فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیده مریم سلطانینژاد
از اقوام ریحانه (کاپشن صورتی)
😭وصیت نامه حاج قاسم را خواندی مریم جان
انگشت اشاره ات را بالا آوردی و سه بار از زبان حاج قاسم به ولله قسم خوردی که اگر این خیمه برپا نماند چیزی از بیت الله الحرام، حرم رسول الله، کربلا و نجف و کاظمین وسامرا و مشهد باقی نمی ماند.
رجز خواندی و چه خوب سربازی بودی دختر.
جان عزیزت را فدا کردی پای این خیمه
خون تو خیلی کارها می کند با دل ها
روایت کرمان
۸ تن از خانواده سلطاني نژاد به شهادت رسیدند
🥀
برای برادرم حسین دارابی
حسین جانم، سلام علیکم
از دیروز که راوی زخمهای کرمانِ عزیز بودی ، نگرانت بودم. دیدم چند ساعت در سکوت رفتی و دیگر هیچ چیزی منتشر نکردی.
فهمیدم شوک بزرگی برایت بوده و حال و هوای دلت بدجوری ابری شده
حال دلت را خوب میفهمم ، رفیق ۲۵ ساله...
یکی ، دوسال بیشتر از حمله ناجوانمردانه داعش نگذشته بود که برای انجام کاری به سوریه رفتم.
هفته اول در دمشق بودم و هفته دوم به حلب رسیدم.
دقیقا همان روز اول به همراه ابوحامد و آقا سید رفتیم اطراف را ببینیم، در حال گشتزنی بودیم که خبر دادند داعشیها به یک خانه نفوذ کردند و قتلعام.
هنوز تصوّر درستی از جنگ نداشتم
شور و حال خوبی داشتم
و سرم درد میکرد برای دعوا.
دوان،دوان رفتیم به سمت محل حادثه
پیچیدیم توی کوچه
هنوز بهخاطرم هست درب دوم، سبز رنگ بود، خانهای شمالی.
وارد خانه شدیم...
من تا به حال قتلِعام ندیده بودم.
مادر خانه ۳ تیر خورده بود و یک تیر خلاص
۲ دختر یک طرف، که سر یکی را بریده بودند و دیگری سهمش گلوله بود.
پدر خانه و ۲ پسرش هم که معلوم بود مقاومت کرده بودند
وحشیانه کشته شده بودند.
برایت نگویم چه ساعت سختی بود
اصلا زمان ایستاده بود
بغض کرده بودم و حیران نگاه میکردم.
اما تا اینجای کار برای یک معرکه بزرگ طبیعی بود.
چشمم را چرخاندم، نگاهم روی پنجره های خانه قفل شد
دیوانه شدم
انگار خونی دیگر در رگهایم نمیچرخید...
دختری ۳،۴ ساله را با طناب به نردههای پنجره بسته بودند
و نیمه پاییناش نبود...
نارنجک را میان پاهایش گذاشته بودند و ضامن را کشیده بودند.
آنوقتها دختر من هم در ایران همین سن و سال را داشت.
از آن روز بغض سخت و سنگینی در سینه دارم
از یک سو دلم سوخت و رگِ عاطفهام جنبید
از طرف دیگر بغض انتقام در وجودم ماند.
دیروز که دیدم سعی داری در وسط معرکه به عنوان راوی حکایت کنی، حالت را خوب میفهمیدم.
گاهی وقتها باری روی دوشات سنگینی میکند
ولی نمیتوانی با کلمات بیان کنی، داغ میشود و تا آخر عمر در دلت میماند.
حسین عزیزم
زخم و خون چیز عجیبی است
انگار وقتی وسط یک معرکه بزرگ هستی، قد میکشی، بزرگتر میشوی و به همین میزان پیر میشوی وقتی نتوانی بغض فروخورده را فریاد بزنی..
اینها را برایت نوشتم تا بگویم:
آتش بگیر تا که بدانی چه میکشم
مفهوم سوختن به تماشا نمیشود
میدانم از امروز حس و حالت عوض خواهد شد
و قلمات محکمتر.
این را برایت بگویم، بعضی اصلا نمیفهمند، خاک وطن یعنی چه؟
نمیفهمند دفاع از حرم یعنی چه؟
نمیفهمند اگر آن روز از حرم بیبی جان دفاع نمیکردیم، امروز باید حادثه کرمان را در همه شهرها و هر روز میدیدیم.
برادر جان آن روزهای سخت سوریه گذشت و مقاومت کار خودش را کرد...
روزهای سخت غزه هم میگذرد
روزهای سخت ایران هم
ولی ای کاش بفهمیم که ایران، سوریه، عراق، لبنان ، یمن و همه کشورهای مقاومت بعد از تاریکی به روشنیها سلام خواهند کرد.
همدرد و همقبیله تو
برادرت
✍ م.م
#حسین_دارابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پای خالکوبی یکی از شهدای حادثه کرمان
#بر_نارفیقان_شرمباد
حرّ ریاحی با تو شد حرّ حسینی
در محضر تو می توان مس را طلا کرد
قربان آن آقا ! که هر چه توبه کردم
بی معطلی بر روی من آغوش وا کرد
🥀
جای خالی زهرا سلطانینژاد در کلاس درس🖤
#الگوی_خودسازی
#واحد_امور_شهدا_و_دفاع_مقدس
#آلبوم_خاطرات_دفاع_مقدس
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه
#حوزه_حضرت_زینب_س
#ناحیه_مقاومت_بسیج_کاشان
#کنگره_ملی_شهدای_استان_اصفهان
#ستارگاندرخشان
#شهیدوطن
https://eitaa.com/albom_shohada
اللهم عجل لولیک الفرج
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
هدایت شده از 💠 بانوان مهدیه
✅ ای ساحت بهشت خداوند، جایتان
🔸 به یاد شهدای حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان
🔸 چهارمین سالگرد گرامیداشت شهادت حاج قاسم سلیمانی
#الگوی_خودسازی
#واحد_امور_شهدا_و_دفاع_مقدس
#آلبوم_خاطرات_دفاع_مقدس
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه
#حوزه_حضرت_زینب_س
#ناحیه_مقاومت_بسیج_کاشان
#کنگره_ملی_شهدای_استان_اصفهان
#ستارگاندرخشان
#شهیدوطن
https://eitaa.com/albom_shohada
اللهم عجل لولیک الفرج
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
اتوبوسشون توی جاده خراب میشه ،وقتی میرسن کرمان همه اسکان گرفته بودن و داشتن حرکت میکردن به سمت گلزار شهدا.
بدون اینکه بره اسکانشو درست کنه سریع سوار یه اتوبوس دیگه میشه که زودتر بره زیارت حاج قاسم.
توی مسیر پیاده روی از همه عقبتر میرفته که کسی جا نمونه.
بعد از انفجار یکی از بچه ها ترکش میخوره و همه دنبال کارای اون بودن
وقتی همه جمع میشن خوابگاه متوجه میشن خانم رحیمی نیست!
اولش فکر میکردن چون نزدیک انفجار بوده رفته برای کمک
ساعت ۱۱شب خبر شهادتش به خوابگاه میرسه
یکی از دوستاش داد میزده چرا ما رو تنها گذاشتی؟ مگه قرار نبود بریم مشهد
ولی فائزه رو خود آقا طلبیده بود
شهیده #فائزه_رحیمی🕊🌹
#الگوی_خودسازی
#واحد_امور_شهدا_و_دفاع_مقدس
#آلبوم_خاطرات_دفاع_مقدس
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه
#حوزه_حضرت_زینب_س
#ناحیه_مقاومت_بسیج_کاشان
#کنگره_ملی_شهدای_استان_اصفهان
#ستارگاندرخشان
#شهیدوطن
https://eitaa.com/albom_shohada
اللهم عجل لولیک الفرج
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
🔰قطعاً یکی از مهمترین دلایل عاقبت بخیری سردار سلیمانی، "احترام" به والدینشان بود.
ارزشی که متاسفانه برای بعضی از نوجوانها کمرنگ شده!
#اللهم_عجل_ݪِوَلیِّڪ_َالفَرَجـ_وفرجنابه
🌱نو+جوان
#تعلیم_تربیت_پایگاه
#واحد_امور_شهدا_و_دفاع_مقدس
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب_س
💫 @d_aftab133
📣 ١٧دی درگذشت جهانپهلوان تختی؛
ماجرای تغییر نام ورزشگاه مشهد بهنام «غلامرضا تختی» توسط آیتالله خامنهای
🔹استادیوم تختی مشهد قبل از انقلاب «سعدآباد» نام داشت. همزمان با اوجگیری مبارزات انقلابی، اقشار مختلف مردم مشهد بهخصوص فرهنگیان این شهر در تاریخ ۱۳۵۷/۸/۱۶ اجتماعی بزرگ در این استادیوم برگزار کردند.
🔹سخنران این برنامه آیتالله خامنهای بودند که در بخشی از سخنانشان نام این استادیوم محل تجمع را به نام مرحوم «غلامرضا تختی» تغییر دادند. بعد از این سخنان، مردم با تکبیر و صلوات، این نامگذاری را تأیید میکنند و نام این ورزشگاه از آن پس تغییر میکند.
🔹رسانه KHAMENEI.IR این بخش از بیانات حضرت آیتالله خامنهای را که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در این تجمع بزرگ بیان شده بود، بهمناسبت سالروز درگذشت جهانپهلوان غلامرضا تختی منتشر میکند.👇
khl.ink/f/24904
هدایت شده از بسیج خواهران مهدیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 بدان که برای این چادر که هدیه حضرت زهرا سلام الله علیها است، خون دلها خورده شده و خون های بسیاری برای حفظ آن بر زمین ریخته است.
#حجاب
═•ஜ🍃🌹🍃ஜ•═
چندجا خیلی سخت گذشت
گوشههایی از مراسم تدفین شهدای کرمان
#حسین_دارابی
🥀
📚#معرفی_کتاب
📝زندگی نامه شهید محمد فرومندی
🖋نوشته ی داوود امیریان
🔸اگر دوست دارید بیشتر از شخصیت ستودنی ایشان بدانید، به این کتاب از نشر ستارهها سر بزنید و در قسمتی از آن بخوانید:
((آنچه باعث عزت و عظمت شماست، حضورتان در جبهههاست و آنچه وسیلهٔ عذاب وجدان و سرافکندگی، عدم صبر و تحملتان بر مشکلات. شما وارثان خوندادگان و خون دل خوردگان هستید و اگر این گونه عمر نگذرانید، ادعای سربازی امام خمینی را نکنید. که او فرزند امام حسین (ع) است.))
#شهیدمحمد_فرومندی
#الگوی_خودسازی
#واحد_امور_شهدا_و_دفاع_مقدس
#آلبوم_خاطرات_دفاع_مقدس
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه
#حوزه_حضرت_زینب_س
#ناحیه_مقاومت_بسیج_کاشان
#کنگره_ملی_شهدای_استان_اصفهان
#ستارگاندرخشان
#شهیدوطن
https://eitaa.com/albom_shohada
اللهم عجل لولیک الفرج
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
دخترها لطیفترند عزیزکم
برای همین است که هیچ قلبی نبوده که پریشان آن دخترکِ گوشوارِ قلبیِ صورتی پوش نشده باشد.
تو اما پسری، مردی.هشت سالت شده بود.
شاید از دو سه هفته قبل هی تویخانه میپرسیدی:
- دقیقا چند روز مونده تا تولدم؟
و بعد تاکید میکردی که دوست داری کیک تولدت پاری سن ژرمن باشد. هرچند مادرت شنیده بود که آرام به دوستت گفته بودی: من دیگه خیلی مسی رو دوست ندارم. شنیدم به اس.را.ییلی.ها کمک کرده.
و مادرت قند توی دلش آب شده.
شاید از اول هفته گفته بودی:
- مهمونی تولدم رو بندازید جمعه. آخه چهارشنبه با دوستام قرار گذاشتیم که حتما بریم پیش سردار.
و بعد چشمهایت برق زده بود که:
- لطفا تو کادوهام یه قمقمه چریکی و یه ساعت هوشمند هم باشه.
و برادرت زیر لب غر زده که چه کم توقع!
شاید سه شنبه شب بدخواب شده بودی. مادر را صدا کرده بودی و او آمده بود کنارت. دستهایت را گرفته بود و مثل این طور وقتها به پوستر حاج.ق که روبروی تختت زده بودی اشاره کرده و گفته: بیا ۵ تا صلوات واسه سردار بفرستیم. بعدش برات یکی از خاطرههاش میگم تا خوابت ببره عزیزدلم.
شاید صبح چهارشنبه دست مادرت را بوسیده بودی که:
-روزت مبارکمامان. دوست دارم وقتی بزرگ شدم، برات روز مادر یه انگشتر خوشگل بخرم. و مادرت سرت را بوسیده که : همین که گفتی به اندازهی گرفتن جواهرات سلطنتی شادم کرد. و هر دو خندیده بودید و نمیدانستید این بوسه آخرین هدیهی روز مادر توست.
شاید وقت رفتن پیش سردار زودتر از همه لباس پوشیده بودی و دویده بودی دم در. پدرت کاپشنات را برداشته بود و به زور تنات کرده بود که:
- هوا سوز داره پسرجون، سرما میخوری...
و نمیدانسته که تو تا ابد دیگر مریض نخواهی شد.
شاید دم موکبی توی صف ایستاده بودی و دوتا لیوان شربت گرفته بودی. یکی را همانجا خودت سرکشیده بودی و آن دیگری را به هزار زحمت رسانده بودی به مادر! هرچند نصف بیشترش ریخته بود اما معرفت آن دستهایی که شربت را رسانده بود قلب مادرت را گرم کرد.
هرچند نمیدانسته این آخرین چیزی است که از دستان مردانهی پسرش میگیرد.
شاید صدای انفجار که بلند شده...
آه صدای انفجار
وای از انفجار
رها کنم که اینجایش به واژه نمیآید.
تو پسری
شاید کسی برایت ننویسد.
اما میدانی جانم؟
مهم محبت اصیلی بود که تو در دلت داشتی
ومسیر درستی بود که تو در آن قدم گذاشتی
تو با همین ها توانستی لج آنهایی را که مسی بهشان کمک کرده بود در بیاوری. آدمهای خبیثی که سالهاست دستشان به خون بیگناه آلوده است...تو از مسی خیلی قویتر مرد!
تولدت میان آسمان مبارک قهرمان
نوشته حبیبه آقایی پور
13 دی ماه روز تولد امیرحسین افضلی بود، که در حادثه کرمان به شهادت رسید
🥀
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهـــید احمد کاظمی :
🌷┤♥️ !
🔴 برای خوشایند هیچ کس جنهم نروید.
🗓 ۱۹ دی، سالروز آسمانی شدن شهید احمد کاظمی
#الگوی_خودسازی
#واحد_امور_شهدا_و_دفاع_مقدس
#آلبوم_خاطرات_دفاع_مقدس
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه
#حوزه_حضرت_زینب_س
#ناحیه_مقاومت_بسیج_کاشان
#کنگره_ملی_شهدای_استان_اصفهان
#ستارگاندرخشان
#شهیدوطن
https://eitaa.com/albom_shohada
اللهم عجل لولیک الفرج
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─