✅ زندگینامه شهید علی هاشمی - سردار هور
فرمانده سری ترین قرارگاه جنگ
🔹به سال 1340 در شهرستان اهواز در محله عامری در طلوعی از آفتاب دیده به جهان گشود.
🔹بعداز تولد علی متوجه شدند که پاهایش سالم نیست علی را به دکترنشان دادند و چند روز بعد از تولدش پاهای او را شکستند و تا زانو گچ گرفتند. تا یک سال هر ماه گچ پاهای کودک را عوض می کردند.
🔹به مسجد عشق می ورزید. تا آخرشب در مسجد می ماند و مسجد را تمیز و جارو میکرد. روی درب منزل نوشته بود آموزش قرآن صلواتی.
🔹 کاپیتان تیم شهباز و یکی از اعضای اصلی تیم بود و در مدرسه از شاگردان ممتاز و زرنگ بود. او به دوستانش در یادگیری درس بسیار کمک می کرد .
🔹 تا مدرسه پیاده می رفت و پول هایش را به مادر می داد تا در مخارج منزل خرج نماید.
🔹چندین بار توسط ساواک دستگیر شد کارهای تبلیغاتی انجام می داد و اعلامیه های امام را پخش می کرد.
🔹پس از پیروزی انقلاب اسلامي در تشکیل كميته انقلاب اسلامي نقش موثر داشت و در آغاز تشكيل سپاه به سپاه پیوست
🔹قبل از شروع جنگ جوانان انقلابی دشت آزادگان را سامان داد و سپاه حمیدیه راشکل داد و فرمانده سپاه حميديه شد
🔹در رشته پزشکی دانشگاه مشهد قبول شد و برای بورس در دانشگاه های آمریکا آماده می شد، که جنگ شروع شد و دانشگاه جنگ را برگزید.
🔹در محور کرخه با رهاسازي آب كانال سلمان زير پاي نيروهاي عراقي، از پیشروی دشمن جلوگیری کرد و از سقوط حمیدیه و اهواز جلوگیری کرد
🔹در عمليات بيت المقدس و آزادسازي خرمشهر شركت موثر داشت و توانست منطقه غرب خوزستان را از لوث بعثی های پاکسازی نماید.
🔹 در سال سوم جنگ زمانی پیچیده ترین و پر رمز و رازترین قرارگاه جنگ، قرارگاه نصرت را تشکیل داد.
🔹 در عملیات خیبر اولین عملیات آبی- خاکی جنگ، دو جزایر مجنون بود با 58 حلقه چاه نفت تصرف شد
🔹 در سال 1363 ازداوج کرد. زینب و محمد حسین حاصل این ازدواج بود. زندگی مشترکش چهار سال بیشتر به طول نیانجامید. بسیار به دختر و پسرش عشق می ورزید و هر زمان که به خانه می آمد دخترش همیشه روی شانه های پدر جای داشت .
🔹 در سال 65 ایشان به فرماندهی سپاه ششم امام جعفر صادق (ع) منصوب شد که فرماندهی سپاه های استان خوزستان، لرستان، لشکر 5 نصر و سایر یگان ها به ایشان سپرده شد.
🔹 تیرماه 1367 دشمن برنامه وسیعی برای بازپس گیری جزایر مجنون انجام داد. یک شب قبل از تک دشمن به جزایر در نشستی در جمع رزمندگان و فرماندهان گفت: دشمن باید از نعش من رد بشود تا بتواند جزایر را بگیرد اگر دشمن جزایر را بگیرد من بر نمی گردم.
🔹 هر چقدر فرماندهان به ایشان اسرار کردند که به عقب برگردد قبول نکرد و گفت : تا یک نفر هم در جزایر باشد من عقب نمی آیم. حضور ایشان باعث نجات هزاران رزمنده از خطر اسارت شد.
🔹 در قرارگاه خاتم 4 نهایتاً 13 نفر مانده بودند و عقب نشيني نكردند بعد از سقوط جزاير 7 نفر بازگشتند، 2 نفر اسير شدند و حاج علی به همراه 3 نفر ديگر مفقود اثر گرديدند و سرنوشت علي در پرده اي از ابهام فرو رفت.
🔹 بسیاری امیدوار بودند که اسیر شده است و تا سال و سقوط صدام هیچ سخنی از سردار گمنام هور به زبان ها نیامد نه مراسمی نه یادواره ای و نه یادمانی و... که اگر اسیر دشمن شده است شناسایی نشود و آسیبی به او نرسد.
🔹 در سال 89 پس از تفحص پيكر شهدا در مناطق عملياتي پيكر اين سردار شهيد به همراه سه تن از ياران وفادارش پیدا شد و يوسف هور بعد از 22 سال غربت و گمنامي در حالی که شالی سبز به پهلو بسته بود به آغوش وطن بازگشت.
📕برگرفته از کتاب هوری. خاطرات شهید علی هاشمی.
📚اثر گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی.
#قهرمان_من ؛ #شهید_علی_هاشمی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
۴ تیر ۱۳۹۸
۴ تیر ۱۳۹۸
کانال شهید ابراهیم هادی
✅ نام شهید علی هاشمی فراموش نخواهد شد
🔹رهبر انقلاب اسلامی: در خوزستان جوانهای عرب در مقابل تهاجم رژیم صدّام ایستادند. آنها هم عرب بودند، اینها هم عرب بودند امّا این عرب ایستاد. اسم شهید علی هاشمی سردار جوان عرب خوزستانی، اهل اهواز و اسم اینها فراموش نخواهد شد؛ اینها ایستادند. او هم عربی حرف میزد، این هم عربی حرف میزد امّا این حقیقت را فهمید، توطئهی دشمن را شناخت و ایستاد؛ بقیّهی اقوام ایرانی همینجور. ۱۳۹۵/۱۱/۲۷
🔸۴ تیرماه ۱۳۶۷ شهادت شهید علی هاشمی؛ فرمانده قرارگاه سری نصرت
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
۴ تیر ۱۳۹۸
۴ تیر ۱۳۹۸
4_5805627445713307032.pdf
13.44M
📚 متن کتاب هوری ؛ زندگینامه و خاطرات شهید علی هاشمی
۴ تیر ۱۳۹۸
۴ تیر ۱۳۹۸
کانال شهید ابراهیم هادی
🌷بابا مهدی جان
نمی دانم شهادت چیست...
نمی دانم بابا داشتن چیست...
نمی دانم مفقود بودن چیست...
فقط می دانم وقتی بابا مهدی را میخواهم و نیست یکجای دلم درد میگیرد...
حالا می گویند بابا مهدی برگشته
اما نمی دانم چرا در گوشی می گویند
چرا گریه می کنند چرا خوشحال اند
نمی دانم چرا یک جا در سینه ام بدجوری تکان می خورد
❤️ مامان میگوید اینجا قلب است
❤️ و من میگویم اینجا جای بابا مهدی است ...
بابا مهدی که می خواهم فردا برای اولین بار ببینمش...
❣️ #عاشقانه_های_فاطمه_سلما فرزند #شهید_مهدی_ثامنی_راد🌷
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
۴ تیر ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حالا بابا پس از چهار سال از سفر شام برگشته.
فاطمه سلما رفته کنار پیکر بابا دراز کشیده
چشماش رو بسته و وانمود میکنه بغل باباش خوابیده...
❣️ اولین دیدار فاطمه سلما فرزند #شهید_مهدی_ثامنی_راد با پدر🌷
۴ تیر ۱۳۹۸
۵ تیر ۱۳۹۸
کانال شهید ابراهیم هادی
🔰 مَا الُْمجاهِدُ الشَّهیدُ فی سَبیلِ اللّهِ بِاَعْظَمَ اَجْرًا مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ، لَکادَ الْعَفیفُ اَنْ یَکُونَ مَلَکًا مِنَ الْمَلائِکَهِ.
اجر مجاهدی که در راه خدا شهید شود بیشتر از کسی نیست که قدرت گناه دارد اما عفت می ورزد؛
انسان عفیف نزدیک است یکی از فرشته ها بشود!
👤 #امام_علی (ع)
📚نهج البلاغه ، حکمت ۴۷۴
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
۵ تیر ۱۳۹۸
۵ تیر ۱۳۹۸
✅ بزرگی روح
زمانی که فرمانده بود، یک عده پشت سر او حرف می زدند.
یک روز به او گفتم بعضیها پیش دیگران بدِ شما را می گویند.
خیلی تو هم رفت. از اینکه این موضوع را با او درمیان گذاشتم #پشیمان شدم.
رو به او کرده و گفتم: محمد جان زیاد به این قضیه فکر نکن.
🌸 گفت: من از اینکه پشت سرم حرف می زنن ناراحت نیستم. من که چیزی نیستم
🌸 از این ناراحتم که چرا آدمهای به این خوبی، #غیبت یک آدم بی ارزشی مثل من رو میکنند
🌸 از این ناراحتم که چرا باعث #گناه برادرام شدم!!!
سرم را پایین انداختم و با خودم گفتم: #خدایا این کجاست و من کجا!!!
#سردار_شهید_محمد_بروجردی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
۵ تیر ۱۳۹۸