eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
210 ویدیو
28 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خردمندی در کوهستان سفر می کرد که سنگ گران قیمتی را در جوی آبی پیدا کرد. روز بعد به مسافری رسید که گرسنه بود. خردمند کیفش را باز کرد تا در غذایش با مسافر شریک شود. مسافر گرسنه، سنگ قیمتی را در کیف خردمند دید، از آن خوشش آمد و از او خواست که آن سنگ را به او بدهد. خردمند هم بی درنگ، سنگ را به او داد. مسافر بسیار شادمان شد و از این که شانس به او روی کرده بود، از خوشحالی سر از پا نمی شناخت. او می دانست که جواهر به قدری با ارزش است که تا آخر عمر، می تواند راحت زندگی کند، ولی چند روز بعد، مرد مسافر به راه افتاد تا هرچه زودتر، خردمند را پیدا کند. بالاخره هنگامی که او را یافت، سنگ را پس داد و گفت: خیلی فکر کردم؛ می دانم این سنگ چقدر با ارزش است، اما آن را به تو پس می دهم با این امید که چیزی ارزشمندتر از آن به من بدهی. اگر می توانی، آن محبتی را به من بده که به تو قدرت داد این سنگ را به من ببخشی. قدرت درون بسیار قدرتمندتر از قدرت جسمانی است. ─┅─═इई ❄️☃️❄️ईइ═─┅─ 👉 @Alamdarkomeil 👈
کانال شهید ابراهیم هادی
🌷ابراهیم جان پیش خدای مهربان دعا کن برایمان❗️ که از این انحرافاتی که در جامعه خیلی ها مبتلاش شدنددور باشیم و همیشه و همه حال با اعمال و رفتار و کردارمان باعث خشنودی خدا و امام زمانمان شویم باشد تا رستگار شویم 💐
سهم شما تنها ۵ صلوات به نیابت از 💚شهید ابراهیم هادی اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم... ❤️شهادت زیباست... 👉 @Alamdarkomiel 👈
ربات کانال شهید ابراهیم هادی: انتظار سر نیامد آقا جان همه دلها پر از غم وآه ودرد همه آلاله ها پژمرده وزرد نفس ها خسته ودر دل خموشند الهم عجل لولیک الفرج السلام علیک یا صاحب الزمان سلام آقا جان صبحتان بخیر 👉 @Alamdarkomeil 👈
کانال شهید ابراهیم هادی
🍁 🔸 کسی که در خواب است نمی داند خواب است یا چقدر خوابیده است ⭕️ مگر بله ! مگر بعد از بیدار شدنش متوجه ی خوابش و یا چقدر خوابیده است بشود 🔸 و کسی که از غافل است نمی داند چه فرصتی را از دست داده ⭕️ مگر بله ! مگر بعد از فرا رسیدن مرگش متوجه ی فرصتهای از دست رفته اش بشود و آنوقت هست که از ته دل حسرت میخورد 👉 @Alamdarkomeil 👈
کانال شهید ابراهیم هادی
فرازی زیبا از وصیتنامه شهیدی که پیکرش بعد از 16 سال سالم به میهن برگشت 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 🌷سعی کنید که یکی از افرادی باشید که همیشه سعی در برای صاحب الامر دارند 🌷و بکوشید اول و بعد را پاک سازی کنید 🌷و دعا کنید که این به آقا امام زمان متصل شود. 🌷پس اگر می خواهید دعاهایتان شود به که همان است بپردازید. 🌷 👉 @Alamdarkomeil 👈
کانال شهید ابراهیم هادی
❤️حضرت فاطــمه زهــرا(س) در مورد شیعیانی که رفتار و عملشان با مواردی که فرمودند مطابقت دارد فرمودند اگر به آنچه تو را فرمان می‌دهیم ڪُنی و از آنچه بر حذرداریــــم دوری ڪنی از شــیعیان مایی و الّا هــرگز. 🍃 و برادرم ابراهیم هادی به خوبی این فرموده ی حضرت زهرا را در زندگیش پیاده کرد و به سعادت و خوشبختی و آن عاقبت بخیری که در دنیا و آخرت از آن نام بردند دست پیدا کرد 🌺 👉 @Alamdarkomeil 👈
به یاد شهید هادی ذوالفقاری: بسم الله الرحمن الرحیم ⚡️یه لطف داغ داغ از شهدا⚡️ این حقیر، ساکن قم هستم. امروز صبح جلسه ای داشتیم با دوستان فرهنگی در خصوص برنامه ریزی یه اردوی شهدایی به یکی از استانها و دیدار با خانواده های شهدای شاخص اون شهر. در انتهای جلسه یکی از دوستان صحبتی رو در خصوص موضوعی مطرح کرد و پرسید "که چرا از خدا تا حالا نخواستید....؟؟ از خدا بخواهید...این مسائل برای کمک به امام زمان (عج) و انجام تکلیف مهمه." سکوت کردم و چیزی نگفتم... خیلی دلم گرفت، بعد از جلسه به سمت منزل، از جلوی گلزار شهدای قم رد شدم. پوستر ☘شهید محمدرضا شفیعی☘ رو خارج از گلزار شهدا جلوی درب ورودی گلزار شهدا زده بودند. جلوی عکس شهید شفیعی توقف کردم. به عکس شهید خیره شدم. یه بغض خاصی داشتم... دلم واقعا گرفته بود... چون هیچ کسی از مناجات های درونی آدم با خدا خیلی خبر نداره... به شهید شفیعی گفتم: "شما شهدا خودتون شاهد هستید که ما برای این ماجرا چقدر دعا کردیم و از خدا خواستیم..... شما شهدا شاهد بودید که چقدر برای برآورده شدن این حاجات دعا کردیم... ☘شما شاهد بودید☘" بعد مجدد در درون خودم چندتا از اون حاجات رو مطرح کردم. وقتی برگشتم، نزدیک اذان بود، گفتم برم مسجد، از صبح اینترنت گوشی رو روشن نکرده بودم. هنوز چند دقیقه به اذان مونده بود... اینترنت رو روشن کردم ساعت 11:55 دقیقه بود. کانال شهید ابراهیم هادی رو باز کردم. تا عکس شهید شفیعی رو در کانال دیدم و وصیت نامه ی شهید رو حسابی شوکه شدم. وقتی ساعت این مطلب رو که در کانال ارسال شده بود، دیدم بیشتر خشکم زد... اشک از چشمانم سرازیر شده بود. ساعت ارسال وصیت شهید محمدرضا شفیعی دقیقا همون موقعی بود که این حقیر جلوی گلزار شهدای قم به پوستر شهید خیره شده بودم و داشتم باهاش درد و دل میکردم و سوال میپرسیدم... قبلا یه دو سه باری وصیت شهید شفیعی رو خونده بودم. اما این بار تا وصیت شهید رو در کانال خوندم، واقعا خشکم زد... اشک از چشمانم سرازیر شد... از بین این همه شهید در کل کشور!!! از بین این همه شهید دفاع مقدس و مدافع حرم... دقیقا در چنین لحظه ای توی کانال شهید ابراهیم هادی، عکس و وصیت شهید شفیعی رو گذاشته بودند... شهید شفیعی جواب حرف من را داده بود... خطاب شهید شفیعی با من بود و همه ی متحیرها و سرگردان ها... 🌷"اگر میخواهید که دعایتان مستجاب شود، به همان جهاد اکبر یعنی خودسازی درونی بپردازید".🌷 ⚡️⚡️شهدا زنده اند.⚡️⚡️ خدایا تو را به خاطر نعمت وجود شهدا بسیار بسیار سپاسگزارم 👉 @Alamdarkomeil 👈
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت بیست و یک : معلم نمونه ✔️ راوی : عباس هادی 🔸ابراهيم ميگفت: اگر قرار است انقلاب پايدار بماند و نسلهاي بعدي هم باشند. بايد در مدارس فعاليت کنيم، چرا كه آينده مملکت به كساني سپرده ميشود که شرايط دوران طاغوت را حس نكرده اند! وقتي ميديد اشخاصي که اصلاً انقلابي نيستند، به عنوان به مدرسه ميروند خيلي ناراحت ميشد. ميگفت: بهترين و زبده ترين نيروهاي انقلابي بايد در مدارس و خصوصاً دبيرستانها باشند! 🔸براي همين، کاري کم دردسر را رها کرد و به سراغ کاري پر دردسر رفت، با حقوقي کمتر! اما به تنها چيزي که فکر نميکرد ماديات بود. ميگفت: را خدا ميرساند. پول مهم است.کاري هم که براي خدا باشد برکت دارد. به هر حال براي تدريس در دو مدرسه مشغول به کار شد. دبير دبيرستان ابوريحان منطقه 14 ومعلم عربي در يکي از مدارس راهنمائي محروم منطقه 15 تهران. تدريس عربي زياد طولاني نشد. از اواسط همان سال ديگر به مدرسه راهنمائي نرفت! حتي نم يگفت که چرا به آن مدرسه نميرود! يک روز مدير مدرسه راهنمائي پيش من آمد. با من صحبت کرد و گفت: تو رو خدا، شما که برادرآقاي هادي هستيد با ايشان صحبت کنيد که برگردد مدرسه! گفتم: مگه چي شده؟! کمي مکث کرد و گفت: حقيقتش، آقا ابراهيم از جيب خودش پول ميداد به يکي از شاگردها تا هر روز زنگ اول براي کلاس نان و پنير بگيرد! 🔸آقاي نظرش اين بود که اينها بچه هاي منطقه محروم هستند. اکثراً سر کلاس گرسنه هستند. بچه گرسنه هم درس را نميفهمد. مدير ادامه داد: من با آقاي هادي برخورد کردم. گفتم: نظم مدرسه ما را به هم ريختي، در صورتي که هيچ مشکلي براي نظم مدرسه پيش نيامده بود. بعد هم سر ايشان داد زدم و گفتم: ديگه حق نداري اينجا از اين کارها را بکني. 🔸آقاي هادي از پيش ما رفت. بقيه ساعتهايش را در مدرسه ديگري پرکرد. حالا همه بچه ها و اوليا از من خواستند که ايشان را برگردانم. همه از و تدريس ايشان تعريف ميکنند. ايشان در همين مدت كم،براي بسياري از دانش آموزان بيبضاعت و يتيم مدرسه، وسائل تهيه کرده بود که حتي من هم خبر نداشتم. با ابراهيم صحبت کردم. حر ف هاي مدير مدرسه را به او گفتم. اما فايده اي نداشت. وقتش را جاي ديگري پر کرده بود. 🔸ابراهيم در دبيرستان ابوريحان، نه تنها معلم ورزش، بلکه معلمي براي اخلاق و رفتار بچه ها بود. دانش آموزان هم که از پهلوانيها و قهرمانيهاي معلم خودشان شنيده بودند شيفته او بودند. درآن زمان كه اكثر بچه هاي انقلابي به ظاهرشان اهميت نميدادند ابراهيم با ظاهري وكت وشلوار به مدرسه مي آمد. 🔸چهره زيبا و نوراني، کلامي گيرا و رفتاري صحيح،از او معلمي کامل ساخته بود.در کلاسداري بسيار# قوي بود، به موقع ميخنديد. به موقع جَذَبه داشت. زنگهاي را به حياط مدرسه مي آمد. اکثر بچه ها در كنارآقاي هادي جمع ميشدند. اولين نفر به مدرسه مي آمد و آخرين نفر خارج ميشد و هميشه در اطرافش پر از دانش آموز بود. در آن زمان که جريانات سياسي فعال شده بودند، ابراهيم بهترين محل را براي خدمت به انقلاب انتخاب کرد. 🔸فراموش نميكنم، تعدادي از بچه ها تحت تاثير گروههاي قرار گرفته بودند. يك شب آنها را به مسجد دعوت كرد. با حضور چند تن از دوستان انقلابي و مسلط به مسائل، جلسه پرسش و پاسخ راه انداخت. آن شب همه سؤالات بچه ها جواب داده شد. وقتي جلسه آن شب به پايان رسيد ساعت دو نيمه شب بود! 🔸سال تحصيلي 59 - 58 آقاي هادي به عنوان دبير انتخاب شد. هر چند که سال اول و آخر تدريس او بود.اول مهر 59 حكم استخدامي ابراهيم برای منطقه 12 آموزش و پرورش تهران صادر شد، اما به خاطر شرايط جنگ ديگر نتوانست به سر كلاس برود. درآن سال مشغوليتهاي ابراهيم بسيار زياد بود؛ تدريس در مدرسه، فعاليت در کميته، ورزش باستاني وكشتي، مسجد و مداحي در هيئت و حضور در بسياري از برنامه هاي انقلابي و...که براي انجام هر كدام از آ نها به چند نفر احتياج است! 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 @Alamdarkomeil 👈
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت بیست و دوم: دبیر ورزش ✔️ راوی : خاطرات شهید رضا هوشیار 🔸ارديبهشت سال 1359 بود. ورزش دبيرستان بودم. در كنار مدرسه ما دبيرستان ابوريحان بود. ابراهيم هم آنجا معلم ورزش بود. رفته بودم به ديدنش. كلي با هم صحبت كرديم. شيفته و اخلاق ابراهيم شدم. 🔸آخر وقت بود. گفت: تك به تك واليبال بزنيم!؟ خنده ام گرفت. من با تيم ملي واليبال به مسابقات جهاني رفته بودم. خودم را صاحب سبك ميدانستم. حالا اين آقا ميخواد...! گفتم باشه. توي دلم گفتم: ضعيف بازي ميكنم تا ضايع نشه! سرويس اول را زد. آنقدر بود كه نتوانستم بگيرم! دومي، سومي و... 🔸رنگ چهره ام پريده بود. جلوي دانش آموزان كم آوردم! ضرب دست عجيبي داشت. گرفتن سرويسها واقعاً مشكل بود. دورتا دور زمين را بچه ها گرفته بودند. نگاهي به من كرد. اين بار آهسته زد. امتياز اول را گرفتم. امتياز بعدي و بعدي و... . ميخواست نشم. عمداً توپها را خراب ميكرد! 🔸رسيدم به ابراهيم. بازي به دو شد و آبروی من حفظ شد! توپ را انداختم كه سرويس بزند. توپ را در دستش گرفت. آمد بزند که صدائي آمد. الله اكبر... ندای ظهر بود. توپ را روي زمين گذاشت. رو به قبله ايستاد و بلندبلند اذان گفت. در فضاي دبيرستان صدايش پيچيد. 🔸بچه ها رفتند. عده اي براي وضو، عده اي هم براي خانه. او مشغول نماز شد. همانجا داخل حياط. بچه ها پشت سرش ايستادند. جماعتي شد داخل حياط. همه به او اقتدا كرديم. نماز كه تمام شد برگشت به سمت من. دست داد و گفت: آقا رضا رقابت وقتي زيباست كه با باشد. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 @Alamdarkomeil 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 منقلب کننده دلها 🎤 امام خامنه ای : شرح حال این شهدا رو بنویسید. حتما ببینید 👉 @Alamdarkomeil ŸŸ
کانال شهید ابراهیم هادی
شهادت را همه دوست دارند اما زحمت کشیدن برای شهادت را چه؟ شهید شدن یک اتفاق نیست. گلی است که برای شکوفا شدن باید خون دل بخوری... به بی دردها به بی غصه ها به عافیت طلب ها شهادت نمیدهند. به آنکه یک شب بی خوابی برای اسلام نکشیده. یک روز وقتش را برای تبلیغ دین نگذاشته، به آنهایی که به اصول و تحکیم خانواده ای مذهبی اهمیت ندادند و اسیر هوای نفسانی شدند بله به اینها شهادت طلب نمیگویند. و این را بدان اگر دغدغه ی هیأت داری دغدغه ی بسیج داری دغدغه ی کار جهادی داری دغدغه ی دست این و آن را گذاشتن توی دست شهدا داری دغدغه ی ترک گناه داری دغدغه ی آدم شدن داری دغدغه ی شهادت داری بدان که همه ی اینها به حرف نیست بلکه به رفتار و عملت است و در اینجاست که شهادت قلبت را بو میکند و اگر دید بوی دنیا میدهد رهایت می کند... و اگر عاشق شهادتی اول باید سرباز خوبی برای امام زمانت باشی و خوب مبارزه کنی خصوصا مبارزه با نفست و در این راه مجروح میشوی اما دوباره ادامه می دهی... و اخلاص و پیوندت با امام عصر روز به روز بیشتر از قبل می شود درست مثل یاران عاشورایی حسین بن علی ¤شهادت را به تماشاچی ها نمی دهند😔
کانال شهید ابراهیم هادی
⛔️ مراقب فریب شیطان باشید❗️ 🔹 او می تواند انسان را از طریق خودشیفتگی و خود بزرگ بینی نسبت به خودش ؛ فریب دهد 🔹و کاری کند که انسان با هر عبادت و کار خیری که بخواهد ، خود را فریب دهد و در نهایت به منجلاب بیندازد 🔹بله توجه کنید ! 🔹با هر خصلت خوبی انسان می تواند خود را فریب دهد که چی ؟ که آدم خوبی است و به مقصد رسیده است ، و جواب و نتیجه ی این کار خیرش را حتمأ در آخرت می بیند 🔹که در اینجاست که باید به خوبی متوجه ی این امر مهم بشویم که این یکی از مهمترین اشتباهات آدم های خوب ماست که دچار خودشیفتگی و خود بزرگ بینی میشوند ، که این همون فریب شیطان است 🔹بله گفتیم شیطان 🔹شیطانی که کارش را خوب بلد است و انقدر قشنگ و زیر پوستی وارد میشود که خود انسان هم متوجه ی حضورش نمی شود 🔹و ما در اینجاست که وظیفه داریم که اصلا و مبادا کسی را در خودشیفتگی و بزرگ بینیش کمک کنیم ، تا مبادا در گناه و اشتباهش شریک شویم . 🔹و در نهایت باید همیشه و همه جا به خدا توکل کنیم تا از آسیب و فریب شیاطین در امان باشیم .
سهم شما تنها ۵ صلوات به نیابت از 💚شهید ابراهیم هادی اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم... ❤️شهادت زیباست... 👉 @Alamdarkomiel 👈
السلام علیک یا بقیه الله السلام علیک یا صاحب الزمان سلام آقا جان صبحبتان بخیر 👉 @Alamdarkomeil 👈
سلام بر شهیدان سلام بر یاران خوب بود خدا سلام بر برادرم ابراهیم 👉 @Alamdarkomeil 👈