شهید : صامت 🌹

دیدار با مادر شهید محمد نیکفر 🌹

شهید: محسن شاهرودیان🌹

دیدار با مادر جانباز شهید عباس رجایی

دیدار با مادر شهید : منصور قاسمی

شهید غلامحسین شایان.🌹

🍃↙️ بر بال ملائک 🌹↙️یک روز در خدمت مادران شهدا 👈شما هم میتوانید یک روز را به مادران شهدا اختصاص دهید و عکس و گزارش ان را برای ما ارسال کنید. 💞مادر شهدا بیش از کمک به همدلی و همصحبتی شما دلخوش میشوند. @kosaronnabi135 @Bsj_khaharan_mahdieh

💞 شرح دلبری 💞 💥مسابقه بزرگ بازخوانی وصیتنامه 🌷وخاطرات 🌷شهداء🌷 ✅ویژه دختران سنین ۹ تا ۱۵ سال ✅برای شرکت در این مسابقه کافی است وصیتنامه یا خاطره ای از شهداء را با صدای خود ضبط کنید و برای ما ارسال کنید. ✅به اثار برگزیده جوایزی به قید قرعه اهدا خواهد شد. ✅مهلت ارسال اثار ۱۳۹۹/۶/۲۴ ویس های ارسالی خود را به ایدی زیر 👇در پیام رسان ایتا ارسال فرمایید: 🆔 @kosaronnabi135 برای شنیدن ویس های خود می توانید به کانال پایگاه بسیج خواهران مهدیه مراجعه کنید.👇 @Bsj_khaharan_mahdieh 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤

🔷تفحص◇طلائیه🔶 🍃↙️ نوروز آن سال مصادف شده بود با شب ولادت آقا امام رضا(ع). 👈 داخل سنگر بچه های لشکر 31 عاشورا جشن گرفته بودند. نوبت من شد که بخوانم. نمی دانم چرا دلم دامن گیر آقا قمر بنی هاشم (ع) شد.😞 عرض کردم:«ارباب! شما مزه ی شرمندگی رو چشیدید، نگذارید ما شرمنده ی خانواده شهدا شویم.»😓 فردا صبح از بچه ها پرسیدم:« امروز با چه رمزی کار رو شروع کنیم؟» حاج آقا گنجی گفت: «یا اباالفضل..دیشب به آقا اباالفضل(ع) متوسل شدیم. امروز هم به نام ایشان می رویم، عیدی را از دست خودشان بگیریم.» 🙏🏻 بعد از چند دقیقه؛اولین شهید پیدا شد... « شهید ابوالفضل خدایار، گردان امام محمد باقر،از کاشان.»♥️ بچه ها گفتند: توسل دیشب، رمز حرکت امروز و نام این شهید، با هم یکی شده است. نمی دانم چرا به زبانم جاری شد که * اگر نام شهید بعدی هم ابوالفضل بود، اینجا گوشه ای از حرم آقا است *😭 داشتم زمین را می کندم که دیدم حاج آقا گنجی و یکی دیگر از بچه های سرباز، داخل گودال پریدند. از بیل مکانیکی پیاده شدم.خیلی عجیب بود... یک دست شهید از مچ قطع شده بود. پلاک شهید رو استعلام کردیم: «شهید ابوالفضل ابوالفضلی، گردان امام محمد باقر(ع)، از کاشان...♥️ 💚هر کجا نام تو آید به زبان ها حرم است... #شهدا را یاد کنیم با صلوات🌹 https://eitaa.com/albom_shohada

💠پهلوان ۱۵ساله جبهه‌ها ...💠 🍃↙️کسی که در هفت سالگی بازوبند پهلوانـی کشور را از آن خود کرد، رکوردار چرخ ورزش باستانی بود،۳۰۰ دور در سه دقیقه ... 👌فقط تا قبل از انقلاب هفت مدال طلا و سکه گرفته بود، و با آن سن کم مربـی شده بود و صد نفر زیر دستش آموزش می دیدند... 🍃↙️به خاطر اسلام و انقلاب به تمام افتخارات و شهرتش پشت پا زد و شد یک بسیجی ساده که درعملیات بدر با اصابت گلوله توشکا به شکمش به فیض عظیم شهادت نائل آمد. 🇮🇷و پیکرش بعد از سیزده سال در کنار برادر شهیدش در ورزشگاه شهدای طوقانی کاشان به خاک سپرده شد. 🌻شهید پهلوان سعید طوقانی. 🔖آلبوم خاطرات حماسه سازان دفاع مقدس https://eitaa.com/albom_shohada

🌹شهید: غلامحسین شایان 🌹متولد ۱۳۴۶ 🌹تاریخ شهادت ۱۳۶۲/۱۲/۴ 🌹محل شهادت جزیره مجنون 🌹عملیات خیبر

🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 نمایشگاه حماسه سازان دفاع مقدس در فضای مجازی. 🍃↙️ شما هم با قرار دادن عکس های خاطره انگیزتان درضمن تجدید خاطرات خود" دیگران را هم مستفیض کنید. 🍃↙️ منتظر مشارکت شما بزرگواران هستیم. https://eitaa.com/albom_shohada

🎙روایتگری اقای حسین برزی در مورد یکی از شهدای کاشان 👌جالبه حتما دانلود کنید. آلبوم خاطرات حماسه سازان دفاع مقدس. https://eitaa.com/albom_shohada

یادگاری‌های دفاع مقدس سال 1364 پادگان آموزشی خمینی شهر

یادگاری‌های دفاع مقدس

یادگاری‌های دفاع مقدس

یادگاری‌های دفاع مقدس

بسمه تعالی قابل توجه نگارندگان اثار شهداء سلام علیکم اینجانب ‌ماشاالله مهمان نواز دوست وهمرزم شهید اقای مهندس ماشاالله راحمی که در اخر سال ۵۹ حدواَ اوایل جنگ در ابادان در جبهه ذوالفقاریه در سازمان وگروه فدائیان اسلام بر اثر تیر مستقیم کالبیر ۵۰ با قلب نازنینش به شهادت رسید چون امروز ۱۲ اردیبهشت و روز معلم است واین روز بخاطر شهادت ایت الله شهید مطهری نام گذاری شده دوست دارم یک خاطره از شهید ماشاالله راحمی در رابطه با شهید مطهری نقل نمایم: در اذر سال ۵۹ وقتی بنده از جبهه برای اولین بار به مرخصی به تهران امدم برای دیدن دوستم اقای ماشاالله راحمی وسید جلال صادقیان وسید عباس چوگان واحمد وقدمعلی مهمان نواز به دیدن ایشان در میدان بهارستان درجایی که ان روز محل استقرار کمیته مرکزی انقلاب اسلامی بود ودرواقع جای فعلی مجلس شورای اسلامی امروز که البته کمیته با شهربانی وژاندارمری در سازمانی به نام نیروی انتظامی تجدید سازمان وادغام شدند من شب را در محل اقامت ماشاالله راحمی وسردار سید جلال صادقیان وسرهنگ سید عباس چوگان که در ان روز در یک اتاق بودند تا صبح اقامت داشته وخاطرات جبهه را برای این دوستان گفتم واین عزیزان علاقمند شدند که با من باهم به جبهه بر گردیم همان شب حدود یک ساعت تا نماز صبح خوابیدیم و وقتی برای نماز صبح بلند شدیم ماشاالله راحمی که در واقع سرپرست ان گروه در کمیته بود وکار دستگیری وکار قضایی ومحاکمه منافقین را انجام میداد گفت بچه ها من یک خواب دیدم نمی دانم تعبیرش چیست ولی خودم تعبیرمی کنم سوال کردیم چه خوابی دیدی: جواب داد: من خواب دیدم شهید مطهری به خواب من امد وبا من مدت کوتاهی گفتگو کردومن به شهید مطهری گفتم که من می خواهم به جبهه بروم ورئیسم مانع بوده وبرای رفتن جبهه با من مخالفت می کند شهید مطهری در خواب دستی به سرم کشید وگفت عزیزم تو گوش به حرف رئیست نده وبه جبهه برو بنده گفتم خوب تعبیرش چیست؟: گفت رئیس بلا واسطه من در کمیته فردی است به نام اقای مطهری که همنام شهید مطهری است که با رفتن من به جبهه مخالفت می کند من در خواب جواز جبهه را از مطهری اصلی که همان شهید مطهری است دریافت نمودم صبح همان روز ساک ها رابسته به همراه سید جلال صادقیان راهی جبهه شدیم ودرواقع بدون اجازه مسئول که اقای مطهری باشد اداره را ترک کرده وهمراه بنده به جبهه در ابادان در سازمان وگروه فدائیان اسلام همانجایی که بنده چندین ماه حضور داشتم ملحق شدیم سرنوشت ما سه نفر در گروه فدائیان اسلام این چنین شد الف: اقای ماشاالله راحمی در اخر سال ۵۹ در همان جبهه ذوالفقاریه ضلع شمال رودخانه بهمنشیر در موقع شناسایی در نزدیکی خط مقدم جبهه دشمن وجلوتر از خط مقدم خودمان بر اثر گلوله مستقیم تیربار کالبیر ۵۰ در قلبش مجروح ودر بیمارستان ابادان به شهادت رسید ب: اقای سید جلال صادقیان حضور در جبهه را ادامه داد تا سال ۶۱ در عملیات رمضان بر اثر اصابت توپ مستقیم تانک به خودروی در حال حرکت واتش گرفتن خودرو مجروح وتمام بدنش سوخت وصورت ودستهایش انچنان سوخت که ده سال بعد از مجروحیت سلامت نسبی را بدست نیاورده والان با جانبازی ۶۰درصد با رنج زیاد وبا درجه سرداری از نیروی انتظامی بازنشسته وروزگار می گذزاند ج:بنده نیز ماشاالله مهمان نواز در تیر ماه سال ۶۰ در جبهه ذوالفقاریه در گروه فدائیان اسلام بر اثر ترکش و یا تیر مستیم به ناحیه سر مجروح وحدود یکسال از حضور درجبهه محروم شده وتوفیق مجدد نیز حاصل شد ودرنهایت با سی سال خدمت وبا درجه سرهنگی از سپاه ووزارت دفاع بازنشسته شدیم د:البته یکی دیگر از نیروهای انروز کمیته اقای قدمعلی مهمان نواز بود که بعد از مدتی به ما پیوست وایشان هم درهمان خودرو سردار سید جلا صادقیان در عملیات رمضان براثر اصابت گلوله تانک به خودروی انان سوخته ودر همانجا به شهادت رسید بله عزیزان این خاطره روز معلم وروز شهید مطهری بود که تقدیم گردید ارادتمند ماشااالله مهمان نواز

راوی:حاج مهدی سلحشور🌸 ❉ با هم قرار گذاشتیم هر کسی شهید شد، از اون طرف خبر بیاره. شهید که شد خوابشو دیدم. داشت می رفت، با قسم حضرت زهرا(س) نگهش داشتم. با گریه گفتم ‹‹مگه قرار نبود هر کسی شهید شد از اون طرف خبر بیاره›› بالاخره حرف زد گفت: ‹‹مهدی اینجا قیامتیه! خیلی خبرهاس. جمعمون جمعِ، ولی ظرفیت شما پایینه هرچی بگم متوجه نمی شید›› ❉ گفتم: ‹‹اندازه ظرفیت پایین من بگو›› . فکر کرد و گفت:‹‹همین دیگه، امام حسین (ع) وسط می شینه و ما هم حلقه می زنیم دورش، برای آقا خاطره می گیم.›› بهش گفتم:‹‹چی کار کنم تا آقا من رو هم ببره›› نگاهم کرد و گفت :‹‹مهدی! همه چیز دست امام حسین(ع) همه پرونده ها میاد زیر دست حضرت. آقا نگاه می کنه هر کسی رو که بخواد یه امضای سبز می زنه می برندش. برید دامن حضرت رو بگیرید.›› «⚘خاطره شهید جعفر لاله⚘»

شهید غلامرضا میرزابیگی تاریخ تولد 1341. تاریخ شهادت 27 / 4 / 1362. محل شهادت شلمچه عملیات رمضان

شهید منصور قاسمی تاریخ شهادت. 65/12/12 محل شهادت: شلمچه