🌹ندبه های انتظار🌹
🔴تشرف اسماعیل هرقلی خدمت آقا امام زمان( عج)
(قسمت آخر)
✅ آن پيرمرد كه در طرف راست ايشان بود، به من گفت: «افلحت يا اسماعيل؛ يعني اي اسماعيل رستگار شدي» و از زخم و جراحت اين غده نجات پيدا كردي.
🍀من كه هنوز آنها را نميشناختم، فكر كردم دارد دعايي در حق من مينمايد، لذا در جواب گفتم: «افلحتم؛ شما هم رستگار باشيد».
❗در ضمن تعجب كردم كه آنها اسم مرا از كجا ميدانند؟ در اينجا بود كه آن پيرمرد گفت: «اين امام زمان است، امام!!»
♻من با شنيدن اين جمله دويدم و پاي مقدس و ركابش را بوسيدم، امام(علیه السلام) به آرامي حركت كردند و من در ركابشان ميرفتم و جزع مينمودم.
🌺 به من فرمودند: «برگرد».
❄من عرض كردم: هرگز از شما جدا نميشوم.
🌺باز به من فرمودند: «برگرد، مصلحت تو در برگشتن است».
❄من باز گفتم هرگز از شما جدا نميشوم.
✅ آن پيرمرد گفت: اي اسماعيل، شرم نميكني امام زمانت دوبار به تو فرمودند برگرد و تو اطاعت نميكني؟؟
⚡من ايستادم، آنها چند قدم از من دور شدند.
🌷حضرت صاحب الزمان عج ايستادند، رو به من كردند و فرمودند: «وقتي به بغداد
رسيدي، مستنصر (خليفه عباسي) تو را ميطلبد و به تو عطائي ميكند، از او قبول نكن.
🌸و به فرزندم «رضي» بگو كه نامهاي به علي بن عوض دربارة تو بنويسيد، و من به او سفارش ميكنم كه هر چه بخواهي به تو بدهد. من همانجا ايستادم و به سخنان آن حضرت گوش دادم. آنگاه بعد از اين كلمات حركت كردند و رفتند و من در حالي كه چشم به آنها دوخته بودم، آنها را نگاه كردم تا از نظرم غائب شدند.
🍀ديگر نميتوانستم از كثرت غم و اندوه به طرف سامرا بروم، همان جا نشستم و مدتي گريه كردم و از دوري آن حضرت اشك ميريختم.
🌀 بالاخره پس از ساعتي حركت كردم و به سامرا رفتم، جمعي از اهل شهر كه مرا ديدند گفتند: چرا حالت متغير است؟ با كسي دعوا كردهاي؟! گفتم: نه، گفتند، مشكلي داري؟ گفتم ولي شما بگوييد اين اسب سواران كه از اينجا گذشتند چه كساني بودند؟
🔷 گفتند: ممكن است سادات و بزرگان اين منطقه باشند. گفتم نه آنها از بزرگان اين منطقه نبودند، بلكه يكي از آنها ـ حضرت(علیه السلام) ـ را معرفي كردم. گفتند: زخمت را به او نشان دادي؟ گفتم بلي، او خودش آن را فشار داد و درد هم گرفت. تازه به ياد زخم پايم افتادم.
🔶آنها ران مرا باز كردند، امّا اثري از آن زخم نبود. من خودم هم تعجب كردم و به شك افتادم و گفتم شايد پاي ديگرم زخم بوده، لذا پاي ديگرم را هم باز كردم و اثري نبود!! وقتي مردم متوجه شدند، پيراهنم را پاره كردند. اگر جمعي مرا از دست آنها خلاص نميكردند، زير دست و پاي مردم از بين ميرفتم.
✅وقتی جنجال و سر و صدا به گوش ناظر بينالنهرين رسيد، آمد و ماجرا را با تمام خصوصيات سؤال كرد و رفت، تا ماجراي مرا به بغداد بنويسد. شب را همانجا ماندم. صبح جمعي از دوستان مرا مشايعت كردند و دو نفر را همراهم نمودند و به طرف شهر بغداد حركت كردم.
⭕روز بعد به بغداد رسيدم. جمعيت زيادي نزد پل بغداد جمع شده بودند، و هر كه را از راه ميرسيد، از اسم و خصوصياتش ميپرسيدند، گويا منتظر كسي بودند. چون مرا ديدند و نام مرا پرسيدند، مرا شناختند، بر سرم هجوم آوردند و لباسي را كه تازه پوشيده بودم پاره كردند و بردند. نزديك بود كه مرا هلاك كنند امّا سيّد رضي الدين با جمعي رسيدند و مرا از دست آنها نجات دادند...
پایان
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 Sapp.ir/ale_yaasin سروش
🆔 iGap.net/ale_yaasin آی گپ
🆔 eitaa.com/ale_yaasin ایتا
🌺🔅🌺🔅🌺🔅🌺🔅🌺🔅
📕سيد ابوالحسن مهدوي
ماهنامه موعود شماره 97
🌻ندبه های انتظار🌻
🔴خالص کردن عمل،فقط بخاطر خدا!
✳️نقل است که: مرحوم شیخ سبزواری رضوان الله علیه برای عیادت بیماری می رفت و عده ای هم با او بودند.
🔰نزدیک منزل بیمار که رسید، برگشت و نرفت. اطرافیان پرسیدند: آقا چرا تا این جا آمدید و حالا بر می گردید؟
🔆 آقا جواب داد: خطوری به قلبم کرد که بیمار وقتی مرا ببیند، از من خوشش خواهد آمد و می گوید که سبزواری، چه انسان والا و بزرگی است که به عیادت من بیمار آمده است!
⚡️چون داخل نیتم ناخالصی خوش آمدن خلق خدا پیش آمده،حالا برمی گردم ...
♦️تا هنگامی که اخلاص اولیه را بیابم و این بار تنها برای رضای خدا به عیادت بیمار بیایم....
🔵چگونه نیتمان را خالص کنیم؟
⚡️معمولا دوستان پی نتیجه اعمالند؛ مثلا می پرسند این کار را بکنیم ثوابش چیست و...
✳️ اگر انسان پی اینها نباشد یعنی:
به دنبال نتیجه و اینکه عملش چه بلایی را دفع میکند و چه سود و ثوابی می رساند نباشد و هدفش فقط بخاطر رضای خدا باشد آن وقت عملش خالص میشود...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 Sapp.ir/ale_yaasin سروش
🆔 iGap.net/ale_yaasin آی گپ
🆔 eitaa.com/ale_yaasin ایتا
📕داستان های عارفانه، اثر عباس عزیزی
🔶ندبه های انتظار🔶
🔴انگار نه انگار که امام زمانشان غایب است...
✅ آیت الله مجتهدی ره:
✳یک روز در ایام تحصیل در نجف اشرف، پس از اقامه نماز پشت سر آیت الله مدنی، دیدم که ایشان شدیدا دارند گریه می کنند و شانه هایشان از شدت گریه تکان می خورد...
🌿 رفتم پیش آیت الله مدنی و گفتم: ببخشید، اتفاقی افتاده که این طور شما به گریه افتاده اید؟
🌹ایشان فرمودند: یک لحظه، امام زمان (عج) را دیدم که به پشت سر من اشاره نموده و فرمودند:
🍀« آقای مدنی! نگاه کن! شیعیان من بعد از نماز، سریع می روند دنبال کار خودشان و هیچکدام برای فرج من دعا نمی کنند. انگار نه انگار که امام زمانشان غایب است!
و من از گلایه امام زمان(عج) به گریه افتادم ...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 Sapp.ir/ale_yaasin سروش
🆔 iGap.net/ale_yaasin آی گپ
🆔 eitaa.com/ale_yaasin ایتا
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
🔵ندبه های انتظار🔵
🔴️امام زمان علیه السلام چگونه از زمان مناسب ظهور خود آگاهى مى يابد؟
✅در مورد چگونگی زمان ظهور چند طرح ونظر داده شده است:
1⃣اينکه آن حضرت به زمان ظهور خود به جهت رواياتى که از اباء واجدادش رسيده اگاهى دارد.
2⃣ اينکه امام عليه السلام به طور اعجاز از زمان ظهورش اگاهى دارد به اين نحو که خداوند هنگام رسيدن وقت ظهورش معجزه اى ايجاد خواهد کرد وبا آن، حضرت به وظيفه اش که همان ظهور است التفات پيدا مى کند.
💥راوندى مرسلا از امام کاظم عليه السلام در حديثى راجع به حضرت مهدى عليه السلام نقل کرده که فرمود:
✅هر گاه وقت خروج حضرت رسيد علم به خروج در نفس او منتشر خواهد شد.آن علم او را ندا داده که اى ولّى خدا! خروج کن ودشمنان خدا را به قتل برسان.
✳براى او شمشيرى است، هنگامى که وقت خروج او فرا رسد از غلافش بيرون مى آید وحضرت را ندا داده، مى گويد: اى ولى خدا! خروج کن، که براى تو حلال نيست که از دشمنان خدا صرف نظر کنى.
✳️حضرت صادق علیه السلام فرمود:همانا از ما امامى است پنهان، هر گاه خداوند اراده کند تا او را از پرده غيبت به در اورد، در قلب او علامتى مى نهد، ان گاه به امر خدا سفارش خواهد کرد.
🌸در حديثى از امام زمان عليه السلام رسيده که فرمود:
علم ما اهل بيت بر سه نوع است:
علم به گذشته
علم به آينده
و علم حادث
علم گذشته، تفسير است.
علم آینده، موقوف است.
وعلم حادث، انداختن در قلوب وزمزمه در گوش هاست. اين بخش بهترين علم ماست..
3⃣اينکه حضرت مهدى عليه السلام با ان ذکاوت وخُبْرَوِيّتى که دارد وقت ظهور را دريابد.
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 Sapp.ir/ale_yaasin سروش
🆔 iGap.net/ale_yaasin آی گپ
🆔 eitaa.com/ale_yaasin ایتا
❄️💠💠💠💠❄️💠💠💠💠
📚منابع
📔 خرائج وجرائح، ج 3، ص 1167، ح 64؛ کمال الدين، ص 155؛
📘بحار الانوار، ج 52، ص 311، ح 4.
📒 کمال الدين، ص 349، ح 42؛
📗بحار الانوار، ج 51، ص 57، ح 49؛
📔کافى، ج 1، ص 343، ح 30.
📕 دلائل الامامه، ص 524، ح 495.
هدایت شده از ندبه های انتظار
🌹اینکه مردم نشناسند تورا غربت نیست
غربت آن است که یاران ببرندت از یاد...
به رسم وفای هرشب..🌙
تجدید بیعتی میکنیم بامولای غریبمان به امید طلوع دیدارش:
الهی عظم البلا..⚡️
@ale_yaasin