دست‌ِمن‌وتو‌ای‌هشتمین‌بهـار دلم‌عجیب‌گرفته‌بهـانه‌ات‌را ..

اینجوریه که ما مشهدیا میگیم : حالمون خوبه : بریم حرم حالمون بده : بریم حرم خوشحالیم : بریم حرم کلافه ایم : بریم حرم یه جای خلوت : حرم یه جای شلوغ : حرم یه جای ساکت : حرم یه جای امن : حرم بخوایم قرار بزاریم : حرم و در نهایت اول به گزیه حرم میرسیم بعد بقیه جاها

من شخصا گزیه بریم چایی بخوریم : حرم روهم دارم

هروقت میرم حرم میگم اول چایی تو مهمونی هم وارد میشی برات چایی میارن ، چه برسه خونه امام رضا ..

چقدر بدم میاد که رو یسری حرفا و برخوردا هنوز حساسم؛ باید روی توانایی‌ های دایورت کردنم بیشتر کار کنم.

درد زیاده 💔 .

_ آرامش .

من نیاز دارم به کسی که وقتی کم حرف شدم و الکی و زیاد میخندم ، وقتی تمرکز ندارم و سر به هوام ، وقتی همش نگاهمو از بقیه میدزدم و به در و دیوار خیره میشم ؛ بفهمه که حالم خوب نیست ، بدونه که دارم تظاهر میکنم به نرمال بودن بخاطر همین همش الکی میخندم ، حواسش باشه و انقد بهم پیله نکنه ..

ببین دورت بگردم ، من نمیخوام وقتی ناراحتم میکنی ازم معذرت بخوای ، میخوام وقتی میدونی چه کاری ناراحتم میکنه هیچ‌وقت اون کارو انجام ندی ، این دوتا باهم فرق می‌کنه .

عجب سالیه ، همش فروردینه .

دقت کردید عید تموم شد . سیزده بدر تموم شد . ماه رمضون تموم شد . جنگ تموم شد . اما فروردین تموم نشد ؟ .