بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی میزنم زیر آواز و صدام را پس و پیش میکنم، موقع لالایی خواندن مثلا، دخترک خوشش نمیآید.
آنوقتها که کوچکتر بود نمیتوانست اعتراضش را نشانم دهد ولی حالا صراحتا، توی تاریکروشن اتاق، آنلحظه که چشمهاش گرم خوابند میگوید: تو نخوون!
حالا مدتی هست که شعر و لالایی را گذاشتهام کنار و به جاش شبها وقت خواب مراسم شکرگزاری راه انداختهام.
به عوض همه نمازهایی که در طول شبانهروز، از سر و تهاش زدم و درست و حسابی با خدا حرف نزدم.
از زیر پتوی خرگوشی، دستهایمان را به سمت آسمان دراز میکنیم و میگوییم: خدایا ممنون که به ما امام رضاجون دادی، ممنون که دوستای امام رضا شکلات میدن بهمون، ممنون که به ما دست دادی، چشم دادی، گوش دادی، به من و آقاجان فاطمهنورا دادی. اینجای مراسم که میرسد، دخترم سر ذوق میآید، ریزریز میخندد و اصرار میکند: بازم بخونیم.
من ادامه میدهم: ما نینی نداشتیم، رفتیم خونه امام رضاجون و گفتیم به ما یک نینی بدین لطفا، خواهش میکنم، همین یه بار.
دیالوگ -همین یه بار- برایش آشناست، از نیمای ربانی شنیده، توی فیلم "مگه تموم عمر چند تا بهاره؟"
چندشب پیش، خسته از روزمرههای تکراری و دور و تسلسل کارهای خانه، توی تاریکی اتاقی که از لباس و اسباببازی ترکیده بود، چشمهام را بسته بودم، بی لالایی، بی تشکر از خدا.
هماندم بود که یک صدای نرم و نازک از زیر پتوی خرگوشی سکوت خانه را شکست: خدایا ممنون به من مامان دادی.
خوشی دوید زیر پوستم، خستگی دور شد و دود شد رفت هوا.
معنای لَئِن شَکَرتُم لَاَزیدَنَّکم همین بود لابد.
اگر شما میخواهید روز اوّل فروردین را برای خودتان روز نو و نوروز قرار دهید، شرطش این است که
حـرکـتی انجام دهید؛
حادثهای بـیافرینـید!
آن حادثه در کجاست؟
در درون خود شما!
«حوّل حالنا الى احسن الحال...»
سعی کنید روز اوّل فروردین را
برای خودتان "نوروز" کنید!
حضرت آقا ۷۷/۱/۱
سـال پر خیر و برکتی داشته باشید 🌱