین (ع) روى أبو بكر أحمد بن عبد العزيز الجوهري في كتاب السقيفة قال أخبرني أحمد بن إسحاق قال حدثنا أحمد بن سيار قال حدثنا سعيد بن كثير بن عفير الأنصاري أن النبي ص لما قبض اجتمعت الأنصار في سقيفة بني ساعدة‌‏... [1] و قال أحمد بن عبد العزيز الجوهري أيضا حدثنا أحمد و قال حدثنا ابن عفير قال حدثنا أبو عوف [صح: عون] عبد الله بن عبد الرحمن [2] عن أبي جعفر محمد بن علي رضي الله عنهما أن عليا حمل فاطمة على حمار و سار بها ليلا إلى بيوت الأنصار يسألهم النصرة و تسألهم فاطمة الانتصار له فكانوا يقولون يا بنت رسول الله قد مضت بيعتنا لهذا الرجل لو كان ابن عمك سبق إلينا أبا بكر ما عدلنا به فقال علي أ كنت أترك رسول الله ميتا في بيته لا أجهزه و أخرج إلى الناس أنازعهم في سلطانه و قالت فاطمة ما صنع أبو حسن إلا ما كان ينبغي له و صنعوا هم ما الله حسبهم [صح: حسیبهم] عليه [3] (شرح نهج البلاغة، ج6، ص5-13). ابوبکر احمد بن عبدالعزیز جوهری (د. 323ق) در کتاب السقیفة نقل می‌کند از احمد بن اسحاق [بن صالح] (د. 281ق) از احمد بن [منصور بن] سیار (د. 265ق) از سعید بن کثیر بن عفیر انصاری (د. 226ق) از ابوعون [عمر بن عون انصاری از] عبدالله بن عبدالرحمن [بن ابی‌عمرۀ انصاری] از ابوجعفر محمد بن علی [باقر] (ع) که علی (ع) فاطمه (س) را بر الاغی سوار کرد و شبانه او را به خانه‌های انصار برد تا [علی (ع)] از آن‌ها حمایت بخواهد و فاطمه (س) یاری برای علی (ع) درخواست کند. اما آن‌ها می‌گفتند: «ای دختر پیامبر خدا، ما پیش‌تر با این مرد (ابوبکر) بیعت کرده‌ایم. اگر پسرعموی تو پیش از ابوبکر از ما بیعت خواسته بود، کسی را همسان او نمی‌کردیم». علی (ع) در پاسخ گفت: «آیا من پیکر بی‌جان رسول خدا (ص) را در خانه رها می‌کردم و برای تجهیز او اقدام نمی‌کردم و بیرون می‌آمدم تا با مردم بر سر خلافت به نزاع بپردازم؟» و فاطمه (س) گفت: «ابوالحسن جز کاری که شایسته بود انجام دهد، کاری نکرد و آن‌ها نیز آنچه را،انجام دادند که خدا حسابرسی خواهد کرد». @Al_Meerath
میراث امامان
◾️یاری‌خواهی دخت پیامبر (ص) برای امیرالمؤمنین (ع) روى أبو بكر أحمد بن عبد العزيز الجوهري في كتاب ال
1. مشابه این گزارشِ مفصّلِ چند صفحه‌ای را ابوجعفر طبری (د. 310ق) در کتابش به نقل از هشام بن محمد از ابومخنف از عبدالله بن عبدالرحمن بن ابی‌عمرۀ انصاری آورده است (تاریخ الطبري، ج3، ص218). این دو نقل مشابهت متنی بالایی با هم‌ دارند اما هر دو زیادت و نقصان‌هایی نسبت به هم دارند. با توجه به مشابهت متنی بالای این دو نقل و طولانی‌بودن هر دو و با توجه به اینکه نقل بعدی‌ای که ابوبکر جوهری به نقل از سعید بن کثیر بن عفیر آورده از همین عبدالله بن عبدالرحمن است، باید اصل این گزارش هم از همو باشد و ریشۀ مکتوب هر دو نقل، نوشته‌ای از عبدالله بن عبدالرحمن بن ابی‌عمره باشد؛ بدین صورت که ابن عفیر هم از متن ابن ابی‌عمره استفاده کرده و هم احتمالاً گزارش خود را از برخی منابع دیگر تکمیل کرده و احیاناً تلخیص‌هایی هم داشته است. احتمالاً به همین جهت نام ابن ابی‌عمره را در آغاز نقل خود نیاورده، اما جایی که خواسته نقل ابن ابی‌عمره از امام باقر (ع) را یاد کند به نام ابن ابی‌عمره تصریح کرده تا ارزش این سند را حفظ کند. این نکته که او گزارش طولانی خود را که منبع عمده‌اش ابن ابی‌عمره بوده از وی نقل نکرده و تنها به ذکر ابن ابی‌عمره در جایی توجه کرده که نقل متصلی هست، نشان می‌دهد که ابن عفیر علاقه‌ای به کهن‌کردن نقل خود نداشته و در فضای مورخین در هنگام تجمیعِ نقل‌ها، نقلی را که دارای سند ناقص است، هم مرسل می‌کرده؛ لذا می‌توان در بخش مسند هم به نقل او اتکا کرد و این فرض را که نسبت این نقل به ابن ابی‌عمره اصیل باشد، قابل توجه دانست. این نکته هم که ابن ابی‌عمره در گزارش تفصیلی‌اش از سقیفه سوگیری شیعی نداشته، می‌تواند صدق او در این نقلش از امام باقر (ع) را نشان دهد و می‌توانیم نسبت این نقل به خود امام باقر (ع) را هم اصیل فرض کنیم. 2. بر اساس سند پیشین و ارتباطش با نقل ابومخنف، روشن شد که مراد از «عبد الله بن عبد الرحمن» در این سند همان عبدالله بن عبدالرحمن بن ابی‌عمره است. در اینجا باید توجه داشت که «أبو عوف» تصحیف «أبو عون» است و میان «أبو عون» و «عبد الله» یک «عن» افتاده است؛ چه ابن ابی‌حاتم گفته است: «عمر بن عون بن عمرو بن تميم الانصاري أبو عون؛ روى عن ‌عبد ‌الله ‌بن ‌عبد ‌الرحمن ‌بن ‌أبي ‌عمرة الأنصاري؛ روى عنه سعيد بن كثير بن عفير المصري» (الجرح والتعدیل، ج6، ص252). 3. همین نقل بدون سند در الإمامة والسیاسة نیز آمده است: و خرج عليّ كرّم اللّٰه وجهه يحمل فاطمة بنت رسول اللّٰه صلّى اللّٰه عليه و سلّم على دابة ليلا في مجالس الأنصار تسألهم النصرة، فكانوا يقولون: يا بنت رسول اللّٰه، قد مضت بيعتنا لهذا الرجل، و لو أن زوجك و ابن عمك سبق إلينا قبل أبي بكر ما  عدلنا به، فيقول عليّ كرّم اللّٰه وجهه : أ فكنت أدع رسول اللّٰه صلّى اللّٰه عليه و سلّم في بيته لم أدفنه، و أخرج أنازع الناس سلطانه‌؟ فقالت فاطمة : ما صنع أبو الحسن إلا ما كان ينبغي له، و لقد صنعوا ما اللّٰه حسيبهم و طالبهم (الإمامة والسیاسة، ج1، ص29). @Al_Meerath
◾️نفرین ابوبکر توسط صدیقهٔ طاهره سلام الله علیها المدائني عن سعيد بن خالد مولى خزاعة عن موسى بن عقبة قال: دخلت ‌فاطمة على أبي بكر حين بويع فقالت: ان أم أيمن، ورباح يشهدان لي أن رسول الله صلى الله عليه وسلم أعطاني فدك فقال: والله ما خلق الله أحبّ إلي من أبيك، لوددت أن القيامة قامت يوم مات، ولئن تفتقر عائشة أحب إليّ من أن تفتقري، أفتريني أعطي الأسود والأحمر حقوقهم وأظلمك وأنت ابنة رسول الله صلى الله عليه وسلم، إن هذا المال إنما كان للمسلمين فحمل منه أبوك الراجل وينفقه في السبيل، فأنا أليه بما وليه أبوك، قالت: والله لا أكلمك قال: والله لا أهجرك. قالت والله ‌لأدعونّ ‌الله عليك، قال: ‌لأدعونّ ‌الله لك (أنساب الأشراف، ج10، ص79). از موسی بن عقبه (د. 141ق) نقل شده که گفت: فاطمه (س) هنگامی که مردم با ابوبکر بیعت کردند، نزد او رفت و فرمود: «ام‌ایمن و رباح شهادت می‌دهند که رسول خدا (ص) فدک را به من بخشیده است». ابوبکر گفت: «... این مال متعلق به مسلمانان بود، و پدرت از آن برای تجهیز افراد پیاده و هزینه در راه خدا استفاده می‌کرد. حال من نیز همان کاری را انجام می‌دهم که پدرت انجام می‌داد». فاطمه (س) فرمود: «به خدا قسم، دیگر هرگز با تو سخن نخواهم گفت». ابوبکر پاسخ داد: «به خدا قسم، هرگز با تو قطع رابطه نخواهم کرد». فاطمه گفت: «به خدا سوگند، تو را نفرین خواهم کرد». ابوبکر گفت: «من نیز برای تو دعا خواهم کرد». مشابه همین گزارش را ابوبکر جوهری به نقل از هشام بن محمد کلبی (د. 204ق) از محمد بن سائب کلبی (د. 146ق) آورده است: قال أبو بكر و روى هشام بن محمد عن أبيه قال قالت فاطمة لأبي بكر إن أم أيمن تشهد لي أن رسول الله ص أعطاني فدك فقال لها يا ابنة رسول الله و الله ما خلق الله خلقا أحب إلي من رسول الله ص أبيك و لوددت أن السماء وقعت على الأرض يوم مات أبوك و الله لأن تفتقر عائشة أحب إلي من أن تفتقري أ تراني أعطي الأحمر و الأبيض حقه و أظلمك حقك و أنت بنت رسول الله ص إن هذا المال لم يكن للنبي ص و إنما كان مالا من أموال المسلمين يحمل النبي به الرجال و ينفقه في سبيل الله فلما توفي رسول الله ص وليته كما كان يليه قالت و الله لا كلمتك أبدا قال و الله لا هجرتك أبدا قالت و الله لأدعون الله عليك قال و الله لأدعون الله لك فلما حضرتها الوفاة أوصت ألا يصلي عليها فدفنت ليلا و صلى عليها عباس بن عبد المطلب و كان بين وفاتها و وفاة أبيها اثنتان و سبعون ليلة (شرح نهج البلاغة، ج16، ص214). @Al_Meerath
میراث امامان
◾️نفرین ابوبکر توسط صدیقهٔ طاهره سلام الله علیها المدائني عن سعيد بن خالد مولى خزاعة عن موسى بن عقب
در نقلی دیگر در الإمامة والسیاسة نیز گفته شده صدیقهٔ طاهره (س) فرموده که ابوبکر را در هر نمازش نفرین خواهد کرد: فقال عمر لأبي بكر، رضي اللّٰه عنهما: انطلق بنا إلى فاطمة، فإنا قد أغضبناها، فانطلقا جميعا، فاستأذنا على فاطمة، فلم تأذن لهما، فأتيا عليا فكلماه، فأدخلهما عليها، فلما قعدا عندها، حولت وجهها إلى الحائط، فسلما عليها، فلم ترد عليهما السلام، فتكلم أبو بكر فقال: يا حبيبة رسول اللّٰه! و اللّٰه إن قرابة رسول اللّٰه أحب إلي من قرابتي، و إنك لأحب إلي من عائشة ابنتي، و لوددت يوم مات أبوك أني مت، و لا أبقى بعده، أ فتراني أعرفك و أعرف فضلك و شرفك و أمنعك حقك و ميراثك من رسول اللّٰه، إلا أني سمعت أباك رسول اللّٰه صلّى اللّٰه عليه و سلّم يقول: «لا نورث، ما تركنا فهو صدقة»، فقالت : أ رأيتكما إن حدثتكما حديثا عن رسول اللّٰه صلّى اللّٰه عليه و سلّم تعرفانه و تفعلان به‌؟ قالا: نعم. فقالت : نشدتكما اللّٰه أ لم تسمعا رسول اللّٰه يقول: رضا فاطمة من رضاي، و سخط فاطمة من سخطي، فمن أحب فاطمة ابنتي فقد أحبني، و من أرضى فاطمة فقد أرضاني، و من أسخط فاطمة فقد أسخطني‌؟» قالا: نعم سمعناه من رسول اللّٰه صلّى اللّٰه عليه و سلّم، قالت : فإنّي أشهد اللّٰه و ملائكته أنكما أسخطتماني و ما أرضيتماني، و لئن لقيت النبي لأشكونكما إليه، فقال أبو بكر: أنا عائذ باللّٰه تعالى من سخطه و سخطك يا فاطمة، ثم انتحب أبو بكر يبكي، حتى كادت نفسه أن تزهق، و هي تقول: و اللّٰه لأدعون اللّٰه عليك في كل صلاة أصليها (الإمامة والسیاسة، ج1، ص31). ابوعثمان جاحظ (د. 255ق) نیز در رسالهٔ عباسیه اشاره کرده به اینکه حضرت فاطمه (س) به ابوبکر گفته که او را نفرین خواهد کرد: قال أبو عثمان: وقد زعم أناس أن الدليل على صدق خبرهما (يعني أبا بكر وعمر) في منع الميراث وبراءة ساحتهما، ترك أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم النكير عليهما.! قد يقال لهم: لئن كان ترك النكير دليلا على صدقهما، إن ترك النكير على المتظلمين والمحتجين عليهما والمطالبين لهما دليل على صدق دعواهم أو استحسان مقالتهم، ولا سيما وقد طالت المناجاة وكثرت المراجعة والملاحاة، وظهرت الشكية واشتدت الموجدة. وقد بلغ ذلك من فاطمة أنها أوصت أن لا يصلي عليها أبو بكر. ولقد كانت قالت له حين أتته مطالبة بحقها ومحتجة لرهطها: من يرثك يا أبا بكر إذا مت؟ قال: أهلي وولدي. قالت: فما بالنا لا نرث النبي صلى الله عليه وسلم؟! فلما منعها ميراثها وبخسها حقها واعتل عليها وجلح أمرها وعاينت التهضم وأيست في التورع ووجدت نشوة الضعف وقلة الناصر قالت: والله لأدعون الله عليك. قال: والله لأدعون الله لك. قالت: والله لا كلمتك أبدا. قال: والله لا أهجرك أبدا. فان يكن ترك النكير على أبى بكر دليلا على صواب منعها، إن في ترك النكير على فاطمة دليلا على صواب طلبها؟ وأدنى ما كان يجب عليهم في ذلك تعريفها ما جهلت وتذكيرها ما نسيت وصرفها عن الخطأ ورفع قدرها عن البذاء وأن تقول هجرا وتجوّر عادلا أو تقطع واصلا؟ فإذا لم تجدهم أنكروا على الخصمين جميعا فقد تكافأت الأمور واستوت الأسباب. والرجوع إلى أصل حكم الله في المواريث أولى بنا وبكم، وأوجب علينا وعليكم (الرسائل السياسية،ص467، الرسالة العباسیة؛ شرح نهج البلاغة، ج16، ص264، به نقل از جاحظ). @Al_Meerath
میراث امامان
◼️ کینه‌هایی در سینه‌های مردمانی حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ عَلِيٍّ، وَمُحَمَّدُ بْنُ مَعْمَرٍ، قَالَا
شعر منسوب به سید حمیری دربارهٔ داستان حدیقه الحمیري: 1. عَلَی أنّه یوم الحدیقة قال: یا * عليُّ -وعیناه معاً تکِفانِ- 2. ستغدُرُ بعدي من قریش عصابةٌ * بعهدك والخصمانِ مشتهرانِ 3. فصبراً جمیلاً؛ إنّ صدرك سالمٌ * فما الغَدرُ قولاً لي وما الشنَّآن (مثالب النواصب، ت الاثناعشري، ج2، ص81). 1. با اینکه پیامبر (ص) در روز حدیقه [روزی که با علی (ع) از کنار آن حدیقه‌ها گذشت] در حالی که دو چشمش اشکبار بود، فرمود: «ای علی! 2. به زودی پس از من گروهی از قریش پیمانِ تو را خواهند شکست -و البته آن دو دشمن مشهور هستند-. 3. پس به زیبایی صبر کن که سینۀ تو [از انحراف در دین] سالم خواهد بود». پس پیمان‌شکنی و کینه‌ورزیِ [صحابه نسبت به علی (ع)] سخنِ من نیست [بلکه سخن پیامبر (ص) است]. در این شعر در ضمن اشاره به داستان حدیقه (حدیث «ضغائن في صدور قوم») به حدیث «الأمة ستغدر بك بعدي» اشاره شده است و ظاهراً شاعر این دو حدیث را در کنار هم در خاطر داشته و این دو را با هم ترکیب کرده است. @Al_Meerath