فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 غربگرایان به طعنه میپرسند: یمن که غذا ندارد چگونه خرج پهپاد میکند؟
🔹مساله غربگرایان در ایران فقط مسخشدگی ذهنی نیست. کمسوادی هم هست. فیلم فوق را ببینید تا بفهمید یمنیها چگونه با چند پهپاد که فقط $۲۵۰ خرج ساختش است یک سامانه چند میلیون دلاری پاترویت را حرام میکنند.
✅ تحلیل سیاسی
🍁〰🍂
@Alachiigh
🔴#فوری🚨 | هشدار حساب توئیتری منتسب سپاه پاسداران به شرکت کنندگان اجلاس ضد ایرانی نقب:
🔹 جمهوری اسلامی ایران هر اقدام خصمانه بر علیه منافع خود را با پاسخی کوبنده مواجه خواهد کرد.
🔹توصیه میشود قبل از هر اقدامی، متخاصمان برنامه ریزی لازم برای احداث پایتختهای جدید را ترتیب دهند.
#نقب
عموفیدل
🍁〰🍂
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
🌺نیمہ ݐــنہان ماه 🌺 ✿ قسمت 8⃣3⃣ عاشق #طبیعت بود و چون قبل ازدواجمان #کوه_نورد بود، جاهای بکر و دس
🌺نیمہ ݐــنہان ماه 🌺
✿ قسمت 9⃣3⃣
درگیر مراسم محسن بودم و نمی توانستم بروم #تبریز..
التماس هم فایده نداشت، رفت اتاق عمل
بین عمل مسئول بیهوشی سهل انگاری کرد و به #عصب_پایش چند ساعت خون نرسید.
#تومور را خارج کردند، ولی عصب پایش مرد.
بعد از آن ایوب دیگر با #عصا راه می رفت.
پایی که #حس نداشت چند باری باعث شد سکندری بخورد و زمین بیفتد.
شنیده بودم وقتی عصب حسی عضوی از بین می رود، احساس آدم مثل خواب رفتگی است.
آن عضو گز گز می کند....
سنگینی می کند و آدم احساس سوزش می کند....
#اعصاب_ضعیف ایوب این یکی را نمی توانست تحمل کند
نیمه های شب بود، با صدای ایوب چشم باز کردم.
بالای سرم ایستاده بود.
پرسید:
_ "تبر را کجا گذاشته ای؟"
از جایم پریدم:
_ "تبر را میخواهی چه کار؟"
انگشتش را گذاشت روی بینی و آرام گفت:
_"هیسسسس...کاری ندارم....می خواهم پایم را قطع کنم. درد می کند، می سوزد. هم تو راحت می شوی هم من. این پا دیگر پا بشو نیست."
#حالش خوب نبود، #نباید #عصبانیش می کردم....
یادم آمد تبر در صندوق عقب ماشین است.
+ راست می گویی، ولی امشب دیر وقت است، فردا صبح زود می برمت #دکتر، برایت قطع کند.
سرش را تکان داد و از اتاق رفت بیرون، چند دقیقه بعد برگشت.
پایش را گذاشت لبه میز تحریر
چاقوی آشپزخانه را بالا برد و کوبید روی پایش
به روایت همسر شهید
⭐️برای خواݩدݩهرقسمٺاز رماݩ1صݪواٺ به نیت فرج اݪـزامیسٺ
#ادامه_دارد
#داستان_شب
#رمان_واقعی
#زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
🍁〰🍂
@Alachiigh
هدایت شده از آلاچیق 🏡
🌺🌺
پروردگارا! ببخش مرا که آنقدر حسرت نداشته هایم را خوردم، شاکر داشته هایم نبودم
🌺🌺
#مثبت_اندیشی
#آرامش
🍁〰🍂
@Alachiigh
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ*
⭐️صفحه ۳۸۴ مصحف شریف
✨همراه تدبر و چند نکته
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏
#کلام_نور
🍁〰🍂
@Alachiigh
🌹🌹🌹
در پیشواز شما
گل میکند نسیم
قد می کشد بهار ...مردان بی ادعا
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🍁〰🍂
@Alachiigh
🇮🇷
📝#یادداشت_کوتاه | شیوههای جنگ نرم و روشهای مقابله با آن در بعد سیاسی
🍃🌹🍃
❌ قسمت چهارم / تضعیف رهبری
🔻رهبری الهی، در جامعه اسلامی چنان حائز اهمیت است که در قرآن کریم، بیش از ۱۸ بار، با تعبیر «أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُول» با تکرار «أَطيعُوا»، اطاعت از ایشان همردیف اطاعت از خدا تلقی شده است (تغابن/۱۲؛ محمد/۳۳؛ نور/۵۴ و...) و در آیه دیگر (مائده/۶۶) ارزشِ معرفی رهبرِ بعدی (جانشین) را بهاندازه ارزش طول رسالت میداند. به همین دلیل، کفار و منافقین، از هر وسیلهای برای تضعیفِ جایگاه رهبران الهی و یا حذف فیزیکی (قتل) رهبران الهی، بهرهمندمی شوند. که به چند مورد بسنده میگردد.
🌀 تهمت و افتراء: اتهامهای بیاساس، یکی از مهمترین برنامه دشمن، علیه رهبران دینی (پیامبران و...) است؛ که برخی مصادیق آن عبارت اند از:
☑️ تهمت برتریجویی (مؤمنون/۲۴).
☑️ اتهام جنون و سبکمغزی (مؤمنون/۲۵ و...) .
☑️ اتهام ساحری و سحر زدگی (شعراء/ ۴۹ و...) .
☑️ تهمت دروغگویی (هود/۲۷ و...) .
☑️ برچسب فسادگری به رهبر(اعراف/۱۲۷؛غافر/۲۶)
☑️ برچسب گمراهی به رهبر دینی(اعراف/۶۰)
☑️ تهمت ناتوانی و فریبکاری به رهبر(هود/۹۱؛ احزاب/۱۲)
✍️ علیاکبر صیدی
#روشنگری | #ثامن | #ایران_قوی
🍁〰🍂
@Alachiigh
🔺برخورد با بانوان در بازی #ایران_لبنان تماماً غلط و اشتباه
و اما بعد...
اعتراضات بانوانی با "پوشش چادر" نه "حجاب" در انظار عمومی نسبت به حاکمیت آش جدیدی است که وسایلش حداقر از ۳ سال پیش مهیا گشته است، در دام این بازی نیافتید....
💬 عماد
🔹یادتونه دم انتخابات های قبلی یهو تو مشهد کنسرت لغو می شد؟ تو اصفهان اسید پاشی میشد؟…
این اتفاق اخیر #استادیوم مشهد رو هم تو همین پازل ببینید!
جریانی که سر به زنگاه منجر به خود زنی و جان گرفتن جریانهای اعتدالی و اصلاحاتی لیبرال میشود… شبکه نفوذ بیش از ۴۰سال همین ماموریت را دارد!
💬سیدهانی هاشمی
🔸نفوذ یعنی مدت زیادی از بازی ملی در ورزشگاه آزادی که با حضور زنان بدون هیچ مشکلی برگزار شد نگذشته که با کارشکنی های زنجیروار چنین برخورد احمقانهای با زنان پشت در ورزشگاه رقم بخوره و همه تلاشها دستاوردهای دولت رو به حاشیه ببره!
💬آرما
✅ تحلیل سیاسی
🍁〰🍂
@Alachiigh
⭕️ بَغَلی بگیر !!!!!
چیو بگیرم ؟؟؟؟
بی شرفی رو !!!!!
چیکارش کنم ؟؟؟؟؟؟
بده بَغَلی !!!!!
#فلسطين_قضية_الشرفاء
👤 ذوالقرنين
توییت انقلابی
🍁〰🍂
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
🌺نیمہ ݐــنہان ماه 🌺 ✿ قسمت 9⃣3⃣ درگیر مراسم محسن بودم و نمی توانستم بروم #تبریز.. التماس هم فاید
🌺نیمہ ݐــنہان ماه 🌺
✿ قسمت 0⃣4⃣
از صدای جیغم #محمدحسین و #هدی از خواب پریدند.
با هر ضربه ی ایوب تکه های پوست و قطره های خون به اطراف می پاشید.
اگر #محمدحسین به خودش نیامده بود و مثل من و هدی از دیدن این صحنه #کپ کرده بود، ایوب خودش پایش را قطع می کرد.
محمد پتو را انداخت روی پای ایوب، #چاقو را از دستش کشید.
ایوب را #بغل کرد و رساندش #بیمارستان...
سحر شده بود که برگشتند.
سر تا پای محمدحسین خونی بود.
ایوب را روی تخت خواباند، هنوز گیج بود.
گاهی صورتش از #درد توی هم می رفت و دستش را نزدیک پایش می برد.
پایی که حالا غیر از #بخیه های_عمل و جراحی، پر از بخیه های ریز و درشتی بود که جای ضربات چاقو بود.
من دلش را نداشتم، ولی دکتر سفارش کرده بود که به پایش #روغن بمالیم.
#هدی می نشست جلوی پای ایوب، دستش را روغنی می کرد و روی پای او می کشید.
دلم ریش می شد وقتی می دیدم،
برآمدگی های زخم و بخیه از زیر دست های ظریف و کوچک هدی رد می شود...
و او چقدر #بامحبت این کار را انجام می دهد.
زهرا آمده بود خانه ما، ایوب برایش حرف می زد....
از #راحت_شدن_محسن می گفت، از #جنس_دردهای محسن که خودش یک #عمر بود تحملشان می کرد. از #مرگ که دیر یا زود سراغ همه مان می آید.
توی اتاق بودم که صدای خنده ی ایوب بلند شد... و بعد بوی اسفند،...
ایوب وسط حرف هایش مزه پرانی کرده بود و زده بود زیر خنده
زهرا چند بار به در چوبی زد و اسفند را دور سر ایوب چرخاند:
_"بیا ببین شهلا، بالاخره بعد از کلی وقت خنده ی داداش ایوب را دیدیم. هزاااار ماشاالله، چقدر هم قشنگ میخنده.
چند وقتی می شد که ایوب درست و حسابی نخندیده بود.
دردهای عجیب و غریبی که تحمل می کرد، آن قدر به او #فشار آورده بود که شده بود عین استخوانی که رویش پوست کشیده اند.
مشکلات تازه هم که پیش می آمد می شد قوز بالای قوز...
به روایت همسر
⭐️برای خواݩدݩهرقسمٺاز رماݩ1صݪواٺ به نیت فرج اݪـزامیسٺ
#ادامه_دارد
#داستان_شب
#رمان_واقعی
#زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
🍁〰🍂
@Alachiigh