🖼هرجا میدید تک تک
#نماز میخوانیم جمعمان
میکرد و #نماز جماعت
راه می انداخت
🌺شهید حسين رضوان خواه
#حی_علی_الرفیق
#بحق_الزهرا_عجل_لولیک_الفرج
👆👆👆👆
@ala_allah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹صبحتو زیبا شروع کن
👌 ثبت نام برای زیارت حضرت رضا علیه السلام در سایت حرم رضوی
به اطلاع عزیزان و سروران می رساند که سایت حرم رضوی علیه السلام برای زیارت حضرت رضا علیه السلام، در آدرس زیر ثبت نام می کند:
https://tv.razavi.ir/fa/ziyarat
در هنگام ثبت نام در قسمت متن زیارت، حتما یک کلمه (مثل: سلام علیکم) تایپ شود.
از طرف سایت، یک نفر در کنار قبر مطهّر آن امام، زیارت می کند، نماز می خواند و سپس برای کسانی که ثبت نام کرده اند، اتمام زیارت اعلام می شود.
توصیه می شود حضرت علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام را به نیابت از مولایمان حضرت صاحب الزّمان علیه السلام، زیارت کنیم.
«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
☀️☀️☀️☀️
@ala_allah
✨بسم الله الرحمن الرحیم
✨الهی به امید تو
سجده کرد و گفت کای رب ودود
من چه دانستم ترا حکمت چه بود
هر بلائی کز تو آید، رحمتی است
هر که را فقری دهی، آن نعمتی است
تو بسی زاندیشه برتر بودهای
هر چه فرمان است، خود فرمودهای
✍"پرویناعتصامی"
@ala_allah
🔴مؤمن بي بلا، در خطر سريع بلای شدید
☘شخصي پيامبر (صلی الله علیه و آله) را براي طعامي دعوت كرد، آن حضرت به خانه ميزبان رفت.
✨ در آنجا مرغي را ديد كه روي ديوار تخم گذاشت، سپس آن تخم مرغ غلطيد و روي ميخي كه روي ديوار بود قرار گرفت، نه به زمين افتاد و نه شكست!
🌷پيامبر (صلی الله علیه و آله) از اين ماجرا تعجب كرد.
🌹ميزبان به پيامبر (صلی الله علیه و آله) گفت: آيا تعجب مي كني؟ سوگند به خداوندي كه تو را به پيامبري مبعوث كرد، هرگز کوچکترین بلائي نديده ام!⚡️
☀️رسول خدا احساس خطر كرد هماندم برخاست و از غذاي ميزبان چيزي نخورد و هنگام خروج فرمود:
🔴كسي كه هیچ بلائي نبيند، خداوند به او توجهی ندارد و چنين شخصي هر لحظه در خطر بلای سخت و شدید است..
✳️از همین سخن پیامبر میشود دریافت که:
بلاهای کوچک برای مؤمن نعمت و نشانه توجه خداوند و کفاره ی گناهان هستند..
📙 اصول کافی، - باب شدة ابتلاء المؤمن،حديث 20، ص 256 - ج 2.
@ala_allah
مهم نیست که در گذشته برای شما چه اتفاقی افتاده است
یا آنچه که در حال حاضر در زندگی شما اتفاق میافتد،
اگر با ایمان به خدا قدم بردارید، هیچ کدام از اینها قدرت گرفتن یک آینده شگفت آور و خوب را از شما ندارند.
خدا تو را دوست دارد!
او میخواهد شما با پیروزی بر گناه زندگی کنید
تا بتوانید وعدههای او را برای زندگی امروز خود داشته باشید!
@ala_allah
سر خود را بالا نگه دارید؛
خداوند سختترین نبردهای خود را به قویترین سربازان خود میدهد.
@ala_allah
اگر ایمان خود را حفظ کنید، اعتماد خود را حفظ میکنید،
رفتار صحیحی را حفظ میکنید و بالاخره اینکه اگر سپاسگزار باشید، میبینید که خداوند درهای جدیدی را گشوده است.
@ala_allah
خداوند در اندوه و خنده،
در تلخی و شیرینی است.
در پشت همه چیز، یک هدف الهی وجود دارد و بنابراین حضور الهی در همه چیز هست!
@ala_allah
خدا برای درد شما هدفی دارد،
دلیلی بر مبارزات شما و پاداش وفاداری شما.
پس به او اعتماد کنید و تسلیم نشوید.
@ala_allah
با دلخوری به خدا گفتم:
درب آرزو هایم را قفل کردی
و کلید را هم پیش خودت نگه داشتی.
خدا لبخندی زد و گفت:
همه عشقم این است که
به هوای این کلید هم که شده
گاهی به من سر میزنی...
@ala_allah
#التماس_تفکر
آنتونی برجس ٤۰ ساله بود که دکترها به وی گفتند یک سال دیگر بیشتر زنده نیست، زیرا توموری در مغز خود دارد.
وی بیشتر از خود نگران همسرش بود، که پس از وی چیزی برایش باقی نمیگذاشت.
آنتونی قبل از آن هرگز نویسندهی حرفهای نبود، اما در درون خود میل و کششی به داستاننویسی حس میکرد و میدانست که استعداد بالقوهای در وی وجود دارد.
بنابراین تنها برای باقی گذاشتن حقالامتیاز نشر برای همسرش پشت میز تحریر نشست و شروع به تایپ کرد.
او حتی مطمئن نبود که آیا ناشری حاضر میشود داستان وی را چاپ کند یا نه؛ ولی میدانست که باید کاری انجام دهد.
در ژانویه ١٩٦۰ وی گفت:
من فقط یک زمستان، بهار و تابستان دیگر را پشت سر خواهم گذاشت، و پاییز آینده همراه با برگریزان خواهم مرد.
در این یک سال، وی پنج داستان را به انتها رساند و یکی دیگر را تا نیمه نوشت.
بهرهوری او در این یک سال برابر با بهرهوری نصف عمر فورستر (رماننویس معروف انگلیسی) و دوبرابر سلینجر (نویسندهی معاصر آمریکایی) بود.
اما آنتونی برجس نمرد!
وى ٧٦ سال عمر کرد و طی این سالها ۷۰ کتاب نوشت.
مشهورترین کتاب وی پرتقالکوکی است.بدون سرطان شاید وی هیچگاه نمینوشت، هیچگاه به چنین پیشرفتی نمیرسید.
بسیاری از ما نیز استعدادهایی پنهان داریم، مانند آنچه که در برجس بود و گاه منتظریم که یک وضع اضطراری بیرونی آن را بیدارکند.
اما بهتر است منتظر آن وضعیت اضطراری نشویم، و هماکنون از خودمان بپرسیم که اگر من در وضعیت آنتونی برجس بودم، چه میکردم
چگونه زندگی روزمرهی خود را تغییر میدادم؟
@ala_allah
#التماس_تفکر
مرد جواني که مي خواست راه معنويت را طي کند به سراغ استاد رفت. استاد خردمند گفت: تا يک سال به هر کسي که به تو حمله کند و دشنام دهد پولي بده.
تا دوازده ماه هر کسي به جوان حمله مي کرد جوان به او پولي ميداد. آخر سال باز به سراغ استاد رفت تا گام بعد را بياموزد.
استاد گفت: به شهر برو و برايم غذا بخر.
همين که مرد رفت استاد خود را به لباس يک گدا در آورد و از راه ميانبر کنار دروازه شهر رفت. وقتي مرد جوان رسيد، استاد شروع کرد به توهين کردن به او.
جوان به گدا گفت: عالي است! يک سال مجبور بودم به هر کسي که به من توهين مي کرد پول بدهم اما حالا مي توانم مجاني فحش بشنوم، بدون آنکه پشيزي خرج کنم.
استاد وقتي صحبت جوان را شنيد رو نشان داده و گفت: براي گام بعدي آماده اي چون ياد گرفتي به روي مشکلات بخندي!
داوينچي مي گويد: مشکلات نمي تواند مرا شکست دهند، هر مشکلي در برابر تصميم قاطع من تسليم مي شود.
@ala_allah