شبِ قبل از اتفاق، برای افطار مهمان دخترش ام‌کلثوم بود. نمازش را که خواند بر سفره نشست. برای او ظرفی شیر و ظرفی نمک آوردند. غذا‌ها را دید، سر تکان داد و فرمود: دخترم تو چه وقت دیده‌ای من دو نوع غذا بر سفره‌ام باشد؟! رفت برای اینکه نمک را بردارد فرمود: جان بابا شیر را بردار...! و با نمک دو لقمه‌ای میل کرد... #ازهد‌الزاهدین‌امیرالمومنین‌علیه‌السلام @alaviaat110 | منتهی‌الامال،ج۱،ص۱۷۲

● آقا امیرالمومنین(علیه‌السلام): کسی که به تو #نیاز پیدا میکند؛ دلسوزی برای او بر تو واجب است!! @alaviaat110 | غررالحکم،حدیث۸۴۸۱

امام‌مجتبی‌علیه‌السلام؛ در محراب مسجد، سر ایشان را به دامان گرفت، و همینطور گریه میکرد... فرمود: حسن جان؛ به خدا سوگند! من #رستگار شدم. پدرت از امروز به بعد دیگر ناراحتی نخواهد دید.... @alaviaat110 | المسترشد،ص۳۶۷

تو با خود دشمنی کردی
ولی من دوستت دارم
#مهدی‌رسولی

|#مناجات

پیش از #شهادت میفرمود: بعد از آنکه جای مرا خالی دیدید، ‌و دیگری بر جای من نشست؛ مرا خواهید شناخت.... _امیرالمومنین‌علی‌علیه‌السلام @alaviaat110 | نهج‌البلاغه،خطبه۱۴۹

ای فرزندان عبدالمطلب؛ اگر من با یک ضربت او، کشته شدم؛ او را تنها یك ضربت بزنید؛ و همینطور دست و پا و دیگر اعضای او را نبُرید... #عدل‌موثق‌علی‌علیه‌السلام @alaviaat110 | نهج‌البلاغه،نامه۴۷

امام‌حسن‌علیه‌السلام حالِ مولای متقین را نظاره میکرد، و میگفت: پدر جان؛ کمر مرا شکستی! چگونه تو را با این حال میتوانم ببینم...؟! @alaviaat110 | منتهی‌الآمال،ج۱،ص۲۳۸

مُرغ از قفس پرید ندا داد جبرئیل اینک شما و وحشتِ دنیای بی علی..💔 :) #حسینیهٔ‌_پناه

او را به منزل آوردند. اولین سوالی که پرسید، درباره‌ی ابن‌ملجم‌ بود! گفتند: پدر جان غصه‌اش را نخور؛ او را دستگیر کرده‌ایم. فرمود: • از همان غذایی که به من می‌دهید به او هم بدهید. • با همان نوشیدنی‌هایی که برای من می‌آورید، او را سیراب کنید. • اگر هم زنده‌ ماندم، خودم درباره‌اش تصمیم میگیرم! وگرنه چون یک ضربه زده است، فقط یک ضربه به او بزنید؛ و زیاده روی نکنید... #عدل‌موثق‌‌ @alaviaat110 | کشف‌الغمه،ج۱،ص۴۳۳

اما آخرین آیه‌ای که، مولای‌متقیان،#علی‌علیه‌السلام، قبل از بستن چشم‌هایش تلاوت کرد؛ این آیه بود: فَمَن یَعمَل‌‌‌‌ مِثقال ذَره خیراً یره و من یَعمَل مِثقال ذَره شراً یره _زلزله،آیه۷ @alaviaat110 | تاویل‌آیات‌الظاهره،ص۷۵۲